محنتهای آب، ایران را گرفتار کرده است. بارندگی در اغلب مناطق، پراکنده و غیرقابل اتکا است. اما برخی از بدترین بلایا، خودساخته است.
به گزارش به نقل از فرارو، خشکسالی، بحران را تشدید کرده است.
به گزارش مجله علمی آمریکایی ساینسمگ، طی گزارشی به قلم ریچارد استون، به وضعیت دریاچه هامون پوزک در مرز ایران و افغانستان پرداخت و نوشت که هامون پوزک و دو دریاچه دیگر اکنون دریای شن هستند و تالابهای وابسته به آنها خشک شدهاند.
نیره پورمولایی، رئیس اداره محیط زیست استان سیستان و بلوچستان، گفت: مردم اینجا ماهیگیری میکردند، کودکان شنا میکردند. اما دیگر اینگونه نیست. او میگوید تالابهای هامون، که زمانی شامل مساحتی به وسعت 5800 کیلومتر مربع در مرز ایران و افغانستان بودند و در پنج هزار سال گذشته از ساکنان پشتیبانی میکردند، اکنون «یک فاجعه محیط زیستی» هستند. در بخش ایران، روستاها در حال خالی شدن هستند. در جایی که به منطقه ریزگردها تبدیل شده، بادها، محصولات زراعی را نابود میکنند و پسماندهای حشرهکشها و سایر آلایندهها را با خود میبرند. پناهگاه پرندگان مهاجر و حیاتوحش در حال ناپدید شدن هستند.
اما اکنون، پس از سالها جروبحث درباره اینکه کدام کشور مقصر است، ایران و افغانستان راهحلهایی را بررسی میکنند.
از سال 2014، برنامه توسعه سازمان ملل مشغول تهیه یک طرح اعاده بوده که افغانستان را به بازگرداندن جریان رود هلمند – رود اصلی که تالابهای سابق را تغذیه میکند – و ایران را به اصلاح مدیریت آب ملزم میکند. ماه گذشته، کارشناسان دو طرف در کارگاهی در پاریس درباره مسائل آب فرامرزی با یکدیگر ملاقات کردند. تلاشهای دوجانبه، پژوهشگران مسائل آب را دلگرم میکند. فرهاد یزدان دوست، کارشناس مدیریت آب در دانشگاه خواجه نصیر طوسی تهران میگوید، هر چقدر هم که وضعیت وخیم شود، تالابهای هامون میتوانند نجات یابند.
محنتهای آب، ایران را گرفتار کرده است. بارندگی در اغلب مناطق، پراکنده و غیرقابل اتکا است. اما برخی از بدترین بلایا، خودساخته است. به عنوان مثال، صدها هزار چاه غیرقانونی در سراسر کشور، در حال خالیکردن آبهای زیرزمینی هستند. دهها سد بزرگ، آب را برای مصارف آبیاری، منتقل میکنند. دولت، در یک ابتکار عمل پرخطر، تلاش میکند دریاچه ارومیه را نجات دهد. دریاچهای که در دوران اوجش، 5200 کیلومتر مربع مساحت داشت، اما اکنون تاحدود زیادی از بین رفته است. زوال هامونها (مجموعه دریاچهها و تالابها) که در منطقه مرزی فقیر قرار دارند، در بیتوجهی اتفاق افتاده است. با این حال، مردم و اکوسیستم را در دو طرف مرز تهدید میکند و به گفته احمد ابریشمچی، کارشناس مسائل آب در دانشگاه شریف تهران، این زوال، «یکی از بزرگترین چالشهای امنیتی انسانی است که ما در جنوب و غرب آسیا با آن مواجه هستیم.»
آسیبپذیری هیدرولوژیکی واحه هامون، عامل نابودی آن بود. ذوب برف در کوههای هندوکش افغانستان، منبع آب هلمند است. رودخانهای که به سمت هامون پوزک جریان دارد. از آنجا، آب به دو دریاچه دیگر نیز میرود. در نتیجه، آنجا به ایستگاهی برای فلامینگوها و سایر پرندگان مهاجر و نیز محل زندگی صدفهای دریایی، گوزنها و پلنگها شده است. این دلتا، به طور فصلی توسعه مییابد و در بهار، آب مجددا به افغانستان بازمیگردد.
سه دریاچه از دریاچههای هامون یک دهه قبل خشک شدهاند
اما این، در چند دهه پیش بود. افغانستان در اوایل دهه 1950، بند کجکی را روی رود هلمند احداث کرد. جریان رود هلمند کاهش یافت. اما به گفته مقامات ایران، واحه هامون تا زمان حفر کانالهای آبیاری توسط افغانستان در دهه 1990 همچنان پایدار بود. یزدان دوست میگوید «عملا همه چیز به آنچه در بالادست رودخانه در افغانستان اتفاق میافتد بستگی دارد.»
