اکنون این پرسش پیش مىآید که دوزخیان چه ویژگىهایى دارند، تا ما بدینوسیله بتوانیم خود را از آن ویژگىها دور نماییم؟ و به دیگر سخن: چه عواملى موجب گرفتار شدن به آتش دوزخ مىشود تا با دانستن آنها، خود را از آنها دور نموده، تا در قیامت از دوزخیان نباشیم؟
پاسخ به این پرسش در سخنان امام علیهالسلام به روشنى بیان گردیده است. این سخنان در این نوشتار تحت عنوانهاى مخصوصى به خود تقدیم خوانندگان گرامى مىگردد:
1- لغزشها:
...ألا و ان الخطایا یا خیل شمس حمل علیها أهلها، و خلعت لجمها، فتقحمت بهم فى النار...
((...آگاه باشید که خطاها بىتقوایىها همانند اسبان سرکش لجام گسیختهاى مىباشد که صاحبان آنها بىتقوایان بر آنها سوار گردیده و همراه آنها در آتش دوزخ فرو افتند...))
2- اهمیت ندادن به نماز:
تعاهدوا أمر الصلوة، و حافظوا علیها، و استکثروا، و تقربوا بها فانها ((کانت على المؤمنین کتابا موقوتا))، ألا تسمعون الى جواب أهل النار حین سئلوا ((ما سلککم فى سقر؟ قالوا: لم نک من المصلین)) سورة المدثر /42 و 43 و انها لتحت الذنوب حت الورق و تطلقها باطلاق الربق...
((نماز را رعایت، و بر آن محافظت نمایید و آن را بسیار به جا آورید، و به وسیله آن به خداوند نزدیک گردید، که آن براى مومنان در هنگام مخصوصى واجب گردیده است، آیا پاسخ دوزخیان را نمىشنوید در آن هنگام که از آنان پرسش مىشود: (چه چیز شما را به دوزخ کشانیده است؟ مىگویند: ما از نماز گزاران نبودهایم)، به راستى که نماز گناهان را مىریزد، همانند ریخته شدن برگ درخت، و نماز انسان را از کیفر گناه رها مىگرداند همانند رها شدن زنجیر از گردن انسان به زنجیر بسته شده...))
3- نپرداختن زکات:
...ثم ان الزکاة جعلت مع الصلوة قربانا لأهل الاسلام، فمن أعطاها طیب النفس بها، فانها تجعل له کفارة، و من النار حجازا حجابا و وقایة...
((...سپس پرداخت زکات اموال همراه با نماز براى مسلمانان به عنوان وسیله و ابراز نزدیک شدن انسان به خداوند قرار داده شده است، پس هر که به میل و رغبت آن را بپردازد، سبب کفاره گناهان و مانع و نگهدارنده انسان در برابر دوزخ مىشود...))
4- خیانت در امانت:
...ثم أداء الأمانة، فقد خاب من لیس من أهلها...
((...سپس اداى امانت است، پس آنکه اهل آن امانت نباشد، زیان نموده است...))
...و من استهان بالأمانة، و رتع فى الخیانة، و لم ینزه نفسه و دینه عنها، فقد أحل أخل بنفسه الذل و الخزى فى الدنیا، و هو فى الأخرة أذل و أخزى و ان أعظم الخیانة خیانة الامة و أفظع الغش غش الأئمة .
((...و هر که امانت را سبک بشمارد و همانند چهارپایان چراگاه خود را در وادى خیانت قرار بدهد، و خود و آیین خود را از آن پاک نگرداند، در دنیا خود را خوار زبون و پست و رسوا گردانیده و در روز واپسین خوارتر و رسواتر خواهد بود، و به راستى که بزرگترین خیانت، خیانت به امت، و زشتترین دغلکارى، دغلکارى زمامداران است.))
امام علیهالسلام در این نامه، که آن را براى یکى از کارگزاران نوشته است، دایره امانت را توسعه بخشیده، و پس از بیان نتیجه خیانت در امانت در دنیا و آخرت، بزرگترین امانت براى کارگزاران را امانت امت اسلامى دانسته است. و در نتیجه، خیانت به این امانت را بزرگترین خیانت به شمار آورده است.
5- سرکشى و فساد در روى زمین:
...فلما نهضت بالأمر نکثت طائفة و مرقت أخرى و قسط آخرون، کأنهم لم یسمعوا کلام الله، حیث یقول: ((تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فى الأرض و لا فسادا و العاقبة للمتقین.)) سورة القصص/38بلى و الله لقد سمعوها و وعوها، ولکنهم حلیت الدنیا فى أعینهم و راقهم زبرجها...
