این کتاب برای «همه» مردم است
قرآن کریم برای هدایت «همه» افراد جامعه آمده و کتابی روشنگر است. خدای سبحان بارها مردم را به تدبر در قرآن و تعقل در آیات انسان سازش دعوت کرده است. اما فهم هر کتابی نیازمند به یادگیری علوم پایه و دانش دانش ویژه آن کتاب است. قرآن هم از این ویژگی مستثنا نیست و برای دستیابی به مفاهیم عمیق آن ، باید به این علوم آگاهی داشته باشیم.
«تبیین » و «تفسیر»آیات الهی ازهمان زمان نزول آیات بر قلب مبارک پیامبر اسلام(ص) آغاز شد و پیشینه تفسیر به زمان نزول آیات بر می گردد و سابقه ای 1400 ساله دارد.
آنچه مسلم است در صدر اسلام 3 نحله در تفسیر و قرائت به وجود آمد و ریشه این تعدد مکتب ها و نحله ها، اختلاف مفسران در گرایش ها و روش های تفسیری شان بود.
از قرن اول تا دوره معاصر، بالغ بر 10 هزار تفسیر بین شیعه و سنی به رشته تحریر در آمده است. عده ای بانک عقلی- فلسفی سراغ تفسیر رفتند گروهی با نگاه عقلی- اجتهادی، عده ای دیگر با نگاه عرفانی، گروهی هم با گرایش های روایی، تاریخی مطالب و مضامین آیات الهی را بیان کرده اند. البته دراین بین افرادی هم بوده اند که قرآن را با نگاهی «جامع وترکیبی» تفسیر کرده اند که بارزترین آن، تفسیر «المیزان» نوشته علامه طباطبایی است: همین ویژگی سبب شده تا این تفسیر مهم ترین منبع و ماخذ برای مفسران معاصر به شمار رود.
با اندک تاملی به تفاسیر موجود، به آسانی می توان دریافت که بیشتر این تفاسیر فقط برای قشر خاصی قابل استفاده است و برای «عامه مردم» مفید نخواهد بود؛ مثل تفسیر «الکشاف» زمخشری که تفسیری است ادبی یا تفسیر «ابن عربی» که کاملا عرفانی است.
سوال اساسی این است که آیا فهم آیات قرآن کریم مخصوص عده ای خاص است و افرادی که بهره کمتری از علوم و معارف دارند، نباید مضامین آیات را در حد درک و فهم خود دریابند؟ آیا تفسیری که دور از اصطلاحات پیچیده علمی، دور از شرح اختلاف مفسران و نقل اقوال پراکنده باشد و یا عاری از تجزیه و ترکیب آیات و...باشد را نمی توان تفسیرنامید؟ آیا فقط تفاسیر علمی، فلسفی، ادبی و علمی، انسان را به حقایق آیات الهی نزدیک می کند؟ آیا فقط نگارش این نوع تفاسیر به معنای درک صحیح محتوای بلند مفاهیم قرآنی و جایگاه رقیع آن است؟ در پاسخ، سوالات فوق و ده ها سوال نظیر آن، ذکر دو نکته لازم است:
اول اینکه بدون تردید عنوان مفسر به کسی اطلاق می شود که در تفسیر خود تمامی قواعد و ضروریات را رعایت کند و علاوه بر آگاهی از تمامی علوم مورد نیاز، شرایط یک مفسر را هم احراز کرده باشد.
با داشتن این شرایط، مفسری موفق است که با ذهن بی رنگ به محضر قرآن برود و قصد تحمیل دانش خود را بر قرآن نداشته باشد (همان کاری که عده ای از مفسران به اشتباه مرتکب شده اند). مفسر اگر بخواهد قرآن را بر رشته علمی خود تطبیق دهد و آن اصول را به قرآن تحمیل کند، چیزی از کتاب خدا نمی فهمد و آیات را در غیر معنای اصلی خود به کار می برد.
نکته دوم این است که نسل حاضر خواستار درک مفاهیم دین و اصول آن است و نخستین گام برای پاسخگویی به این خواسته ها بر گرداندن میراث علمی و فرهنگی اسلام و بیان همه آن مفاهیم عالی به زبان ساده و امروزی است، درشرایطی که عده ای ازمردم فهم قرآن را مشکل و سخت می پندارند و عده ای به دلیل حجیم بودن تفاسیر موجود و نقل آرا و اقوال مختلف، کمترسراغ تفاسیرمی روند و خود را از درک صحیح و قابل فهم آیات محروم می کنند.
این اوضاع، سبب شده تا عده ای از مفسران معاصر، تفاسیری روان و ساده و بر اساس نزدیک ترین مفاهیم قرآن و دریافت ها و برداشت های تازه ای که در پرتو پیشرفت علوم گوناگون به دست آمده ارائه دهند که درعین تفسیر بودن ، جوابگوی پرسش ها و حل شبهه های گوناگون هم باشد؛ نظیرتحقیق و پژوهش 15ساله حضرت آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از فضلای حوزه علمیه قم که حاصل آن تفسیر «نمونه» شده است. در این تفسیر علاوه بر استفاده از روایات و مسائل ساده علمی، توجه خاصی به مسائل سازنده زندگی مادی و معنوی وبه ویژه مسائل اجتماعی شده و به اندازه کافی بر مسائلی که ارتباطی نزدیک با حیات فرد و اجتماع دارد تکیه شده است و از پرداختن به مسائل سنگین ادبی، عرفانی و مانند آن پرهیز شده است. ساده تر از چنین تفسیری، آن است که مفهوم کلی سوره یا آیه را بیان کرده و پس از ترجمه لغات مشکل و شأن نزول آ یات، بی آنکه ذهن مخاطب را با طرح مسائل متفرقه مشغول کند، نظر قطعی یا نظریه قوی بیشتر مفسران را تببین کرده و البته از کنار نکته های علمی، اخلاقی وراعی هم بی تفاوت عبورنکند؛ مانند تفسیر «نسیم حیات » ابوالفضل بهرامپور که «سادگی» شاخصه اصلی آن است و توانسته نوجوانان بسیاری را جذب آیات الهی کند. حال این باور در مخاطبان این کتاب تقویت شده که به سادگی می توانند از آیات الهی بهره بگیرند و این خود از برکات قرآن است.
جالب است بدانیم تفسیر «نور» حجت الاسلام قرائتی ازهمه این تفاسیرساده تراست و ایشان هدف خود را از نوشتن چنین تفسیری «پلاکارد کردن آیات قرآن» بیان کرده است و برای این منظور فقط پیام اصلی آیات را بیان می کند: آن هم پیام های عمومی و قابل استفاده همگان .
باید دانست کتابی که «جهان شمول »است باید معارف فطری را با روش های متفاوت و در سطوح متعدد تببین کند تا هیچ محققی به بهانه سطحی بودن مطالب، خود را از آن بی نیاز نپندارد و هیچ ساده اندیشی به بهانه پیچیدگی و عمیق بودن معارف، خود را از آن محروم نکند .
و کلام آخر آنکه قرآن را با مصطلحات فلسفه و کلام واصطلاحات ویژه فقه واصول نمی شود فهمید چون فقط برای فیلسوفان و متکلمان و فقیهان و... نازل نشده است و با عناوین ویژه تاریخ و ادبیات و هنر و علوم تجربی هم نمی توان فهمید چون تنها برای متخصصان این رشته ها نیست. قرآن برای فطرت همه بشر آمده است و هر کس با فطرت سالم به محضر قرآن برود از آن بهره مند می شود و آیات نورانی را می فهمد.
منبع: همشهری (آیه) تیر 88