از قرار معلوم والتر شل به تازگی آن هم در میان بیابان و از داخل یک شهر خیمهای خالی از سکنه، کارهای زیادی برای اقتصاد جمهوری فدرال آلمان انجام داده است. رئیسجمهور آلمان فدرال به هنگام بازدید رسمی خود از ایران که در آوریل سال جاری صورت گرفت، با اصرار شاه به دیدار شهرکی مجلل رفت که چندین سال پیش و برای جشنهایی که به مناسبت 2500-مین سالگرد نظام پادشاهی برگزار میشد در کنار پرسپولیس باستانی ساخته شده است.
جالب آن که سلف شل یعنی گوستاو هاینه مان، رئیسجمهور پیشین آلمان غربی در سال 1971 و به مناسبت همین جشنها به ایران دعوت شد، اما به دلیل بیماری چشم، دعوت شاهنشاه مستبد را نپذیرفت و از آن سفر خودداری کرد.
به باور افراد نزدیک به دولت بن [پایتخت آلمان غربی سابق]دیدار شل از آن شهر خیمهای که هفت سال پس از آن جشنهای شاهانه نیز به خوبی از آن مراقبت میشود، میتواند به گرمی روابط دو کشور کمک کرده و دیدگاههای سران ایران و آلمان را به یکدیگر نزدیکتر کند؛ و شاید بیدلیل نیست که اخیرا سیاستمداران بن به نیت خیر اعلیحضرت باور آوردهاند!
زیرا در محاسبات استراتژیک بن، ایران یعنی همان کشوری که با رهبری شاه و به کمک درآمدهای میلیاردی حاصل از فروش نفت در عرض چند سال به کشوری صنعتی بدل شد، به عنوان یک فاکتور ثبات در خلیج [فارس]نقشی تعیینکننده و اصلی ایفا میکند. به باور آلمان غربی، خلیج [فارس]با منابع نفتیاش شریانی حیاتی برای کانونهای صنعتی غرب است و صد البته شاه با پول و سلاحهای خود این صنایع را تضمین میکند.
پاول فرانک، مشاور امور دولت پرزیدنت شل بر این باور است که چنانچه ایران به مسیر شرق [شوروی]بیافتد آنگاه است که مهمترین دولت نفتی خلیج [فارس]یعنی عربستان سعودی توان ادامه وضعیت فعلی را نخواهد داشت و در این صورت دنیا برای اروپای غربی شکل و شمایل دیگری پیدا میکند. از سوی دیگر البته امکانات و چشماندازهای تجاری برای اقتصاد در آینده نزدیک بسیار روشن و خوب است. اگر شاه از تصمیمهای خود منصرف نشود، آلمان در سالهای آینده قراردادهای زیادی برای پروژههای عظیم با ایران به امضا خواهد رساند...
در این صورت تنها سازندگان آلمانی نیروگاهها و صنایع وابسته به آن میتوانند تا سالها از این راه و به لطف ایران زندگی خود را بگذرانند. حاکم قدرتمند ایران برای طرحهای جاهطلبانه توسعه کشور خود نیاز به انرژی دارد و قراردادهایی که به زودی منعقد میشود در راستای همین نیاز به شمار میآید.
در حال حاضر اتحادیه نیروگاههای آلمان در قبال دریافت 11 میلیارد مارک، در حال ساخت دو نیروگاه هستهای به قدرت 1300 مگاوات در نزدیکی شهر بندری بوشهر است؛ پروژهای که حقوق و مزایای 12 هزار کارمند و کارگر را برای شش سال تضمین میکند. شرکت مشهور براون باوری (BBC) نیز در کنار سواحل دریای خزر یعنی در شهر نکا در حال ساخت یک نیروگاه بادی به قدرت در مجموع 1760 مگاوات است.
البته در حال حاضر نیز اتحادیه نیروگاههای آلمان در حال مذاکره برای ساخت چهار نیروگاه اتمی دیگر در ایران است و قیمت این قرارداد بالغ بر 20 میلیارد مارک خواهد شد. اگر همه چیز خوب پیش برود به باور بسیاری از کارشناسان آلمانی، یکی از بزرگترین قراردادهای غیرنظامی در تاریخ اقتصادی جهان منعقد خواهد شد. البته افزون بر BBC دو شرکت دیگر فعال در امور نیروگاههای هستهای نیز در این مناقصه حضور دارند، اما از قرار معلوم BBC شانس به مراتب بیشتری دارد.
در کنار همه اینها البته شاه برای تکمیل شبکه حمل و نقل هوایی ایران نیز برنامههای زیادی دارد و همین حالا شش فروند هواپیمای ایرباس سفارش داده است و طبق قرارداد ایران میتواند سه فروند دیگر نیز به آن اضافه کند و مبلغ این قرارداد نیم میلیارد مارک آلمان غربی است. این در حالی است که به گفته بانکدارانی که اخیرا با شاه مذاکره کردهاند، نیاز ایران به هواپیما چند برابر بیشتر از این است و بالطبع شمار این هواپیماهای سفارشی میتواند چند برابر بیشتر از قرارداد فعلی شود.
