ماهان شبکه ایرانیان

پاسداری از بیت المال از دیدگاه امام علی (ع) (۳)

۳-۲ از حقوق مردم بر حاکم عدالت در تقسیم اموال و درآمدهای عمومی است   آنچه از حاکم عادل انتظار می رود این است که در تخصیص بودجه عمومی و تقسیم درآمدهای ملی تبعیض روا ندارد و تنها با رعایت اولویت ها و معیارهای عقلانی و شرعی در جهت تخصیص بودجۀ بیت المال مبادرت ورزد اما در صورت شرایط مساوی لازم است بودجه عمومی نیز بطور مساوی تقسیم گردد

پاسداری از بیت المال از دیدگاه امام علی (ع) (3)

3-2 از حقوق مردم بر حاکم عدالت در تقسیم اموال و درآمدهای عمومی است
 

آنچه از حاکم عادل انتظار می رود این است که در تخصیص بودجه عمومی و تقسیم درآمدهای ملی تبعیض روا ندارد و تنها با رعایت اولویت ها و معیارهای عقلانی و شرعی در جهت تخصیص بودجۀ بیت المال مبادرت ورزد اما در صورت شرایط مساوی لازم است بودجه عمومی نیز بطور مساوی تقسیم گردد.
اینگونه نباشد که کسانی که نزدیک کارگزاران و دوستان و هم جناح آن ها هستند، با چاپلوسی و چرب زبانی و زد و بندهای سیاسی بتوانند بخش عظیمی از بودجه مملکت را به خود یا منطقه و محل خود اختصاص دهند. اما کسانی که با این ترفندهای سیاسی آشنا نیستند و یا نمی خواهند از آن استفاده کنند محروم باشند و بحق خویش نرسند. آن طور نباشد که مناطق نزدیک به مرکز حکومت از امکانات رفاهی در سطح عالی برخودار باشند و در ناز و نعمت زندگی کنند و مناطق دور افتاده و نزدیک مرزها در فقر و بیچارگی و بدبختی به سر برند و از امکانات اولیه زندگی نیز محروم باشند امام متقین علی علیه السلام در جاهای مختلف این مطلب را بیان کرده و به کارگزاران هشدارهای لازم را داده اند.
می فرمایند:
«فأمّا حقکم علیّ فالنصیحة لکم، و توفیرُ فیئکم علیکم». [دشتی، خ 34]
«حق شما بر من، آن که از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیت المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم».
اگرچه امروزه وضعیت اموال عمومی و بیت المال مردم با زمان حضرت تفاوت های زیادی دارد و لازم است بخشی از بودجه و سرمایه های ملی در کارهای تولیدی و اساسی سرمایه گذاری شود و برای راه اندازی کارخانه ها و شرکت های دولتی بکار گرفته شود، اما در تخصیص بودجه برای همین امور نیز باید رعایت عدل و مساوات بشود و مصلحت ملت در نظر گرفته شود. تبعیض ناروا در بیت المال چیزی است که پایه حکومت را سست می کند و نظام از پشتیبانی عظیم ملت محروم می گردد.
به امام علی علیه السلام عرض کردند که مردم دل به دنیا بسته اند، معاویه با هدایا و پول های فراوانی که به نزدیکان خود می دهد دل های آن ها را به سوی خود جذب نموده است، شما هم از بیت المال به اشراف عرب و بزرگان قریش ببخشید و از تقسیم مساوی دست بردارید تا مردم به سوی تان آمده و از شما حمایت کنند. حضرت در جواب فرمودند:
«اَتأمرونی اَن اَطْلُبَ النَصر بالجورِ فیمن ولّیتُ علیه و الله لا اَطورُ به ما سَمَر سمیر، و ما أمَّ نجم فی السماء نجماً و لو کان المال لی لَسوَّیتُ بینهم فکَیْفَ و انَّما المال مالُ الله ثم قال علیه السلام الا اِنّ العطاء المال فی غیر حَقّه تبذیر و اسراف و هو یرفَعُ صاحِبَه فی الدنیا و یَضَعُه فی الاخرة و یُکرِمُه فی الناس یُهینُهُ عندالله...» [دشتی، خ 126]
