چکیده
پژوهش حاضر با هدف بیان «شاخصه های دینداری در روایات» با رویکردی درون دینی به ارائه ویژگیها و نشانه هایی می پردازد که یک فرد مؤمن و معتقد به اسلام باید آنها را دارا باشد. برای رسیدن به این مقصود، از منابع حدیثی شیعه و اهل سنت استفاده شده و عناصری که در روایات، شاخص دینداری معرفی شده اند، استخراج گردیده است. با عرضه عادات و رفتار های هر شخص به این شاخصها میزان پایبندی و یا عدم پایبندی او به فرامین اسلامی آشکار خواهد گردید. کلید واژهها: دینداری، شاخصه های دینداری، اسلام، ایمان، دین، شیعه.
درآمد
ارزیابی و سنجش یکی از ارکان اصلی و اساسی برای دستیابی به رشد و کمال و رسیدن به اهداف است. برای سنجش و ارزیابی، ملاک و معیار و به تعبیر دیگر شاخص هایی لازم است تا نسبت به آن وضعیت مورد ارزیابی روشن گردد.
یکی از مباحثی که امروزه برای جوامع اسلامی و حکومت های مبتنی بر دین اسلام، بویژه جمهوری اسلامی ایران مطرح است، چگونگی سنجش دینداری افراد و جامعه است. برای پی بردن به موقعیت حکومت دینی، تلاش مبلغان و عالمان دینی، نهاد های فرهنگی و ارزیابی کار آنان، سنجش دینداری افراد و جامعه لازم است تا معلوم شود جامه در کدامین پله کمال قرار دارد. و برای سنجش دینداری افراد و جوامع باید شاخص هایی در دست داشت تا بتوان این ارزیابی را انجام داد. از آنجا که دینداری فرد و جامعه برگرفته از دین است، شاخصه های آن نیز باید از دین گرفته شود.
کمی سازی دین و سنجش دینداری به دنبال روش های متبع در علوم اجتماعی همپای تولد روانشناسی علمی، بویژه به عنوان یکی از موضوعات مهم روانشناسی دین بیش از یک سده از عمر آن نمی گذرد (1) . لذا دانشمندان روانشناس با زمینه ها و دیدگاه های متفاوت، شاخص های متعددی را مورد توجه قرار داده اند که از جمله مقیاس های پیترهیل و رالف هود در کتاب معرفی مقیاس های دینی (2) ، همچنین مقالات علمی و پژوهشی «مبانی نظری و روان سنجی مقیاس های دینی» است.
بنابراین، با توجه به پژوهش های فوق در این مقاله سعی شده است تا عناصری که در روایات به عنوان شاخص برای دینداری بیان شده، از کتب روایی (شیعه و اهل سنت) استخراج و معرفی گردد، تا با سنجش فرد و جامعه با آن مقیاسها، میزان نزدیکی و دوری با بهره مندی و عدم بهره مندی از آنها به دست آید. به عبارت دیگر، بر اساس شاخصه های ذکر شده در روایات و به نسبت آنها، میزان دینداری افراد چقدر و تا چه میزانی است.
برای پی بردن به شاخص ها باید مؤلفه های دینداری در حوزه اعتقادی اخلاقی و رفتاری استخراج گردد و سپس نسبت میان این سه حوزه و نسبت میان اجزای هر حوزه تعیین گردد تا بتوان به شاخص دست یافت.
برای پی بردن به مؤلفه های دینداری و نیز تعیین رتبه هر کدام، از راه های متعددی باید استفاده گردد؛ چرا که این مسأله در متون دینی به وضوح تبیین نشده است. این راهها به اختصار عبارت اند از:
1. تکرار،
2. حصر، 3. ثواب و عقاب،
4. مقدمه و ذی المقدمه،
5. تفضیل،
6. استفاده از واژگان کلیدی مربوط به اسلام، ایمان، دین، شیعه.
اینک شرح اجمالی این محور های ششگانه:
تکرار
یکی از اصول و قواعد رتبهبندی تکرار است؛ چرا که بیان مکرر و بازگویی متعدد و پی در پی هر چیزی در واقع نشانه تأکید بر اهمیت آن مطلب یا مسأله است.