((... پس چون به امر خلافت برخاستم گروهى پیمان بیعت خود با مرا شکستند از ناکثین اصحاب جمل شدند که جنگ جمل را برپا کردند و گروهى دیگر از حق خارج گردیدند از مارقین خوارج شدند که جنگ نهروان را پدید آوردند و گروهى بر حکومت حق على علیهالسلام ستم روا داشتنداز قاسطین معاویه و یارانش شدند که جنگ صفین را برپا کردند گویا آنان این سه گروه سخن خداوند را نشیدند در آنجا که فرمود: آن سراى آخرت را براى کسانى قرار مىدهیم که در روى زمین نخواهند سرکشى کنند و نخواهند فساد پدید آورند و سرانجام نیک از آن پارسایان است. آرى به خداوند سوگند که این آیه را شنیدند و آن را فهمیدند، ولى دنیا در برابر دیدگان آنان زیبا جلوه کرد، و زیور دنیا آنان را فریب داد...))
این سخن قسمتى از خطبه معروف ((شقشقیه)) است که امام علیهالسلام در آن، سه گروه را نام برده و مورد سرزنش قرار داده و آنان را مصداق منفى آیهاى از قرآن دانسته است که خداوند در آن آیه بهشت را ویژه کسانى قرار داده است که نخواهند در روى زمین سرکشى و فساد نمایند، و سه گروه نامبرده با جنگى که در برابر على علیهالسلام به راه انداخته بودند از مصادیق سرکشى در برابر خداوند و فسادگرى در روى زمین به شمار آمدند و در نتیجه از بهشت محروم گردیده و سرانجام آنان دوزخ خواهد بود.
6- لغزش و گریز از میدان جهاد:
در مقام تشویق به جهاد و پیکار در راه خدا فرمود:
...لقد حملتکم على الطریق الواضح التى لا یهلک علیها الا هالک، من استقام فالى الجنة، و من زل فالى النار .
((...من شما را بر راهى روشن جهاد در راه خدا فرا خواندهام که در برابر آن، تنها کسى به هلاکت مىرسد که به سبب سرشت فساد آلود خود اهل هلاکت باشد، کسى که در میدان جهاد استقامت داشته باشد به بهشت مىرود، و کسى که در این راه بلغزد به دوزخ مىرود.))
و در مقام آموزش جنگیدن به یارانش که گویا آن را در لیلةالهریر و یا آغاز جنگ صفین بیان کرده است، از جمله فرمود:
...فعاودا الکر، واستحیوا من الفر فانه عار فى الأعقاب و نار یوم الحساب...
((...پس بر دشمن یورش پى در پى ببرید، و از گریختن از میدان جهاد شرم نمایید، که گریز از میدان جهاد براى نسل آینده تان ننگ را، و براى روز حسابتان آتش دوزخ را در پى خواهد داشت...))
7- خشم:
در آن هنگام که عبدالله بن عباس را به عنوان جانشین و کار گزار خود در بصره منصوب کرد به او نوشت:
سع منع الناس بوجهک و مجلسک و حکمک و ایاک والغضب فانه طیرة من الشیطان. و اعلم أن ما قربک من الله یباعدک من النار، و ما باعدک یباعدک من الله یقربک من النار .
((با مردم به هنگام روبرو شدن و نشستن و داورى کردن به نیکى برخورد کن با آنان گشاده روى و خوش برخورد و همنشین خوبى باشد و به هنگام داورى در اختلافات در میان آنان از حق دورى مگزین و به داد و عدل داورى کن. و از خشم بر مردم بپرهیز! که آن خشم گونهاى از سبک مغزى و ره آوردى از شیطان است، و بدان که آنچه تو را به خداوند نزدیک گرداند تو را از آتش دوزخ دور، و آنچه تو را از خداوند دور گرداند به آتش دوزخ نزدیک مىگرداند.))
8- انکار حقانیت ائمه علیهالسلام
پیش از این درباره ویژگىهاى بهشتیان از امام علیهالسلام نقل شد که تنها کسانى در بهشت داخل مىشوند که امامان معصوم علیهالسلام را بشناسند و امامان علیهالسلام نیز آنان را بشناسند،در ادامه آن سخن فرمود:
...و لا یدخل النار الا من أنکرهم و أنکروه...
((و در دوزخ داخل نمىشود جز کسى که آنان امام معصوم را به عنوان پیشوایان بر حق مسلمانان و جانشینان پاک پیامبر اسلام باور نداشته، و امامان نیز او را به عنوان انسان مؤمن و مسلمان درستکار پذیرا نباشند...))
از این سخن به دست مىآید که دوزخ تنها جایگاه کسانى است که امامان معصوم علیهالسلام را به عنوان پیشوایان بر حق و جانشینان واقعى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله باور نداشته باشند و آنانکه امامان معصوم علیهالسلام را باور داشته و بر این باور آنگونه باشند که امامان علیهالسلام نیز آنان را تصدیق نموده و بپذیرند در دوزخ داخل نمىشوند.