«آیا به من فرمان می دهید که با ستم به کسی که فرمانروای او شده ام پیروزی بدست آورم؟ به خدا سوگند تا روزگار افسانۀ بقا می سراید و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می کنند دست به چنین کاری نمی زنم. به راستی اگر این مال هم از آن خود من بود آن را به مساوات میان مردم پخش می کردم چه رسد که مال خداست. آگاه باشید بخشش مال به کسی که مستحق آن نیست تبذیر و اسراف است، این کار آدمی را در دنیا سربلند ولی در آخرت سرافکنده و پست می گرداند. او را در نظر مردم محترم ولی در آخرت او را پست و رذل می گرداند. هر کس مالش را جز در راه خشنودی خداوند مصرف کند و به غیر اهل آن دهد خداوند او را از سپاس آنان بی بهره گرداند و دوستی آن ها را نصیب غیر او سازد و اگر روی پای او بلغزد و به کمک آنان نیازمند شود آن ها بدترین یاور و سرزنش کننده ترین دوستان می باشند».
تقسیم مساوی عطایا میان مسلمانان از سنت های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود. ابوبکر در زمان خلافت خود از همین سنت پیروی می کرد ولی پس از او کسانی که در اسلام سبقت و شرف نسب داشتند بر دیگران برتری داده شدند. آنان با این شیوه خو گرفتند و تا زمان خلافت حضرت امیر از این امتیاز بهره مند بودند.
لکن چون امام علی علیه السلام در تمام امور از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم پیروی می کرد و سنت های او را تعقیب می نمود. برای او ممکن نبود که در تقسیم عطایا رویه ای به جز تساوی اختیار کند. لذا وقتی خلافت به آن حضرت منتقل شد کسانی که به این امتیاز عادت کرده بودند انتظار داشتند که همچون گذشته بهره مند باشند. اما امام این را نپذیرفت و با همه مردم یکسان عمل کرد و بهره مندی از بیت المال را بطور مساوی قرار داد و این کار سبب بدبینی آن ها شد.
امام در پاسخ به درخواست آن ها خطبه صدرالاشاره را ایراد کردند که موارد ذیل را در بردارد:
1- هدف وسیله را توجیه نمی کند. هرچند ممکن بود با بذل و بخشش های ناروا عده ای از امام حمایت کنند که در واقع حمایت از حق بود ولی امام حاضر نشد برای هدف مقدس از وسیله نامشروع و نا به جا استفاده کند.
2- نباید اموال عمومی و ثروت های ملی را برای جلب رضایت و حمایت عده ای مصرف کرد.
3- کسانی که بخاطر پول از کارگزار حمایت کنند به محض محرومیت دست از حمایت برمی دارند.
4- نباید رضایت خداوند را به رضایت خلق خدا فروخت.
5- حتی در بخشش از اموال خصوصی و شخصی نیز باید رعایت مصلحت و عدالت بشود.
6- در مصرف بیت المال باید دقت شود تا نا بجا و ناروا مصرف نشود.
7- عطایا و بخشش های ناروا از بیت المال ممکن است مقام عطاکننده را در دنیا بالا ببرد اما در آخرت پست و ناچیز خواهد بود.
8- بخشنده به ناروا ممکن است در دنیا عزیز باشد اما در پیشگاه خدا ذلیل است.
9- مصرف بیت المال تنها در راه های مشروع جایز است.
10- چنانچه حق مردم به ناحق به عدۀ خاصی داده شود آن ها در مواقع نیاز از حکومت پشتیبانی نخواهند کرد.
11- حکومت بدون پشتیبانی مردم قدرت ندارد.

