آفتاب اواخر تیر ماه با تمام توان میتابد و مرد و زن، پیر و جوان با کیسههای آبمیوه و شیرینی و سبدهای کوچک و بزرگ گل از هر سوی خیابان به در ورودی بیمارستان هجوم آوردهاند. این گرما و آفتاب سوزنده هم، مانع از این نشده که مردم از بیمارانشان یاد نکنند.
به گزارش به نقل از جهان صنعت ،در گوشه و کنار خیابان، ماشینهای پارک شده با شماره شهرستانهای دور و نزدیک به چشم میخورد و از این موضوع نشان دارد که برای دیدار چند ساعته با بیمارشان از سایر شهرها آمدهاند. از طرف دیگر خانوادههایی که بیماران خود را برای معالجه به تهران آوردهاند گوشه و کنار، هرجایی که اندکی سایه است نشسته یا خوابیدهاند.
تا قسمتی از بیمارستان تمام ملاقاتکنندگان با هم حرکت میکنند اما از جایی به بعد هر کسی سمت بخش و ساختمانی که بیمار دارد میرود. من و تعداد زیادی از ملاقاتکنندگان هممسیر هستیم؛ ما به سمت بخش سرطان میرویم. در این سالها سرطان به یکی از بیماریهای شایع تبدیل شده است و مانند هر بیماری دیگر مصائب و سختیهای مخصوص به خود را دارد. یکی از این سختیها که چند وقتی است بار مضاعف بر دوش نزدیکان بیمار گذاشته معضل دارو است و انگار هیچ کس دلش برای بیماران نمیسوزد.
چند وقتی است که بازار دارو متزلزل شده است و به راحتی نمیتوان داروهای خارجی را پیدا کرد. خانوادههای بیماران و در بعضی شرایط خود بیماران مجبورند ساعتها در داروخانههای خاص و شبانهروزی از جمله هلالاحمر و 13 آبان انتظار داروهایی را بکشند که به گفته خودشان هیچ تاثیری ندارد و تنها روند مرگ را کندتر میکند. سرآمد آنها هم بیماران خاص هستند چرا که برای به دست آوردن داروهایشان هر روز باید شرایط جدیدی را تجربه کنند.
یک روز داروهایشان نایاب میشود و روز دیگر گرانتر از قبل، زمانی مجبور به مصرف داروهای کمکیفیت ایرانی میشوند و زمانی که اعتراض میکنند به سیاهنمایی کردن محکوم میشوند و روز دیگر مسوولان پیشنهاد میدهند به جای استفاده از داروهای تزریقی از داروهای خوراکی استفاده کنند، بدون اینکه در نظر داشته باشند بیماران چندین سال است به شیوه تزریقی خو گرفتهاند.
پزشکان داروی خارجی تجویز میکنند
در ساعت ملاقات به یکی از بیمارستانهای دولتی که در درمان سرطان اسم و رسمی برای خود دست و پا کرده است میروم. بیمارستان شلوغ است. به یکی از اتاقها میروم و در رابطه با شرایط دارویی بیمارشان از آنها پرس و جو میکنم. دختر یکی از بیماران میگوید: وضعیت دارو؟ همین را بگویم که کمرمان زیر بار دارو شکسته.
پزشک معالج مادرم مدام تاکید میکند که داروهای غیرایرانی تهیه کنیم تا عوارض کمتر و تاثیر بیشتری داشته باشد اما مگر میشود در داروخانهها داروی خارجی پیدا کرد؟ قیمتها آنقدر بالاست که نمیتوانیم بخریم. یک بار دل به دریا زدیم و برای 21 عدد قرص ، 3 میلیون تومان پول دادیم. مگر ما از کجا درآمد داریم؟ دلم برای مادرم میسوزد که بدموقع این بیماری سراغش آمد.
شخص دیگری که در بیمارستان با او صحبت میکنم پدری است که دخترش به سرطان مبتلا شده است. شرایط مالی خوبی دارد و به گفته خودش توان خریدن داروهای خارجی را حتی از بازار سیاه دارد اما بخت یارش بوده و متوجه شده داروهایی که از دلالان ناصر خسرو خریده یا تاریخ مصرف گذشته بوده یا داروی تقلبی بوده و پیش از تزریق مانع شدهاند. او میگوید اگر پزشکان دخترم متوجه نمیشدند معلوم نیست چه بلایی سرش میآمد. خدا خیلی دوستمان داشته که هنوز او را برای ما حفظ کرده است.
تجویز داروهای خارجی تنها در مورد بیماران سرطانی صدق نمیکند، یکی از متخصصان قلب در بیمارستان دولتی تهران نیز در خصوص داروهای قلبی که مصرفکننده زیادی هم دارد، گفت: در برخی شرایط استفاده از داروهای ایرانی را پیشنهاد میکنیم چون کیفیت قابل قبولی دارند یا آنقدر داروی حیاتی نیستند که ایرانی یا خارجی بودنشان تفاوتی داشته باشد مثل آسپرین،
متورال یا کاپتوپریل؛ اما برخی داروها را تاکید داریم که حتما نمونههای خارجی آن مصرف شود مثلا داروهای بعد از فنرگذاری یا داروهایی که بیماران سکته قلبی از آنها استفاده میکنند از جمله clopidogre- یا plavix یا داروی بیمارانی که فشار خون بالا و مقاوم دارند جزو داروهایی است که ترجیح میدهیم بیماران نمونههای خارجی آنها را استفاده کنند. این متخصص قلب همچنین اعلام میکند برخی داروها مثل متوهگزال و مونونیترات هم کمیاب و نایاب شدهاند اما در کل به بیمارانی که توانایی مالی دارند قرصهای خارجی راتجویز میکنیم.
