میراث گرانسنگ شهیدان ایران زمین برای انتقال به نسل امروز نیازمند روشهای نو است. در نگاه آسیب شناسانه به روش های مرسوم تبلیغاتی مربوط به حوزه ایثار و جنگ این ضعف به وضوح دیده می شود که الگوی تبلیغ ارزش های مذهبی و ملی ما نسبت به سال های گذشته تغییر چندانی نکرده است. رسانه ها و تریبون های ما در مناسبت ها و نشست های مربوط به تاریخ جنگ و انقلاب از همان سبک و روشی بهره می گیرند که دو دهه پیش رواج داشت.
کافی است به تحلیل محتوای خروجی یک رسانه رسمی در یک بازه زمانی چند ماهه بپردازید، به سهولت در خواهید یافت که در چرخه تولید پیام ها و نیز مراحل عرضه آن به نسل امروز نشان و اثری از ابتکار و خلاقیت نیست و اغلب یک سری کلیشه های سال های دور است که همچنان مثل یک نوار یکنواخت تکرار و بازنشر می شود.
نه تنها محتوای پیام های ما در معرفی ارزش ها و میراث انقلاب و جنگ از سالی به سال دیگر تغییر نمی کند بلکه حتی فرم و شکل آنها چندان تنوع ندیده است. در این میان عملکرد صدا و سیما در مسیر معرفی و ترویج ارزش های شهدا و جنگ بیش از همه دچار این یکنواختی است. رسانه ای که علی القاعده می بایست به دلیل بهره مندی از پشتوانه امکانات عظیم سخت افزاری و شبکه های ارتباطی از جذابترین روش ها برای شناساندن دنیای آرمانی شهدا بهره می گرفت.
در این باره پژوهش ها و رساله های دانشگاهی بسیاری صورت گرفته است. استادان ارتباطات که اغلب به تحلیل محتوای برنامه های این رسانه بویژه در حوزه ارزش ها می پردازند اتفاق نظر دارند که زبان و ادبیات این رسانه در سه دهه پس از جنگ تغییر چندانی نکرده است. این در حالی است که به واسطه ظهور اینترنت و توفان شبکه های اجتماعی، نسل جوان ایرانی پس از جنگ با ادبیات و نوع نگاه متفاوت در مناسبات اجتماعی حضور پیدا کرده است.
این در حالی است که آثار منتشر شده در مغرب زمین گویای آن است که اغلب کشورهایی که مثل ایران تجربه ای از یک انقلاب یا مبارزه برای استقلال و آزادی داشته اند از آخرین تکنیک ها و نوآوری های رسانه ای برای معرفی و شناساندن ارزش ها و اسطوره های خویش به نسل جدید بهره می گیرند کافی است به فیلم ها و آثار هنری و تصویری منتشر شده در سال های اخیر نگاه بیندازید که چگونه حوادثی مثل مبارزه سربازان اروپایی یا امریکایی در جنگ با داعش یا تروریست ها را با انواع تکنیک های بصری و انیمیشین و فیلم های آموزشی روایت می کنند.
برای خروج از وضعیت ناخوشایندی که نظام رسانه ای و نهادهای تبلیغی ما در حوزه معرفی ارزش های دفاع مقدس و شهدا دچار است قبل از هر چیز باید این واقعیت را پذیرفت که مقوله تبلیغ و ترویج در زمینه های اجتماعی فرهنگی یک کار تخصصی و حرفه ای است و برای موفقیت در این عرصه می بایست بر تجربه و دانش افراد کاردان و صاحب تخصص تکیه کرد. ساده انگاشتن کار پیچیده تبلیغ و سپردن آن به افرادی که فاقد صلاحیت علمی هستند نتیجه ای جز اتلاف منابع و سوزاندن فرصت ها ندارد. ماجرای غم انگیز «ضد تبلیغ» در رسانه ها و تریبون های تبلیغاتی ما دقیقا حاصل و محصول همین اتفاق هستند.
در روزهای پایانی سال که به تجلیل و گرامیداشت شهیدان و ارزش های والای دوران جهاد و مبارزه اختصاص دارد شاید این فرصت را مغتنم بشماریم و برای یک بازاندیشی در روش های ناکارآمد روش های تبلیغی گذشته تامل کنیم باور کنیم که در این وادی دیگر زبان و ادبیات نصیحت و سفارش برای نسل جوان اثربخش نیست بلکه اگر دغدغه آگاه ساختن آنها از تاریخ حماسی کشور را داریم در پی زبان و منطق اقناع بگردیم.
بدون شک اگر این بازاندیشی و تغییر رویکرد اتفاق بیفتد باب مشارکت بسیاری از اهل هنر و دانش به عرصه های شناخت و شناساندن ارزش های جبهه و جنگ گشوده خواهد شد آن وقت می توان انتظار داشت که حکایت های نهفته در خاکریزها و سنگرهای جوانان مخلص این سرزمین دستمایه و شالوده بسیاری از نمایشنامه ها، فیلم ها و رمان های خواندنی می شود و دنیای زیبای آن انسان های پاکباخته و فروتن مثل مدینه فاضله پیش روی نسل های آینده نقش می بندد.
*پژوهشگر
2727