مقدمه
مهم ترین مسأله در فهم گزاره های دینی، از جمله خطبه فدکیه، معناداری و معنایابی آنهاست. برای قضاوت درباره معناداری گزاره های خطبه فدکیه و پرسش از چگونگی معرفت بخشی این گزاره ها، علاوه بر توجه به معنای تک تک عناصر تشکیل دهنده یک گزاره، باید به»بافت معانی« و»زمینه تاریخی« در ضمن کاربرد گزاره از سوی متکلم آن نیز اهتمام ویژه داشت. بافت یک متن، شرایط مفروضی را فراهم میآورد تا متکلم و مخاطب بتوانند بر اساس یک»دانایی«، فرایند کاربرد زبان از یک سو و فهم و تفسیر آن را از سوی دیگر تحقق بخشند:
در این رویکرد هر یک از متکلم و مخاطب با مجموعه دانایی ها، باورها و پندارهای خود درباره: ١- عناصر زمان، مکان و اجتماع؛ ٢- کنش های پیشینی، پسینی و در حال اجرا؛ ٣- آگاهی از نقش و جایگاه متکلم و مخاطب؛ ٤. آگاهی از موقعیت زمانی و مکانی مخاطبه، نوع و هویت رسانه و... روی هم بافت را تشکیل میدهند.[1]
برخی معتقدند توجه به بافت معنایی متن، به ناچار متن را تاریخمند میسازد و برای آنکه متن فهم شود، ناگزیر باید آن را پدیده ای تاریخ مند قلمداد نمود.»تاریخمندی متن به مقوله اثرپذیری معنای متن از زمینه تاریخی،[2] به شرایط و واقعیات فرهنگی و تاریخی عصر پیدایش متن مربوط می شود«.[3]
از جمله رویکردهایی که در فهم متن، توجه خود را معطوف به بافت و زمینه تاریخی نموده و در عین حال از شیوه تاریخی نگری استفاده نکرده است، رویکرد تحلیل معنا بر پایه کنش گفتاری[4] یا تحلیل»کارگفتی« متن است. جان آستین (١٩١١١٩٦٠م)، ویتگنشتاین (١٨٨٩١٩٥١م)[5] و جان آر. سرل (١٩٣٢م)،[6] با توجه به رویکردهای زبانی، تکیه خود را در تحلیل معنا، بر نظریه کنش گفتاری[7]گذاشته و بر کاربرد و کنش های متکلم در عمل زبانی تأکید کرده اند: آستین بسان ویتگنشتاین، تکیه خود برای تحلیل معنا را بر کاربرد قرار داد.
او به جای توجه به معنای لفظ صرف نظر از کاربرد متکلم، به جست وجوی معنا در ضمن کاربرد پرداخت؛ در نتیجه آستین به کار تکلم اهتمام ویژه ای مبذول داشت. گرچه ویتگنشتاین متأخر نیز به کارهای متعدد متکلم در عمل زبانی تکیه کرد، آستین به تفصیل بیش تر و منظم تری در این عرصه پرداخت. آستین سه نوع کار متکلم را از یک دیگر تفکیک کرد: الف. کنش گفتاری؛ ب. کنش ضمن گفتاری؛ ج. کنش از طریق گفتار.[8]
جان آر. سرل به تبع استادان خود آستین و پی. اف. استراسن (١٩١٩٢٠٠٦م)[9] جستار سودمندی را در فلسفه زبان پیرامون معنا و حکایت،[10]در قالب نظریه افعال گفتاری[11]ارائه کرده است.
پرسش اصلی مقاله در همین جهت شکل میگیرد؛ نظریه کنش گفتاری چگونه می تواند به دسته بندی، طبقه بندی و تحلیل گزاره های موجود در خطبه فدکیه کمک کند؟ آیا با استفاده از دیدگاه سرل می توان خطبه را تحلیل نمود؟ آیا خطبه فدکیه دارای مفهومی تاریخ مند است؟ نگارنده، با در نظر داشتن این فرضیه که در خطبه فدکیه انواع کنش گفتاری به هدف القای مفاهیم خاصی به کار رفته است، با روش توصیفی تحلیلی در صدد پاسخ گویی به این سؤالات بر آمده است.
