ماهان شبکه ایرانیان

حمید فرخ نژاد؛ از ارتفاع سرزمین سبز تا پستی تگزاس

یک بازیگر خوب در سینما علاوه بر داشتن استعداد در بازیگری و مهارت در ایفای نقش‌های متفاوت، نیازمند یک تیزهوشی خاصی ست تا خود را در سطحی نگه دارد که هدف کمترین انتقادها قرار گیرد

یک بازیگر خوب در سینما علاوه بر داشتن استعداد در بازیگری و مهارت در ایفای نقش‌های متفاوت، نیازمند یک تیزهوشی خاصی ست تا خود را در سطحی نگه دارد که هدف کمترین انتقادها قرار گیرد. این تیزهوشی در انتخاب نقش، فیلم‌نامه و کارگردان یک اثر است. علاوه بر این یک بازیگر موفق می‌تواند با ایجاد تعادل در انتخاب نقش‌های تبلیغاتی در اثرهای صرفاً تجاری و خلق صحنه‌های ماندگار در آثار هنری، وضعیت مالی و هنری خود را هم‌زمان در سطح خوبی نگه دارد. این مقدمه‌ای بود برای این یادداشت تا به قضاوت آثار هنری خیلی دور و خیلی نزدیک یکی از بازیگران نامی سینمای ایران، حمید فرخ نژاد، بپردازیم و ببینیم جایگاه او در سینمای امروز ایران کجاست.
متأسفانه، در سال‌هایی که اتوبوس سینمای ایران با یک شیب کم به سمت دره در حال پیشروی ست، در این میان، برخی از مسافران هم از آن طرف بام افتاده‌اند و با پایکوبی  جشن سقوط گرفته‌اند. از کارگردان‌های کهنه‌کار بگیرید تا بازیگرانی پرافتخار. ازجمله بازیگران خوشحال این اتوبوس هوس حمید فرخ نژاد دوست‌داشتنی ست.

عروس آتش

حمید فرخ نژاد کار خود را در «کوچه‌های عشق» (1369) خسرو سینایی شروع کرد و در دومین همکاری این دو بود که حمید فرخ نژاد به‌یک‌باره درخشید. حمید فرخ نژاد به‌واقع یک ستاره بود در «عروس آتش» (1378). در سال‌هایی که حال سینمای ایران خوب بود نام حمید فرخ نژاد  «عروس آتش» را می‌شد در کنار بهروز وثوقی «قیصر»، خسرو شکیبایی «هامون»، و پور عرب «عروس» نشاند، دیالوگ‌هایش را تکرار کرد،  و امیدوارانه به پیشواز یک ستاره رفت. بین این سال‌ها، حمید فرخ نژاد در یک اپیزود مجموعه تلویزیونی «سرزمین سبز» (1376) در کنار خسرو شکیبایی بازی کرد و از درد همشهری‌های خود در جنوب گفت. فرخ نژاد «ارتفاع پست» (1380) حاتمی کیا را غنیمت دیگری شمرد و با تمام وجود برای زادگاه سوخته خود نالید.  «ارتفاع پست» آخرین بازی درخشان او نبود، «به رنگ ارغوان» (1383) و «چهارشنبه‌سوری» (1384) از دیگر آثار ماندگار این بازیگر است. بازی در «چهارشنبه‌سوری» نامزدی سیمرغ بلورین بازیگری در جشنواره فیلم فجر را به نام او رقم زد. آیا سقف آرزوهای یک بازیگر همیشه بلند است؟ در مورد حمید فرخ نژاد، نه!

ارتفاع پست

پس از درخشش در «چهارشنبه‌سوری» اصغر فرهادی، حمید فرخ نژاد بازی‌های تبلیغاتی خود را شروع کرد. او تصمیم گرفت شانس خود را در سینمای کمدی هم تجربه کند. اولین تجربه‌های او در طنز تجربه‌های موفقی بود. هر چه که پیش می‌رویم علاقه فرخ نژاد به کارهای طنز بیشتر می‌شد. اگرچه رفته‌رفته فرخ نژاد در خنداندن مردم موفق‌تر می‌شد و به‌روشنی استعداد این بازیگر در خلق صحنه‌های کمیک نمایان بود، اما سطح آثاری که او برای طنازی انتخاب می‌کرد نازل‌تر، دم‌دستی‌تر، و زردتر می‌شد. کار به‌جایی رسید که فرخ نژاد «عروس آتش» با فرخ نژاد «گشت ارشاد» (1390) قابل‌مقایسه نبود.
در جشنواره فجر سی و یکم حمید فرخ نژاد سیمرغ بلورین برای بازی در «استرداد» (1391) را کسب کرد. پیش‌ازاین هم برای نقش‌آفرینی در فیلم «شب واقعه» (1388) جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را از جشنواره آسیا و اقیانوسیه کسب کرده بود. اما، به خاطر سیاسی‌کاری‌ها و تحریف‌های تاریخی فیلم‎نامه «استرداد» – که توی ذوق می‌زد- و ازآنجایی‌که حال سینما و جامعه سینمایی در آن سال‌ها به‌واسطه حواشی پیرامون بسته شدن خانه سینما خوب نبود،  هر دوی این آثار به‌خوبی دیده نشدند و فرخ نژاد آن‌طور که بایدوشاید مورد تحسین منتقدین و مردم قرار نگرفت.

گشت 2

حمید فرخ نژاد در یک دهه گذشته، اغلب در حال تکرار خود در «چهارشنبه‌سوری» به‌عنوان یک شوهر دروغ‌گوی قالتاق است و یا ارائه شخصیت‌های طناز. اما عمق فاجعه را در دو سه سال اخیر باید جستجو کرد، جایی که فرخ نژاد سر از بی‌کیفیت‌ترین آثار سینما درآورده است و دست‌بردار هم نیست؛ «مشکل گیتی» (1394)، «خوب، بد جلف» (1394)، «گشت 2» (1395)، و «تگزاس» (1396). این آثار یکی از یکی فاجعه‌آمیزتر است. اینکه، بازیگری موفق سر از آثار کمدی درآورد چیز بدی نیست – پرویز پرستویی، مهدی هاشمی، بهروز وثوقی، و خسرو شکیبایی نمونه‌های موفق این دسته بازیگران هستند، اما اینکه این آثار با آبروی سینما بازی کند و بازیگرانی که آبروی این سینما هستند در این آبروریزی سهیم باشند، قابل‌چشم‌پوشی نیست.
سینمای ایران اگر قرار باشد به معدود آثار درخشان خود بنازد روزی روزگاری به سطح سینمای عامه‌پسند بالیوود نزول خواهد کرد؛ روزگاری که تنها حضور در یکی از جشنواره‌های مطرح جهانی برای ما افتخار محسوب می‌شود چراکه امثال کیارستمی و فرهادی در بستر یک سینمای هنری، جامع و البته سرزنده رشد می‌کنند. دور نیست آن روزی که منتظر باشیم کارگردانی از آن سر دنیا پیدا شود و بیاید برای ما فیلم ایرانی بسازد تا پای ما را به سینمای جهان باز کند.  شاید بد نباشد در این سال‎های خشک‌سالی سینما فیلم «وقتی همه خوابیم» (1387) بهرام بیضایی را دوباره مرور کنیم.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان