چکیده
یکی از مهمترین و فعالترین و مؤثرترین حوزهها و مراکز حدیثی در جهان اسلام، بخصوص در زمینه ی حدیث اهل سنت، حوزه ی حدیثی نیشابور است که اوج شکوفایی و رونق آن از نیمه ی قرن سوم تا اواخر قرن ششم بوده است.
عوامل مختلفی سبب رونق و شکوفایی حوزه ی حدیثی نیشابور در جهات مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شده است. از جمله مهمترین آنها میتوان به وجود مدارس و مساجد متعدد و عظیم دینی، وجود کتابخانه های غنی و سودمند، آب و هوایی مناسب، وسعت و آبادانی، ورود امام رضا (علیه السلام) به آن در سال 200 هجری، توجه حاکمان و والیان سلسله های مختلف به این شهر و عالمان آن، وجود جریآنها و گرایش های مذهبی و کلامی مختلف در آن اشاره کرد.
از جمله مهمترین ویژگیها و مشخصه های این حوزه، کثرت کم نظیر روات و محدثان آن، تدوین برخی از مهمترین مجموعه های گران سنگ حدیثی در حوزه ی حدیث اهل سنت، تدوین کتاب های حدیثی متعدد در موضوعات مختلف، وجود محدثان برجسته و بزرگ در جهان اسلام، اهتمام شدید بر حفظ سلامت احادیث از آسیب خلط با احادیث ضعیف و غلو آمیز، گرایش به سمت مباحث عقلی و مناظرات کلامی، کثرت سفر های عالمان و محدثان از نقاط مختلف به این شهر و بالعکس و گرایش های صوفیانه در این حوزه، اشاره کرد. این مقاله گزارشی کوتاه از فعالیت های حدیثی این حوزه تا اوایل قرن هفتم است.
کلید واژهها: حدیث، محدثان، راویان، نیشابور، حوزه ی حدیثی.
درآمد
در میان شهر های خراسان، چهار شهر از دیگر شهر های آن از اهمیت بیشتری برخوردار بودهاند که هر یک از آنها را «ربع» مینامیدند، که عبارت اند از: نیشابور، بلخ، مرو، هرات. سه استان خراسان کنونی (رضوی، شمالی و جنوبی) تقریباً همان ربع نیشابور قدیم بودهاند. (1) نیشابور در اوایل اسلام «اَبَرشهر» نام داشت. بنا بر روایتی در سال 17تا 23 هجری عمر بن خطاب، خلیفه دوم مسلمین، یکی از سرداران خود به نام «احنف بن قیس» را برای فتح خراسان به این سرزمین گسیل داشت. حاکم خراسان با شنیدن خبر نزدیک شدن سپاه اسلام، گریخت و رزمندهای به نام «مطرف بن عبدالله»، نیشابور را تسخیر کرد و سراسر سرزمین خراسان را سایه نشین اسلام نمود. (2)
نشانه های تشیع ایرانیان و نیشابوریان نیز در قرن دوم هجری و در ایام امامت امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) و همزمان با حکومت بنی امیه ظهور کرد. این دو امام، شیعیانی در ایران داشتند که از طریق مکاتبه، مسائلی را با آن امامان در میان میگذاشتند و حقوق مالی خود را برای این دو امام می بردند یا میفرستادند.
از جمله نشانه های تشیع در نیشابور میتوان به: شکوه ورود امام رضا (علیه السلام) به نیشابور و استقبال بیشمار مردم و علما از ایشان، اعزام تعدادی نماینده به سرپرستی «ابوجعفر محمدبن ابراهیم نیشابوری» به همراه حقوق و مالیات های شرعی مردم در سال 148هجری به نزد امام صادق (علیه السلام) و دیدار آنها با امام کاظم (علیه السلام)، آمدن «محمد دیباج» از فرزندان امام صادق (علیه السلام) به نیشابور و گردآوری روات و محدثان نیشابوری، وجود تعداد کثیری از وکیلان امامان همچون محمدبن عبده نیشابوری و مخلد بن یزید نیشابوری از اصحاب امام صادق (علیه السلام) در نیشابور و مواردی دیگر اشاره کرد.