بررسی پیشینه پژوهش های صورت گرفته پیرامون»خطبه فدکیه«، روشن میکند که این خطبه یکی از متون گفتمانی مهم صدر اسلام قلمداد شده، بارها پژوهشگران آن را مورد کاوش قرار داده اند. اما هنوز از منظرهای جدید زبان شناسی و اشکال نوین کلامی و گفتمانی به تحلیل این متن مهم پرداخته نشده است؛ هرچند پژوهش هایی در این رابطه انجام شده است، از جمله تحلیل گفتمان انتقادی خطبه فدکیه حضرت زهرا نوشته کبری روشنفکر[12]که نویسنده با تحلیل گفتمان انتقادی خطبه فدکیه، از سطح واژگان عبور کرده و در حد امکان به سطح معانی و بسترهای سازنده و حقایق نهفته در کلام حضرت پرداخته است.
١. مفهوم شناسی
١-١. مفهوم خطبه
خطبه، به ضم خاء، مصدر خطب یخطب به معنای»کلامی است که برای دیگران ایراد
میشود«[13] و نیز به معنای»ایراد سخن و مخاطب قرار دادن دیگران«[14]می باشد:
خطبه مصدر خطب است و خطب الخاطب، یعنی بالای منبر سخنرانی کرد. آن کلامی که خطیب ایراد میکند، خطبه گویند [...] خطبه نزد عرب، کلام منثور و مسجع و نحو آن است که دارای مدت معین، هدف خاص، شروع و پایان است.[15]
در مجمع البحرین نیز چنین آمده است:
خطیب القوم، یعنی بزرگ قوم، کسی که با پادشاه گفتگو میکند و درباره نیازهای مردم با وی مکالمه انجام میدهد. خطبه اختصاص به موعظه و کلامی دارد که به مخاطب توجه داده میشود.[16]
خطابه فنی است که در مبحث صناعات خمس، در دانش منطق مطرح میشود. خواجه نصیرالدین طوسی خطابه را»صناعتی علمی که با وجود آن اقناع جمهور ممکن باشد«
میداند.[17] مظفر در منطق خود تصریح میکند: خطابه صناعت علمی است که به واسطه آن قانع نمودن عموم مردم به یک امر امکان پذیر خواهد بود؛ به گونه ای که انتظار میرود مردم آن امر را تصدیق کنند.[18]
ارسطو خطابه را»یک توانایی میداند که با آن میتوان دریافت که درباره هر چیزی، چه چیز بالقوه اقناع کننده ای وجود دارد. هیچ فنی چنین وظیفه ای ندارد«. [19]
آنچه در تعریف خطابه مورد توافق کلی قرار گرفته، اقناع کردن مخاطب است. بنابراین می توان علت توجه به خطابه را همین اقناع کردن دانست: چون توده مردم در قبال برهان و جدل فروتنی به خرج نمیدهند و تفکر و تعمق در فهم مسائل ندارند، خطابه بهترین وسیله برای اقناع آنان است. به همین دلیل قانون گذاران و سیاست مداران، نیازمند خطابه اند؛ چه اینکه خضوع و فروتنی توده ها تحقق نمییابد مگر به اقناع و رضایت آنان. [20]
ارسطو معتقد است: وسائل اقناعی که از طریق گفتار فراهم میآید، بر سه گونه است: بعضی از آن ها از خصیصه اخلاقی کسی که سخن میگوید حاصل میشود؛ بعضی دیگر با برانگیختن حالت روحی معین در شنونده، و بعضی دیگر از خود گفتار به دست می آید؛ از این جهت که مطلبی را اثبات میکند یا مینماید که اثبات میکند.[21]
بنابراین ارسطو اذعان میدارد که خطیب برای آنکه بتواند وسائل اقناع را فراهم آورد: باید دارای سه توانایی باشد: توانایی استنتاج، توانایی داوری درباره فضائل و سیرت ها، توانایی بر شناختن ماهیت و کیفیت هر کدام از عواطف و طریق بیدار ساختن آن ها. پس فن بلاغت در آن واحد هم شاخه ای از دیالکتیک است و هم شاخه ای از اخلاق که میتوان آن را سیاست نیز نامید.[22]
اقناع در شنوندگان هنگامی حاصل میشود که آن ها از طریق گفتار به احساس نوعی انفعال نفسانی برانگیخته شوند؛ زیرا انسان در حالات غم و شادی یا حب و بغض یک سان حکم نمیکند.[23]
