(برگرفته از: سیدرضا صدر، نشانه هایى از او و حسین نورى، شگفتى هاى آفرینش)
گیاهان و مواد غذایى
بى شک، مواد غذایى تأثیر بسزایى بر حیات و سلامت انسان دارد. قرآن کریم از آدمى خواسته است که نگاهى اندیشمندانه به انواع خوردنى ها بیفکند و از آنها بهره معنوى نیز ببرد. البته عارف در هر لقمه و خوراک خود، جلوه هاى خداوندى را مى بیند. او در پس پرده هاى ظاهرى، عوامل و اسبابى را مى شناسد که به دستور پروردگار در تلاشند تا این سفره احسان را با نعمت هاى گونه گون بیارایند. خداوند در کلام نورانى خویش مى فرماید: »فلینظر الانسان الى طعامه؛ انسان باید در غذاى خود با دیده دقت بنگرد«.
و در ادامه فرموده است: »انا صببنا الماء صباً؛ ما آب را از آسمان فرو ریختیم«.
ما بارش باران را بارها دیده ایم، ولى آیا تاکنون در چگونگى شکل گیرى دانه هاى بلورین آن تأمل کرده ایم. اینکه آب چگونه در اقیانوس ها ذخیره با تابش پیوسته خورشید تبخیر مى شود و به صورت ابرهاى متراکم درمى آید. آن گاه ابرها به وسیله باد به نقاط مختلف مى روند و سپس قطره هاى باران رحمت بر زمین تشنه فرومى ریزند و حیات و سرسبزى به گستره زمین ارزانى مى شود.
در ادامه آیه پیشین آمده است: »ثم شققنا الارض شقاً؛ سپس زمین را شکافتیم.« (عبس: 26) به راستى، زمین با چه چیزى شکافته شده است؟ با جوانه اى ظریف و لطیف که زمین سخت را شکافته و با وجود نیروى جاذبه زمین، به طرف بالا و به عشق نور و هوا سر از خاک بیرون آورده است! چه کسى مدیریت حکیمانه این کار را بر عهده دارد؟ به یقین، عقل سلیم، قدرت خداوند را دراین آثار مى بیند و هموست که مى فرماید:
فَأَنْبَتْنا فیها حَبًّا × وَ عِنَبًا وَ قَضْبًا × وَ زَیْتُونًا وَ نَخْلاً × وَ حَدائِقَ غُلْبًا × وَ فاکِهَةً وَ أَبًّا (عبس:27 - 31)
حبوباتى در زمین رویانیدیم و انگور، سبزى ها، زیتون، خرما، باغ و جنگل پر درخت، انواع میوه هاى دیگر و علف ها و مرتع ها پدید آوردیم.
اینها همه هشدار قرآن به انسان هاست تا با دقتى منصفانه در آن، معرفت توحیدى خود را کامل کنند و بدانند:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانى به کف آرى و به غفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبرى
اکنون بهتر است که این حقیقت روشن را از زبان امام صادق7 در کتاب توحید مفضّل بشنویم که فرمود: در گیاهان فکر کنید و فایده هاى زیر را دریابید که خداوند در پرتو درختان، براى ما ارزانى داشته است:
1. خداوند میوه را براى خوراک بشر و قسمتى از گیاهان را براى خوراک حیوانات آفریده است و هیزمى را که از درختان به دست مى آید، براى سوزاندن و نجارى در اختیار آدمیان گذارده است.
2. خداوند چنان برکتى در کشاورزى قرار داده است که از یک دانه، صد دانه و بیشتر به عمل مى آید.
3. لذت و نشاط فراوان از دیدن مناظر زیباى گیاهان و شکوفه ها را براى انسان قرار داد.
4. خداوند میوه ها و محصولات را به کمک وسایلى، از خطر محفوظ داشته است. حبوباتى مثل عدس، باقلا و ماش رإ؛ ٌّّ در ظرف هایى مثل کیسه و خوشه گندم و جو و برنج را در میان پوست محکمى حفاظت کرده است و بر سر هر دانه نیز چیزى مانند نیزه قرار داد تا پرندگان به آسانى آن را نربایند.
