1. بررسی روایات مربوط به 27 رجب
1-1. ابن قولویه: محمد بن قولویه، من خیار اصحاب سعد. ( علامه حلّی، 271؛ نجاشی، 305/1؛ اردبیلی،158/1) جعفر بن محمد بن جعفر بن موسی بن قولویه: ثقه جلیلٌ مصنف، کل ما یوصف به الناس من جمیل و ثقه. (ابن داود حلّی،88)
درکتب رجالی وصفی از او نشده است.
2-1. محمد به حسن جوهری: احمد بن محمد بن عبید الله بن الحسن بن عیاش بن ابراهیم بن ایوب الجوهری: ابوعبدالله و ام سکینه بنت الحسین بن یوسف به یعقوب بن اسماعیل بن اسحاق... . (نجاشی،58/1)
در کتب رجالی وصفی از او نشده است.
3-1. اشعری: مولی حمزه بن ایسع الأشعری- ثقه (حر عاملی،68): این اسم مشترک میان چند نفر می باشد.
4-1. بزنطی: احمد بن محمد ابی نصر بزنطی: فقد روی عن ابی الحسن و ابی الحسن الرضا(ع) (خویی،244/2؛ ابن داوود حلی،38؛ علامه حلی،13)
أجمع أصحابنا علی تصحیح ما یصحّ عن هولاء و تصدیقهم و أقرّوا لهم بالفقه و العلم: منهم: احمد بن محمد بن ابی نصر. (کشی،459)
«ابوجعفر» معروف به البزنطی. کوفی ثقه، لقی الرضا و أبا جعفر(ع) و کان عظیم المنزله عندهما و له کتب، منها: الجامع، قرأناه علی أبی عبدالله الحسین بن عبیدالله رحمه الله. (نجاشی، 220/1؛ طوسی،50/1)
یکی از توثیقات عمومی که بین علمای شیعه امامیه شهرت یافته، این است که محمد بن ابی عمیر، صفوان بن یحیی و بزنطی جز از موثق روایت نمی کنند.
بزنطی: مولی السّکونّی، ثقه جلیل عندهما، له کتاب الجامع. (ابن داود حلی،38)
5-1. ابان بن عثمان : ابان بن عثمان الأحمر البجلی: تسمیه الفقهاء من اصحاب أبی عبدالله(ع) أجمعت العصابه علی تصحیح ما یصحّ عن هولاء و تصدیقهم لما یقولون و أقرّوا لهم بالفقه. و فیه عن علی بن الحسن بن فضّال أن أبان بن عثمان کان ناووسیاً. (حر عاملی،35؛ کشی،105) قال عمرو بن شعیب: ما رأیت أعلم بحدیث و لا فقه منه و قال العجلی: ثقه من کبارالتابعین و قال ابن سعد: مدنی، تابعی ثقه. قلت: و کذا قال ابن حبان فی «الثقات» (ابن حجر عسقلانی،121/1) علامه حلّی و ابن داود نیز به فساد مذهب او اشاره می کنند، هر چند روایات وی را به دلیل آنکه در شمار اصحاب اجماع است، می پذیرند. ( علامه حلّی،74؛ ابن داود حلّی،15 )
ابن حجر می گوید: درباره ابان بن عثمان ایراداتی نیز ذکر شده است. هر چند به طور کامل او را ترک نکرده اند، گفته شده عقیلی او را تضعیف کرده است، امّا من چیزی ندیدم. (ابن حجر عسقلانی،122/1)
2. بررسی روایات مربوط به شب قدر( امامیه)
1-1-2. حفص بن غیاث: عده فی اصحاب الباقر و الصادق(ع) و عنونه الفهرست قائلاً: القاضی، عامی المذهب، له کتاب معمتد. (تستری،589/3)
حفص بن غیاث بن طلق بن معاویه ابوعمر و القاضی کوفی و عامی، له کتاب معتمد. (ابن داود حلی، 448؛ خویی،149/6)
روی عن جعفرالصادق(ع) : ثقه، صاحب حدیث، فقیه، ثبت و قال ابن حبان فی الثقات و قال ابن داود بن رشید: حفص کثیرالغلط و قال ابوحاتم: مجهول، لا اعرفه. ( ابن حجر عسقلانی، 378/2) حفص بن غیاث القاضی، ولّی القضاء لهارون و روی عن الصادق(ع) و کان عامیاً، و له کتاب معتمد. و روی حفص، عن ابی الحسن موسی (ع). (علامه حلی،340؛ نجاشی 325/1)
1-2-2. علی بن ابراهیم: این اسم در کتب رجالی مشترک میان چند نفر است.
