مهدیصارمیفرlاز نخستین روزهایی که علامتهای ایموجی در نسل قبلی نرمافزارهای چت به صورت جزئی ثابت درآمدند، سالیان زیادی نمیگذرد. شاید کمتر از ٢٠ سال است که ایموجیها وارد زندگی روزمره ما شدهاند. اما همین دوره کوتاه آنها را به یکی از اجزای ثابت زندگی ما تبدیل کرده است.
سال 2015 بود که بنیاد لغتنامه آکسفورد ایموجی یا شکلکی معروف را که از فرط خنده اشک از چشمهایش سرازیر شده، بهعنوان لغت برگزیده سال انتخاب کرد. این انتخاب نمادین، نشان داد که واقعا ایموجیها به ابزاری تأثیرگذار در ارتباطات انسانی تبدیل شدهاند. وقتی چیزی اینقدر جدید، به این سرعت در تمام دنیا گسترش پیدا میکند و همگان از هر فرهنگی از اعماق آفریقا گرفته تا شرق دور، از بومیان استرالیا تا ساکنان سرزمینهای بسیار توسعهیافته از آن برای ارتباطات مشترک استفاده میکنند، حتما میتوان ریشهای عمیق و انسانی در آن پیدا کرد.
قطعا ایموجیها پدیدههایی هستند که انسانشناسان و زبانشناسان باید سالها وقت بگذارند تا ریشههای عمیق آن را درک کنند. اما بدون شک ایموجیها تازه متولد شدهاند و نسلهای بعدی، از این ساختارها بیشتر و بیشتر برای انتقال مفاهیم بین خود استفاده میکنند.
ورود ایموجیها به کیبورد آیفون چند سال قبل از ورود کیبورد فارسی (یا چند زبان دیگر با کاربران میلیونی در دنیا) یا استفاده از آنها در ویندوز پیش از ایجاد یک کیبورد استاندارد فارسی (که پیش از این در لینوکس استفاده میشد) و کاربردیشدن سریع آن بهدست افرادی که هیچ آشناییای با آنها در زمان آموزش رسمی نداشتهاند، نشان میدهد که ایموجی توانایی آن را دارد که حامل بخشی از اندیشهها و مفاهیم انسانی در دهکده جهانی، فراتر از خردهفرهنگها و زبانها باشد.
از ایموتیکون تا ایموجی
ایموجی یا کاراکتر تصویری (e: تصویر و moji: شخصیت) مفهومی (ابتدا) ژاپنی است که شکل تکاملیافتهتر ایموتیکون است. ایموتیکون یک نوع تصویرنگار (پیکتوگرام – Pictogram) است که از ترکیب کاراکترهای معمولی مثل حروف و علائم سجاوندی با هم ساخته شدهاند. مشهورترین ایموتیکون که از ترکیب دو نقطه و پرانتز باز به وجود میآید، لبخند (Smiley) است(: . اما از ترکیب حروف و علائم میتوان شکلکهای بسیار پیچیدهتری هم ساخت (از چپ به راست ببینید) مثل ترکیب دش (منها)، ویرگول-نقطه، کروشه باز و علامت «در» (اتساین) که شبیه گل سرخ @}؛- است و برای ابراز علاقه بهکار میرود.
پرانتز باز، دوتا علامت درصد و پرانتز بسته که شبیه گل شبدر چهاربرگ است و در فرهنگ غربی علامت خوششانسی است (%%). دونقطه، پرانتز باز، خط عمودی (علامت پایپ) و پرانتز بسته که یک میمون را نشان میدهد (؛): که میخواهد نوعی حماقت یا نارسایی مطلب را نشان دهد. دو ستاره و دو مساوی که نشاندهنده پرچم ایالات متحده است ==**. هرچند استفاده از ایموتیکونها از اواسط قرن نوزدهم در روزنامههای آمریکایی شروع شد، اما در دهه 1980 و با رواج چت اینترنتی فراگیر شد. همزمان در ژاپن نیز براساس فرهنگ این کشور ایموتیکونهایی ساخته شد که اکثرا معادل غربیهایشان هستند. مثلا معادل لبخند(: در ژاپن، استفاده از کاراکترهای پرانتز باز، ستاره، خط تیره، ستاره و پرانتز بسته است (*_*).
