باید بدهکار عاجز را مهلت داد
در صورتی که بدهکار نمیتواند بدهی خود را حتی با فروش زائد بر مایحتاج، ادا کند بر طلبکار واجب است او را مهلت دهد تا وقتی که بتواند بپردازد و مطالبه کردن و بدهکار را در مشقت و سختی انداختن حرام است.
چنانچه در قرآن مجید میفرماید: «اگر تنگدستی پیدا شود پس (وظیفه) مهلت دادنی است تا هنگام گشادگی و فراض (یعنی اگر بدهکاری نتوانست وام خود را که هنگام پرداختش رسیده بپردازد، او را مهلت دهید تا توانایی پیدا کند) و اگر از بدهکار تنگدست صرفنظر کنید و مبلغی را که از او طلبکارید ببخشید، برای شما بهتر است اگر بدانید. (56)
زیرا اگر طلب خود را بگیرید مثل سایر اموال از بین میرود، ولی اگر به او ببخشید، صدقهای است که نزد خداوند بامانت است و از آن برای همیشه بهره میبرید»
از این آیه شریفه دو چیز استفاده میشود: یکی وجوب مهلت به بدهکاری که از پرداخت بدهکاری که از پرداخت بدهی عاجز است و دیگری نیکویی بخشش و صرفنظر کردن از طلب و در روایات کثیره به هر دو موضوع است اشاره شده است.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می¬فرماید: برای بدهکارت حلال نیست که در حال توانایی، در پرداخت بدهی، مسامحه کند، همچنین بر تو هم حلال نیست او را در تنگدستی به زحمت بیندازی، وقتی بدانی از پرداخت وام ناتوان است. (57)
حضرت امام صادق علیهالسلام میفرماید: بپرهیزید از اینکه تنگ بگیرید بر یکی از برادران مسلمان خود، وقتی که از پرداخت بدهی خود ناتوان است، به سبب طلبی که از او دارید. زیرا پدر و مادر ما رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمود: جایز نیست که هیچ مسلمانی بر مسلمانی تنگ بگیرد و کسی که مسلمانی را مهلت بدهد، خدای تعالی و را در سایهی خود جای میدهد، روزی که جز سایهی خدا سایهای نباشد (یعنی در پناه رحمت و لطف خود روز قیامت او را جای میدهد. (58)
و نیز فرمود: کسی که بخواهد خدا زیر سایهی عرش خود جایش دهد، در روزی که سایهای جز سایه خدا نباشد، باید بدهکار تنگدست را مهلت بدهد و از او مطالبه نکند یا اینکه طلبش را به او ببخشد. (59)
حضرت باقر علیهالسلام میفرماید: روز قیامت جماعتی زیر سایه عرش خدا جای میگیرند، در حالی که صورتهایشان از نور و لباسشان از نور و بر کرسیهایی از نور قرار دارند. پس منادی ندا میکند که اینها کسانیاند که در دنیا بر مؤمنین آسان میگرفتند و بدهکار تنگدست را مهلت میدادند، تا وقتی که بتواند بدهی خود را بپردازد. (60)
افرادی باید خود را مقروض نمایند که قدرت پرداخت به موقع آن را داشته باشند، با این وصف، اگر مقروض یا بدهکار تنگدست بود و یا در هنگامی توانایی پرداخت آن را نداست، باید طلبکار به او مهلت دهد و به او فشار نیاورد. امام صادق علیهالسلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل میکند که آن حضرت فرمود:
«لیس المسلم ان یعسر مسلماً...» (61)
مسلمان نباید مسلمان دیگر را به سختی بیندازد.
همچنین آن حضرت فرموده است: کسی که تنگدستی را مهلت بدهد، خداوند روز قیامت بر سر او سایه میافکند، آن روزی که سایهای جز سایهی خداوند نیست؛ و در روایت دیگری فرموده است: همان طور که شخص بدهکار نباید طلبکار را معطل کند، باید سر وقت طلب او را بدهد، همان طور شخص طلبکار خوب است که بدهکار تنگدست را مهلت بدهد. (62)
از امام باقر علیهالسلام روایت شده است : خداوند در روز قیامت عدهای را زیر سایهی عرش قرار میدهد که صورتهایشان از نور و بر کرسیهایی از نور مینشینند. در آن حال منادی صدا میزند که اینها قومی هستند که بر مؤمنان آسان گرفتند و شخص تنگدست را مهلت دادند تا متمکن شود و آنگاه پول خود را وصول کردند. (63)
همچنین از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است:
«من اراد ان یظله الله فی ظل عرشه یوم لا ظل الا ظله فلینظر معسراً و لیدع له من حقه» (64)
کسی که می¬خواهد در روزی که سایه¬ای جز سایهی عرش خداوند نیست، زیر سایهی او قرار گیرد، باید به بدهکار مهلت دهد تا به فراخی رسد و یا از حق خود بگذرد.