قال ابوالقاسم اللالکائی: قیل انه کان یفهم و قال الدار قطنی: ثقه. قلت: قال الحاکم فی
المدخل: علی بن ابراهیم عن روح، قیل: انه مروزی مجهول. (ابن حجر عسقلانی، 647/5)
- علی بن ابراهیم محمد بن الحسن بن محمد بن عبدالله بن حسین بن علی بن ابی طالب (ع) «ابوالحسن الجوانی، ثقه، صحیح الحدیث. له کتاب: اخبار صاحب فخ و کتاب اخبار یحیی بن عبدالله بن الحسن. (نجاشی،92/2)
2-2-2. ابن ابی عمیر، وی از موثق ترین مردم نزد شیعه و اهل سنت و عابدترین و پاکدامن ترین آنان بود. سه امام را درک کرده و از آنان حدیث نقل کرده است. (طوسی،168) بسیاری از محققان شیعی مراسیل ابن ابی عمیر را همانند مسانید وی معتبر داشته اند. قال الکشی: انه ممن اجمع اصحابنا علی تصحیح ما یصح عنه و اقروا له بالفقه و العلم. (کشی،488)
3-2-2. عمر اذنیه: عمر بن محمد بن عبدالرحمان اذنیه: شیخ اصحابنا البصریین و وجههم، روی عن ابی عبدالله (ع) مکاتبه، له کتاب الفرائض. (نجاشی،283/2)
روی عن ابی عبدالله(ع) مکاتبه، له کتاب فرائض و کان ثقه صحیحاً. (علامه حلی،121)
4-2-2. فضیل: الفضیل بن سیار النّهدی «ابوالقاسم» عربی، بصری، صمیم، ثقه.
- ابراهیم بن عبدالله، قال: کان ابوعبدالله (ع) اذا رأی الفضیل بن سیار قال: بشّر المخبتین من احبّ ان یری رجلاً من اهل الجنّه فلینظر إلی هذا. (کشی،185) ایشان از اصحاب اجماع و از شاگردان مشترک امام باقر و امام صادق (ع) می باشد. (همان،206)
5-2-2. زراره: زراره بن اعین: شیخ اصحابنا فی زمانه و متقدمهم و کان قارئاً فقیهاً متکلماً شاعراً ادیباً. (نجاشی،175/1؛ اردبیلی،324/1) زراره بن اعین شیبانی قد اجتمعت فیه خلال الفضل و الدین، ثقه صادق فیما یرویه. (علامه حلی، 152؛ خویی،218/7)
قال ابوعبدالله (ع) : یا زراره ان إسمک فی اسامی اهل الجنه بغیر الف؟ قلت: نعم جعلت فداک اسمی عبد ربه و لکنی لقّبت بزراره. (کشی،123)
زراره بن اعین شیبانی: مولاهم ابو علی: کان أصدق اهل زمانه و افضلهم، قال فیه صادق(ع): لولاه زراره لقلت انّ احادیث ابی (ع) ستذهب. (ابن داوود حلی، 155)
اجتمعت العصابه علی تصدیقه و الانقیاد له بالفقه فی سته هم افقه الأولین من اصحاب ابی جعفر و ابی عبدالله علیهما السلام. (کشی،206)
6-2-2. حمران: حمران بن اعین: اخو زراره و ممدوح معظّم. (ابن داود حلی،134)
حمران ابن اعین شیبانی: تابعی من اصحاب الباقر(ع) و عدّه فی أصحاب الصادق(ع) قائلاً: مولی، کوفی تابعی و حمران بن اعین مؤمن لا یرتد و الله ابداً. (خویی،252/6)
قال ابوحاتم: شیخ صالح و قال ابن معین: لیس بشیء و قال الآجری عن ابی داود: کان رافضیاً و قال النسایی: لیس یثقه و قال ابی عربی: لیس بالساقط (ابن حجر عسقلانی،437/2)
حمران بن اعین: شکور و هو عظیم القدر جلیل. (اردبیلی،278/1)
در زنجیره این حدیث علی بن ابراهیم قرار دارد که مشترک اسمی است و در اصطلاح حدیثی به آن حدیث مشترک گویند.