5. خداوند براى تأمین خوراک گیاه، براى آن ریشه اى قرار داده است تا به وسیله آن، مواد غذایى را از خاک برگیرد و به شاخ و برگ و میوه برساند. از سوى دیگر، ریشه، وسیله بر جا ماندن درخت و گیاه است تا در برابر بادهاى سخت مقاومت کند.
6. فایده هاى طبى گیاهان فراوان است و هر گیاهى براى بیمارى خاصى، کاربرد دارویى دارد.
7. در هسته میوه ها هم حکمتى هست. خداوند هسته را آفرید تا آن را بکارند و درخت دیگرى بروید یا بعضى آن را بخورند و بعضى دیگر هم از آنها روغن بگیرند.
بنابراین، مسلّم است پدید آورنده گیاهان از این فواید آگاه بود و این صانع حکیم، همه احتیاج هاى انسان را در نظر گرفته است. آیا این همه سودمندى را جز از منبعى عاقل، باشعور و حکیم مى توان انتظار داشت؟
اجزاى خاک مرده به تأثیر آفتاب
بستان میوه و چمن و لاله زار کرد
ابر آب داد بیخ درختان تشنه را
شاخ برهنه پیرهنش نوبهار کرد
چندین هزار منظر زیبا بیافرید
تا کیست کو نظر ز سر اعتبار کرد
سعدى
برگ درختان سبز
درختان بارور، مانند خدمت گزاران صمیمى، با فعالیت خستگى ناپذیر و پشتکار عجیب، پرتو حیات بخش خورشید را مى گیرند و از دل زمین مواد نیروبخش غذایى را جذب مى کنند و به صورت انواع میوه هاى لطیف و لذیذ به ما تقدیم مى دارند.
شاخه هاى گل، طبق هاى ریاحین و نسرین و یاسمن را به کف گرفته و در برابر ما صف کشیده اند و اشاره مى کنند که هر یک را مى خواهى برگیر. این خدمت گزاران پرتلاش براى فراهم آوردن عوامل نشاط و ابزار حیات ما، از هیچ گونه فداکارى دریغ ندارند:
این درختانند همچون خاکیان
دست ها برکرده اند از خاکدان
سوى خلقان صد اشارت مى کنند
وان که گوش هستش عبارت مى کنند
با زبان سبز و با دست دراز
از توانایى حق گویند راز
تیزگوشان راز ایشان بشنوند
غافلان آواز ایشان نشوند
مولانا
اگر نیک بنگریم به گیاهانى که با استفاده از سلاح نهفته در خاک، پس از چندین مرحله از رشد، میوه هاى لطیف و گوناگون مى دهند یا عناصر ساده را به گل هاى رنگارنگ و معطر تبدیل مى کنند، درس هایى از توحید وجود دارد که ما را به قدرت و حکمت خداوند متوجه مى سازند. در حقیقت، هر گل معطرى، اسرارى گویا از توحید و هر گیاهى، راز و رمزى از خداشناسى در خود دارد.
تمام گیاهان، اسرار و عجایب فراوانى دارند که با اندکى دقت پى مى بریم آفریننده اى که سرچشمه علم و حکمت است، آنها را به وجود آورده و براى هر یک از آنها نظام تکاملى معینى قرار داده است، به گونه اى که:
هر گیاهى که از زمین روید
وَحْدَهُ لا شریکَ لَهْ گوید
قرآن مجید در عبارتى کوتاه، نظم و حساب در آفرینش گیاهان را چنین گوشزد کرده است:
وَ اْلأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَیْنا فیها رَواسِیَ وَ أَنْبَتْنا فیها مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ مَوْزُونٍ. (حجر: 19)
ما بساط زمین را گستردیم و در آن کوه هاى عظیم برنهادیم و در آن هر نوع گیاهى را بر اساس وزن و حساب رویاندیم.
درختان به ما درس توحید مى دهند، آن گونه که از این رهگذر، چشمان حقیقت بین ما در پس این برگ هاى لطیف، قدرت لایزال الهى را ببینند. و آن را به دیگران نیز یادآورى کند؛ چشمانى حقیقت طلب، همچون سعدى شیرازى که با پناه گرفتن در دامن صحرا و سرسبزى و دریا مى سراید:
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحند
نه همه مستمعان فهم کنند این اسرار
که تواند که دهد میوه رنگین از چوب
یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار
یا با خود زمزمه کند:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفترى است معرفت کردگار
و امروز با پیشرفت علم گیاه شناسى، براى رسیدن به شناخت آفریدگار، لازم است به دقت، در برگ هاى دفتر هستى بنگریم و به فرمایش امام صادق7 در توحید مفضل برسیم که:
فکر کن که خداوند در هر برگى رشته هایى مانند رگ هاى بدن از هر طرف کشیده و فایده ها و مصلحت هایى در آنها قرار داده است. اگر انسان بخواهد یکى از این برگ ها را بسازد، در صورتى که وسایل و اسباب کار را هم داشته باشد، با تحمل زحمت ها و صرف وقت زیاد، از عهده ساختن یک برگ هم بر نمى آید. در مقابل، خداوند حکیم در اندک وقتى، در فصل بهار آن قدر گل و برگ و درخت و سبزه و شکوفه پدید مى آورد که وصف ندارد.
به یقین، نگاهى دقیق حتى به ظرافت هاى یک برگ نیز کافى است روح آدمى را از معرفت، وجد و نشاط ببخشد و در برابر صنع بى نقص الهى خاضع شود و با لحنى اعجاب آمیز بگوید: چمن سبز جهان را چمن آرایى هست.
موریانه ها
رنگ بیشتر موریانه ها، رنگ زمینى است که در آن نشو و نما مى کنند. تا کنون 12 تا 15 هزار نوع موریانه شناخته شده است. این حشره مانند مورچه، چالاک نیست و از قدرت بینایى هم محروم است.
مورچه ها دشمن آشتى ناپذیر آنها هستند و پرندگان و خزندگان نیز به خوردن گوشت این حشره کوچک اشتیاق و حرص عجیبى دارند. این حشره از نور آفتاب سخت عاجز است و به شدت به رطوبت احتیاج دارد. به طور کلى، زندگى این حیوان با دشوارى هاى فراوانى روبه رو است، ولى به واسطه هوش و استعداد خدادادى به تمام نیازها و مشکلات خود پاسخ گفته است. لانه هاى منظم موریانه ها، مانند هرم ساخته مى شود و ارتفاع آنها گاهى به سه یا چهار متر مى رسد. فاصله این لانه ها همگى به یک اندازه است و اگر کوچک ترین سوراخى در لانه ایجاد شود، موریانه خود به زودى آن را تعمیر مى کند. تماشاى درون لانه موریانه کار آسانى نیست. این لانه آن قدر سفت و سخت است که حتى هیچ نوع سیمان ساخته دست بشر هم استحکام آن را ندارد. تبرهاى فولادین قادر به خراب کردن لانه موریانه نیست، جز اینکه مى توان آن را به کمک باروت از بین برد. ساختن این لانه و مواد مستحکم آن را چه کسى به موریانه ها آموخته و چه کسى بعضى از مواد اولیه آن را در پیکر موریانه جاى داده است؟ نقشه داخلى و خارجى این ساختمان را کدام مهندس کشیده و کدام معمار چیره دستى آن را عملى کرده است؟
موریانه ها معمولاً در آفریقا و استرالیا زندگى مى کنند. اگر در این مناطق، روزى براى گردش به صحرا بروید، تپه هایى به ارتفاع سه یا چهار متر، توجه شما را جلب مى کند. این تپه ها شهر موریانه هاست. این ساختمان هاى محکم و منظم، از آثار نبوغ و تمدن معماران چیره دست دنیاى حشره ها است. در برابر موریانه هیچ چیز دوام نمى آورد و سالم نمى ماند. موریانه حشره مرموزى است که کارهاى خطرناک خود را پنهانى انجام مى دهد و انسان متوجه خطر و خسارت هاى آن نمى شود، مگر وقتى که کار از کار گذشته و همه چیز از دست رفته باشد. آنها با آرواره هاى ویرانگر خود مشغول جویدن اشیا مى شوند و هوش و حواس جمع و گوش هاى تیز و حساس نیز فعالیت هاى آنها را احساس نمى کنند و اینها همه حقیقت است، نه خیال. نمونه هایى است از حیات حیرت انگیز موریانه ها و انعکاسى از اسرار داخل لانه که به نوبه خود درسى است از توحید. زندگى موریانه ها نشانه اى است بزرگ از قدرت پروردگار؛ زیرا خداوند در هر نوعى از جانواران، به شکلى خاص قدرت نمایى کرده است. حضرت صادق7 در جمله اى کوتاه، به این حقیقت اشاره مى فرماید:
انواع مختلف جانوران که هر یک زندگى مخصوصى دارند و به تجهیزات خاصى مجهزند، دلیل روشنى بر قدرت نامحدود پروردگارند که به هر چه اراده کند، قادر است و ناتوانى را در ساحت مقدس وى راهى نیست.
(محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 3، ص 97)
سر پادشاهان گردن فراز
به درگاه او بر زمین نیاز
مهیاکن روزى مار و مور
اگر چند بى دست و پایند و زور
بر او علم یک ذره پوشیده نیست
که پیدا و پنهان به نزدش یکى است
سعدى
زنبور عسل
زنبور عسل به طور غریزى از جهت هاى جغرافیایى آگاه است، شمال، جنوب، شرق و غرب را مى شناسد. به اندازه گیرى مساحت ها آگاهى دارد، جغرافیا مى داند، مهندس است، زبان دارد، گوش دارد، مى بیند، گویا و هوشیار است. کار و فعالیت، براى آنها امرى بسیار مقدس است. چنان گرم کارند که هیچ چیز نمى تواند آنها را از فعالیت خستگى ناپذیر بازدارد. انواع کارها را در میان خود با نظم دقیقى تقسیم و در سکوت و نشاط اسرارآمیزى بى وقفه کار مى کنند.
به طور مسلّم، گرسنگى و احتیاج، آنها را به کار مجبور نمى کند. براى تغذیه چندین شبانه روز این حشره قانع، دو یا سه گل کافى است. پس عشق به فعالیت و کار آنها را به تلاش وامى دارد و در سایه همین انگیزه است که گاهى کارگران یک کندو، چهل تا پنجاه کیلو عسل تهیه مى کنند. اگر در میان خود یک فرد تنبل ببینند، بى درنگ، او را تبعید مى کنند تا مبادا خوى کاهلى او بر کارگران دیگر اثر کند. تماشاى دقیق فعالیت منظم آنها، این بیت معروف نظامى را به ذهن مى آورد که:
غافل منشین، نه وقت بازى است
وقت هنر است و سرفرازى است
شاید امیرمؤمنان على7 به همین موضوع نظر داشته که به پیروان خود فرموده: »کونوا فى الناس کالنحلة فى الطیر؛ شما مسلمانان در میان مردم، مانند زنبور عسل باشید«.
(شیخ عباس قمى، سفینة البحار، ج 2، ص 581)
امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژى، انسان ها توانسته اند به اسرار اعضاى زنبور، کارگر، ملکه و جنس نر پى ببرند و هر چه بیشتر به جست وجو در اعماق مسئله مى پردازند، قدرت پایان الهى را بهتر درک مى کنند.
آدمى هر چه در کنه موجودات و آفرینش آنها دقت کند، آفریننده بى همتا را بهتر مى شناسد. حضرت على7 نیز همگان را به تأمل و تحقیق در این موارد فرامى خواند و مى فرماید:
اگر مردم در عظمت قدرت و نعمت هاى بزرگ پروردگار جهان فکر کنند، به راه مستقیم توحید برمى گردند و از مسئولیت و عذاب الهى مى ترسند، ولى دل ها بیمار و بصیرت ها معیوب است. آیا در مخلوقات ریز و کوچک دقت و تأمل نمى کنند تا ببینند خداوند چگونه آفرینش آنها را محکم و ترکیب و شکل آنها را متقن ساخته است.