بدین جهت، برای درجه بندی بین شاخصه های دینداری به قاعده ی تکرار توجه نموده و مؤلفه ها را نسبت به همدیگر از لحاظ تکرار و مکرر بیان شدن آنها مورد مقایسه قرار می دهیم تا جایگاه آنها نسبت به همدیگر مشخص و معین گردد؛ به عنوان مثال، وقتی به روایات ائمه (علیهم السلام): در زمینه عمل به ایمان ـ که یکی از مؤلفه های دینداری است ـ مراجعه می کنیم، روایات فراوانی را در این زمینه از راویان زیادی تحت عناوین متفاوتی، از جمله «ایمان، ایمان و اسلام، دعائم الإیمان، حقیقه ی الإیمان، أرکان الإیمان...» نقل شده است که بر همراهی ایمان و عمل تأکید دارند.
امام صادق (علیه السلام)، از پدر بزرگوارش، از پیامبر صلی الله علیه و آله: نقل می کنند که ایمان را عبارت از قول و عمل دانسته اند. (3)همین تعریف را عبد الله بن میمون، با همان سند، از پیامبر (صلی الله علیه و آله ) نقل می کنند و در جای دیگر همین مفهوم را با عبارتی متفاوت محمد بن مسلم از امام صادق (علیه السلام) و امام باقر (علیه السلام) نقل کرده اند.
و در روایات دیگری، ایمان را علاوه بر شناخت با دل و گفتن به زبان، عمل به ارکان توصیف نموده اند؛ (4)
بنابراین، با توجه به مطالب فوق ـ که بر همراهی ایمان و عمل تأکید دارند ـ می توان نتیجه گرفت که عمل نه تنها جزئی از ایمان و از مؤلفه های اصلی و ریشه ای آن است و ایمان یک رابطه ناگسستنی با عمل دارد، بلکه فراتر از آن، این دو علت و معلول یکدیگرند و طبق فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ایمان بدون عمل و عمل بدون ایمان معنا و مفهوم پیدا نمی کند. (5)
مؤید مطلب فوق، این که در قرآن کریم هر جا سخن از ایمان است، بلا فاصله عمل صالح بر آن عطف شده است؛ از جمله:
وَبَشِرِ الَذِین آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَالِحَاتِ أَنَ لَهُم جَنَاتً تَجرِی مِن تَحتِهَا الأَنهَارُ. (6)
بدین جهت، ائمه (علیهم السلام) در روایات مختلفی منکران آن، یعنی مرجئه را که قایل به قول بدون عمل هستند لعن کردهاند. (7)
حصر
حصر ـ که به آن قصر نیز گویند ـ چیزی را به طور مخصوص به چیز دیگر اختصاص دادن است و به عبارت دیگر، اثبات حکم برای مذکور نفی آن از غیر او. (8)
مانند کلام امیر المؤمنین (علیه السلام) که می فرمایند:
لا تکمل المکارم إلا بالعفاف والایثار؛ (9)
مکارم اخلاق جز با پاکدامنی و ایثار و از خود گذشتگی تکمیل نمی شود.
در روایت فوق، با استفاده از حروف نفی و استثنأ (لا و الا) تکمیل شدن مکارم اخلاق در دو شاخصه دینداری، یعنی پاکدامنی و از خود گذشتگی محصور شده است، ولی از آنجا که حصر موجود، حصر حقیقی نیست، مانند «لا اله إلا الله» تا بدین وسیله تکمیل شدن نیکیها را صرفاً در آن دو مشخصه منحصر کرده و فقط به آنها اختصاص بدهیم، بدین جهت آن دو از اجزای اصلی تکمیل کننده مکارم محسوب می شوند که مؤید آن بیانات امام علی (علیه السلام) هست که فرمود:
بالعفاف تزکوا الأعمال؛ (10)
عفاف باعث پاکیزه شدن اعمال می شود. چرا که بدون مهار نفس و تهذیب اخلاق در پرتو تعالیم دینی نمی توان به مکارم اخلاق نایل آمد که فلسفه بعثت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله است:
اًنما بعثت لاِضُ تمم مکارم الأخلاق. (11)
ثواب و عقاب
انسانها با توجه به بینش و نگرش خود به نظام هستی، از صفات و ویژگی هایی برخورددار هستند که متون دینی (قرآن و حدیث) برخی از این صفات را به عنوان فضیلت اخلاقی و از بعضی دیگر به عنوان رذیلت اخلاقی یاد کرده اند. و در پی هر فضیلتی با توجه به نقش و تأثیر آن در رسیدن به کمال که هدف ن هایی دینداری است، ثوابی را بر شمرده اند؛ همچنان که رذایل اخلاقی را مذمت نموده و با توجه به نقش آنها در سلب دینداری عقابی بر آنها معین و مشخص نموده اند.