این احادیث دربارهی کسی است که واقعاً تنگدست باشد، آن هم در مقطعی از زمان. اما کسی که همیشه تنگدست است، باید قرضش از بیتالمال ادا شود و اساساً نباید قرض بخواهد و اگر هم بدهکار شد، باید طلبکار به او مهلت بدهد؛ باشد که خداوند در روز قیامت به او عنایت کند. از امام صادق علیهالسلام روایت شده است:
«ما من مسلم اقرض مسلماً قرضاً حسناً یرید به وجه الله الا حسب له اجرها کحساب الصدقه حتی یرجع الیه؛ (65) هر مسلمانی که به مسلمانی به نیت رضایت خداوند قرضالحسنه دهد، برای او تا زمانی که طلبش برگردد، ثواب صدقه مینویسند».
همچنین از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است:
«من اقرض مومنا قرضاً ینظر به میسوره کان ماله فی زکاه و کانَّ هو فی صلاه من الملائکه حتی یودیه؛ (66) کسی که مؤمنی را قرض بدهد و به او مهلت بدهد، مثل این است که مال خود را زکات و صدقه داده باشد و خود آن شخص مهلت دهنده، هم در حال نماز جماعت با ملائکهها باشد، تا زمانی که طلب او برگردد.».
در حدیثی دیگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: «من اقرض اخاه المسلم کانَّ بدل درهم اقرضه وزن جبل احد من جبال رضوی و طور سیناء حسنات؛ (67)
سپس آن حضرت فرمود: «و ان رفق به فی طلبه تعدی به علی الصراط کالبرق الخاطف اللامع بغیر حساب و لا عذاب؛ (68)
بعد از آن نیز فرمود: «من شکا الیه اخوه مسلم فلم یقرضه حرم الله عزوجل علیه الجنه یوم یجزی المحسنین» (69)
کسی که به بردار مسلمانش قرض بدهد، به هر درهمی، ثواب وزن کوهی از کوههای رضوی و طور سینا را دارد. اگر کسی با بدهکار خود مدارا کند و به او مهلت لازم را بدهد، او را از پل صراط همچون برق عبور میدهند و نه حسابی از او میخواهند و نه عذابی میبیند. اگر پولداری، برادر مسلمانش به او رو آورد و از او و قرض بخواهد و او ندهد، خداوند بهشت را بر او حرام میکند و روزی که نیکوکاران پاداش میگیرند، او پاداشی دریافت نمیکند.
ثواب صدقه برای مهلت هر روز
کلینی از حضرت امام صادق علیهالسلام روایت میکند که رسول خدا صلی الله علیه و آله روزی بر منبر رفته و پس از حمد و ثنای الهی و صلوات بر پیغمبران فرمود: ای مردم باید که حاضران به آنهایی که نیستند برسانند؛ کسی که مهلت دهد مرد پریشانی را، بر خدا است که هر روز ثواب تصدق به آن مال را در نامهی عملش بنویسد تا وقتی که مال خود را دریافت نماید. (70)
یعنی هر روزی که به او مهلت میدهد مثل این است که آن مقدار طلب خود را گرفته و در راه خدا انفاق کرده است.
ضمناً باید دانست که از جمله موارد حبس حقوق ندادن خمس و زکات یا مسامحه کردن در پرداخت آن است و چون منع زکات از جمله گناهان کبیرهای است که بر آن نص خالص است، قریباً به طور استقلال ذکر میشود.
خداوند تلافی میفرماید
مستفاد از روایات این است که بدهکار اگر پیش از پرداخت بدهی بمیرد و پس از او مالش بدهیش را نپردازند و صاحب حق او را نبخشد، در صورتی که هیچ تقصیری در پرداختن بدهی نداشته قرض را برای امر حرامی هم نمیخواسته و در ادا هم مسامحه نکرده، بلکه قصدش این بوده که آن را بپردازد و مالی هم نداشته که به آن وصیت کند پس خداوند روز قیامت از فضل خود طلبکارش را راضی میفرماید.
چنانچه محمد بن بشر وشا به خدمت حضرت امام صادق علیهالسلام آمد و استدعا کرد که با شهاب که از جمله اصحاب آن حضرت بود دربارهی طلبی که از او داشت سخن بفرماید و دستور دهد با او سازش کند، تا وقتی که موسم حج بگذرد، و طلبش هزار دینار بود. آن حضرت شهاب را طلبیدند و فرمودند که تو حال محمد بن بشر را میدانی که از دوستان ما است و میگوید تو هزار دینار از او طلب داری و آن مبلغ خرج بطن و فرج نشده، بلکه دینی از او نزد مردم مانده و نقصانی چند کرده و من میخواهم تو او را حلال کنی. بعد از آن فرمود: شاید تو گمان میکنی که در عوض طلبت، حسناتش را به تو خواهند داد.