١-٢. مفهوم افعال گفتاری
در توضیح مفهوم افعال گفتاری و پیشینه و روند طرح آن میتوان چنین گفت: آستین نخستین فیلسوفی بود که بیان کرد در میان اظهارات زبانی، طبقه مهمی وجود دارد که دارای صورت جمله های خبریاند، با این حال نه صادقند و نه کاذب؛ زیرا قصد گوینده از ادای این جملات، توصیف وضع و حال و یا واقعیتی نیست، بلکه انجام یک فعل است؛ مثلا اگر کسی بگوید«قول میدهم که شما را ببینم» قصد او از این جمله خبری توصیف وعده و یا حکایت از وعده نیست بلکه با همین جمله وعده میدهد و فعل وعده را تحقق میبخشد.[24]
آستین مقاله مهمی به نام»چگونه کارها را با کلمات انجام دهیم؟« دارد که در طول مقاله درگیر پاسخ گویی به این پرسش است که: آیا جملات توصیفی، یا بنا به اصطلاح وی«حاکوی [25]»،خودشان کنش های گفتاری اند که علاوه بر روش صدق و کذب، به روش های دیگری نیز به مسیر خطا بروند و اینکه آیا گاهی عناصر واقعی برای کامیابی جملات کنشی مهمند یا خیر؟ پرسش مطرح برای او این بود که آیا سرانجام تمایز واقعی میان جملات کنشی و حاکوی وجود دارد یا نه.[26]
توجه به نکته یادشده، آستین را بر آن داشت که به جای تمایز میان گزاره های توصیفی و ارزشی، تقسیم دیگری را جایگزین کند. از نظر او اظهارات یک گوینده را می توان به دو دسته تقسیم کرد: الف. اظهارات انشایی؛ ب.[27] [28]اظهارات اخباری. اظهارات انشایی به سه وجه از اظهارات اخباری متمایز میشوند:
١- معمولا در اظهارات انشایی از فعل نحوی خاصی برای انجام فعل مورد نظر استفاده میشود. مثلا برای انجام فعل»وعده« باید گفت:»من وعده میدهم...«، یا برای انجام فعل نامگذاری باید گفت:»من این فرزندم را... مینامم «. همچنین در جملات انشایی میتوان از قید»بدین وسیله« استفاده کرد و گفت»بدین وسیله وعده میدهم«. اما در گزاره های اخباری به کار بردن فعل خاصی لازم نیست؛
٢- اظهارات اخباری صدق و کذب پذیرند، ولی اظهارات انشایی صدق و کذب پذیر نیستند بلکه متناسب یا نامتناسبند. در حالی که معیار ارزیابی اظهارات اخباری، صدق و کذب است؛ معیار ارزیابی جمله های انشایی نقص و تمام یا تناسب و عدم تناسب است. اگر یک اظهار انشایی طبق شرایط و قواعد لازم برای انجام یک فعل و تحقق یک انشا صورت گیرد، متناسب و تام است و در غیر این صورت نامتناسب و ناقص است؛
٣- اظهارات انشایی از مقوله فعلند در حالی که اظهارات اخباری از سنخ توصیف یا بیان یک واقعیت هستند. گوینده در اظهارات انشایی به وسیله نفس اظهار، فعلی را انجام میدهد.[29]
آستین دستاورد دومی نیز دارد. وی معتقد است حتی بسیاری از جملاتی که دارای شکل دستوری میباشند و به جملات خبری اختصاص دارند، با معیارهای پاره گفتارهای توصیفی تناسب ندارند. وی مجموعه ای از پاره گفتارهای توصیفی را ارائه میدهد که به صورت کاذب یا صادق به کار نمیروند، بلکه بیان گر کنش خاصی یا مؤلفه های کنش معینی هستند.[30]
آستین با بازگشت به بحث تفکیک جملات حاکوی از کنشی، در نهایت نتیجه میگیرد که هردو، شکل های ضمن گفتاریاند؛ یعنی بیان واقعیت در واقع کنش گفتاری است و همانند جمله های کنشی است.[31]
