آب منطقهای مازندران میگوید با کشت دوم برنج مخالف است و جهاد کشاورزی میگوید با توجه به ظرفیت آب بندها و میزان آبهای سطحی، کشت دوم بلامانع است. شالیکاران اما سرگردان میان کاشتن و نکاشتن، نمیدانند چه کنند.
به گزارش به نقل از ایران ،بعضی کشت دوم را با توجه به پایین بودن قیمت برنج در برداشت اول، سودآور میدانند و بعضی نگران وضعیت آب و تصمیمات لحظهای مسئولان هستند. «کشاورز برنجکار در یک هکتار زمین 3 تن برنج برداشت میکند و اگر با قیمت 9 تومان از او بخرند، میشود 27 میلیون در یک هکتار. ارزش زمین هم 300 تا400 میلیون است. حالا اگر از آن 27 میلیون، 7 میلیون هم هزینه کم شود میماند 20 میلیون برای کل سال. شما تصور کن چطور میشود با 20 میلیون یک سال خرج زندگی را داد؟ آنوقت بیا بگو چرا کشت دوم میکنید؟»
اینها حرفهای ذبیحالله است که با لباسی خاکی و پاهایی پوشیده از گل و داسی روی دوش، در میان چند شالیکار مشغول نوشیدن چای زیر سایه درخت و استراحت عصرگاهی است: «حالا اگر زمیندار زمین را بفروشد و پول را بگذارد بانک، ماهی 5 میلیون سود میگیرد.
به درک که برای آینده، زمین کشاورزی نمیماند! به درک که همه شمال شده مغازه و شهرک صنعتی!» دوستانش تأیید میکنند. آنها که هر سال زیر تابش شدید خورشید از صبح تا غروب آفتاب در عرق ریزان کار میکنند، هنوز پاسخ یک سؤال ساده را نمییابند؛ آیا این همه رنج برای برنج، میارزد؟
قربان که به نظر 60 ساله میرسد، همان طور که مشغول دوختن سر کیسههای برنج است، با لهجه مازنی میگوید: «فقط بیگاری برای ما مانده.
هرسال جان میکنیم اما هیچ چیز تهاش نمیماند. امسال کود و سم بالا رفت ولی قیمت برنج هنوز از چند سال پیش تغییری نکرده. کود 10 هزار تومان بالا رفته و سم هم که پارسال میخریدیم 50 تومان حالا شده 150هزار تومان. روزی کشاورز را یا کارخانهدار میخورد یا دلال. ما فقط آخر شب تن خستهمان را به خانه میکشیم. شما سر ظهر یک لیوان آب بیاور سر زمین ببینم میتوانی؟»
از «زرگر محله» بابل به سمت بابلسر میروم. دو طرف خیابان شالیکاران مشغول سوزاندن زمین هستند و دودی غلیظ جاده را پوشاند. بعضی کنار جاده دور هم نشستهاند و استراحت میکنند و بعضی روی کمباین مشغول کار. حسینی که مشغول بحث با راننده کمباین است میگوید: «درددل، فقط آب است. آبی که از رود هراز میآید این پایین به ما نمیرسد که دوباره کشت کنیم.
بالا دستیها آب بند دارند و کسی با آنها برای کشت دوباره، کاری ندارد اما ما پایینیها برای دوبار کشت، مشکل داریم و تقریباً بی خیال شدهایم و روی زمین مردم کار میکنیم که خرجمان دربیاید. دوسال پیش دوبار کشت کردیم و خرجمان درنیامد. حالا با یک بار کشت خدا به داد ما برسد.»
دو طرف کمربندی بابلسر به فریدونکنار هنوز زمینهای زیادی دست نخورده مانده. چند زارع گوشه خیابان پارچه آبی بزرگی پهن کردهاند و مشغول کیسه کردن برنجها هستند. خسته و عرق آلود زیر ظل آفتاب مشغول کار هستند و خیلی حوصله حرف زدن ندارند.
سید جلیل که با حوصلهتر به نظر میرسد میگوید: «اینجا در فریدونکنار هیچ سالی کشت دوم نمیشود اما بعضی که چاه عمیق دارند یا آب بندانی در محله دارند، یا نزدیکی رودخانه زمین دارند در فکر کاشت دوم هستند.» او که از قیمت برنج حسابی ناراحت است میگوید شاید تا چند سال دیگر هیچکس برنج نکارد چون دیگر سودی ندارد: «وقتی هزینهها بیشتر شده برای چی بکاریم؟ وقتی سود کار برای دلالها و کارخانه دارهاست و دولت هیچ فکری به حال ما نمیکند چرا کار کنیم؟»
از فریدونکنار به جاده آمل - بابل و کارخانه شالیکوبی میروم. جایی که کشاورزان در تنها اتاق کارخانه زیر خنکای کولر چای مینوشند و خسته از کار روزانه باهم در مورد هر چیزی که فکر کنید حرف میزنند. از آخرین اخبار کشور گرفته تا اظهار نظر مقامهای مسئول در حوزه کشاورزی. علی اکبر که معلوم است تازه از زمین کشاورزی برگشته در مورد کشت دوم میگوید: «دولت گفت من از کاشت دوم حمایت نمیکنم، یکی بپرسد مگر تا حالا چه حمایتی کردهاند؟ این حرفها را برای این میزنند که فردا از دولت تقاضای آب نکنیم. والا در کشت اول هم آب چندانی به ما ندادند. راستش ما در تقسیم آب مشکل داریم. زمان قدیم میرآبها کار بلد بودند و مثل این روزها پول نمیگرفتند که آب را بچرخانند.»