شهاب گفت: ما پیش خود چنین میدانیم.
حضرت فرمود: خدای تعالی کریمتر و عادلتر است از اینکه بندهای به او تقرب بجوید و در شب سرما برخیزد و روز گرما روزه بگیرد یا طواف خانه خدا به جا آورد و بعد از آن خدای تعالی حسناتش را بگیرد و به تو هد و لیکن فضل الهی بسیار است و از فضل خود به مؤمن عوض میدهد. شهاب گفت: من او را حلال کردم. (71)
از حسنات به طلبکار میدهند
در صورتی که در پرداخت وام مقصر بوده به اینکه قرض را برای مصرف حرامی گرفته یا در پرداخت آن کوتاهی کرده با اینکه میتوانسته و پس از مردنش از مالش ادا نشده و طلبکار هم نبخشیده است در قیامت معادل دین از حسناتش بر میدارند و به طلبکار میدهند و اگر حسناتی نداشته باشد یا کم بیاورد، از گناهان طلبکار بر او میافکنند. (72)
حضرت صادق علیهالسلام میفرماید: روز قیامت صاحب قرض میآید و شکایت میکند اگر بدهکار حسنات دارد برای طلبکار از او میگیرند و اگر ندارد گناهانش را بر او میگذارند.
و در روایات زیادی تصریح شده کسی که حقالناس بر عهدهاش باشد نجات نمییابد مگر پس از راضی شدن صاحبان حق که یا به برداشتن حسنات یا گذاشتن گناهان یا به شفاعت اهل بیت علیهم السلام خداوند به او پاداش دهد. (73)
معاوضه به چقدر میشود؟
چگونگی معاوضه به اینکه در مقابل حق چه مقدار حسنه واقع میشود، خداوند و رسولش بهتر میدانند و راهی برای دانستن ما نیست و لزومی هم ندارد.
بلی در بعضی از روایات به پارهای از مراتب آن اشاره شده چنانچه میفرماید: در برابر هر درهمی، ششصد نماز از مدیون گرفته شده و به طلبکار داده میشود. (74) و نیز در برابر هر یک ششم از درهم نقره (درهم 18 نخود نقره است) هفتصد نماز قبول شده میگیرند و به صاحب حق میدهند. (75)
به هر حال بدهکار از دنیا رفتن خیلی سخت است. باید هر کس بکوشد که پیش از مرگ بدهی نداشته باشد و چنانچه از هر راهی عاجز باشد، سخت به اهلبیت علیهم السلام متوسل شود تا خصمای او را راضی فرماید.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: گناهی بزرگتر (بعد از کبائری که خداوند از آنها نهی فرموده) از این نیست که شخصی بمیرد و بر او وامهایی از مردم باشد و چیزی نداشته باشد که با آن بدهیش را بپردازد. (76)
و روزی پس از نماز به اصحاب خود فرمود: فلان شخص که شهیده شده بیرون بهشت متوقف است و نمیتواند وارد شود، به واسطهی سه درهمی که به فلان شخص یهودی بدهکار است. (77)
شتاب کردن در ادای دین مستحب است
چنانچه حبس حقوق و نپرداختن قرض حرام و از گناهان کبیره است، ادای دین و شتاب کردن در پرداخت آن در صورت مطالبه و توانایی، از بهترین واجبات خدا است و بر آن ثوابهای بسیاری وعده داده شده است.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: کسی که طلبکاران خود را راضی کند بهشت بر او واجب میشود بدون معطلی حساب و در بهشت همنشین حضرت اسماعیل خواهد بود. (78)
و نیز میفرماید: در بدهی که شخص به طلبکارانش رد میکند، برایش از هزار سال عبادت و هزار بنده آزاد کردن و هزار حج و عمره به جا آوردن بهتر است. (79)
و نیز فرمود: کسی که درهمی به صاحبان حق برآورد کند، خداوند او را از آتش جهنم آزاد میفرماید و به هر دانقی (یک ششم درهم) که داده ثواب پیغمبری به او میدهد و به هر درهمی که داد شهری از در سرخ در بهشت به او مرحمت میفرماید. (80)
و نیز می¬فرماید: رد کردن یک درهم به صاحب حق بهتر است از روزه داشتن در روز و به پا ایستادن به عبادت در شب و کسی که بدهیش را رد کند، ملکی از زیر عرض او را ندا می¬کند که ای بنده عملت را از سر گیر که خداوند گذشتههای تو را آمرزید. (81)
با زکات میتوان بدهی مقروضان را ادا کرد
یکی از بودجههای حکومت اسلامی، زکات است و مسئولیت جمع آوری آن به عهدهی حکومت اسلامی است. یکی از مصارف زکات، پرداخت آن به «غارمین» است. «غارمین» (ورشکستگان) کسانی هستند که در زندگی مقروض شدهاند و قدرت پرداخت بدهی خود را ندارند؛ و حکومت اسلامی یا کسی که از جانب حکومت اسلامی نیابت دارد، موظف است با پرداخت زکات به بدهکاران، از آنان دستگیری کند.