نیست، نداریم، تمام شد؛ پاسخ متصدیان داروخانه
برای اطمینان حاصل کردن از شرایط سخت پیدا کردن دارو، چند ساعتی را در یکی از همین داروخانهها گذراندم. از شلوغی داروخانه که بگذریم استیصال افرادی که برای پیدا کردن دارو آمده بودند دل سنگ را هم آب میکرد. یکی از مراجعان زنی حدودا 40 ساله بود که برای تهیه داروهای سرطان شوهرش به یکی از داروخانههای شبانهروزی مراجعه کرده بود. پای درد دلش که نشستم از شرایط بد دارویی مینالید.
از اینکه داروهایی که برای شوهرش استفاده میکرده حالا نایاب شده و به سختی پیدا میشود. نگران آینده و سلامت شوهر جوانش بود که حالا با وجود کمبود داروهایش چه کار قرار است بکند. او با بیان این موضوع که ترجیح میدهد از قرصهای خارجی استفاده کند گفت: شوهرم هر روز جلوی چشمم آب میشود چون داروهای ایرانی خیلی کیفیت ندارند و داروهای خارجی هم خیلی گران شدهاند و ما مجبوریم داروهای ایرانی بگیریم.
آنقدر وضعیت دارو خراب شده که قرص هندی هم پیدا کنیم خدا را شکر میکنیم. زمانی به قرص هندی نگاه هم نمیکردیم اما الان همان هم سخت پیدا میشود. داروخانهها هم فقط داروهای ایرانی میدهند. میگویند داروی خارجی نداریم.
این زن در ادامه به عدم حمایت بیمهها از بیماران سرطانی اشاره میکند.
بیمهها هزینهها را پرداخت نمیکنند. بیماریهایی مثل سرطان هزینههای زیادی دارد که خانواده بیمار موظف به پرداخت آنها هستند، دلمان به بیمهها خوش بود که آن هم یا پرداخت نمیشود یا با سختی و با هزار بار رفتن و آمدن بخش ناچیزی را پرداخت میکنند. البته شنیدهام بیمه تکمیلی برای بیماریهای خاص 75 تا 90 درصد از هزینهها را برمیگرداند.
«سرطان مثل سرماخوردگی شده، همه سرطان دارند. هر جا که نگاه کنی از سرطان حرف میزنند. چه به روز ما آوردهاند؟ با ما چه کار میکنند که همه داریم با سرطان میمیریم؟ این حجم از بیمار سرطانی طبیعی نیست. خدا خودش به داد ما برسد.» این صحبتهای یکی دیگر از افرادی است که در صف ایستاده تا داروهای ایرانیاش را تهیه کند و به بیمارش برساند.
او در ادامه بیان کرد: دو ساعت و نیم است که در صف ایستادهام یکسری داروها را که ندارند و یکسری را هم که خریداری کردم 435 هزار تومان شده است. میگویند داروهای ایرانی در داروخانهها راحت پیدا میشود اما هر جا رفتم گفتند این قرص را نداریم. مثلا قرص «لینالیدوما» ایرانی را از این داروخانه تهیه کردم آن هم با قیمت بالاتر از چیزی که قبلا تهیه میکردم. هر روز باید استرس این را داشته باشیم که داروی بیمارمان پیدا میشود یا نه. زندگی ما شده همین ترسها، اینکه بیمارمان زنده میماند یا نه؟ داروها به او میسازد یا نه؟ هنوز تحریمها شروع نشده که میگویند دارو نداریم. وضعیت ما قبل تحریم این است وای به حال وقتی تحریمها وضع شود.
از کردستان تا تهران به دنبال یک قلم دارو
دختر جوان دیگری از کردستان آمده است و از چهره و نوع پوششاش کاملا مشخص است برای پیدا کردن داروی پوست خواهرش این مسافت طولانی را طی کرده تا به تهران برسد و دارو را تهیه کند.
«در شهر ما راحت این دارو پیدا نمیشود، مجبور شدم به تهران بیایم. چند ساعت است اینجا نشستهام تا نوبتم شود و دارو را تحویل بگیرم، اگر بخواهم نوع خارجی این دارو را بیرون به صورت آزاد بخرم باید 300 هزار تومان پول بدهم اما الان 16 هزار تومان پول میدهم. میگویند تاثیر خارجیاش بیشتر است ولی چارهای ندارم، به قولی کاچی به از هیچی. دلخوشی که نداریم برای زندگی کردن، مریض هم داشته باشی همه چیز بدتر میشود.»