رضا با لباس مرتب و کفشهای واکس زده روی صندلی جا به جا میشود و میگوید: «من 5 هکتار دارم و کشت دوم هم میکنم. اصلاً حمایت نکنند. من خودم کار میکنم. آب داشتم ادامه میدهم، نداشتم ول میکنم.
خودشان گفتند اگر آب سطحی بود میتوانید بکارید اما به عقل من با این جو نباید کشت دوم بکنیم اما آخر کشاورز چکار کند؟ این درست که میشود از آب سطحی استفاده کرد اما همان آب سطحی هم که بخار نمیشود، میرود داخل سفرههای زیرزمینی. این سیاست یک بام و دو هواست. اگر واقعاً قرار است کشت نشود و به ضرر کشور است، چرا یک تصمیم قاطع نمیگیرند؟ باور کنید اگر دوتا مأمور یک بار جلوی زمینی را بگیرند دیگر هیچکس نمیکارد.»
مسألهای که همه روی آن اتفاق نظر دارند، جلوگیری از واردات برنج خارجی است؛ برنجی که وارد شمال میشود و با برنج ایرانی مخلوط میشود و ذائقه مردم را هم تغییر میدهد. هیچ کارخانهای هم روی بسته بندی آن نمینویسد که برنج مخلوط است. یکی از شالیکاران جمع میگوید: «پارسال بازرس اتحادیه در محله «منبع آب» بابل یک انبار برنج تاریخ مصرف گذشته پیدا کرد که روی زمین ریخته شده بود و شپش زده بود. فکر میکنید چکارش کردند؟ مغازه بعد از یک روز پلمب باز شد و همان برنج را با فرآوری دوباره وارد بازار کردند.»
آنها همه از وضعیت بیآبی در استان اطلاع دارند اما چارهای هم نیست. مصطفی که کارخانه دار است میگوید: «کاش مسئولان نگذارند سرنوشت چای لاهیجان برای برنج شمال هم اتفاق بیفتد. اگر جلوی کشت اول را بگیریم کشاورز زمین را میفروشد و میشود ویلا.
همین کاری که در لاله آباد و منصور کنده و شهرک صنعتی رجه اتفاق افتاده و همه کشاورزان زمینها را فروختهاند و شهرکهای صنعتی بین زمینهای کشاورزی روییدهاند.» او میگوید کار به جایی رسیده که حتی ارگانها و نهادها و بیمارستانها و... هم وقتی برای خرید برنج میآیند، از کارخانهدارها میخواهند برنج مخلوط به آنها بدهند.
عزیزالله شهیدی فر رئیس سازمان جهادکشاورزی استان مازندران در گفتوگو با ما از مدیریت بحران آب در مازندران میگوید و معتقد است باید این بحران را مدیریت کرد: «امسال هم با چالش کم آبی مواجهیم اما خوشبختانه با بارشهایی که در فصل بهار داشتیم، توانستیم 98 درصد شالیزارهای استان را نجات دهیم. 2 درصد هم به خاطر کم آبی اصلاً کاشته نشد و در مجموع 6درصد افزایش تولید به نسبت سال پیش داشتیم.»
از او در مورد تفاوت سیاستهای آب منطقهای و جهاد کشاورزی میپرسم که در پاسخ میگوید: «نگاه ما در بحث کاشت دوم نگاهی مشابه با آب منطقهای است. ما باید استراتژی درستی اتخاذ کنیم و همینطور که میدانید به خاطر کمبود آب سدها امسال کشت دوم در زمینهایی که زیر سد قرار میگیرند کاملاً ممنوع است. در نوار ساحلی هم به خاطر لب شور شدن چاههای عمیق و نیمه عمیق تنها کاشت اول مجاز بوده و به هیچ عنوان اجازه کشت دوم داده نمیشود.»
او در مورد استفاده از کانالها و آبهای سطحی و استفاده از آب بندها میگوید:«از امروز دیگر اجازه خزانهداری آب داده نمیشود و اگر کشاورزان از قبل این کار را کردهاند اجازه استفاده دارند. پیشبینی ما این است که کشت دوم امسال حداقل 50درصد نسبت به سال گذشته کم شود. اما در حوضه آبریز هراز که آمل، محمودآباد، بابلسر، بابل و فریدونکنار از آن استفاده میکنند مانعی برای کشت دوم وجود ندارد چون این آب اگر استفاده نشود به دریا میریزد.»
از او در مورد واردات برنج خارجی میپرسم که در جواب از دو تصمیم مهم در این زمینه خبر میدهد: «اول اینکه از تاریخ یکم مرداد تا 30 آذر واردات برنج خارجی ممنوع و همین طور صدور هرگونه بارنامه در اتحادیهها و پایانههای حمل و نقل برای واردات برنج خارجی در همین محدوده زمانی کاملاً ممنوع است.» با این همه کشاورزانی که از کشت اول سودی نبردهاند برای کشت دوم دو دل هستند؛ رنج برنج را به جان بخرند و بکارند یا نه؟