در سلسله سند این حدیث راویانی از اصحاب اجماع قرار دارند و اصحاب ما اجماع و اتفاق دارند، روایتی را که ازاین جمع به صحت پیوسته، صحیح شمارند و همه بر فقه و فضل و ضبط و وثوق آن اقرار دارند. گرچه روایتی را که آنان از معصوم نقل کنند، مرسل یا مرفوع یا مجهول باشد. (اردبیلی،278/1)
3-2. علی بن ابی حمزه: قال ابن مسعود: قال أبوالحسن علی بن حسن بن فضال : علی بن أبی حمزه کذّاب متّهم. (کشی،338)
قال ابن مسعود: سمعت علی بن الحسن یقول: ابن ابی حمزه کذاب ملعون. (کشی،338)
علی بن ابی حمزه: کوفی و روی ابی عبدالله (ع) ثم وقف، و هو أحد عمد الواقفه. (نجاشی،249/2)
علی بن أبی حمزه البطائنی: واقفی، قال له أبوالحسن: انت و اصحابک أشاه الحمیر. (ابن داود حلی،478)
الظاهر أن المراد بأبی بصیر فی الروایه لیث المرادی أو یحیی بن القاسم الأسدی، بقرینه تکنیته بأبی محمد، و لأن الروایه عن الصادق علیه السلام. و لم یظهر ادراک عبدالله بن محمد الأسدی الصادق علیه السلام. (همان،155)
أبی بصیر لیث بن البختری المرادی: قال جمیل بن درّاج: سمعت أبا عبدالله علیه السلام بقول بشّر المخبتین بالجنّه: برید بن معاویه العجلی و أبوبصیر لیث بن البختری المرادی و محمد بن مسلم و زراره، أربعه نجباء، امناء الله علی حلاله و حرامه، لولا هؤلاء انقطعت آثار النبوه و اندرست. هؤلاء القوّامون بالقسط، هؤلاء السابقون السابقون، اولئک المقربون. (همان،151)
لیث بن مختری: ثقه عظیم الشأن. قال فیه الباقر (ع): بشر المخبتین بالجنّه: (ابی داود حلی، 392)
1-4-2. علی بن ابراهیم: قبلاً ذکر شد.
2-4-2. عبدالله بن المغیره: کوفیّ، ثقه ثقه، لا یعدل به أحدٌ من جلالته و دینه، روی عن أبی الحسن موسی علیه السلام. (نجاشی،215/2؛ علامه حلی،199)
- عبدالله بن مغیره البجلی: ثقه ثقه لا یعدل به أحد من جلالته و دینه و ورعه. من اصحاب الإجماع، کان واقفیاً فرجع. (حر عاملی،162)
عبدالله بن المغیره و هو کوفیّ و أجتمعت العصابه علی تصحیح ما یصحّ من هؤلاء و تصدیقهم
لما یقولون و أقروا لهم بالفقه: منهم: عبدالله بن مغیره. (کشی،490)
3-4-2. عمرو الشامی: عمرو بن سلیم الحضرمی الشامیّ
عمرو بن بکر بن تمیم السکسکیّ الشّامی: قال ابن عدی: له احادیث مناکیر، قلت: و قال العقیلی: حدیثه غیر محفوظ. و قال الساجی: ضعیف و قال أبونعیم: روی عن ابراهیم بن أبی عبله و ابن جریج مناکیر لاشیء. (ابن حجر عسقلانی،119/6) در کتب رجالی شیعه از این شخص وصفی به میان نیامده است.
با وجود این حدیثی که از عمروالشامی در مورد نزول قرآن در شب قدر بیان شده، از جهت متن با سایر احادیث تفاوت دارد؛ چون بر خلاف دیگر روایات او نزول قرآن را در اول ماه رمضان دانسته، در حالی که گفتیم قرآن در دهه آخر رمضان و روز بیست و سوم نازل شده است.
1-5-2. مفضل بن عمر: جعفی: فاسد المذهب و مضطرب الروایه. لایعبأبه. و قیل انّه کان خطابیّاً. (نجاشی،461/2)
مفضل بن عمر الجعفی، أبوعبدالله: ضعیف، کوفی، متهافت، مرتفع القول، خطابی، و قد زید علیه شیء کثیر، و حمل الغلاه فی حدیثه حملاً عظیماً. و لا یجوز ان یکتب حدیثه. روی عن ابی عبدالله و ابی الحسن (ع). (علامه حلی،407)
و قد اورد الکشی احادیث تقتضی مدحه و الثناء علیه، و احادیث تقتضی ذمه و البراءه منه. (کشی،581)
جزائری و بهبودی در مورد روایات مفضل گفتند: یظهر من روایاته التخلیط و الغلو و الارتفاع و الوضع و الاختلاق. (ساعدی،350/3)
فاسد المذهب و مضطرب الروایه و مرتفع القول و... الفاظی هستند که دلالت بر جرح راوی می کنند. (شهید ثانی،109)
در نتیجه او را راوی ضعیفی که در روایاتش دچار اختلاف و آشفتگی و غلو است و در مذهب فاسد و از خطابیه است، توصیف کرده اند. افزون برآن، غالیان اخبار بسیاری به او نسبت داده اند. مفضل بن عمر جعفی دارای کتب و نگاشته هایی است که آن ها را غیر قابل اعتماد و استناد ارزیابی کرده اند. (نجاشی،416/2) البته درباره مفضل اختلاف است و برخی او را ضعیف نمی دانند. به عنوان مثال، خویی در پایان شرح حال مفضل نتیجه می گیرد که او بزرگ منزلت و ثقه است. (خویی،330/9)
پینوشتها:
1-دانشیار دانشگاه مازندران
نشانی الکترونیکی:sm.rabinataj@yahoo.com.
2-کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
نشانی الکترونیکی:A.Roh@yahoo. com
*تاریخ دریافت مقاله:1388/9/7
*تاریخ پذیرش مقاله:1388/11/14
منبع:نشریه علوم و معارف قرآن کریم، شماره5.