بعضی از اندیشمندان در علم اصول فقه نیز گزاره های انشایی و خبری را از یک سنخ دانسته اند. چنانکه آخوند خراسانی در بحث از طلب و اراده، قائل به اتحاد این دو شده است؛ چون خاستگاه هر دو در نفس انسانی است که از آن کیفیت، به خواستن یاد میشود.[32]این رویکرد اصولی را در کلام بعضی دیگر نیز میتوان دید:
«اخبار» و«انشا»، کار یا فعل گفتاری اند. از سنخ «معنا» به مفهوم معهود آن نیستند. این کارها از لواحق استعمال لفظ در معنایند و گاهی فعل خارجی، سمت لفظ به خود میگیرد؛ همچون معامله معاطاتی. بنابراین آنچه از این افعال گفتاری حاصل میشود به مراتب متأخرتر از مفاد و مدلول هیئت جمله اخباری یا انشایی است.[33]
البته سرل بعدها در کتاب عبارت و معنا[34] این تمایز را مورد تشکیک قرار میدهد. درنهایت: سرل[35] نظریه آستین را با این دیدگاه تکمیل نمود که با بیان هر پاره گفتار، یک کنش ارجاعی و یک کنش اسنادی اجرا میگردد. وی این دو کنش فرعی را که در سطح معناشناختی نمود دارند، کنش قضیه ای مینامد و از کنش اظهاری آستین، متمایز میسازد [...] محور الگوی سرل، مؤلفه های هدف مند پاره گفتارهای زبانی، یعنی کنش های منظوری است.[36]
سرل معتقد است: سخن گفتن به یک زبان، وارد شدن در نوعی رفتار قاعده مند است [...] روشی که من از آن پیروی خواهم کرد آن است که مجموعه شرایط لازم و کافی، انجام انواع خاصی از افعال گفتاری را بیان میکند و سپس از این شرایط، مجموعه هایی از قواعد معناشناختی برای استعمال ابزارهای زبانی استخراج می کند که اظهارات را، به عنوان آن انواع افعال گفتاری مشخص میکنند.[37] یعنی سخن گفتن به یک زبان، عبارت است از انجام افعال گفتاری، افعالی از قبیل: امر کردن، پرسیدن، وعده دادن و مانند این ها. پس هر ارتباط زبانی مستلزم افعال زبانی است.
واحد ارتباط زبانی، ایجاد یا صدور نشانه، واژه و یا جمله در افعال گفتاری است. بنابر این سخن گفتن یعنی انجام کنش مطابق با قواعد: منظور از این کنش، اعمالی است که ما با بیان یک جمله انجام میدهیم.
چنین نیست که صرفا چیزی بگوییم. ما سؤالاتی را میپرسیم یا به پرسش هایی پاسخ میدهیم؛ اطلاع میدهیم؛ اطمینان میدهیم؛ هشدار میدهیم؛ اعلامیه می دهیم؛ قول میدهیم؛ وصفی را فراهم میکنیم.[38]
١-٣. مفهوم بافت تاریخی
چنان که گفته شد بافت یک متن، شرایط مفروضی را فراهم میآورد تا متکلم و مخاطب بتوانند بر اساس یک»دانایی«، فرایند کاربرد زبان از یک سو و فهم و تفسیر آن را از سوی دیگر تحقق بخشند:
در این رویکرد هر یک از متکلم و مخاطب با مجموعه دانایی ها، باورها و پندارهای خود درباره: ١- عناصر زمان، مکان و اجتماع؛ ٢- کنش های پیشینی، پسینی و در حال اجرا؛ ٣- آگاهی از نقش و جایگاه متکلم و مخاطب؛ ٤. آگاهی از موقعیت زمانی و مکانی مخاطبه، نوع و هویت رسانه و... روی هم بافت را تشکیل میدهند.[39]
بعضی بافت متن را همان زمینه تاریخی آن قلمداد کرده اند. از همین روی: گاه به «زمینه تاریخی» متن نه از آن جهت که در فهم متن مؤثر است، بلکه از آن جهت که در پیدایش و عناصر درونی و محتوایی متن مؤثر بوده است، نظر میشود. هر متن در یک مقطع زمانی و تاریخی خاص پدید آمده است و طبعا یک بافت فرهنگی خاصی که آن زمان را احاطه کرده، در آن متن به شکلی حضور دارد.[40] فریدریش آست (١٧٧٨١٨٤١م)،[41] الگوی سه سویه ای را برای فهم متن ارائه میکند (جدول ١) که از منظر وی میتواند در فهم متن و دست یابی به تعالی زمان مند «اندیشه بنیادی» کمک کند.