مهمترین اسباب و زمینه های شکل گیری و رونق حدیث در حوزه ی حدیثی نیشابور:
الف. رونق علمی و فرهنگی نیشابور
یکی از عوامل شکلگیری و رونق حدیث، در حوزه حدیثی نیشابور، شکوفایی و رونق علمی و فرهنگی آن بوده است که از قرن سوم آغاز شد و در قرن چهارم و پنجم به اوج خود رسید و تا حمله مغول در قرن هفتم ادامه یافت. نیشابور، زادگاه نخستین مدارس اسلامی و مجمع دانشمندان و فقها و محدثان بسیار مشهور بوده است، تا آنجا که از چنان رونق و اعتبار علمی و ادبی برخوردار بوده که در تاریخ علوم و معارف اسلامی به عنوان «دارالعلم خراسان» شهرت یافته و محیط و جایگاه دانشمندان و اندیشمندان جهان اسلام بوده است. در واقع، برجستهترین نقش نیشابوریان در تاریخ ایران، نقشی است که در عرصه دانش و فرهنگ این سرزمین بر جای گذاشته اند و از استوانه های مستحکم دیار خراسان و مشرق زمین به شمار میآمدهاند. نیشابور در تقویت بنیه علمی سرزمین پهناور ایران نقشی بیبدیل و بنیادین داشته و سرحلقه بسیاری از مکتبها و جریان های فکری جهان اسلام را به سرنوشت تاریخی خویش پیوند زده است. (3)
نیشابور، پیش از آن که گرفتار تاخت و تاز ترکان غز و حمله خانمان سوز مغول مواجه شود، از نظر علمی و ادبی از چنان رونق و اعتباری برخوردار بود که حتی بغداد، مرکز خلافت عباسی را تحت الشعاع قرار داده بود. وجود دانشمندان و فضلا و مدارس و مجامع علمی فراوان، نیشابور را قبلهگاه اهل علم در شرق و غرب اسلام نمود؛ چنان که نوشتهاند: در چهار قرن اول اسلامی، علمای نیشابور بالغ بر سه هزار نفر بودهاند که بیش از نیمی از این دانشمندان، متعلق به خود نیشابور و بقیه از بیش از هفتاد بلده اسلامی بودهاند که به نیشابور آمده و به تحقیق علوم و تکمیل معارف خود پرداختهاند و به تدریج، جزوِ اعلامِ این شهر شده اند. (4)
در سده های چهارم و پنجم هجری مهمترین مراکز حدیثی که پایه و مایه بسیاری از علوم نقلی اسلامی بودهاند عبارت بودند از: بغداد و نیشابور.
در تحلیل چرایی رونق علمی و فرهنگی در نیشابور باید عوامل غیر مستقیمی چون وضعیت خوب اقتصادی مردم نیشابور، موقعیت مناسب جغرافیایی شهر، سهولت رفت وآمد به آن، وسعت شهر و برخورداری از امکانات رفاهی مورد نیاز برای اقامت و توجه حاکمان و پادشاهان به آن را دخیل دانست. علاوه بر اینها، عوامل دیگری نیز بر رونق هر چه بیشتر علم و فرهنگ در نیشابور اثری مستقیم داشتهاند که عبارت اند از: وجود مدارس علمیه و مساجد در نیشابور و نیز وجود کتابخانه های غنی و سودمند. (5)
مدارس علمیه دینی و مساجد
شهر نیشابور از حیث تعداد مدارس، مساجد و کتابخانهها در ممالک اسلامی معروف بوده است. این شهر در مدت شش قرن، به شهر دانشگاهی خراسان نیز نامبردار بوده و علاوه بر کسانی که در آن شهر مقیم و به تحصیل علم مشغول بودند، طالبان علم برای فراگرفتن علوم عالیه و درک مجالس علما و دانشمندان، از اطراف و اکناف ممالک اسلامی به این شهر میآمدند و کمتر کسی از اهل علم بود که در عمر خویش، حداقل یکبار به نیشابور نیامده باشد. بنابراین، در مورد فرهنگ و تمدن نیشابور سخن همواره این بوده است که چون از روزگاران دور این شهر مورد توجه و عنایت پادشاهان و فرماندهان و مرزداران خراسان بوده، لذا همواره نیشابور مرکز تجمع علما و اکابر دانش و دین بوده و پیوسته در اعصار اسلامی نیز مدارس و مکتب خانهها و مساجد این شهر، شاهد حضور طلابی بوده است که در حلقه درس علمای عظام حاضر میشدند. در واقع، یکی از وجوه مشخصه نیشابور در تمدن اسلامی، وجود مدارس علمیه دینی و مساجد در این شهر بوده است. (6) در کتاب تاریخ نیشابور از عبدالکریم نیشابوری آمده است که در قرون سوم و چهارم هجری از مجموع 32 مدرسهای که در کل جهان اسلام وجود داشت، 27 مدرسه آن در نیشابور بوده است. (7)
تعداد مدارس شهرهای خراسان (قرن چهارم تا هفتم هجری(
با توجه به جدول، به این نتیجه میرسیم که نیشابور، با 64 مدرسه، بالاترین تعداد مدارس را در فاصله قرون چهارم تا هفتم هجری داشته است. از آمار جدول چنین بر میآید که نیشابور، مهد نخستین مدارس خراسان به تدریج مرکزیت علمی و مذهبی یافته بود. مرکزیت سیاسی این شهر در دوران طاهریان و انتقال دانشمندان بزرگ در علوم گوناگون از بغداد به خراسان، زمینه های این امر را فراهم آورده بود. سکونت و تدریس علمای بزرگ مذاهب اهل سنت، بویژه شافعیان و کرامیان در نیشابور، مایه های علمی چنین امری را فراهم میکرد. (8)
برخی از مهمترین این مدارس عبارت اند از:
مدرسه ی استاد ابو اسحاق اسفراینی، مدرسه بیهقیه (یا مدرسه کوی سیار نیشابور)، مدرسهای (مسجد) که شیخ ابومحمد عبدالله جوینی (پدر امام الحرمین) (م438ق) در نیشابور ساخت که در این مدرسه مجلس مناظره و تعلیم داشت، مدرسه ی امام عبدا.. حکیمی، مدرسه «صابونی» که حدود سال440ق، توسط ابوعثمان صابونی، ملقب به شیخ الاسلام ساخته شد، مدرسه ی ابو القاسم عبدالعزیزبن یوسف بیهقی، دانشمند معروف قرن ششم برای حنفیان، مدرسه ی ابو الحسن ضایی واعظ نیشابور(م416ق) برای فرقه شافعیه، واقع در نوکوی نیشابور، مدرسه ی ابوعسکر عبدالله مطوعی و ابوسهل مطوعی، در محله شادراه نیشابور، مدرسه ی امام علی بن عبدالله بن احمد نیشابوری مشهور به ابن ابی الطیب (م418ق) در کوی اسپریس نیشابور، مدرسه ی امام ابو القاسم قشیری، مدرسه سراجین، مدرسه ی ابو سعد استرآبادی، مدرسه حسان (حسان بن محمد قرشی270 349ق)، مدرسـه محمدبن عبدالله حمشـاد (316 388ق)، مدرسه ابن حیان تمیمـی (م354ق)، مدرسه ابوبکر تمیمـی (349 430ق)، مدرسه قطان نیشابـوری (قبل از 405ق)، متعلق به ابراهیم بن محمودبن حمزه، مدرسه ابن رضوان نیشابوری، مدرسه سهل صعلوکی (تأسیس404ق)، مدرسه ابوبکر، مدرسه مشطی (قبل از444ق)، مدرسه بسطامیه (قبل از 405ق)، مدرسه خفاف نیشابوری (قبل از 428ق)، مدرسه سعدیه(سعیدیه)، مدرسه ابوسعد زاهد (م406ق)، مدرسه ابن فورک (م406ق)، مدرسه صندلیه، متعلق به حنفی های نیشابور، و مدارس ناصریه، سِیوَری، شحامیه، حسینی، زین الاسلام، سُوری، حداد، عمادیه و... . (9)
نظامیه ی نیشابور
اما یکی از مهمترین و بهترین مدارسی که در نیشابور وجود داشته است، مدرسه ی «نظامیه ی» آن بوده است. بنا به شواهدی نظامیه نیشابور پیش از نظامیه ی بغداد، یعنی سال های اولیه سلطنت آلب ارسلان سلجوقی (455 465 ق)، ساخته شده است. (10)
نظامیه نیشابور مدرسان بسیاری داشته که چند نفری از آنها نامشان باقی ماند و از بقیه متأسفانه نامی باقی نمانده است. چند نفر از معروفترین آنها عبارت اند از:
امام الحرمین جوینی (م478ق)، ابوسهل محمدبن هاشم کشمیهنی مروزی (م حدود 465ق)، ابوسعد بن رئیس سلار منصور، عبدالرحمن بن رامش بن عبدالله بن زید (م474ق)، ابو القاسم یوسف بن علی هُزلی مغربی سبکری (م465ق)، ابو القاسم جرجانی (م477ق)، ابو القاسم نوغانی ( م479ق)، ابوجعفر طبسی (م482ق)، ابو سعد، عبدالواحد بن عبدالکریم بن ابو القاسم قشیری، ابوحامد غزالی (م505ق)، قطب الدین نیشابوری طریثی، احمد بن عبدالجبار ابو القاسم سمعانی (م534ق)، ابوبکر شیرازی، ابومحمد سمرقندی (م491ق) و ... .
در کنار مدارس علمیه، مساجد نیز مرکز اشاعه علم و تحقیق و تدریس بود و در کنار مجالس وعظ در آنها حلقه های دینی حدیث و فقه و تفسیر نیز تشکیل میشد. علما و دانشمندان در این مساجد جمع شده و به تبادل علم و دانش و مناظره و املا و سماع حدیث میپرداختند که از جمله آنها میتوان به این مساجد اشاره نمود:
نخست، مسجد «عبدالله بن عامر» که وی آن را بر جای آتشکده قهندژ ساخت و یزید فرزند مهلب بر آن منارهای ساخت و دیگری مسجد «جامع بزرگ» (مسجدالمنبر) و مقصوره بزرگ، که به قول حاکم بدون شک آن را ابومسلم سردار معروف خراسان بنا نهاد و مساحت آن سی جریب بوده است و هزار ستون داشته و شصت هزار نفر به یک باره در آن به اقامه ی نماز میپرداختند.
دیگری مسجدی بود که صحابه رسول خدا هنگام فتح نیشابور در آن ساخته بودند و سنگی بسیار بزرگ را به بازوی خود وارد آن کرده و به علامت قبله نصب نموده بودند. مسجد پرآوازه جامع منیعی که آن را ابوعلی حسان بن سعید منیعی بنا کرده بود، مسجد محمدبن عقیل، مسجد خباز، مسجد کسلان (یا مسجد حوض کسلان)، مسجد ابوتراب عبدالباقی مراغه ای، مسجد کریمی، مسجد صرافین، مسجد مربعه الکبیر و مساجد دیگر که در آنها جلسات درس و حدیث برگذار بود. (11)
پی نوشت ها :
1) نهج البلاغه، خطبه 217 .
2) تاریخ الطبری، ج3، ص205 .
3) شرح نهج البلاغه، ج8، ص7-17 .
4) اخبار الطوال، ص143 .
5) وقعه الصفین، ص94 .
6) همان، ص499 .
7) نهج البلاغه: ص110 .
8) نهج البلاغه (شهیدی)، ص110 .
9) نهج البلاغه (مبشری)، ص414 .
10) نهج البلاغه )مقیمی)، ص999 .
11) نهج البلاغه (فیض الاسلام)، ص948 .
منبع: نشریه علوم حدیث شماره 57