از داروخانه که بیرون میآیم مردی جوان چند قدم پشت سرم میآید و کمی که از داروخانه دور شدیم صدایم میکند. انگار که وقت نداشته باشد و میخواهد سریع به بقیه کارهایش برسد، تند و بریدهبریده میگوید اگر داروی خارجی خریدم با قیمت بالاتر از من میخرد. متوجه میشوم که دلال دارو است و میگویم داروی ایرانی خریدم، خارجی نداشتند؛ آدرسی در ناصرخسرو میدهد که میتوانم داروی خارجی را با قیمت بالا تهیه کنم. با تعداد زیادی از بیماران صحبت کردم رنج همه یکی بود. داروی خارجی نیست، داروهای داخلی بیکیفیت اند.
بدهی دولت به تولیدکنندگان، دلیل تزلزل بازار
روزهای اخیر خبرهایی از آشفتگی و تزلزل در بازار دارویی ایران هم در خبرگزاریها منتشر شد. از جمله مشکل در تامین مواد اولیه تولید سرم. در این رابطه رییس هیات مدیره سندیکاهای صنایع دارویی در خصوص وضعیت واردات دارو و مواد اولیه گفت: در حال حاضر یکی از مشکلات این بخش تعرفههای گمرکی است.
بخشی از نیازهای دارویی با تعریف جدید وارد گروه کالایی دسته یک شدهاند مانند مواد اولیه و داروهای ساخته شده اما اقلامی همچون مواد بستهبندی و کمکی ساخت دارو در گروههای دو و سه قرار گرفته که این مسیر را برای تولید سخت کرده است.
از سوی دیگر بحث بدهیهای دولت و وزارت بهداشت همچنان جزو مشکلات این صنعت است به طوری که باعث شده امروز کارخانههای تولید دارو در بحث سرمایه در گردش و نقدینگی به مشکل بربخورند.
از سوی دیگر تجهیزات و قطعات ماشینآلات و به روز بودن آنها نیز کمکم برای ما دردسر ایجاد کرده است اما با تمام این مشکلات در حالی که تحریمهای آمریکا هنوز آغاز نشده، تحریم داخلی گریبانگیر ما شده و الان مشکلات داخلی ما بیشتر از زمانهای دیگر شده است؛ تغییر مداوم سیاستها به خصوص در دو ماه اخیر که ارز تکنرخی شده و بخشنامههای یکشبه باعث گیج شدن مدیران شده و قدرت هرگونه برنامهریزی میانمدت را گرفته است.
شرکتهای تولیدکننده و واردکننده همیشه بخشی از نیازهای خود را به صورت اعتباری وارد و همانطور به بازار عرضه میکردند. اکنون که سررسید آنها فرارسیده مشکل تامین ارز دارند. از سوی دیگر آنها با احتساب دلار سه هزار و 800 تومانی کالای خود را عرضه کردند اما باید اکنون حداقل دلار 4200 تومانی به فروشنده پرداخت کنند. از طرف دیگر مواد اولیه را معمولا تولیدکنندگان دارو به صورت یوزانس شش ماهه یا اعتباری تهیه میکنند که اکنون تکلیف تامین ارز آنها حال به هر قیمتی مشخص نیست.
به گفته او، تا چند ماه پیش بحث قاچاق دارو اصلا مطرح نبود و وجود خارجی نداشت، چون بازار به صورت طبیعی فعالیت خود را داشت و تولیدکننده و واردکننده در یک خط به کار خود مشغول بودند و بر همین اساس قاچاق دارو اصلا صرفا اقتصادی نداشت اما اکنون با بخشنامههای جدید ارزی و آشفتگیهایی که در این بازار به وجود آمده، قاچاق و تقلب صرفه اقتصادی پیدا کرده است.
قاچاقچیان سود میکنند و بیماران سریعتر میمیرند
در واقع روند فعلی تولید دارو در کشور و عدم ورود داروهای خارجی از مبادی قانونی، راه را برای قاچاقچیان و دلالان دارو در ناصرخسرو هموارتر کرده است به طوری که به گفته یکی از کارشناسان این حوزه، تا یک میلیارد تومان سود اقتصادی برای دلالانی که داروهای تاریخ مصرف گذشته و تقلبی به ملت بینوا میفروشند دارد؛ داروهایی که مثلا در سرطان بعضا هر یک دوز مصرفی آن تا یک میلیون تومان برای بیمار در روز هزینه دارد و جان او را هر لحظه به خطر میاندازد.
اما چیزی که در این سالها بر آن نظارت و به آن رسیدگی نشده، شناسایی و جمع کردن دلالان ناصرخسرو است که هر لحظه با جان بیماران قمار میکنند.
حالا با این وضعیت باید منتظر ماند و دید تا شرایط دارویی کشور به چه سمتی سوق پیدا میکند. آیا دولت به این موضوع رسیدگی میکند که بیماران هنوز به تولیدات داخلی ایمان ندارند و کیفیت داروها را بالاتر میبرد یا همچنان بیماران و خانوادههای آنها به سوختن و ساختن و خو گرفتن با شرایط محکوم میشوند.