3-3 پاسداری و رسیدگی به امور بیت المال
 

یکی از حقوق مردم بر کارگزاران حفظ و حراست از بیت المال مسلمین است که بعنوان امانت در دست آن ها است و باید از حقوق ملت مخصوصاً محرومان و مستضعفان پاسداری نمایند و به هیچ عنوان اجازه ندهند که حقوق آن ها پایمال گردد.
حضرت امیر علیه السلام در فرازی از نامه 53 که برای مالک اشتر نخعی والی مصر نگاشتند چنین فرمودند:
«ثُمَّ الله الله فی الطبقه السُفلی من الّذین لا حیلة لهم من المساکین و المحتاجین و اهل البؤسی و الزَمْنی...»
«خدا را خدا را دربارۀ گروه زیردستان درمانده و تهی دست و گرفتار رنج و زحمت و ناتوانی، زیرا بعضی از افراد این گروه دست نیاز پیش این و آن دراز نمی کنند. ولی برخی دیگر چنین نیستند. روی ابراز نیاز ندارند و اظهار نیاز نمی کنند. برای رضای خدا آن چه را که دربارۀ حقوق ایشان بدان مأموری انجام بده و بخشی از بیت المال را که از غلات و منافعی که از زمین های به غنیمت گرفته شده به دست آمده است در هر شهری برای آنان معین کن زیرا دورترین ایشان همان سهم را دارند که نزدیکان آن ها دارند. نسبت به رعایت حق هر کدام از آن ها مسئولی، مبادا تو را غرور شادی و غرق شدن در ناز و نعمت از حال آنان غافل کند، زیرا تو نباید بخاطر پرداختن به کارهای مهم از این کارها (رسیدگی به حال محرومان) غافل شوی و آن ها را فراموش کنی و اگر چنین کنی معذور نخواهی بود. بنابراین، همت خویش را از آنان دریغ مدار و از روی غرور، صورت از آن ها برمگردان.
کسی را که امین تو است و خداترس و فروتن است برایشان بگمار تا به کارهای آنان رسیدگی کند و به تو اطلاع دهد. تو دربارۀ آن ها چنان رفتار کن که وقتی خدا را ملاقات کنی عذرت را بپذیرد. به یتیمان و سالخوردگان که راه چاره ای ندارند و خود را برای درخواست آماده نکرده اند، رسیدگی کن.
آنچه گفتم برای فرمانروایان سنگین است و هر گونه حقی گران و سنگین است و گاهی خداوند آن را سبک می گرداند برای کسانی که فقط از او پاداش نیکو و رستگاری می خواهند و در برابر مشکلات صبورند و براستی به آنچه خدا وعده اداه است اطمینان دارند. [صبحی صالحی، ن 53]
نکات آموزنده این کلام عبارتند از:
1- بر عهده کارگزاران است که فقرا و محرومان واقعی جامعه را شناسایی و به امور آن ها رسیدگی نمایند.
2- در جامعه فقرا و نیازمندان از بیت المال سهم مشخص و معینی دارند که باید به آن ها پرداخت شود.
3- نیازمندان هر منطقه و شهری سزاوارترند که از مالیات و درآمدهای آن منطقه بهره مند شوند.
4- جمع کردن اموال عمومی و مالیات ها در مرکز خلافت و مصرف آن بین اطرافیان و نزدیکان جایز نیست.
5- رعایت اصول اخلاقی در مواجهه با نیازمندان.
الف – در سخن گفتن با آن ها با نرمی و ملایمت سخن گفتن.
ب – اجتناب از غرور و رویگردانی از آنان.
ج – تواضع و فروتنی در رفتار با آن ها:
- در راه رفتن
- لباس پوشیدن
- سخن گفتن
د – شنیدن درد دل های آن ها.
6- حاکم نماینده ای کاردان و خداترس برای رسیدگی به امور آن ها تعیین نماید.
7- رسیدگی به امور محرومان یک تکلیف الهی است و منتی بر آن ها نیست.
8- خداوند در قیامت نسبت به رسیدگی به حال درماندگان بازخواست خواهد کرد.
9- درماندگان واقعی افرادی قناعت پیشه اند و با کم هم راضی می شوند.
10- رسیدگی به امور یتیمان و کسانی که سرپرست خود را از دست داده اند از وظایف حکومت است.
11- بررسی احوال پیران و سالخوردگان و بازنشستگان که دوران جوانی و قدرت خویش را برای خدمت به مردم سپری کرده اند لازم و ضروری است.
12- اجرای حق سنگین است مگر برای کسانی که:
الف – هدف و غایت مقدسی داشته باشند.
ب – از اعتقاد قوی برخودار باشد.
ج – خدا را حاضر و ناظر بدانند.
