مهدی رجبی در گفتگو با خبرنگار مهر از پایان نگارش سه جلد نخست از مجموعه «نامههای نیلی» خبر داد و افزود: جلد اول و دوم و سوم با عنوانهای «نیلی در سرزمین سوخته»، «نیلی در سرزمین زعفران»، «نیلی در قلعه گنج» نوشته شده و این اسمها برای بچهها جذاب است.
به گفته نویسنده «نامههای نیلی»، این مجموعه، تحتتاثیر «نامههای فلیکس» نوشته شده؛ فلیکس، یک خرگوش است که به نقاط مختلف دنیا سفر میکند و برای صاحبش «سوفی» نامه مینویسد. این کتاب، نوشته آنت لَنگِن، نویسنده آلمانی با ترجمه محبوبه نجفخانی است که از سوی نشر زعفران منتشر و با استقبال خوب مخاطبان روبهرو شد.
رجبی به نقش ترجمه بر بازار ادبیات کودک ایران در سالهای اخیر اشاره و بیان کرد: اگر الان نویسندههای جدید آمدهاند که نگاه شعارزده نویسندگان دهههای قبل را ندارند و نمیخواهند اندرز بدهند و برای بچهها خط مشی تعیین کنند، به خاطر آشنایی با ادبیات جهان است.
نویسنده «خواهران تاریک» در ادامه بیان کرد: فرم و ساختار و شناخت روحیات کودک و نوجوان به عنوان مخاطبی که درک و شعور دارد نه مخاطبی که باید او را تربیت کرد به خاطر ادبیات ترجمه است. قبلا نگاه به ادبیات کودک و نوجوان این بود که بچهها را منفعل میدانستند و در نتیجه ادبیاتی هم که تولید میشد، انفعالی بود و مخاطب را پس میزد. اما ترجمه میگوید: من یک داستان تازه و جذاب برایت تعریف میکنم و اگر میخواهم یک تجربه زیستی را به تو منتقل کنم در درجه اول باید یک قصه خوب برایت بگویم.
رجبی شعارزدگی را ویژگی ادبیات کودک و نوجوان در سالهای پیش از انقلاب و نخستین سالهای پس از انقلاب اسلامیدانست و افزود: اوایل انقلاب، ادبیات ما تحتتاثیر ادبیات رئالیستی- سوسیالستی روسیه بود. حتی نویسندگان بزرگسال ما که در شمار غولهای نویسندگی ما هستند هم تحتتاثیر ادبیات چپ که یک ادبیات آرمانگرایانه و شعارزده به شمار میآمد بودند و این شعارزدگی به ادبیات کودک ما هم راه پیدا کرد.
نویسنده «کنسرو غول» به تاثیر ترجمه کتابهایی که جوایز مختلف را از آن خود کرده بودند اشاره و بیان کرد: کم کم نویسندگان متوجه شدند شعار دادن فایده ندارد. چرا که من اگر بیانیه مارکس را بخوانم بهتر است تا وقت خود را صرف داستانی کنم که یک بیانیه سیاسی است. از سال 1364 به این سو، خیلی چیزها تغییر کرد. من نوعی، خلاصه کارهای جک لندن یا ژول ورن را خواندم و متوجه شدم ضمن این که از داستان لذت میبرم با یک دنیای جدید هم آشنا میشوم. آرام آرام نسل جدیدتر مترجمها کار خود را شروع و گزیدهتر عمل کرد. به این معنی که آمدند گفتند جایزهای هست به اسم «نیوبری» که روان شناسان و سیستم آموزشی و منتقدان درباره آن حرف زدهاند و روی جامعه تاثیر گذاشته است.
به گفته رجبی، این ماجرا، یعنی ترجمه کتابهایی که جایزههای مختلف ادبی را در دنیا به خود اختصاص داده بودند، محملی شد که نویسندهها با فرمهای روایی رمان آشنا شوند و این اتفاق خوبی بود که اگر آن را درک نمیکردیم هنوز درگیرودار همان ادبیات چپ بودیم. تا آنجا که در این 10 سال، نویسندگان جوانی آمدهاند که ادبیات و تئوریهای ادبی را میشناسند و داستان نویسی را هم خوب یاد گرفتهاند.
نویسنده مجموعه «نامههای نیلی» گفت: من برای نوشتن این مجموعه از فلیکس الگو گرفتهام. اولا فلیکس ذهن بچهها را با این نوع کتاب و نامهنگاری آشنا کرده است. مطلب دیگر این که ممکن است بچهها به پاریس سفر نکنند اما وقتی از اصفهان میگوییم آنها یک بافت جغرافیایی را در ذهن خود تصویر میکنند. در واقع فلیکس به ما کمک کرد تا ببینیم چارچوب کار کدام است.