جدول ١ [سطح معنوی – سطح تاریخی – سطح زبانی]
آست معتقد است در مواجهه با یک متن یا یک اثر، میتوان از طریق تحول معنای آن به درونی و تبیین نسبت اجزای آن با یک دیگر، مناسبات آن معنا را با «روح بزرگ» عصر آشکار نمود.
آست این وظیفه را صریحا به سه جزء یا سه صورت فهم تقسیم میکند: ١- تاریخی؛ یعنی فهم محتوای اثر که میتواند هنری یا علمی یا عمومی باشد؛ ٢- نحوی؛ یعنی فهم زبان؛ ٣- روحی معنوی؛[42]یعنی فهم اثر با توجه به کل نگرش مؤلف و کل نگرش عصر«Geist».[43] شاید به همین منظور است که یکی از روش هایی که امروزه اندیشمندان در تحلیل متون، به ویژه در حوزه علوم انسانی، به کار میگیرند روش تاریخی نگری است.
تاریخی نگری یا اصالت تاریخ، شیوه ای در شناخت جهان خارج و پدیده ها است که از سوی برخی فیلسوفان تاریخ مطرح شده است. این شیوه بر رهایی انسان از درک جهان بر اساس حقایق بیزمانی و مطلق استوار است و بر این قرائت و فهم از جهان تکیه دارد که همه پدیده های اجتماعی و فرهنگی به صورت تاریخی، تعین یافته و به عصر خود و مجموعه عناصر اجتماعی و فرهنگی زمان خویش وابسته است.[44]
از آنجا که معنای متن یا خطابه، بیشتر بر مدار قصد و اراده جدی متکلم استوار است: در نتیجه، همه شواهد تاریخی و قرائنی که مقطع صدور متن را احاطه کرده است، به شرط آنکه ظهورساز باشد یعنی در کشف مراد و مقصود مؤلف مؤثر افتد از زمره عوامل فهم متن به حساب می آید.[45]
تحلیل کارگفتی متن بر اساس نظریه کنش گفتاری با توجه به بافت و زمینه تاریخی متن، روشی است شناخته شده که می توان در رده بندی ارائه شده توسط دل هایمز (١٩٧٣م)[46] مشاهده نمود (جدول ٢).
جدول ٢ [بافت پیرامونی گفتار – رویداد گفتاری – کنش گفتاری]
بر مبنای این الگو: فهم کاربردشناختی از یک جمله، مستلزم انتقال آن جمله به بافت کاربری متعلق بدان است. بافتی که در آن، بر حسب یک رویداد گفتاری و مخاطبه، متنی تولید شده است. بر مبنای رده بندی هایمز، این تازه آغاز کار است؛ چرا که مخاطبه خود در یک فضای بزرگ تر به نام«بافت پیرامونی گفتار» اتفاق افتاده است و برای بازشناسی رویدادهای گفتاری و مخاطبات، نیازمند بازشناسی این بافت هستیم.[47]
در این نوشتار، شیوه تحلیل خطبه فدکیه که بیشتر بر مدار قصد و اراده جدی متکلم استوار است بر اساس نظریه کنش گفتاری خواهد بود. از این رو اگر اراده انشاکننده خطبه را ملاک قرار دهیم، ضمن آنکه بینیاز از روش تاریخی نگری خواهیم بود، در تحلیل معانی، به بافت و زمینه تاریخی آن نیز توجه خواهد شد.