د – از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکنند.
ھ – با وجود همۀ سختی ها هدف را تعقیب کنند.
و – دنبال انجام وظیفه باشند نه ریاست.
ز – در اجرای قانون الهی از هیچ مشکلی نهراسند.
امام علی علیه السلام در فراز دیگری از همین نامۀ 53 در مورد کسانی که مالیات پرداخت می کنند و شیوۀ مصرف آن سفارشی هایی به مالک اشتر فرموده است که می تواند برای همه کارگزاران مخصوصاً کسانی که با مالیات سر و کار دارند بسیار مفید و آموزنده باشد.
«در مورد مالیات به نفع مالیات دهندگان قدم بردار، زیرا اصلاح مالیات و مصلحت مالیات دهندگان باعث آسایش و راحتی دیگران است، و آسایش دیگران میسر نیست مگر به وسیله مالیات پردازدان، چون مردم همه مرهون مالیات و مالیات دهندگانند. و باید تو بیشتر فکر آبادی زمین باشی تا گرفتن مالیات، زیرا مالیات جز با آبادی زمین به دست نمی آید و کسی که بدون آبادانی، مالیات بخواهد، در حقیقت دست به کار ویرانی کشور، و از بین بردن مردم زده و کار او دیری نخواهد پائید. بنابراین اگر مالیات دهندگان از سنگینی مالیات یا از رسیدن آفت و علتی و یا بی آبی و یا نیامدن باران و یا دگرگونی و تغییر وضع زمین که آب آنرا گرفته یا از بی آبی خراب شده است، شکوه کردند به اندازه ای که امید به صلاح کار را در ایشان برانگیزد از مالیات تخفیف بده و نباید این تخفیف بر تو گران و سنگین بیاید، زیرا این نوعی اندوخته است که با آبادانی شهرها آراستگی وضع حکومت به تو باز خواهد گشت و این سبب می شود تا مردم به تو اعتماد کنند و وقتی کاری پیش آید که به آن ها واگذار کنی با طیب خاطر و علاقه مندی انجام دهند. [همان]
حضرت در این کلام به یکی از منابع مهم درآمد دولت ها در گذشته و حال اشاره کرده و فرمان هایی را درباره مالیات به مالک اشتر گوشزد کرده است: حاکم کاردان تنها کسی نیست که از منابع و درآمدهای بدست آمده خوب استفاده کند و درست مصرف نماید بلکه کسب درآمد بیشتر برای اداره مردم و حکومت از راه های منطقی نیز لازم است. در غیر این صورت سرمایه های موجود به زودی به پایان می رسد و مردم دچار فقر و تنگدستی می شوند. امروزه در کشورهای جهان یکی از منابع مهم درآمد گرفتن مالیات از مردم است. البته شیوۀ گرفتن مالیات یا به عبارت دیگر نظام مالیاتی هر کشوری با کشور دیگر متفاوت است. این مالیات اگر بطور متعارف و منطقی دریافت و مصرف گردد سبب آبادانی کشور می شود. اما دریافت بی رویه و مصرف نابجای آن موجب فشار سنگین بر مالیات دهندگان و یا رفاه و خوش گذرانی کارگزاران می گردد و سبب بی اعتمادی و بدبینی مردم و مالیات دهندگان می گردد. نکات آموزنده این نامه عبارتند از:
1- مالیات باید در اموری مصرف شود که به صلاح جامعه و مالیات دهندگان باشد، نه این که از مردم بگیرند و صرف خوشگذرانی و رفاه خود کنند.
2- اهمیت دادن به آبادانی منابع مالیاتی بیشتر از گرفتن مالیات است.
3- در موارد لازم در مقدار مالیات تخفیف داده شود:
الف – اگر مبلغ تعیین شده زیاد باشد
ب – آفت زدگی محصولات
ج – خشکسالی
د – وقوع حوادث طبیعی
- سیل
- زلزله
- و...
4- عدم اضطراب و نگرانی از تخفیف مالیات بدلیل این که:
الف – سبب پشیبانی و حمایت مردم می شود.
ب – عمل براساس عدالت است
ج – در صورتی که حکومت کاری را به مردم واگذار کند بخوبی انجام می دهند.
5- عواقب گرفتن مالیات زیاد، بدون آباد کردن کشور:
الف – جامعه به ویرانی کشیده می شود.
ب – سبب فقر و تنگدستی مردم می شود.
ج – باعث ناپایداری وضعیت اقتصادی جامعه می شود.
د – حکومت فقیر و ناپایدار می شود.
منبع : سالنمای النهج 20 – 19 / پاییز / 1385
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان