چکیده
شیعه برای دوازده نفر از اهل بیت پیامبر علیهم السلام (دوازده امام معصوم بعد از ایشان) معتقد به منزلت تفسیری ویژه ای است و آنان را همانند رسول خدا صلی الله علیه و آله، مفسران برگزیده خدا، آگاه به همه معانی قرآن و مصون از خطا در فهم آن و علم کامل قرآن می داند؛ ولی اهل تسنن چنین شناختی ندارند و از آن دوازده نفر، فقط امیرالمؤمنین علی علیه السلام را از مفسران صحابی به شمار می آورند و سایر آنان را حتی از مفسران صحابی و تابعی نیز به شمار نیاورده اند. این مقاله مستندات این اعتقاد شیعه را بیان می کند و در آن برای اثبات اینکه اهل بیت پیامبر علیهم السلام مفسران برگزیده خدا بوده اند، به حکمت خدا و نصوص امامت، حدیث ثقلین و برخی روایات صریح استدلال می کند و دلالت آیات «... و ما یعلمُ تأویله إلا اللهُ و الراسِخُونَ فِی العِلم...» و «... وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ» براختصاص علم کامل قرآن به آنان را به گونه ای جدید تبیین می نماید.
کلیدواژه ها: اهل بیت، شیعه، منزلت تفسیری، علم کامل قرآن، راسخان در علم.
مقدمه
گروهی از لغت دانان، کلمه «اهل البیت» را به ساکنان خانه معنا کرده اند (فراهیدی، 1409ق، ج4، ص 89/ ابن فارس، 1387ش، ص 54/ فیروزآبادی، [بی تا]، ج3، ص 486/ ابن منظور، 1408ق، ج1، ص 253/ ابن سیده، 1377ق، ج4، ص 256). قیّومی پس از معنا کردن «الاهل» به «اهل البیت»، گفته است: «اصل در آن خویشی است» (قیّومی،1928م، ص 33)؛ راغب نیز از کاربرد مجازی «اهل بیت الرجل» در مورد کسانی که با آن مرد پیوند نسبی دارند، خبر داده است (راغب، 1376ش، ص 25)؛ بنابراین می توان گفت: اهل بیت در لغت ساکنان خانه هر شخصی، یعنی زن و فرزندان او و سایر کسانی است که در خانه او با وی زندگی می کنند و به معنای خویشاوندان او نیز به کار می رود.
در عرف نیز اهل بیت هر شخصی، خانواده (زن و فرزندان) اوست و گاهی به معنای خاندان و خویشاوندان او نیز به کار می رود؛ اما در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله چون بیت آن حضرت محل نزول وحی و بیت نبوت نیز بوده است، کلمه اهل بیت دو کاربرد دارد: گاهی اهل بیت پیامبر گفته می شود و از بیت، محل سکونت آن حضرت اراده می شود و ویژگی محل نزول وحی و خانه نبوت بودن آن لحاظ نمی شود. در این صورت، کلمه اهل بیت در مورد آن حضرت نیز به همان معنایی است که در مورد دیگران به کار می رود؛ یعنی به معنای خانواده و کسانی است که در خانه آن حضرت با آن حضرت زندگی می کنند و یا به معنای خویشاوندان آن حضرت است و اینکه بعضی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را به همسران، دختران و داماد او علی علیه السلام معنا کرده اند (ابن سیده، 1377ق، ج4، ص 256/ ابن منظور، 1408ق، ج1، ص 253)، طبق این معناست؛ ولی گاهی اهل بیت پیامبر با لحاظ ویژگی محل نزول وحی و خانه نبوت بودن بیت آن حضرت به کار می رود و در این صورت، به معنای خانواده، ساکنان خانه یا مطلق خویشان آن حضرت نیست، بلکه منظور، افرادی است که از نظر علمی و عملی و صفات انسانی و کمالات معنوی، شایسته بیت آن حضرت با لحاظ محل نزول وحی و خانه نبوت بودن آن باشند. شاهد این کاربرد، روایات فراوانی در کتاب های شیعه و اهل تسنن است که خبر می دهند پیامبراکرم صلی الله علیه و آله بارها علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را فرا خواندند و پوششی بر آنها افکندند و فرمودند: «اینان اهل بیت من اند» (ابویعلی، 1410ق، ج12، ص 313، ح6888/ ترمذی، 1403ق، ج5، صص 31، 328 و 361، کتاب المناقب، باب 61، ح 3871/ ابن حنبل، [بی تا]، ج4، ص 107 و ج6، ص 304/ ابن اثیر، 1400ق، ج10، ص 100-101، ح6689 و 6690/ طبری، 1415ق، ج22،ص 10-12/ طبرانی، [بی تا]، ج3، ص 53-55، ح2664، 2665، 2666، 2668، 2669 و ج9، ص 26؛ ج22، ص 66 و ج23، ص 333، 335 و 336، ح779 و 780/ ابن عساکر، 1415ق، ج13، ص 204(ترجمه الحسن بن علی علیه السلام)، ج14، صص 139، 143 و 144، ح3443 و 3454/ ابن ابی شیبه، 1409ق، ج7، ص 501/ حاکم نیشابوری، [بی تا]، ج2، ص 416 و ج3، صص 108 و 147/ ابن کثیر، 1415ق، ج3، ص 493/ قرطبی، 1405، ج14، ص 183 و بسیاری از کتب دیگر). ذیل بخشی از آن روایات با عبارت های مختلف آمده است برخی از همسران آن حضرت که حاضر بوده اند، پرسیده اند آیا ما از اهل بیت شما نیستیم و حضرت به آنان جواب منفی داده است (برای نمونه ر.ک به: طبری، 1415ق، ج22، ص 11-12، ح21732، 21736 و 21739/ حاکم نیشابوری، [بی تا]، ج2، ص 416/ ابن عساکر، 1415ق، ج13، صص 203 و 206 و ج14، صص 141 و 145/ ابن کثیر، 1415ق، ج3، ص 492-493/ سیوطی، 1421ق، ج5، ص 376-377/ جوینی، 1398ق، ج1، ص 312-318). روشن است که در این روایات، حضرت در مقام معرفی اهل بیت خود در کاربرد دوم است؛ یعنی می خواسته است افرادی از خویشاوندان خود را که از نظر علمی و عملی شایسته بیت نبوت اند به مردم بشناساند؛ زیرا اولاً افراد اهل بیت آن حضرت در کاربرد اول آشکار بوده و نیازی به معرفی نداشته اند؛ ثانیاً معرفی به گونه ای است که دلالت می کند اهل بیت آن حضرت در آن زمان منحصر به چهار نفر نامبرده است و حال آنکه اهل بیت در کاربرد اول، شامل دیگران نیز می شود؛ ثالثاً در کاربرد اول، همسران آن حضرت جزءاهل بیت آن حضرت اند، ولی در این معرفی نه تنها همسران آن حضرت از اهل بیت وی به شمار نیامده اند بلکه در بسیاری از این روایات، اهل بیت بودن آنان نفی شده است؛ بنابراین کاربرد دوم برای اهل بیت پیامبر قطعی و انکار نشدنی است.
در برخی روایات اهل تسنن و شیعه، نه نفر دیگر از خویشان پیامبر (علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد و حسن بن علی حجة بن الحسن المهدی علیهم السلام) به آن چهار نفر افزوده شده است و در مجموع اهل بیت پیامبر علیهم السلام در روایات نقل شده از آن حضرت، سیزده نفر معرفی شده است (برای نمونه ر.ک به: جوینی، 1398ق، ج1، ص 312-318/ نعمانی، 1318ق، ص 32-35/صدوق، [بی تا]، ج1، ص 278/ حرعاملی، [بی تا]، ج1، ص 508-509).
از ملاحظه این روایات در کنار روایات پیشین، معلوم می شود نبی اکرم صلی الله علیه و آله در آن روایات، افراد موجود اهل بیت خود را معرفی کرده اند و در این روایات که نه نفر دیگر را بر آن چهار نفر افزوده اند، در مقام معرفی مطلق افراد اهل بیت خود - چه آنهایی که در عصر پیامبر بوده اند و چه آنهایی که بعداً به دنیا می آیند - هستند.
در برخی روایات، اهل بیت پیامبر به دوازده نفر از سیزده نفر یاد شده، تعریف شده است و حضرت فاطمه علیهما السلام ذکر نشده است (خزّار قمی، 1401ق، ص 155-156/ مجلسی، 1403ق، ج36، ص 366). با توجه به اینکه این دوازده نفر برحسب روایات فراوانی که در کتاب های شیعه و اهل تسنن آمده است، از جانب خدای متعال و به معرفی پیامبر به منصب امامت و سرپرستی امت و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله برگزیده شده اند (برای نمونه ر.ک به: صدوق، [بی تا]، ج1، صص 253، 256 و 278)/ بخاری، 1406ق، ج8، ص 127/ نیشابوری، [بی تا]، ج6، ص 3-4/ ترمذی، [بی تا]، ج4، ص 501/ حاکم نیشابوری، [بی تا]، ج3، ص 618 و ج4، ص 501/ ابوداود، 1409ق، ج2، ص 508/ ابوحاتم، 1401ق، ج7، ص 241-242/ ابن حجر عسقلانی، 1416ق، ص 618/ حرعاملی، [بی تا]، ج1، ص 459-461)، معلوم می شود در روایات اخیر، نظر به افرادی از اهل بیت پیامبر است که جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله در رهبری امت بوده، منصب امامت داشته اند و وجه ذکر نشدن حضرت فاطمه در این روایات، امام نبودن و منصب زعامت نداشتن آن حضرت است، نه اینکه آن حضرت از اهل بیت پیامبر نباشند و به تعبیر فنی، روایات پیشین نص است که حضرت فاطمه علیهما السلام نیز از اهل بیت پیامبر به معنای اصطلاحی پیامبر است و این روایات اخیر، حداکثر ظهور دارند که آن حضرت از اهل بیت به این معنا نیست و با توجه به نص روایات پیشین معلوم می شود ظهور این روایات نسبت به حضرت فاطمه علیهما السلام مراد نیست و وجه ذکر نشدن آن حضرت در این روایات، چیز دیگری است، و با توجه به نصوص امامت، معلوم می شود وجه آن، امام نبودن و منصب زعامت نداشتن آن حضرت است.
بنابراین اهل بیت پیامبر به معنای اصطلاحی، در بسیاری از روایات به چهار نفر و در بخشی از روایات به دوازده نفر و در شماری از روایات به سیزده نفر تعریف شده است. روایات چهار نفر به خصوص افرادی از اهل بیت که در عصر رسول خدا بوده اند و روایات دوازده نفر به افرادی از آنان که به منصب امامت و زعامت برگزیده شده اند و روایات سیزده نفر به مطلق افراد اهل بیت پیامبر علیهم السلام ناظر است و به این صورت، بین روایات جمع می شود (برای توضیح بیشتر ر.ک به: بابایی، 1386ش، ص 7-28)؛ اما در این مقاله چون موضوع بحث، منزلت تفسیری افرادی از اهل بیت پیامبر علیهم السلام است که به امامت و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله برگزیده شده اند، منظور از اهل بیت، همان دوازده نفری است که در روایات اخیر معرفی شده اند و مسئله این مقاله نشان دادن مرتبه منزلت و جایگاه ایشان در تفسیر قرآن است: آیا ایشان نیز مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله مفسران برگزیده خدا و آگاه به همه معانی واقعی قرآن هستند یا خیر؟ به اعتقاد شیعه - که برگرفته از نصوص متواتر(1) و مستند به دلایل قطعی است - این دوازده نفر از جانب خدای متعال برای جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله برگزیده شده اند تا کارها و شئونات آن حضرت را جز وحی نبوت که با رحلت آن حضرت پایان یافته است، عهده دار شوند و با توجه به اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله از جانب خدای متعال عهده دار تعلیم و تبیین قرآن کریم بوده است (الجمعه:2/ النحل:44)روشن می شود یکی از منزلت هایی که از آن حضرت به این دوازده نفر، یکی پس از دیگری منتقل شده، تعلیم و تفسیر قرآن است و بر این اساس، شیعه معتقد است: این دوازده نفر نیز بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله مانند آن حضرت، منزلت ویژه ای در تفسیر قرآن داشته اند؛ مفسران برگزیده خدا، آگاه به همه معانی قرآن و در تفسیر آیات، مصون از خطا بوده اند و هیچ کس جز آنان چنین منزلتی نداشته است؛ اما اهل تسنن چنین منزلتی برای آنان قائل نیستند و از میان آن دوازده نفر فقط امیرالمؤمنین علی علیه السلام را از مفسران صحابی به شمار می آورند و سایر آنان را حتی از مفسران از صحابی و تابعی نیز به شمار نیاورده اند (ر.ک به: زرکشی، [بی تا]، ج2، ص 157-159/ سیوطی، 1407ق، ج2، ص 1227-1235/ ذهبی، [بی تا]، ج1، صص 63-93 و 99- 127). این مقاله برای اثبات حق بودن اعتقاد شیعه به منزلت تفسیری ویژه اهل بیت پیامبر علیهم السلام به شیوه ای جدید تهیه شده و مطالب آن در دو محور بیان می شود:
1. مفسران برگزیده خدا
2. اختصاص علم کامل قرآن به اهل بیت پیامبر علیهم السلام.
1. مفسران برگزیده خدا
برای اثبات اینکه دوازده نفر از اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله، مفسران برگزیده خدا هستند و تفسیر آنان از آیات مطابق واقع و مورد تأیید و امضای خدای متعال است، به وجوهی می توان استدلال کرد:
1-1. حکمت خدا و نصوص امامت
افرادی که با عظمت قرآن و تفسیرهایی که برای آن پدید آمده است آشنا باشند، به خوبی می دانند هرچند مفسران در تفسیر بیشتر آیات با تلاش علمی و تدبّر و تبیین و توضیح مناسب، مرتبه ای از معانی و معارف قرآن را آشکار کرده اند، اما هیچ مفسری تاکنون نتوانسته است همه معانی و معارف قرآن را آشکار کند و مراتب مجهول و ناشناخته آن هنوز هم بسیار است. گواه این مطلب، افزون بر روایات فراوان از جمله روایتی که از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: «ما یستطیع احد ان یدّعی ان عنده جمیع القرآن کله ظاهره و باطنه الا الاوصیاء» (کلینی، 1413ق، ج1، ص 286-287)؛ هیچ کس غیر از اوصیا نمی تواند ادعا کند همه قرآن، ظاهر و باطن آن، در نزد او است، موارد بسیار زیادی است که حتی مفسران قوی در بیان معانی آیات اختلاف کرده اند و در تفسیر بسیاری از آیات با ذکر وجوه و اقوال مختلف گذشته و یا حداکثر بعضی از وجوه را براساس حدس و گمان و بدون مستند معتبری بر وجوه دیگر ترجیح داده اند. با توجه به این نکته، پی می بریم افراد عادی هرچند از رتبه علمی بالایی برخوردار باشند، توان تفسیر همه معانی و معارف قرآن را ندارند و برای تحقیق اهداف قرآن کریم به مفسرانی نیاز است که از دانشی ویژه، فوق دانشی که از طریق عادی برای بشر قابل تحصیل است، برخوردار بوده، توان فهم و تفسیر همه معانی و معارف قرآن کریم را داشته باشند و برگزیده خدا و معرفی شده رسول خدا باشند تا معانی واقعی قرآن از طریق تفسیر آنان به دست آید و در موارد اختلاف با اطمینان خاطر به بیان آنان اعتماد شود. همچنین با توجه به دو ویژگی قرآن، نخست اینکه: در قرآن، احکام دین به صورت کلی و سربسته بیان شده و کیفیت و جزئیات آن بیان نگشته است و دوم اینکه: برحسب روایات متواتر مورد اتفاق شیعه و سنّی، در قرآن کریم معارف باطنی و عمیقی نهفته است که از طریق عادی و با روش معمول عقلا در فهم متون قابل درک نیست. (ر.ک به: کلینی، 1413ق، ج1، ص 286، باب «انه لم یجمع القرآن کله الا الائمه علیهم السلام»، ح2؛ ص 453، باب «من ادّعی الامامه...»، ح10؛ ص 456، باب «مولد ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام»، ح4؛ ج2، ص 573، «کتاب فضل القرآن»، ح2/ همو، 413ق، ج4، ص 538، ح4/ صدوق، 1413ق، ج2، ص 369 و صدوق، 1361ش، صص 28، 259، 232 و 340/ برقی، [بی تا]، ص 300، کتاب العلل، ح5/ سیدرضی، 1368ش، ص 75/ عیاشی، [بی تا]، ج1، ص 11-12 و ج2، ص 123/ کوفی، 1416ق، ص 121، ح129 و ص 441، ح 582/ حرّ عاملی، 