از امام موسی بن جعفر علیهالسلام روایت شده است:
اگر کسی که با سعی و کوشش، از راه حلال روزی به دست میآورد و خود و خانوادهاش را اداره مینماید، تنگدست گردد، با توجه به اینکه برای تأمین معاش خود سعی و کوشش کرده است، بر خدا و رسول است که خرجی او را بدهند و اگر در گذشت، بر پیشوای مسلمین است که بدهی او را تأمین کند و اگر پیشوای مسلمین این وظیفه را انجام ندهد، گناهکار خواهد بود، زیرا خداوند در قرآن میفرماید: زکات برای مصرف فقرا بر مساکین و بدهکاران است. (82)
همچنین از امام رضا علیهالسلام سئوال شد که تا چه مدت باید به بدهکار مهلت داد؟ آن حضرت فرمود: تا روزی که خبر بدهکاری او به پیشوای مسلمانان برسد و او متوجه شود که این شخص بدهکار است و باید از سهم غارمین بدهی او را بپردازند. (83)
از این حدیث و امثال آن به خوبی استفاده میشود که باید قرض بدهکاران بی علاج و درمانده از زکات پرداخت گردد و این کار هم به عهدهی نظام اسلامی است. همچنین از امام صادق علیهالسلام روایت شده است: باید پیشوای مسلمان بدهی مؤمنان را به استثنای مهریهی زنانشان بپردازد.
قرضالحسنه در سیره امام رضا علیهالسلام
1- قرضالحسنه و آخرت
قال الرضا علیهالسلام: «و إذا مات رجل و له دین على رجل فإن أخذه وارثه منه فهو له و إن لم یعطه فهو للمیت فی الآخره؛ وقتی طلبکار از دنیا برود، چنانچه وارث طلب را بگیرد، مال اوست و اگر داده نشود در آخرت به مرده و صاحب مالی مال تعلق میگیرد.»(84)
وام گیرندهی دزد
«و اعلم أنه من استدان دینا و نوى قضاءه فهو فی أمان الله حتى یقضیه فإن لم ینو قضاءه فهو سارق؛ کسی که قرض بگیرد در صورتی که تصمیم داشته باشد آن را پس بدهد، در امان خداست تا آن را اداء کند، ولی اگر تصمیم نداشته باشد آن را به صاحبش برگرداند، دزد محسوب میشود. (85)
2- برخورد با بدهکار
«إن کان لک على رجل حق فوجدته بمکه أو فی الحرم فلا تطالبه به و لا تسلم علیه فتفزعه إلا أن تکون أعطیته حقک فی الحرم فلا بأس أن تطالبه فی الحرم»؛ اگر از شخصی طلبکاری و او را در مکه یا در حرم یافتی، از او مطالبه مکن و بر وی سلام هم مکن؛ که از تو ترسان شود. بلکه اگر در محدودهی حرم چیزی به وی دادی میتوانی در آنجا مطالبه کنی. (86)
نتیجهی قرضالحسنه
روی عن فقه الرضا علیهالسلام: «أن أجر القرض ثمانیه عشر ضعفا من أجر الصدقه لأن القرض یصل إلى من لا یضع نفسه للصدقه لأخذ الصدقه؛ پاداش وام 18 برابر بیش از صدقه است، زیرا قرضالحسنه باعث میشود که شخص به گرفتن صدقه دچار نشود.» (87)
3- فلسفهی تحریم ربا
محمد بن سنان گوید: حضرت رضا علیهالسلام در جواب مسائل من نوشت:
علت تحریم ربا و نهى خداوند از آن از این جهت است که خداوند متعال از فساد اموال جلوگیرى کرده و مردم را از مخلوط شدن مال آنها به حرام بازداشته است.
هر گاه آدمى یک درهم را به دو درهم خریدارى کرد یک درهم آن مشروع و درهم دیگر باطل است و خرید و فروش ربوى در هر حال براى فروشنده و مشترى موجب ضرر و زیان است.