(نهج البلاغه، خطبه 227)
باید دید کدام نیرو، این تقسیم بندى دقیق در کارها را میان کارگران پدید آورده است؟ به دایگان دستور داده شده است که تخم ها و نوزادها را پرورش دهند. به پیش خدمت هاى مخصوص گفته شده است تا بر ورود و خروج ملکه نظارت کنند. مأموران معینى هم موظف شده اند هواى داخل کندو را متعادل نگاه دارند و معماران و مهندسان به ساختن و مرمت ساختمان ها بپردازند. دست هاى مأمور پاکیزگى اند و محل رفت و آمد زنبوران را با سلیقه بسیار، تمیز و از هر لحاظ بهداشت را رعایت مى کنند. مأموران نعش کش نیز دستور گرفته اند لاشه هاى مردگان را حمل ونقل کنند. نگهبانان مخصوص شب و روز، »خانه و آشیانه نگهبانى مى دهند. بیکاره ها و ولگردها را تبعید مى کنند و اگر دشمنى به خانه آنها نزدیک شود، دسته جمعى به آنها حمله مى کنند. از گیاه و گل خاصى شهد مى گیرند و با نیش هاى خود مقدارى از »اسید فورمیک« را براى حفظ و نگه دارى عسل، با خود مى آورند. این کارهاى حیرت انگیز و این نظام دقیق از کجا سرچشمه گرفته است؟ مسلماً از یک نیروى غیبى و یک مبدأ عالم و قادر.
لطیف کرم گستر کارساز
که داراى خلق است و داناى راز
بر احوال نابوده علمش بصیر
به اسرار ناگفته؛ لطفش خبیر
جهان متفق بر الهیتش
فرومانده از کنه ماهیتش
سعدى
پروانه ها
در فصل دل انگیز بهار، به منظور تماشاى زیبایى هاى طبیعت و دیدن چهره روح بخش گل و گیاه، اگر روزى به دامن صحرا و بستان قدم بگذاریم، کوچکى با پرو بال خوش خط و خالى مى بینیم که روى گل ها و گیاهان مى نشینند و رونق خاصى به گلزار طبیعت مى بخشند.
پروانه ها انواع بسیار گوناگونند که بیش از یکصد هزار نوع آنها شناخته شده اند. تماشاى پولک هاى بال پروانگان با میکروسکوپ شگفتى آور و تحسین برانگیز است. زیرا این پولک ها در عین حال که بسیار ریزند، دندانه هاى بسیار منظمى دارند که با یکدیگر جفت شده اند. این دقت ها که در آفرینش هستى به کار رفته است، این نکته اساسى را به ما مى آموزد که هیچ موجودى بدون نظم و حساب آفریده نشده است. این پولک هاى مخمل باف، افزون بر اینکه بال ها را نیرومند مى سازد، رنگ هاى جالبى به پروانه ها مى دهد و زیبایى خاصى به آنها مى بخشد. بعضى از پروانه ها بوى خوش و مطبوعى دارند که چون عطر لیب و گل بنفشه، نشاط آور و روح انگیز است. آفریدگار جهان، این موجودات ظریف را به ابزارهاى خاصى مجهز گردانیده است. پیکر کوچک پروانه، هزاران، ماهیچه دارد تا تمام حرکت هایشان با سهولت کامل انجام گیرد پروانه ها، مانند مورچه و زنبور عسل بیش از هزاران چشم دارند و گاهى تعدادآنها به هفده هزار مى رسد هریک از پاهاى پروانه، از پنج قسمت ساخته شده است که در هر قسمتى ماهیچه هاى فراوانى وجود دارد و به همین جهت، تمام حرکت ها به آسانى انجام مى شود. روى هر یک از پاهاى پروانه، چند سیخک هست که به کمک آنها به گلها و برآمدگى ها مى آویزد و نمى لغزد. تنوع رنگ آمیزى پروانه ها باور نکردنى است. یکى از زیباترین و رنگارنگ ترین آنها، پروانه کوچک »غزال چشم« است. این پروانه آن قدر زیبا و خوش خط و خال است که بینندهرا غرق شگفتى مى سازد. یکى دیگر، مهتاب نام دارد و آن دیگرى »امپراتور زرد« که پیکرش در