1376ش، ج18، ص 150/ مجلسی، 1403ق، ج23، ص 206؛ ج24، ص 301؛ ج 35، ص 348؛ ج92، صص 88، 90، 91، 94، 95 و 380-381 و ج93، ص 4/ بحرانی، 1419ق، ج2، ص 9، ح6/ حویزی، 1412ق، ج1، ص 595 و ج2، ص 305/ آلوسی، 1405ق، ج1، ص 7/ فارسی، 1407ق، ج1، ص 146/ هیثمی، 1402ق، ج7، ص 152/ طحاوی، 1415ق، ج4، ص 119، باب 481، ح3349/ ابونعیم، 1407ق، ج1، ص 65/ زرکشی، [بی تا]، ج2، ص 145/ سیوطی، 1407ق، ج2، ص 1219-1220/ هندی، 1409ق، ج1، ص 550، ح2461)، نیاز به آن مفسران برگزیده و ضرورت وجود آنان آشکارتر می شود؛ بنابراین حکمت خدای متعال اقتضا می کند برای هر عصری مفسری آگاه به همه احکام و معارف قرآن و توانا بر تفسیر همه معانی ظاهر و باطن آن برگزیند و آنان را به وسیله پیامبرش به انسان ها معرفی کند؛ زیرا در غیر این صورت غرض خدای متعال از نزول قرآن به طور کامل تحقق نمی یابد و نقض غرض بر خدای حکیم محال است؛ البته بهره کامل بردن انسان ها از آن مفسر برگزیده و یا دسترسی داشتن به او، به نوع اعمال انسان ها بستگی دارد: اگر آن مفسر حاضر باشد و انسان ها به او مراجعه نکنند و یا افراد ظالم مانع بهره بردن از او شوند و یا اعمال انسان ها و یا علل دیگری که به خود انسان ها برمی گردد، مانع حضور و ظهور آن مفسر شود، این نقض غرض از جانب خدا نیست که با حکمت او ناسازگار باشد. با این بیان پی می بریم وجود چنین مفسرانی در هر زمان حتمی است و بر اهل ایمان و معتقدان به قرآن لازم است آنها را بشناسند و از طریق آنان به کیفیت و جزئیات احکام قرآن و معانی باطنی و غیر آشکار آن آگاهی یابند. با رجوع به بخشی از نصوص امامت(ر.ک به: مجلسی، 1403ق، ج36، ص 226-373/ بخاری، 1406ق، ج8، ص 128/ نیشابوری، [بی تا]، ج6، ص 3-4/ ابن حنبل، [بی تا]، ج 5، صص 86-89، 92 و 106-107/ ابوداوود، 1409ق، ج2، صص 309 و 508/ حاکم نیشابوری، [بی تا]، ج3، ص 617-618/ ابوحاتم، 1401ق، ج7، ص 241-242/ ابن حجر عسقلانی، 1416ق، ص 618/ صدوق، [بی تا]، ج1، صص 253 و 256/ حرّ عاملی، [بی تا]، ج1، ص 459-461)معلوم می شود بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله مفسران برگزیده، همان دوازده نفری هستند که پیامبر صلی الله علیه و آله به فرمان باری تعالی آنان را جانشین خود قرار داده و به امت معرفی کرده است و یکی از ابعاد جانشینی آنان از آن حضرت، تبیین و تفسیر قرآن است.
پی نوشت ها :
1.شیخ حرّ عاملی در اثبات الهداه، باب نهم، حدود 924 روایت از طریق شیعه و 278 روایت از طریق اهل تسنن با عنوان «نصوص عامه بر امامت ائمه علیهم السلام» جمع آوری کرده است که در بسیاری از آنها به وجود دوازده امام بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله، تصریح شده است؛ حتی نام و بعضی از خصوصیات آنان نیز ذکر گشته است(حرّ عاملی، [بی تا]، ج1، ص 443-735).
منبع: شیعه شناسی، شماره 29