پس خداوند متعال بنده خود را از ربا بازداشته تا صاحب مال گرفتار فساد و تباهى مال نگردد، همان طور که سفیه را از تصرف مالش منع کرده تا آنگاه که سفاهت او برطرف شده و قدر و قیمت مالش را بداند، و از این رو خرید و فروش یک درهم را به دو درهم حرام فرموده است.
بعد از اینکه خداوند حرمت ربا را بیان کرده و در قرآن مجید حکم آن را فرموده هر کس این حرام را مرتکب شود و حکم خداوند را زیر پا گذارد مرتکب کفر شده است؛ و علت دیگر آنکه اگر در جامعه اسلامى رباخوارى پدید آید، مردم خوبیها را فراموش مىکنند، و براى رسیدن به مال زیاد از هر گونه ظلم و اجحاف خوددارى نخواهند کرد، و در نتیجه قرض¬الحسنه و اعمال نیک در جامعه از بین مىرود، و فساد و تباهى و از بین رفتن اموال مردم و تلف شدن ثروت عمومى و انحصار آن پیش خواهد آمد. (88)
نتیجه گیری
با توجه به سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله که در آخرین سالهای حیات خود فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی»؛ و با تتبع و تحقیق در ثقل اکبر یعنی قرآن و ثقل اصغر یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به این نتیجه میرسیم که کسی که قرض دهد مانند این است که به خدا قرض دادهایم. خدایی که بی نیاز است و نیازی به پول و قرض دادن ما ندارد پس چرا قرض دادن به خدا میباشد این یعنی، این که اغنیاء به کمک و یاری مستمندان و فقرای جامعه بشتابند و گره از کار آنان وا نمایند و خداوند هم در قبال این کار ثوابهایی مضاعف و پاداشهایی فراوان میدهد؛ و تا زمانی که شخص مؤمن نیاز به قرض ندارد نباید خود را بدهکار نماید زیرا قرض گرفتن بیهوده و بی نیاز موجب و غم و اندوه میشود ولی کسی که دخلش به خرجش نمیرسد میتواند قرض نماید و خدا هم به کسی که قرض میدهد وام بدون بهره میدهد، که این قرضالحسنه را بنا بر فرموده امام رضا علیهالسلام در مقابل ربا قرار داده است، به هر درهمی خداوند معادل کوه احد و طور سینا به او حسنات میدهد و از صراط عبور مینماید و کسی که قرض گرفته باید در پرداخت آن شتاب نماید و در اسرع وقت آن بدهی را پرداخت نماید تا دیگران هم بتوانند از آن استفاده نمایند چون کسی که قصد پرداخت آن را نداشته باشد خیانت نموده است و مؤمن هم خیانت نمینماید و گره هم از مشکل دیگر برادران مسلمان باز میشود، و خداوند هم برای کسی که قرض داده روز قیامت تلافی مینماید و آن کسی که خیانت مینماید خداوند از حسناتش بر میدارد و به او میدهد و تمام حسنات قرض گیرنده برابر با سیئات قرض دهنده میشود. به امید آن روز که در این جامعهی ما و تمامی دنیا از وامهای ربوی، نزول و ربا پاک شود و سنت حسنهی الهی و نیکو که همان قرضالحسنه میباشد جایگزین آن شود؛ و این جامعه از فقر و بیکاری رخت بر بندد به شرطی که اغنیاء به این سنت الهی پایبند باشند.
پی نوشت ها :
1- کهف/ 17.
2- تغابن/ 17.
3- بقره/ 262 و 265.
4- مزمّل/ 20.
5- قاموس قرآن/ ج 5/ ص 306-307.
6- حقوق مدنی، طاهری/ج 4/ ص 33، حقوق مدنی، امامی، ج 2/ص 193، فقه استدلالی/ ص 306.
7- معارف و احکام نوجوانان، ص: 332/ حسین نجف آبادی.
8- تاریخ پیامبر اسلام/ ابراهیم آیتی/ ص 226.
9- برگرفته از کتاب: پول، بانک، صرافی، محمد حسین ابراهیمی، فصل پنجم تعریف و شناخت «بانک».
10- قرضالحسنه / ص 23.
11- تفسیر کوثر/ ج 1/ ص 565.
12- بقره/ 267.
13- حشر/ 9.
14- بقره/ 273.
15- بقره/ 271.
16- بقره/ 264.
17- بقره/ 265.
18- مدثر/ 6.
19- آل عمران/ 92.
20- حدید/ 7.
21- مائده/ 27.
22- تفسیر نمونه / جلد 23/ ص323 تا ص325.
23- مائده/ 12.
24- تغابن/17
25- یوسف/36.
26- مشکاه الانوار/ ترجمه عطاردی/ ص 199.
27- نساء/114.