روشنى چون پارچه اى زرین مى درخشد. پروانه اى دیگر که با نام »هفت رنگ« مشهور است بال هاى سایه دار و قهوه اى مایل به زرد این پروانه، نقطه ها و موج هاى سیاه زیبایى دارد و بقیه پروانه هاى عالم که هر یک از دیگرى زیباترند و به نام هاى گوناگونى خوانده مى شوند. دقت در هر یک از آنها بر ما ثابت مى کند که به حقیقت، عالم طبیعت آفریدگارى دارد که برنامه هاى حکیمانه اى براى تکامل انواع موجودات تنظیم کرده است. به راستى که باید در ستایش آفریدگار چنین گفت:
در کمترین صنع تو مدهوش مانده ایم
ما خود کجا و وصف خداوند آن کجا
خود دست و پاى فهم و بلاغت کجا رسد
تا در بحار وصف جلالت کند شنا
سعدى
عنکبوت آبى
یکى از حشره هایى که زندگى اسرارآمیزى دارد عنکبوت است. تارهاى لطیف و چسبنده اى که به هم مى بافد و از آن براى شکار دیگر حشره ها و عبور از نقطه اى به نقطه دیگر استفاده مى کند و خانه منظمى که با هندسه عجیبى آن را مى سازد، شگفتى هر بیننده را برمى انگیزد. این ویژگى ها و برخى ناگفته هاى عجیب، زندگى عنکبوت را اسرارآمیز ساخته است.
عنکبوت انواع مختلفى دارد. یک نوع آن عنکبوت آبى است که لانه خود را روى آب مى سازد. تابستان در آب زندگى مى کند، ولى با فرا رسیدن زمستان، صدفى را از ساحل دریا یا آب هاى کم عمق مى یابد، به درون آن مى رود و آن را مى بندد و در آن مى ماند تا هنگامى که بهار از راه برسد. در آغاز بهار از آن بیرون مى آید و بافته هاى نازک و محکمى بر شکم خود مى تند. پس از مدتى این بافته از شکمش کمى فاصله مى گیرد و این محل، از هوا پر مى شود. چون این نوع عنکبوت از شکم نفس مى کشد، در زیر آب نیز براى تنفس از همین هوا استفاده مى کند. عنکبوت آبى هر موجود ریزى را ببیند، شکار مى کند و به سرعت آن را مى خورد و هر گاه که گرسنه نباشد، شکار خود را در لانه اش نگاه مى دارد.
به نظر مى رسد کارهایى که عنکبوت آبى انجام مى دهد، از فکر و عقل و علم برخاسته است، ولى از هر سه محروم است. پس این حشره را چه کسى هدایت مى کند؟ این جاندار کوچک، صدف شناسى را از کجا فراگرفته و چه کسى به او آموخته است که صدف، قلعه خوبى براى آسایش در زمستان است؟
گفتنى است رنگ تخم هاى عنکبوت، سرخ متمایل به زرد است و عنکبوت ماده از آنها مراقبت مى کند. تخم ها پس از گذشت هشت تا ده هفته از تاریخ جفت گیرى، به نوزاد تبدیل مى شوند و پاى به محیط پرجوش و خروش زندگى مى گذارند. بنا بر یافته هاى پژوهشگران، نوزادها به محض اینکه از تخم سر درمى آورند، شروع به فعالیت مى کنند، بى آنکه از مادر خود چیزى بیاموزند. آنها به شیوه والدین خود، خانه اى با همان نقشه و هندسه براى خود مى سازند و به زندگى عجیب خود ادامه مى دهند.
آیا آفرینش و زندگى عنکبوت آبى با این همه ویژگى، نشانه عقل کامل و حکمت و دانش بى پایان پدیدآورنده آن نیست؟ پاسخ عقل سلیم این است: قدرتى که عنکبوت با بهره گیرى از آن، خانه شگفت انگیز خود را از روى هندسه و حساب معینى مى سازد و نیازمندى هاى زندگى خود را به طرز اعجاب آمیزى تأمین مى کند، از سوى آفریدگارى است که جان بخش همه آفریده هاست.
به راستى که:
سزد که روى عبادت نهند بر در حُکمش
مصورى که تواند نگاشت نفش چنین را
سعدى