رویای خوش محمدرضا عارف دوام چندانی نداشت. شاید او خیلی زود امیدوار شده بود، به واسطه رأی بالایش در انتخابات سال سوم هیأت رئیسه مجلس و رسیدن به کرسی ریاست کمیسیون آموزش. هر دو اتفاق وقتی کنار هم بیاید حتما می تواند فردی به نام محمدرضا عارف را برای برنامه ریزی های بزرگتر و سطح بالاتر ترغیب کند چون چیزی نمانده بود که رئیس مجلس شود، اگر حاجی بابایی در لحظه آخر آنی نمی کرد که کرد.
وقتی او مستظهر به این رأی لاریجانی را در آغوش گرفت و با مناعت طبع همیشگی اش پیروزی رقیب را تبریک گفت، می شد از برق چشمانش فهمید چقدر خوشنود است که چنین رأیی در میان پارلمان تاریست ها به سبد او ریخته شده است. می شد این شادی را نیز حس کرد که عارف چقدر از اینکه اصلاح طلبان او را به یک گزینه اعتدالی ترجیح دادند آن هم کسی که پیشتر درباره اش گفته می شد «نقد لاریجانی را به نسیه عارف ترجیح نمی دهیم» خوشنود است. این خوشحالی و آن برق شوق مانند عمر گل بود. خوش اما کوتاه.
غلامحسین کرباسچی گفته است: عبدالله نوری جایگزین خوبی برای عارف است، عارف یا پاسخگو باشد یا انتقادات را بپذیرد.
زیباکلام نیز اینچنین گفته است: با حرف کرباسچی موافقم چون در این دو سال از قبرستان صدا درآمد اما از عارف خیر.
اینها نشانه های مهمی است، عارف تنها یک وسیله بود، برای انتقال یک پیام مهم از اصلاح طلبان به اعتدالگرایان. او اشتباه فکر می کرد. پیام را با پروژه اشتباه کرده بود. پنداشت عارف لابد این بود که شاید یک پروژه آغاز شده برای گذار از عصر روحانی و ورود به دوران عارف؛ یک اصلاح طلب به جای یک اعتدالگرا.
عارف اشتباه فکر می کرد، همین!
214214