آیت الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 9 و 10 سوره مبارکه «حجرات» به اهمیت برادری مسلمانان اشاره کرده است که متن آن در ادامه می آید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ* إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ؛ و هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتی دهید، و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا باز گردند، و هر گاه بازگشت (و زمینه صلح فراهم شد)، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشه گان را دوست می دارد. مؤمنان برادر یکدیگرند، پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید». (حجرات/ 9 و 10)
مؤمنان برادر یکدیگرند/ در هر شرایطی با ظلم مبارزه کنید/ اجرای عدالت از خون مسلمانان بالاتر است
قرآن، در اینجا به عنوان یک قانون کلی و عمومی برای همیشه و همه جا می گوید: «هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، در میان آنها صلح بر قرار سازید» (وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما).
درست است که «اقْتَتَلُوا» از ماده «قتال» به معنی جنگ است، ولی در اینجا قرائن گواهی می دهد که هر گونه نزاع و درگیری را شامل می شود، هر چند به مرحله جنگ و نبرد نیز نرسد، بعضی از شأن نزول ها که برای آیه نقل شده بود، نیز این معنی را تأیید می کند.
بلکه می توان گفت: اگر زمینه های درگیری و نزاع فراهم شود، ـ فی المثل مشاجرات لفظی و کشمکش هایی که مقدمه نزاع های خونین است واقع گردد ـ اقدام به اصلاح طبق این آیه لازم است، زیرا این معنی را از آیه فوق از طریق الغاء خصوصیت، می توان استفاده کرد.
این یک وظیفه حتمی برای همه مسلمانان است، که از نزاع، درگیری و خونریزی میان مسلمین جلوگیری کنند، و برای خود در این زمینه مسئولیت قائل باشند، نه به صورت تماشاچی، مانند بعضی بی خبران، بی تفاوت از کنار این صحنه ها بگذرند. این نخستین وظیفه مؤمنان در برخورد با این صحنه ها است.
سپس وظیفه دوم را چنین بیان می کند: «و اگر یکی از این دو گروه بر دیگری تجاوز و ستم روا داشت، و تسلیم پیشنهاد صلح نشد، شما موظفید با طایفه باغی و ظالم، پیکار کنید، تا به فرمان خدا باز گردد و گردن نهد» (فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللّهِ).
بدیهی است، اگر خون طائفه ظالم در این میان ریخته شود، بر گردن خود او است، و به اصطلاح خونشان هدر است، هر چند مسلمانند، زیرا فرض بر این است که نزاع در میان دو طائفه از مؤمنین روی داده است.
به این ترتیب، اسلام جلوگیری از ظلم و ستم را هر چند به قیمت جنگ با ظالم تمام شود، لازم شمرده، و بهای اجرای عدالت را از خون مسلمانان بالاتر دانسته است، و این در صورتی است که مسأله از طرق مسالمت آمیز حل نشود.
سپس به بیان سومین دستور پرداخته، می گوید: «و اگر طایفه ظالم تسلیم حکم خدا شود و زمینه صلح فراهم گردد، در میان آن دو طبق اصول عدالت صلح بر قرار سازید» (فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ).
یعنی تنها به در هم شکستن قدرت طایفه ظالم قناعت نکنید، بلکه این پیکار باید زمینه ساز صلح، و مقدمه ای برای ریشه کن کردن عوامل نزاع و درگیری باشد، و گرنه با گذشتن زمان کوتاه یا طولانی، بار دیگر که ظالم در خود احساس توانائی کند، برمی خیزد و نزاع را از سر می گیرد.
بعضی از مفسران، از تعبیر «بِالْعَدْل» استفاده کرده اند که: اگر در میان این دو گروه حقی پایمال شده، یا خونی ریخته شده که منشأ درگیری و نزاع گشته است، باید آن هم اصلاح شود، و گرنه «اصلاح بالعدل» نخواهد بود.
و از آنجا که تمایلات گروهی، گاهی افراد را به هنگام قضاوت و داوری به سوی یکی از «دو طایفه متخاصم» متمایل می سازد، و بی طرفی داوران را نقض می کند، قرآن در چهارمین و آخرین دستور، به مسلمانان هشدار داده که: «قسط و عدل و نفی هر گونه تبعیض را رعایت کنید، که خداوند عدالت پیشه گان را دوست دارد» (وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ).
در آیه بعد، برای تأکید این امر و بیان علت آن می افزاید: «مؤمنان برادر یکدیگرند، بنابراین در میان دو برادر خود، صلح را بر قرار کنید» (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ).
همان اندازه که برای ایجاد صلح در میان دو برادر نسبی، تلاش و کوشش می کنید، باید در میان مؤمنان متخاصم نیز برای برقراری صلح به طور جدی و قاطع، وارد عمل شوید.
چه تعبیر جالب و گیرائی؟ که همه مؤمنان برادر یکدیگرند، و نزاع و درگیری میان آنها را درگیری میان برادران نامیده، که باید به زودی جای خود را به صلح و صفا بدهد.
و از آنجا که در بسیاری از اوقات «روابط» در این گونه مسائل جانشین «ضوابط» می شود، بار دیگر هشدار داده می افزاید: «تقوای الهی پیشه کنید، تا مشمول رحمت او شوید» (وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ).
و به این ترتیب، یکی از مهم ترین مسئولیت های اجتماعی مسلمانان در برابر یکدیگر، و در اجرای عدالت اجتماعی، با تمام ابعادش روشن می شود.
اهمیت اخوت اسلامی
جمله «اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَة» که در آیات فوق آمده است، یکی از شعارهای اساسی و ریشه دار اسلامی است، شعاری بسیار گیرا، عمیق، مؤثر و پر معنی.
دیگران وقتی می خواهند زیاد اظهار علاقه به هم مسلکان خود کنند، از آنان به عنوان «رفیق» یاد می کنند، ولی اسلام سطح پیوند علائق دوستی مسلمین را به قدری بالا برده، که به صورت نزدیک ترین پیوند دو انسان با یکدیگر، آن هم پیوندی بر اساس مساوات و برابری، مطرح می کند، و آن علاقه «دو برادر» نسبت به یکدیگر است.
روی این اصل مهم اسلامی، مسلمانان از هر نژاد و هر قبیله، و دارای هر زبان و هر سن و سال، با یکدیگر احساس عمیق برادری می کنند، هر چند یکی در شرق جهان زندگی کند، و دیگری در غرب.
در مراسم «حج»، که مسلمین از همه نقاط جهان در آن کانون توحید جمع می شوند، این علاقه و پیوند و همبستگی نزدیک، کاملاً محسوس است، و صحنه ای است از تحقق عینی این قانون مهم اسلامی.
به تعبیر دیگر، اسلام تمام مسلمان ها را در حکم یک خانواده می داند، و همه را خواهر و برادر یکدیگر خطاب کرده، نه تنها در لفظ و در شعار، که در عمل و تعهدهای متقابل نیز، همه خواهر و برادرند.
در روایات اسلامی نیز، روی این مسأله تأکید فراوان شده، و مخصوصاً جنبه های عملی آن ارائه گردیده است، که به عنوان نمونه چند حدیث پر محتوای زیر را از نظر می گذرانیم:
1 ـ در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) آمده است: الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، لایَظْلِمُهُ، وَ لایَخْذُلُهُ، وَ لایُسَلِّمُهُ: «مسلمان، برادر مسلمان است، هرگز به او ستم نمی کند، دست از یاریش بر نمی دارد، و او را در برابر حوادث تنها نمی گذارد».
2 ـ در حدیث دیگری از همان حضرت(صلی الله علیه وآله) نقل شده: مَثَلُ الاَخَوَیْنِ مَثَلُ الْیَدَیْنِ یَغْسِلُ اِحْداهُمَا الاُخْری: «دو برادر دینی، همانند دو دستند که هر کدام دیگری را می شوید»! (با یکدیگر کمال همکاری را دارند و عیوب هم را پاک می کنند).
3 ـ امام صادق(علیه السلام) می فرماید: الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ، کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ، إِنِ اشْتَکَی شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ، وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوح وَاحِدَة: «مؤمن برادر مؤمن است، همگی به منزله اعضاء یک پیکرند، که اگر عضوی از آن به درد آید، دیگر عضوها را نماند قرار، و ارواح همگی آنها از روح واحدی گرفته شده».
4 ـ در حدیث دیگری از همان امام(علیه السلام) می خوانیم: الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ عَیْنُهُ وَ دَلِیلُهُ، لَایَخُونُهُ، وَ لَایَظْلِمُهُ، وَ لَایَغُشُّهُ، وَ لَایَعِدُهُ عِدَةً فَیُخْلِفَهُ: «مؤمن برادر مؤمن است، به منزله چشم او و راهنمای او است، هرگز به او خیانت نمی کند، و ستم روا نمی دارد، با او غش و تقلب نمی کند، و هر وعده ای را به او دهد، تخلف نخواهد کرد».
حقوق مؤمنان نسبت به یکدیگر از منظر پیامبر(ص)
در منابع حدیث معروف اسلامی، روایات زیادی در زمینه حق مؤمن بر برادر مسلمانش، و انواع حقوق مؤمنین بر یکدیگر، و ثواب دیدار برادران مؤمن و مصافحه، و معانقه، و یاد آنها کردن، و قلب آنها را مسرور نمودن، و مخصوصاً بر آوردن حاجات مؤمنان و کوشش و تلاش در انجام این خواسته ها، و زدودن غم از دل ها و اطعام، و پوشاندن لباس و اکرام و احترام آنها، وارد شده است، که بخش های مهمی از آن را در «اصول کافی» در ابواب مختلف، تحت عناوین فوق می توان مطالعه کرد.
5 ـ در پایان این بحث، به روایتی اشاره می کنیم که از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) درباره حقوق سی گانه مؤمن بر برادر مؤمنش نقل شده، که از جامع ترین روایات در این زمینه است:
قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلی الله علیه وآله) لِلْمُسْلِمِ عَلَی أَخِیهِ ثَلَاثُونَ حَقّاً، لَا بَرَاءَةَ لَهُ مِنْهَا إِلَّا بِالْأَدَاءِ أَوِ الْعَفْوِ.
یَغْفِرُ زَلَّتَهُ، وَ یَرْحَمُ عَبْرَتَهُ، وَ یَسْتُرُ عَوْرَتَهُ، وَ یُقِیلُ عَثْرَتَهُ، وَ یَقْبَلُ مَعْذِرَتَهُ، وَ یَرُدُّ غِیبَتَهُ، وَ یُدِیمُ نَصِیحَتَهُ، وَ یَحْفَظُ خُلَّتَهُ، وَ یَرْعَی ذِمَّتَهُ، وَ یَعُودُ مَرْضَتَهُ.
وَ یَشْهَدُ مَیِّتَهُ، وَ یُجِیبُ دَعْوَتَهُ، وَ یَقْبَلُ هَدِیَّتَهُ، وَ یُکَافِئُ صِلَتَهُ، وَ یَشْکُرُ نِعْمَتَهُ، وَ یُحْسِنُ نُصْرَتَهُ، وَ یَحْفَظُ حَلِیلَتَهُ، وَ یَقْضِی حَاجَتَهُ، وَ یَشْفَعُ مَسْأَلَتَهُ، وَ یُسَمِّتُ عَطْسَتَهُ.
وَ یُرْشِدُ ضَالَّتَهُ، وَ یَرُدُّ سَلَامَهُ، وَ یُطَیِّبُ کَلَامَهُ، وَ یُبِرُّ إِنْعَامَهُ، وَ یُصَدِّقُ أَقْسَامَهُ، وَ یُوَالِی وَلِیَّهُ وَ لَایُعَادِ بِهِ، وَ یَنْصُرُهُ ظَالِماً وَ مَظْلُوماً: فَأَمَّا نُصْرَتُهُ ظَالِماً فَیَرُدُّهُ عَنْ ظُلْمِهِ، وَ أَمَّا نُصْرَتُهُ مَظْلُوماً فَیُعِینُهُ عَلَی أَخْذِ حَقِّهِ، وَ لَایُسَلِّمُهُ وَ لَایَخْذُلُهُ، وَ یُحِبُّ لَهُ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ، وَ یَکْرَهُ لَهُ مِنَ الشَّرِّ مَا یَکْرَهُ لِنَفْسِهِ:
«پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمود: مسلمان بر برادر مسلمانش سی حق دارد، که برائت ذمه از آن حاصل نمی کند، مگر به ادای این حقوق، یا عفو کردن برادر مسلمان او:
لغزش های او را ببخشد، در ناراحتی ها نسبت به او مهربان باشد، اسرار او را پنهان دارد، اشتباهات او را جبران کند، عذر او را بپذیرد، در برابر بدگویان از او دفاع کند، همواره خیر خواه او باشد، دوستی او را پاسداری کند، پیمان او را رعایت کند، در حال مرض از او عیادت کند.
در حال مرگ به تشییع او حاضر شود، دعوت او را اجابت کند، هدیه او را بپذیرد، عطای او را جزا دهد، نعمت او را شکر گوید، در یاری او بکوشد، ناموس او را حفظ کند، حاجت او را بر آورد، برای خواسته اش شفاعت کند، و عطسه اش را تحیت گوید.
گمشده اش را راهنمایی کند، سلامش را جواب دهد، گفته او را نیکو شمرد، انعام او را خوب قرار دهد، سوگندهایش را تصدیق کند، دوستش را دوست دارد و با او دشمنی نکند، در یاری او بکوشد، خواه ظالم باشد یا مظلوم: اما یاری او در حالی که ظالم باشد به این است که، او را از ظلمش باز دارد، و در حالی که مظلوم است به این است که، او را در گرفتن حقش کمک کند.
او را در برابر حوادث تنها نگذارد، آنچه را از نیکی ها برای خود دوست دارد، برای او هم دوست بدارد، و آنچه از بدی ها برای خود نمی خواهد، برای او نیز نخواهد».
به هر حال، یکی از حقوق مسلمانان بر یکدیگر، یاری کردن و اصلاح «ذات البین» است به ترتیبی که در آیات و روایت فوق آمده (در زمینه اصلاح «ذات البین» بحث دیگری در جلد هفتم، صفحه 83 به بعد، ذیل آیه اول سوره «انفال» داشتیم).