زبان و اندیشه
رابطه اندیشه و زبان یکی از مسائلی است که از ابتدای تاریخ تفکر همواره برای اندیشمندان مطرح بوده است. مثل بسیاری دیگر از سؤالات فلسفی، نخستین تلاشها برای بیان این مسئله به یونان باستان برمیگردد. افلاطون با مطرحکردن این عبارت که «هنگام تفکر روح انسان است که با خودش صحبت میکند» به این نکته اشاره دارد که زبان و تفکر با هم رابطه جدی دارند.
در طول تاریخ تفکر بشری تا امروز همواره مکاتب گوناگونی با اصول متفاوت در پی یافتن پاسخ این سؤال بودند که آیا اندیشه بر زبان مقدم است یا زبان بر اندیشه، یا به عبارت بهتر کدامیک اصالت دارند. به زبان سادهتر آیا بشر میتواند به چیزی فکر کند که برای آن معادل زبانی (چه به صورت یک واژه چه بهصورت ترکیبی از واژهها) نداشته باشد؟ تاریخگرایان، ساختگرایان و رفتارگرایان در طول تاریخ علم زبانشناسی، در تلاش برای رسیدن به پاسخ این سؤال تحولهای عظیمی در فلسفه ذهن و زبان ایجاد کردهاند. در این بین یکی از مؤثرترین افراد نوام چامسکی، زبانشناس برجسته آمریکایی بود که در دهه 1960 با نوشتن کتاب «ساختار نحوی» انقلابی در زبانشناسی ایجاد کرد که به نظریه «دستور زایشی» معروف است.
او فرض میکند که منبع اصلی زبان، ژنتیکی است و مغز انسان سازوکارهایی برای یادگیری زبان دارد. به هر حال الان درباره این مسئله صحبت نمیکنیم و تنها میخواهیم برای ادامه، این گفته چامسکی را مرجع قرار دهیم که «زبان آینه تفکر است».
زبان و خط
یکی از مهمترین اختراعات بشر در طول تاریخ، ابداع خط است. طوری که میتوان گفت وجه تمایز بشر مدرن از نیاکان اولیه، خط است. زیرا خط این امکان را به بشر داد که اندیشه خود را که حاصل تجربیات فردی بود، در بستر زمان ثبت و ضبط کند. امری که دلفینها با وجود مغزی بزرگتر از انسان، بهخاطر نداشتن اندام و ابزار مناسب (دست) از آن عاجزند.
البته باید این نکته را هم ذکر کرد که هرچند مغز دلفین از مغز انسان بزرگتر است، اما نسبت وزن مغز به اندازه بدن در انسان از همه موجودات بیشتر است و دلفینها در رده دوم قرار دارند. بههرحال با ابداع خط نسلهای آینده با مراجعه به اندیشهها و تجربیات گذشته، دیگر لازم نبود که راههای پرهزینهای را تکرار کنند و ضمن استفاده از یافتهها یا اندیشههای قدما، خود چیزهایی دیگر به آن بیفزایند.
اینگونه بود که تجربه و اندیشه بشری انباشته شد. بهاین ترتیب نسلهای بعد بدون تکرار تجربیات قدیم، از کودکی به نتایج و یافتههای قبلی مسلح میشدند و عمر خود را صرف تحصیل تجربیات جدید یا تدقیق تجربیات قدیمی میکردند و پیشرفت اینگونه حاصل میشد.
خطوط تصویری
نخستین صورت خط، اشکالی بودند که بشر اولیه با استفاده از باقیمانده چوبهای سوخته روی دیوار غارها میکشید. در گذر زمان اقوام مختلف، روشهای دیگری برای ثبت و انتقال مفاهیم ابداع کردند؛ از جمله کندهکاری روی چوب. یکی از جالبترین ابداعات در این زمینه به تجربه اقوام اینکا در آمریکای جنوبی برمیگردد. آنها مفاهیم و بهخصوص وقایع تاریخی را بهصورت گرههای روی نخ ثبت میکردند.
بهاینترتیب، کتابهای آنها در اصل ریسمانهای گرهخورده بود که نوع، شکل و فاصله گرهها، نشاندهنده تمایز مفاهیم برای آنها بود. همانند ایموجیها، نخستین اشکال خط، به معنی امروزی آن، خطوط تصویری بودند که هر کاراکتر آن مستقلا مفهومی ذهنی را منتقل میکرد. معروفترین خط تصویری هیروگلیف است که در مصر باستان استفاده میشد. مثلا در هیروگلیف، مانند ایموجی، برای نوشتن اسم هر حیوان، شکل آن را ترسیم میکردند. بهاین ترتیب، مفاهیم عینی بهراحتی قابل انتقال بودند.
اندیشهنگاری
اما در گذر زمان بشر نیاز پیدا کرد که مفاهیم ذهنی را نیز منتقل کند. بهاینترتیب خطوط اندیشهنگار بهوجود آمدند. این خطوط معمولا سعی میکردند از یک نماد عینی استفاده کنند تا یک مفهوم ذهنی را منتقل کنند. خطوط باستانی شرقی (چین، کره و ژاپن) با استفاده از خطهای شکسته ساده در این زمینه پیشگام بودند.
یکی از کاراکترهای اندیشهنگارانه که امروزه تبدیل به نمادی جهانی شده و تقریبا در همه دنیا استفاده میشود، یک صورت انسان است که انگشت اشاره دست راست خود را جلوی بینیاش گرفته و تقریبا همه بنی بشر آن را به علامت «سکوت» تعبیر میکنند و بهخصوص در بیمارستانها و مراکز درمانی از آن استفاده میشود. در ایموجی هم این علامت وجود دارد. همچنین علائم ریاضی هم نوعی خط اندیشهنگار هستند.
مثلا قراردادن دو خط عمود بر هم بهصورت + نشاندهنده جمعکردن (در کنار هم قراردادن) چند چیز است یا دو خط موازی که نشانه برابری است. به ریاضیات اول دبستان مراجعه کنید: اصغر دو سیب دارد، سه سیب دیگر هم به او میدهیم، حالا او پنج سیب دارد. یا به عبارت بهتر: ٥=٣+٢. کتابهای خوارزمی که او را از بنیانگذاران علم جبر میدانند، پر از کلمات و جملات پیچیده و گمراهکننده عربی است که اگر با استفاده از رسمالخط امروزی ریاضی نوشته شود بسیار ساده و قابل فهم (برای یک نوجوان امروزی) خواهد بود.
واژهنگاری، آوانگاری و الفبا
اندیشهنگاری هم بهاندازه کافی نمیتوانست مفاهیم انتزاعی را منتقل کند و با پیچیدهترشدن مفاهیم ساخت بشر و انباشت آنها، نیاز به تحول در نگارش بود که منجر به شکلگیری الفبا شد. بهاینترتیب همانطور که کلمات از ترکیب آواهای مختلف در کنار هم براساس قابلیتهای حنجره و دهان به بیان میآمد، بشر برای هر آوایی، یک آیکون معادل ساخت که از ترکیب آنها کنار هم، آن کلمه نوشته میشد. اینگونه بود که خطوط شکل گرفت و در پنج هزار سال گذشته تکامل یافت و به صورت امروزی درآمد. داستان تکامل و تغییر شکل حروف در طول زمان هم داستان جالبی است.
اینکه چگونه سر گاو با دو شاخ در هیروگلیف، تبدیل به آلفا در یونانی و سپس A در لاتین شد یا حرف E چطور در طول تاریخ از شکل یک انسان با دستان باز (به قصد جلب توجه با صدای هِی) تکامل یافت، از داستانهای جذاب و خواندنی تاریخ خط است.
خط تصویری قرن اینترنت
نگارش یا بهتصویردرآوردن زبان (یا همان اندیشه بشری) به منظور انتقال این مفاهیم به بقیه انسانها در چند هزار سال گذشته، مسیر پیچیده و پرپیچوخمی را گذرانده است؛ از خطوط تصویری هیروگلیف تا الفبای امروزی. اما سرانجام در قرن اینترنت و ارتباطات آنچه اهمیت دارد، انتقال سریع و قابلفهم مفاهیم در ساحت تفکر بین همه انسانهاست.
برای همین بازگشت به خطوط تصویری و اینبار در قالب ایموجی که تبدیل به ابزاری همهفهم و آسان و البته فرافرهنگی شده، میتواند انسانها را بار دیگر بیشتر از قبل به هم نزدیک کند.
این امر برای بیان احساسات واقعی بهدور از لایههای پیچیده تعارفات روزمره و پیچیدگیهای عمدی زبانی، بهخصوص در فرهنگهایی مثل فارسی یا هندی یا ژاپنی بسیار مؤثر است. این موضوع، مثال خوبی از مفاهیمی است که بدون هیچ متولی و تنها بهخاطر نیاز واقعی انسانی، در بازه زمانی کوتاه توسعهیافته است.