ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

فلسفه-دین

این مقاله به بررسی فهمها و برداشتهای ممکن از فلسفه تطبیقی دین و بحث درباره پاره ای از مصادیق آن می پردازد
هرچند بنای ما بر این بود که پس از تعریف دین و علم دین، به تعریف فلسفه دین و فلسفه علم دین بپردازیم، تا معلوم شود که بحث قلمروشناسی دین - که طی مقالات متعددی درباره آن، سخن گفته ایم - مربوط است به فلسفه دین; ولی جا دارد که بحث مجددی درباره کلام داشته باشیم
فلسفه علم کلام، تنها به مسائل کلام نظر دارد; تا معلوم شود که آیا متکلم به شیوه جدل پایدار و وفادار مانده، یا -احیانا- به ورطه خطابه و سفسطه افتاده و یا اسیر دام تخیلات شاعرانه شده است.
مشکل بزرگی که در تبیین قلمرو فلسفه دین وجود دارد، خلط مبحثهائی است که معمولا صورت گرفته و مسائل فلسفه علم دین وارددر قلمرو فلسفه دین شده یا بالعکس.
تا اینجا کلام و فلسفه را تعریف کرده ایم. ولی هنوز فلسفه دین را نشناخته ایم. هنگامی که می خواهیم فلسفه دین را تعریف کنیم، متوجه می شویم که دین را هم باید تعریف کنیم. به علاوه باید معلوم شود که چه فرقی میان علم دین و فلسفه علم دین و فلسفه دین، وجود دارد؟
«فلسفه دین » دانش نو بنیادی است که از بررسی دین در قالب تفکر فلسفی پدید آمده است، و در این جهت با دیگر دانش های نو ظهور مانند «فلسفه اخلاق »، «فلسفه تاریخ »، «فلسفه حقوق » و یا «فلسفه هنر» همسو می باشد، و قدر مشترک همگی یک چیز بیش نیست و آن این که مسائل هر یک از این علوم چهارگانه، با تفکر فلسفی مورد بررسی قرار گرفته و به صورت دانش خاص در آمده است
هرگاه مکتب و مرامی در معرض تجربه عملی قرار می گیرد و بر منصه اجرا می نشیند، کاستی های آن اگر ذاتا کاستی پذیر باشد - آشکار می شود، و هر زمان بینش و منشی علم ادعا برمی افرازد; هم توقعات از آن مضاعف می گردد، هم خصومت ها و دشمنی ها با آن فزونی می گیرد
در دوره جدید، ما شاهد تحول و دگرگونی خاصی در عرصه دین شناسی هستیم که این تحول، موجب گسترش دین پژوهی گردید
نوگرایی، انسان دین دار را با پرسش های مختلفی روبرو کرد و مشکلات و شبهات بسیاری را برای دین و دین داری به وجود آورد
پیشخوان