28- المیزان/ج 5/ص 94، من لایحضره الفقیه/ ترجمه غفاری/ ج 2/ص 364.
29- وسائل الشیعه/ج 12/ ص 423.
30- مائده/2.
31- قرضالحسنه / ص 35.
32- وسائل الشیعه/ج 13/ ص 77.
33- وسائل الشیعه/ج 13/ ص 77.
34- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه بندر ریگی/ ص 297.
35- همان.
36- همان.
37- همان.
38- نهج الفصاحه/ ص 611.
39- بحارالانوار/ ج 72/ ص 459؛ تحف العقول/ ص 337.
40- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال/ ص 138؛ وسائل الشیعه/ باب 6/ ج 18/ ص 330/ ح 23785؛ بحارالانوار/ج 100/ ص 139، باب 1، ثواب القرض.
41- بحارالانوار/ ج 73/ ص 369، باب 67؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال/ ص 289؛ وسائل الشیعه/ باب 6/ ج 18/ ص 331.
42- وسائل الشیعه/کتاب التجاره، ابواب الدین، باب 8/ج 18/ ص 333؛ بحارالانوار/ ج 100/ص 146، باب 3؛ جامع احادیث الشیعه/ج 3/ ص 23، باب 9/ ص 718.
43- وسائل الشیعه/باب 4/ج 18/ ص 324، باب 4؛ بحارالانوار/ج 97/ ص 10/ باب 1؛ حدائق الناظره، کتاب الدین/ ج 20/ ص 102، کتاب الدین.
44- من لا یحضره الفقیه/ ج 3/ص 183 باب الدین و القرض/ ح 3688؛ جامع احادیث الشیعه/ ج 23/ ص 706/ باب 7.
45- الکافی/ ج 5/ ص 93، باب الدین؛ من لا یحضره الفقیه/ج 3/ ص 182، باب الدین و القرض؛ مرآت العقول/ ج 14/ ص 43/ ح 1.
46- گناهان کبیره/ج 2/ ص 15؛ کافی/ ج 5/ ص 93، باب الدین.
47- کافی/ج 5/ص 94، باب الدین.
48- وسائل الشیعه/ج 18/ ص 325/ باب 4؛ علل الشرایع/ج 2/ ص 528، باب 312؛ من لا یحضره الفقیه/ ج 3/ ص 183.
49- وسائل الشیعه/ابواب الدین/ ج 18/ ص 343/باب 11؛ تهذیب الاحکام/ ج 6/ ص 226، باب 88.
50- گناهان کبیره/ج 2/ص 16، وسائل الشیعه/ج 16/ص 309، باب 8، مستدرک الوسائل/ج 12/ ص 359، باب 18؛ من لا یحضره الفقیه/ج 2/ ص 58، باب فضل المعروف.
51- الخصال/ج 1/ ص 153؛ الکافی/ج 5/ ص 99؛ روضه الواعظین/ ج 2/ص 357؛ مجموعه ورام(تنبیه الخواطر) / ج 2/ ص 227؛ الوافی/ ج 18/ ص 787.
52- وسائل الشیعه/ ج 18/ص 329، باب 5؛ من لا یحضره الفقیه/ ج 3/ص 183؛ جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام/ ج 25/ ص 42؛ جامع احادیث الشیعه/ ج 23/ ص 716؛ روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه/ج 6/ ص 522.
53- گناهان کبیره/ ج 2/ ص 18.
54- وسائل الشیعه/ باب 8 / ج 21/ ص 268 و ج 28/ ص 293/ باب 27؛ الخصال/ج 1/ ص 153؛ تهذیب الاحکام/ج 10/ ص 153، باب 10؛ الحیاه با ترجمه احمد آرام/ج 6/ ص 364.
55- من لا یحضره الفقیه / ج 3/ ص 183؛ الکافی/ ج 5/ ص 95، باب قضاء الدین؛ وسائل الشیعه/ج 18/ ص 238، باب 5؛ بحارالانوار/ج 100/ ص 147، باب 3.
56- بقره/ 280.
57- وسائل الشیعه/ ج 18/ ص 234، باب 8 و ص 366، باب 25؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال/ ص 139؛ درر الاخبار با ترجمه/ ص 712؛ مجموعه ورام(تنبیه الخواطر) /ج 2/ ص 265.
58- گناهان کبیره/ج 2/ ص 19.
59- وسائل الشیعه، ابواب الدین، باب 25/ ج 18/ ص 367؛ الکافی/ ج 4/ ص 35؛ من لا یحضره الفقیه/ ج 2/ ص 59؛ تفصیل وسائل الشیعه/ج 16/ ص 319.
