حتی افرادی که فردی دوقطبی در اطرافیانشان ندارند هم میتوانند تصور کنند که زندگی کردن با یک فرد دوقطبی تا چه حد چالش برانگیز است.
اگر یکی از اعضای خانواده دوقطبی باشد، مطمئنا همه افراد درگیر خواهند شد. صبر و همکاری مهمترین عوامل برای نگهداری از یک عضو دو قطبی در خانواده است. علاوه بر آن باید آماده باشید تا همیشه از این عضو حمایت کنید و کارهای خود را خودتان بر عهده بگیرید و از نظر فیزیکی و احساسی به خود برسید.
اگر یکی از اعضای خانوادهتان از اختلال دوقطبی رنج میبرد، باید بدانید چگونه با این مسئله برخورد مناسب داشته باشید:
از این عضو خانواده حمایت کنید
1- متوجه این باشید که بعضی از رفتارهای این فرد به خاطر بیماریاش است. برای مثال ما فردی را که خودخواه است و یا مدام از خود تعریف میکند به عنوان انسانی متکبر و خود بزرگ بین میشناسیم. اما این رفتارها در فردی با اختلال دوقطبی به نام “اختلال مانیا” یا “شیدایی” شناخته میشود. این قضیه درمورد رفتارهای دیگری که ممکن است شما را آزار دهند هم صادق است. اینکه کاملا درک کنید این رفتارها عمدی نیستند و تنها نشانههای بیماری فرد هستند، باعث میشود بتوانید به فرد کمک کنید و خودتان هم آرام بمانید و عصبانی نشوید. با این حال دقت کنید، همه رفتارهای این فرد هم به خاطر بیماریاش نیستند. گاهی ممکن است او هم مانند هر فرد دیگری به طور طبیعی افسرده یا عصبانی شود.
2- او را در پروسه درمان ذهنی و روانیاش حمایت کنید.
از آنجایی که بهترین درمان برای بیماران دوقطبی دارو و روان درمانی است، بسیار مهم است که اعضای خانواده فرد را در پروسه درمانش حمایت کنند. یکی از راههای موثر برای کمک کردن به فرد، شرکت یا همراهی او در جلسات مشاوره و روان درمانیاش است. حمایت خانواده خود بهترین درمان برای فرد است.
3- مصرف داروی فرد را زیر نظر بگیرید. امتناع از خوردن دارو در بیماران دو قطبی بسیار معمول است، چرا که به خاطر اختلال مانیا یا همان شیدایی بیمار احساس خوبی دارد و به نظر خودش به دارو احتیاجی ندارد. اگر متوجه شدید که فرد داروهایش را مصرف نمیکند، اولین کاری که باید انجام دهید این است که روانشناسش را در جریان بگذارید. دکتر با فرد صحبت کرده و علاوه بر آن شما را راهنمایی میکند تا بتوانید این مسئله را حل کنید. اگر به روانشناس دسترسی ندارید، بیمار را به خوردن دارو تشویق کنید و یا جایزه ویژهای برای او در نظر بگیرید تا به خوردن دارو ترغیب شود. مثلا در ازای خوردن داروهایش او را به جایی که از مدتها قبل دوست داشته برود، ببرید.
4- زمانی که بیمار دچار روان شیدایی میشود به او کمک کنید. اگر متوجه شدید که این عضو خانواده دچار نوسانات خلقی و احساسی شده است یا حالات روان شیدایی دارد، به او توجه کنید و سعی کنید که حالات او را کاهش دهید.
5- برای زمانی که اوج بیماری فرد فرا میرسد نقشه و برنامهای داشته باشید. بسیار مهم است که از قبل برای لحظان اورژانسی که ممکن است پیش بیایند برنامه ریزی کنید تا بتوانید به طوری موثر شدت حالات بیمار را کم کنید. شماره نزدیکانی که میتوانند و تمایل دارند در لحظات حساس به شما کمک کنند را دم دست داشته باشید؛ به علاوه شماره دکتر و آدرس بیمارستان را هم بدانید. این اطلاعات را تنها در تلف همراهتان ذخیره نکنید چرا که ممکن است در آن لحظه شارژ تلفنتان تمام شده باشد و یا به هر دلیل دیگری به آن دسترسی نداشته باشید. باید این شمارهها و اطلاعات را روی کاغذ بنویسید و همه جا همراه خود ببرید.
6- کمک کنید تا فرد از محرکها دور بماند. محرکها شرایط محیطی یا چیزهایی هستند که ممکن است احتمال بروز رفتارهای غلط در فرد را افزایش دهند، رفتارهایی مثل مانیا یا افسردگی. ممکن است حتی این محرکها یک ماده غذایی بشند، مثلا کافئین، الکل یا داروهایی خاص. گاهی احساسات باعث تهیج فرد و ایجاد این حالات در او میشوند، احساساتی مانند استرس یا درگیریهای درونی. رژیم غذایی نا متعادل و بینظمی در خواب (خواب خیلی زیاد یا خیلی کم) هم میتوانند محرکهایی قوی باشند.
این فرد حتی میتواند محرکهایی مخصوص خود داشته باشد، بهترین کاری که شما میتوانید انجام دهید این است که این محرکها را شناسایی کنید و به او کمک کنید تا از آنها دور بماند.
7- همدردی کردن را تمرین کنید. هر چه بیشتر راجع به اختلال دو قطبی تحقیق کنید، بیشتر فرد را درک کرده و حالات او را میپذیرید. با وجود اینکه زندگی با چنین فردی همچنان سخت است، همدردی شما و اینکه به فکر او باشید میتوانند کمک کنند تا به بهترین نحو او را حمایت کنید و در راستای کنترل بیماریاش گام بردارید.
از خودتان مراقبت کنید
1- همدلی کردن را تمیرین کنید. خودتان را به جای این عضو از خانواده بگذارید، به این ترتیب بهتر متوجه میشوید که چرا او این رفتارها را میکند. به علاوه به این طریق احساسات بدتان هم کاهش پیدا میکند و دیگر با آن فرد برخورد بدی نمیکنید. تصور کنید که وقتی روزتان را آغاز میکنید نمیدانید امروز بسیار افسرده و غمگین خواهید بود یا شاد و پر انرژی؟!
2- بر سلامت روانی خودتان تمرکز کنید. مراقبت از فرد با اختلال دو قطبی که تا این حد به شما نزدیک است و دوستش هم دارید میتواند کاری بسیار استرس زا و افسرده کننده باشد. به خاطر داشته باشید تنها زمانی میتوانید از فردی دیگر مراقبت کنید که ابتدا روان و جسم خودتان سالم باشد. پس از احساسات و حالات روانی خودتان هم غافل نشوید و حواستان به خودتان باشد.
توجهتان را روی زندگی خودتان هم معطوف کنید. شما باید زندگی شخصی خودتان را داشته باشد، به اهدافتان توجه کنید و در راستای رسیدن به آنها تلاش کنید.
3- از مشاور و روانشناس کمک بگیرید. اگر فکر میکنید که در پذیرفتن این عضو خانوادهتان مشکل دارید و نمیتوایند با آن کنار بیایید، شاید بد نباشد که خودتان هم با یک مشاور صحبت کنید. مشاهدات نشان میدهد اینکه تمام اعضای خانواده مشاوره دریافت کنند، نه تنها برای خود آنها، که برای فرد مبتلا به اختلال دو قطبی هم بسیار بهتر خواهد بود.
اختلال دوقطبی را درک کنید
1- متوجه این باشید که اختلال دو قطبی در واقع یک بیماری جسمی است. این به آن معنی است که اختلال دوقطبی یک اختلال ژنتیکی است و میتواند در خانوده به ارث برسد. به علاوه این تقصیر فرد نیست که به این بیماری مبتلا شده است. این چیزی نیست که فرد بتواند خودش آن را کنترل کند.
2- نشانههای مختلف اختلال دوقطبی را بشناسید. 2 نوع اختلال دوقطبی وجود دارد: اختلال دوقطبی نوع 1 و اختلال دوقطبی نوع 2٫ تشخیص دهید که این عضو خانواده شما به کدام نوع از این اختلال دچار شده و سپس نشانهها این نوع را بشناسید. برخی نشانههای اختلال دو قطبی شامل: خلق و خوی نامتعادل و گاهی عصبی، اعتماد به نفس بیش از حد، کمتر شدن نیاز به خواب، صحبت کردن بیش از حد (پرحرفی)، اختلال در فعالیتهای روزانه، درگیر شدن با افراد، افسردگی شدید و شیدایی.
3- بدانید که چطور باید این اختلال را درمان کرد. معمولا اختلال دو قطبی به وسیله دارو و روان درمانی درمان میشود. روانپزشکان معمولا داروهای تثبیت کننده خلق و خو مانند لیتیوم تجویز میکنند. روانشناسان هم از طریق درمان های رفتاری شناختی و گفت و گو بیمار را درمان میکنند.
4- درمورد تاثیر افراد دو قطبی بر خانواده تحقیق کنید. اعضای خانوادهای که از یک عضو مبتلا به اختلال دو قطبی نگهداری میکنند، احساس افت انرژی میکنند. به همین تتیب همسران افرد مبتلا به این بیماری هم احساس میکنند به کمک و حمایت نیاز دارند. اگر اعضای خانواده فکر کنند که شخص بر بیماری اش کنترل دارد، ناراحتی بیشتری احساس خواهند کرد و از دست فرد به شدت عصبانی خواهند شد.