کشتیسازان آلمانی هم میتوانند روی این مساله حساب کنند که بابت برنامههای شاه برای نیروی دریایی ایران، سود خوبی نصیبشان خواهد شد. شاه در نظر دارد که با خرید شمار زیادی زیردریایی، ناوچه، قایقهای مینروب و همینطور قایقهای تندرو، ظرفیت و توان نیروی دریایی ایران را به صورت قابل ملاحظهای افزایش دهد.
شرکت هوالد در شهر کیل که بزرگترین کارخانه کشتیسازی آلمان غربی محسوب میشود، پیش از این هم قراردادی برای تحویل شش زیردریایی با ایران منعقد کرده و ارزش این سفارش یک میلیارد مارک آلمان غربی است. افزون بر آن شرکتهای آلمانی برای انعقاد قرارداد در حوزه پتروشیمی ایران نیز از شانس خوبی برخوردارند.
رقم حاصل از مجموع این پروژهها تقریبا 40 میلیارد مارک خواهد شد و به همین خاطر میتوان از ایران به عنوان یکی از مهمترین شرکای تجاری آلمان غربی در خارج از این کشور یاد کرد. اما در همان حال که در خلال سفر اخیر شل به تهران، مذاکرات تجاری برای ساخت چهار نیروگاه جدید جریان داشت، یکی از بزرگترین مشکلات در مسیر این تجارت خارجی پرسود نیز خود را نشان داد؛ زیرا ایرانیها اعلام کردند ترجیح میدهند قیمت همه این قراردادها را با نفت بپردازند.
نباید فراموش کرد دورانی که هرگونه پیشنهاد نفتی با خوشحالی مورد قبول قرار میگرفت سپری شده است؛ زیرا امروزه این ماده خام با ارزش به اندازه کافی در بازار جهانی عرضه میشود و قیمت آن نیز در حال کاهش است. افزون بر آن حجم نفتی که به جای مبلغ قرارداد نیروگاههای اتمی (20 میلیارد مارک) تحویل داده شود زیادتر از آن است که بتوان به راحتی آن را انبار کرد.
افزون بر آن نگرانی مهمتر شرکتهای آلمانی این است که شرکت دولتی هرمس چنین قراردادهای عظیمی را ضمانت نمیکند، ضمانتی که بتوان با تکیه بر آن نسبت به خطرات سیاسی موجود اطمینان خاطر بیشتری داشت. یادآوری میشود که شرکت بیمه هرمس به غیر از بیمههای عادی، ضمانتنامههایی را نیز جهت معاملات شرکتهای تجاری با خارج صادر میکند و البته تعرفه این ضمانتها بر اساس نوع تجارت و نه منطقهای که این معامله در آن صورت میگیرد متفاوت است.
متاسفانه در این مورد نیز با کشور خوشنامی مانند ایران مثل اتحاد شوروی رفتار میشود و تهران هم کاندیدای غیرمطمئنی به حساب میآید که تجارتهای میلیاردی و غیرمیلیاردی با آن به راحتی از سوی هرمس ضمانت نمیشود؛ نتیجه این که اتحادیه آلمانی سازندگان نیروگاهها برای کسب این ضمانت باید رقمی میلیاردی را به حساب هرمس واریز کند.
وزرای تجارت و اقتصاد آلمان نیز حاضر به صدور مجوزی ویژه در این مورد نیستند، زیرا از این بیم دارند که در صورت پیشآمد وضعیتی غیرعادی و پرداخت ضمانت از سوی هرمس، این شرکت بر خلاف رویهاش تا به امروز با کسری بودجه مواجه شود و به سراغ خزانه دولت بیاید. صدراعظم و کابینه او نیز بر این باورند که تا به امروز آنچه که از دستشان برآمده برای تحقق این قراردادها انجام دادهاند.
اگرچه ایران با پروژههای تقریبا هشت میلیارد مارکی در صدر جداول ضمانتهای هرمس قرار دارد، اما دولت آلمان در پایان سال گذشته اعلام کرد که بیتردید ارقام میلیاردی مربوط به این نیروگاهها تضمین خواهد شد. در عین حال شاه این رفتارهای دولت آلمان را نشانهای سیاسی میداند که به آدرس دولت ایران ارسال میشود.
شاه ایران البته با توجه به نرخ پایین رشد و نرخ بالای بیکاری در کشورهای صنعتی در موقعیت خوبی قرار گرفته و خواستههایش را افزایش داده است. او مایل است که شخص هلموت اشمیت صدراعظم آلمان غربی به خط خود نامهای نوشته و در آن از رفتارها و انتقادهای مطبوعات کشورش در رابطه با مناسبات با ایران عذرخواهی کند.
شاه گفته است ترجیح میدهد که اشمیت نیز مانند ژیسکاردستن رئیسجمهور فرانسه از روابط اقتصادی و قراردادهای کشورش با ایران حمایت کند.
تا اینجای کار البته صدراعظم آلمان از نوشتن چنین نامهای خودداری کرده است. افزون بر آن هلموت اشمیت چندی پیش دعوت شاه برای حضور در ویلای سنتموریس را نیز به سردی رد کرد. البته در عوض پیشنهاد داد که این ملاقات به جای ویلای شاه در مکانی بیطرف انجام پذیرد. تا این لحظه البته این ملاقات صورت نگرفته است.
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی
منبع: تاریخ ایرانی