پاسخ به یک پرسش:
در اینجا این پرسش به ذهن مىآید که آیا تنها باور داشتن براى نجات از دوزخ کفایت مىکند؟ ظاهر سخن امام علیهالسلام با چشم پوشى از سخنان دیگر آن حضرت چنین است. ولى به همانگونه که در آیات قرآن، آیهاى تفسیر آیهاى دیگر واقع مىشود، سخنان امام على علیهالسلام نیز، تفسیر سخن دیگر آن حضرت واقع مىشود، از این رو براى پاسخ به پرسش مزبور باید سخنان دیگر على علیهالسلام را از نگاه خود بگذرانیم، سخنانى که در آن ویژگىهاى دیگر اهل دوزخ بیان گردیده است، چنانکه توجه به سخنانى که براى ویژگىهاى بهشتیان بیان گردیده بود نیز براى یافتن پاسخ درست مؤثر است.
از این رو با توجه به مجموعه ویژگىها و اوصاف بهشتیان و دوزخیان که بیان گردیده است، مىتوانیم بگوییم که انسان معتقد به امامان معصوم علیهالسلام کسى است که در میدان عمل نیز به گونهاى باشد که امامان علیهالسلام او را به عنوان شیعه و پیرو واقعى مورد پذیرش و قبول خود قرار بدهند، و به دیگر سخن: سیره عملى او به میزان تواناییش سیره عملى امامان علیهالسلام باشد. البته موضوع شفاعت شافعان در مورد برخى از گناهان با حفظ باور و اعتقاد به حقانیت امامان علیهالسلام را نمىتوان از نظر دور نگه داشت. که البته آن هم خود داراى شرایطى است که از موضوع بحث ما در این کتاب بیرون بوده و نیازمند بررسى مستقل و جداگانه است.
9- دشمنى با بندگان خدا:
ستم بر بندگان خداوند در آیین اسلام، بسیار ناپسند بوده و خداوند انسان ستمگر را در روز قیامت به دوزخ گرفتار مىنماید، چه اینکه آن ستمگر خداوند را باور داشته و خود را پیرو آیینى همانند آیین اسلام بداند، و چه منکر بوده و آیینى را پایبند نباشد، که اینک به فرازهایى از سخنان على علیهالسلام در این باره توجه مىنمایید:
بئس الزاد الى المعاد العدوان على العباد .
((بدترین توشه براى روز رستاخیز، دشمنى و ستم بر بندگان خدا است.))
و لئن أمهل الله الظالم فلن یفوت أخذه و هو له بالمرصاد..
((و اگر خداوند انسان ستمگر را مهلت دهد، هرگز از کیفر او دست بر نخواهد داشت و او خداوند در کمینگاهش قرار دارد...))
10- گناه پیشگى:
هر انسانى در زندگى دنیاى خود هدفى را برگزیده و براى رسیدن به آن در میدان مسابقه قرار مىگیرد، ولى برخى از انسانها هدف را نادرست برگزیده و سراب را به جاى آب، و هواى نفس را به جاى خدا مقصود خود پنداشتهاند، از این رو گناهکاران که با ارتکاب گناه، قصد بهرهمند شدن از نعمتها را به هر گونه که بخواهند در سر مىپرورانند، در وادى سراب گام برداشته و هواى نفس خود را خداى خویش مىپندارند، و آنگاه که به سراى دیگر رهسپار گردند، جایگاهشان در دوزخ خواهد بود، چنانکه امام علیهالسلام فرمود:
((...و آتش دوزخ، پایان مقصد حقیقى کسانى است که در دنیا راه افراطگناه - را در پیش گرفتهاند و آنچه را که نباید انجام بدهند، انجام مىدهند ...))
البته هر انسان معمولى غیر از معصومین علیهالسلام در زندگى خود احیانا دچار گناهانى مىشود، و مقصود على علیهالسلام این نیست که همه گناهکاران به آتش دوزخ مىافتند، بلکه بسیارى از گناهان به توبه واقعى از میان رفته و انسان گناهکار از آن گناه پاک مىشود و برخى از گناهکاران با شایستگىهایى که دارند در روز قیامت مورد شفاعت شافعان قرار مىگیرند.
بنابراین مقصود امام علیهالسلام از کلمه ((مفرطین)) آن گناهکارانى است که در اثر گناهان بسیار، شایستگى توبه و شفاعت را از دست دادهاند، گناهکارانى که از انجام گناه باکى نداشته، و به آسانى آن را مرتکب مىشوند، و از ارتکاب آن دچار احساس ندامت نشده و توبه نمىنمایند و بر گناه خود اصرار مىورزند
منبع:vahid368.blogfa
ارسال توسط کاربر محترم سایت :farshid368