شرجان احمدزی، کارشناس مسائل آب و مدیر مرکز مطالعات افغانستان در دانشگاه نبراسکای اوکلاهوما، میگوید «من این (حرفها) را قبول ندارم.» به گفته احمدزی، عملا در 40 سال گذشته در بخش مرزی افغانستان هیچ گونه توسعهای اتفاق نیفتاده است. احمدزی و مقامات افغانستان، مستقیما مدیریت آب ایران، از جمله انتقال آب از هلمند به چهار منطقه حفاظت شده - چاه نیمه – که در دهههای 1990 و 2000 برای ذخیر آب آشامیدنی برای زاهدان و سایر شهرها پر شدهاند، را مقصر میدانند.
به هر حال، رضا میرشکار، اکولوژیست اداره محیط زیست استان سیستان و بلوچستان میگوید این روزها هلمند در ایران به جز در روزهای بین آوریل و فوریه که مقداری آب جاری میشود، خشک است. در اکتبر گذشته که مجله ساینس از سد جریکه، جایی که رود هلمند وارد ایران میشود، بازدید کرد، حتی یک قطره هم در رودخانه وجود نداشت. رودخانهای که پر از شنهای زرد شده و حاشیههای آن مملو از درختان خشک گز بود. میرشکار میگوید جریکه در دهه 1960 برای مهار سیلهای بهاری ساخته شد. اکنون این سد پوسیده، یک زمانپریشی است. او میگوید «آخرین سیل 30 سال پیش اتفاق افتاد.»
منابع آبی در حال زوال، منطقه را در یک وضعیت دشوار پایداری قرار داده است. برجهای آبی سفید و آبیرنگ، که با آب سایر مناطق پر میشوند، مانند نگهبانی بر فراز بسیاری از روستاهای منطقه سیستان ایران ایستادهاند. آب شهرهایی مانند زاهدان و زابل به چاه نیمه وابسته است. پورمولایی میگوید، اگر این (چاه نیمهها) هم خشک شوند، همه مجبور به مهاجرت خواهند شد. احمدزی میگوید، وضعیت در بخش افغانستان بدتر هم هست. آنجا اکنون اغلب مردم به آبهایی که با کامیون از ایران منتقل میشود، متکی هستند.
زوال دریاچهها و تالابهای هامون – فرآیندی که در دهه 1990 تسریع شد تا اینکه در 2004 آبهای سطحی تا حدود زیادی از بین رفت – بحران را تشدید کرده است. بادهای شدید، که از ماه می تا سپتامبر میوزد، ریزگردهای سمی را با خود میبرد. بنا به گفته سازمان بهداشت جهانی، زابل در سال 2016، بالاترین سطح ذرات ریز - نسبت به هر شهر دیگری- را داشته است.
چرای دام در بستر دریاچه خشک هامون، طوفان ریزگردها را تشدید میکند
طرح اعاده برنامه توسعه سازمان ملل، ورودیهایی از افغانستان و ایران را توسعه میدهد که تضمین میکنند آب کمتری از هلمند برای کشاورزی منتقل شود، مقداری آب از مخازن چاه نیمه به هامونها در ماههای خشک منتقل شود و هر دو کشور را به استفاده از آبیاری قطرهای و همچنین کشت محصولاتی که کمتر آب مصرف میکنند، ترغیب میکند. احمدزی میگوید دولت افغانستان آماده کار با ایران درباره یک راه حل است.
احمدزی پیشبینی میکند که مذاکره بر سر جزئیات و تامین مالی، سالها طول خواهد کشید. اما سروش سروشیان، کارشناس مسائل آب در دانشگاه کالیفرنیا، متقاعد است که هامونها یک آرمان گمشده نیستند. او میگوید «تجربه نشان داده که حوزه آبهایی که از بین رفتهاند، میتوانند بازگردند. ممکن است این چند دهه طول بکشد، اما امید وجود دارد.»
در یک روستای متروک در غرب زابل، نزدیک ساحل یک دریاچه سابق، خانههای گنبدیشکل یک طبقهای آجری، در شنها نیمه مدفون هستند. بیرون از منزل یکی از آخرین خانوادههای باقی مانده، دختر جوانی یک بره کوچک که تقریبا اندازه او هست، را در آغل قرار میدهد و آن را مانند یک کودک در گهواره میگذارد. میرشکار میگوید خانواده او علیرغم ویرانی، امیدوار است. «آنها منتظر بازگشت آب هستند.»