60- وسائل الشیعه، ابواب الدین، باب 25/ ج 18/ ص 367؛ بحارالانوار/ ج 100/ ص 149، باب 4؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال/ ص 145.
61- وسائل الشیعه/ج 18/ ص 367.
62- همان/ 367.
63- همان/ 367.
64- وسائل الشیعه، ابواب الدین، باب 25/ ج 18/ ص 367؛ الکافی/ ج 4/ ص 35؛ من لا یحضره الفقیه/ ج 2/ ص 59؛ تفصیل وسائل الشیعه/ج 16/ ص 319.
65- وسائل الشیعه/ ج 18/ ص 330، باب 6؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال/ ص 138؛ بحارالانوار/ ج 100/ ص 139، باب 1.
66- وسائل الشیعه/ج 18/ ص 330، باب 6؛ الحدائق الناظره/ ج 20/ ص 16.
67- وسائل الشیعه/ج 18/ ص 331، باب 6.
68- وسائل الشیعه/ ج 18/ ص 331، باب 6.
69- وسائل الشیعه/ ج 18/ ص 331، باب 6؛ الحیاه با ترجمه احمد آرام/ج 6/ ص 151/ ح 149؛ بحارالانوار/ ج 73، باب 67/ ص 369؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال/ ص 289؛ تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه/ ج 16/ ص 39، باب تحریم منع المؤمن.
70- وسائل الشیعه، ابواب الدین، باب 25/ ج 18/ ص 368؛ الحیاه با ترجمه احمد آ رام/ ج 6/ ص 150؛ من لا یحضره الفقیه/ ج 2/ ص 59؛ الکافی/ ج 4/ ص 36، باب انظار المعسر؛ تفصیل وسائل الشیعه/ ج 16/ ص 320، باب 12.
71- گناهان کبیره/ ج 2/ ص 21.
72- همان/ ج 2/ ص 21.
73- همان/ ج2/ ص 21.
74- گناهان کبیره/ ج 2/ ص 22.
75- گناهان کبیره/ ج 2/ ص 22.
76- گناهان کبیره/ج 2/ ص 22؛ مستدرک الوسائل/ج 13/ ص 393، باب 4، باب الدین.
77- گناهان کبیره/ج 2/ ص 22.
78- جامع الاخبار/ ص 156 فصل 118.
79- جامع الاخبار/ ص 156 فصل 118.
80- جامع الاخبار/ ص 156 فصل 118.
81- جامع الاخبار/ ص 157 فصل 118؛ گناهان کبیره/ ج 2/ ص 25.
82- قرضالحسنه/ ص 56.
83- وسائل الشیعه /ج 18/ ص 92.
84- فقه الرضا/ ص 268، بحارالانوار/ ج 103/ ص 156؛ بحار/ج 100/ ص 256؛ مستدرک الوسائل/ ج 13/ ص 415/ باب نوادر.
85- فقه الرضا/ ص 268؛ بحارالانوار/ ج 103/ ص 150.
86- فقه الرضا/ ص 253؛ بحارالانوار/ ج 103/ ص 156.
87- بحارالانوار / ج 103/ ص 140 و فقه الرضا/ ص 256.
88- اخبار و آثار امام رضا علیهالسلام/ ص 701-702.
منابع
قرآن مجید
1- اصفهانى، مجلسى دوم، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام،33 جلدی، ناشر: مؤسسه الطبع و النشر، چاپ اول، 1410 ه ق، بیروت- لبنان.
2- نورى، محدث، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، 18 جلدی، محقق/ مصحح: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ناشر: مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، 1408 ه ق، بیروت- لبنان.
3- عاملى، حرّ، محمد بن حسن، وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، 30 جلدی وزیری، محقق/ مصحح: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ناشر: مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، 1409 ه ق، قم.
4- جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، نشر: انتشارات هجرت، چاپ اول، بهار 1386 ش، قم.
5- مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، انتشارات: دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و یکم، 1382 ش، تهران.
6- شهید ثانی، زین الدین بن علی، فقه استدلالی ترجمه تحریر الروضه فی شرح اللمعه، امینی، علی رضا و دادمرزی مهدی، انتشارات: کتاب طه، چاپ دوازدهم، زمستان 1386 ش، قم.
7- منسوب به امام رضا، على بن موسى علیهما السلام، الفقه- فقه الرضا، محقق/ مصحح: مؤسسه آلالبیت علیهم السلام در قم، ناشر: مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، 1406 ه ق، مشهد.
8- عطاردى، عزیز الله، مشکاه الانوار- ترجمه عطاردى، نشر عطارد، چاپاول، 1374 شمسی، تهران.
9- شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ناشر: جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404 ق، قم.
10- شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، مترجم: غفاری، علی اکبر، ناشر: نشر صدوق، چاپ اول، 1367 ش، تهران.
11- آیتی، ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، انتشارات.
12- ابراهیمی، محمد حسین، قرض الحسنه، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ سوم، 1378 ش، قم.
13- ابراهیمی، محمد حسین، پول، بانک، صرافی، انتشارات.
14- طاهرى، حبیب الله، حقوق مدنى، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1418 ه ق، قم.
15- امامى، سید حسن، حقوق مدنى، ناشر: انتشارات اسلامیة، تهران.
16- نجفآبادى، حسین على، معارف و احکام نوجوانان، محقق/ مصحح: گردآورنده: ناصر مکاریان، ناشر: نشر سرایى، چاپ اول، 1423 ه ق، قم.
17- اصفهانى، حسین بن محمد راغب، مفردات ألفاظ القرآن، محقق/ مصحح: صفوان عدنان داودى، ناشر: دار العلم- الدار الشامیة، چاپ اول، 1412 ه ق، لبنان- سوریه.
18- قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ناشر: دارالکتب الإسلامیه، چاپ ششم، 1412 ه ق، تهران.
19- دستغیب، سید عبدالحسین، گناهان کبیره، نشر: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوازدهم، تابستان 1378 ش، قم.
20- شعیرى، تاج الدین، جامع الأخبار، انتشارات رضى، چاپ اول، سال 1405 ق، قم.
21- حجاری، سید مهدى/ حجازی، سید على رضا و عیدى خسروشاهى، محمد، دررالأخبار با ترجمه، نشر: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى، قم، سال 1419 ق، چاپ اول.
22- اخوان حکیمى- احمد آرام، الحیاه با ترجمه احمد آرام، نشر:دفتر نشر فرهنگ اسلامى، سال 1380 ش، تهران
23- محدث عاملى، تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، ناشر: آل البیت، چاپ اول، 1409 ق، قم.
24- لنکرانى، محمد فاضل موحدى، تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله، محقق/ مصحح: مرکز فقه ائمه اطهار علیهم السلام، ناشر: مرکز فقه ائمه اطهار علیهم السلام، چاپ اول، 1425 ه ق، قم.
25- شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ناشر: دار الرضى، چاپ اول، 1406 ق، قم.
26- شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، مترجم: محدث بندرریگى، ابراهیم، ناشر: انتشارات اخلاق، چاپ سوم،1379 ش، قم.
27- بحرانى، آل عصفور، یوسف بن احمد بن ابراهیم، الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره، محقق/ مصحح: محمد تقى ایروانى- سید عبد الرزاق مقرم، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1405 ه ق، قم.
28- ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام (تنبیه الخواطر) نشر: مکتبه فقیه، چاپ اول، قم.
29- شیخ صدوق، الخصال، ناشر: جامعه مدرسین، چاپ اول، 1362 ش، قم.
30- شیخ صدوق، خصال، ترجمه: محمد باقر کمره ای، ناشر: انتشارات کتابچى، چاپ اول، 1377 ش، تهران.
31- طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم،1407 ه ق، تهران.
32- اصفهانى، مجلسى اول، محمد تقى، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق/ مصحح: سید حسین موسوى کرمانى- علىپناه اشتهاردى- سید فضل الله طباطبائى، ناشر: مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، چاپ دوم، 1406 ه ق، قم.
33- بروجردى، آقا حسین طباطبایى، جامع أحادیث الشیعه، ناشر: انتشارات فرهنگ سبز، چاپ اول، 1429 ه ق، تهران.
34- نجفى، صاحب الجواهر، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق/ مصحح: عباس قوچانى- على آخوندى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، بیروت- لبنان.
35- ابن فتال نیشابوری، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، نشر: انتشارات رضى، چاپ اول، قم.
36- ابن فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ترجمه: محمود مهدوى دامغانى، نشر نى، چاپ اول، سال 1366 ش، تهران.
37- شیخ صدوق، علل الشرائع، ترجمه: سید محمد جواد ذهنى تهرانى، نشر: انتشارات مؤمنین، چاپ اول، 1380 ش، قم.
38- اصفهانى، مجلسى دوم، محمد باقر بن محمد تقى، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق/ مصحح: سید هاشم رسولى، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1404 ه ق، تهران.
39- پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله، نشر: دنیاى دانش، چاپ چهارم، سال 1382 ش، تهران.
40- کاشانى، فیض، محمد محسن ابن شاه مرتضى، الوافی، محقق/ مصحح: ضیاء الدین حسینى اصفهانى، ناشر: کتابخانه امام امیر المؤمنین علی علیه السلام، چاپ اول، 1406 ه ق، اصفهان.
/ع