مؤید آن، آیات قرآن کریم است که انسانها را با توجه به نوع عملکردشان (خوب و بد) به دو گروه متقابل: مؤمنان و مشرکان، أصحاب الجنه ی وأصحاب النار، أصحاب الیمین و أصحاب الشمال تقسیم کرده و برای هر گروه، با توجه به نوع عمل و میزان آن، ثواب یا عقابی بیان کرده اند؛ به عنوان مثال از نظر قرآن کریم «صبر» به عنوان یک شاخصه ایجابی تنها فضیلتی است که پاداش بدون حساب دارد؛ لذا می فرماید:
إِنَمَا یُوَفَی الصَابِرُونَ أَجرَهُم بِغَیرِ حِسَابٍ ؛ (12)
جز این نیست که اجر صابرین بی حساب تمام و کامل است.
که به وسیله ادات حصر «اًنما» اجر بدون حساب را فقط به صابران اختصاص داده است.
من صبر نال بصبره درجه ی الصائم القائم و درجه ی الشهید الذی قد ضرب بسیفه قدام محمد (صلی الله علیه و آله ). (13)
و امام باقر (علیه السلام) می فرمایند:
صابر با صبر خود به درجات صائمین و قائمین و شهدای رکاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) می رسد.
بنابراین، با توجه به آیات و روایات مذکور و ثواب هایی که برای صابران بر شمرده اند، صبر از اجرای اصلی تشکیل دهنده هویت ایمان است. اما نقطه مقابل آن، کسی است که خویشتنداری نکرده و در مقابل خواهش های نفسانی خود صبر پیشه نکند و اعمال سلبی [دینداری] را از جمله شراب خواری انجام دهد که از آن به فخ الشیطان «تله شیطان» یاد کرده اند. (14)به فرموده رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) چهل روز نمازش پذیرفته نمی شود:
إنَ من شرب الخمر لم تحسب صلاته أربعین صباحاً. (15)
پس انجام مکاره و عدم اجتناب از خواهش های نفسانی از عوامل اصلی سلب دینداری محسوب می شود. با توجه به مطالب مذکور، ثواب و عقاب نه تنها یک عامل و محرک قوی هستند که ما را بر انجام اعمال نیک و ارزیابی صحیح آنها و محاسبه تشویق می کنند ـ که در روایات اسلامی بدان تأکید فراوانی شده است (16) ـ بلکه می توانند میزانی برای رتبه بندی و درجه بندی بین شاخصه های دینداری نیز باشند.
مقدمه و ذی المقدمه
بعضی از روایات، نشانگر این هستند که برخی از مشخصه های دینداری مقدمه یا مقدماتی برای هدفی هستند که آن را ذی المقدمه یا غایت نامیده اند. (17) محقق شدن ذی المقدمه وابسته و مشروط به مهیا شدن مقدمه است؛ چرا که فلسفه وجودی مقدمه و حکمت و غرض از آن، مسأله توصل و وسیله سازی و رسیدن به ذی المقدمه و حصول آن است (18) ؛ به عنوان مثال، پل برای عبور از رودخانه است و تا هنگامی که مقدمه مهیا نباشد، ذی المقدمه یا غایت محقق نمی شود.
در بین شاخصه های دینداری نیز چنین اصولی حاکم است؛ به عنوان مثال «وضو» مقدمه برای «نماز» است که هر دو از احکام دین و از شاخصه های دینداری هستند، ولی طبق قانون «مقدمه و ذی المقدمه» انجام یکی مشروط به عمل کردن به دیگری است؛ یعنی اقامه نماز ـ که از آن به ستون دین (19) و رأس اسلام (20) یاد می شود ـ مشروط به طهارت است و تا هنگامی که وضوی کامل و صحیح گرفته نشود، اقامه نماز امکان پذیر نیست و در صورت اقامه، باطل است؛ همچنان که امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
لا صلاه یً إلا بطهور. (21)
تفضیل
استفاده از واژه های تفضیلی از جمله: (أحسن، أکمل، أوثق، یا أدین) و امثال اینها در بیان مطلبی نه تنها نشانگر اهمیت آن مطلب است، بلکه بر مرجح بودن و برتر بودن آن نسبت به سایر مسائل تأکید می ورزد؛
به عنوان مثال، امام علی (علیه السلام) در بیان کمال ایمان، واژه های «أکملکم» و «أحسنکم» را ـ که بر وزن أفعل تفضیل هستند ـ به کار برده اند: أکملکم إیماناً أحسنکم خُلقاً. (22)
و این بدان معناست که اخلاق نیکو باعث کاملتر شدن ایمان نمی شود، بلکه اخلاق نیکوتر داشتن عامل کمال ایمان است.
تعابیر (واژگان کلیدی مربوط به اسلام، ایمان، دین، شیعه)
یکی دیگر از اصول و قواعدی که به وسیله آن می توان شاخصه های دینداری و اهمیت آنها را نسبت به یکدیگر سنجید، نوع نگاه و تعبیری است که در کتاب و سنت نسبت به آنها وجود دارد که بعضی از این تعابیر ایجابی و بعضی دیگر سلبی هستند.
در این نوشته بر اساس دو طریق پنجم و ششم ـ که بیشترین نقش در استخراج شاخصه ها دارند ـ حرکت می کنیم و برای دسترسی به روایات از واژگان کلیدی: اصل، اساس، ملاک، رأس، عماد، عمود، قواعد، نظام، دعائم، ثمره، آفت، ارکان، اوثق، افضل، کمال، اول، آخر، نصف و اهل استفاده میکنیم.
پی نوشت ها :
*عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد سلماس
**استادیار دانشگاه آزاد اسلامی- واحد علوم و تحقیقات
1) پیتر هیل و رالف هود، معرفی مقیاس های دین، ترجمه و تلخیص آذربایجانی، مسعود و موسویف سید مهدیف ص7 .
2) Scales of Religious Belifs and Practices.
3) رسول الله(ص): «الإیمان قولٌ و عمل لا یزید و لا ینقس(کنز العمّال، ص260).
4) عنه(ص): «الایمان معرفد بالقلب و قول باللسان وعمل بالأرکان» (کنز العمّال، ج1، ص23، ح3).
5) بحارالأنوار، ج66، ص66، ح14؛ کنتز العمّال: ج1، ص36، ح59 .
6) سوره بقره، آیة 25 .
7) الإمام الصادق(ع): «ملعون ملعون من قال الإیمان قول بلا عمل» (وسائل الشیعه: ج16، ص280، ح21؛ بحارالأنوار: ج66، ص19، ح1 .
8) الإتقان فی علوم القرآن.
9) غرر الحکم: ص256، ح5418 .
10) همان، ص256، ح5422 .
11) برانگیخته شده ام تا فضایل اخلاقی را به سر حدّ کمال برسانم (کنز العمّال، 5217ح: مستدرک الوسائل، ج11، ص187، ح12701).
12) سوره زمر، آیه 10 .
13) الکافی، ج2، ص100، ح5؛ وسائل الشیعه، ج12، ص149، ح15906 .
14) نورالثقلین.
15) الکافی، ج6، ص402، ح12؛ وسائل الشیعه، ج25، ص280، ح31911 .
16) عنه(ص): «حاسبوا أنفسکم قبل أن تُحاسَبوا وَزنوها قبل أن توزَنوا...» (وسائل الشیعه، ج16، ص99، ح21082).
17) اصول الفقه، ج2، ص350-354؛ کفایه الأصول، ج1، ص609 .
18) کفایه الأصول: همان.
19) رسول الله(ص): «الصلاه عماد الدین»؛ «الصلاه فإنّها رأس الإسلام» (مستدرک الوسائل، ج3، ص98، ح3115؛ أعلام الدین، ص192؛ مکارم الاخلاق، ص461).
20) تحف العقول، ص25 .
21) التهذیبف ج2، ص140؛ وسائل الشیعه، ج1، ص372، ج981؛ کشف الغمّه، ج1، ص431 .
22) وسائل الشیعه، ج12، ص152، ح15924 .
منبع: نشریه علوم حدیث شماره 57