١-٤. خطبه فدکیه
چنانکه زید بن علی از زینب کبری گزارش میکند: بعد از آنکه ابوبکر تصمیمش را برای مصادره فدک جزم نمود، خبر به حضرت زهرا رسید؛ ایشان خمار انداخته، چادر به سر کرد و با جماعتی از بانوان و خدمت کاران از خانه به سمت مسجد پیامبر حرکت کرد. این در حالی بود که چادر ایشان بر زمین کشیده میشد، بسان پیامبر گام برمیداشت. ایشان به مسجد وارد شد. یک عده از مهاجرین و انصار هم درمسجد دور ابوبکر نشسته بودند. حضرت پشت پرده قرار گرفت. بانو نشست؛ اما سخن نگفت. آه و ناله ای از دل برآورد. مسجد لرزید و حاضران به گریه افتادند. بعد از آنکه قدری اضطراب ها آرام شد و کمی اشک ها پاک شد، حضرت لب به حمد و ثنای الهی گشود. اما باز مردم شروع به گریستن نمودند. بعد از فرو نشستن همهمه ها، حضرت خطبه فدکیه را ایراد فرمود.[48]
خطبه فدکیه دارای وجوه خطابی فراوانی است؛ چه اینکه هم در گزینش واژگان و هم در ترکیب جملات و هیئت نحوی اقوال، کاملا منطبق بر قواعد شناخته شده ادبیات رایج عرب است و گاه میتوان گفت حضرت بعضی لغات را ابداع کرده و هیئت ترکیبی جدیدی را ارائه نموده است. خطیب هنگام واژه گزینی باید توجه ویژه ای به هیئت الفاظی که انتخاب میکند داشته باشد:
از جهت معنا، دارای صحت و صدق باشد و از به کار بردن لغات مبالغه آمیز بپرهیزد. لغاتی را استعمال کند که علاوه بر داشتن معنای روشن و واضح، از هرگونه حشو و اغلاق به دور باشد تا موجب ابهام و ایهام نگردد.[49]
توجه به وجوهی که گفته شد و مراعات آن در خطابه، موجد «فصاحت» در لغت خواهد بود؛ چه اینکه «فصاحت در به کار بردن لغت، یعنی عدم منافرت حروف و عدم غریب بودن واژگان و به ظهور رساندن کلمات و بیان واضح آن». ٥٠ با تعمق در لغات به کار رفته در خطبه فدکیه، این ویژگی ها به خوبی قابل مشاهده است.[50]
این خطبه به صورت مکتوب، اولین بار در کتاب «بلاغاتُ النّساء» از ابن طیفور (م ٢٨٠ه. ق) آمده است.[51]علامه مجلسی در بحار، ضمن بیان خطبه، روایتی را از ابن طیفور، صاحب بلاغات النساء، نقل میکند که او میگوید: درباره سند خطبه از زید بن علی سؤال کردم؛ این چنین پاسخم را داد: مشایخ آل ابی طالب از پدرانشان این خطبه را روایت میکردند و به کودکان خود آموزش می دادند. این خطبه را پدرم از جدم برای من نقل کرده است و سلسله روات آن را تا فاطمه رسانید.[52]این خطبه را طبرسی در احتجاج از«»[53] و ابن ابی الحدید هم به نقل از عایشه روایت کرده اند.[54] ٥٤ طبری آملی، یکی دیگر از علمای شیعه، نیز در دلائل الامامه این خطبه را از زید بن علی که از پدرانش شنیده، روایت میکند.[55]
٢.
٢-١. بافت و زمینه تاریخی خطبه فدکیه
پس از رحلت پیامبر، جمعی از صحابه، در سقیفه شورا تشکیل دادند و برای خلافت مسلمین تصمیم گرفتند. با رأی آن ها، ابوبکر بر مسند خلافت نشست. چون خلافت وی مستقر شد، فدک را مصادره کرد. این در حالی بود که ابوبکر به خوبی می دانست فدک از آن فاطمه است و «در نامه ای نوشت که کسی متعرض آن نشود.»[56] این تصمیم، دو پیآمد منفی داشت: اول منزوی شدن حق و عدالت، و دوم اشاعه ظلم و تعدی. به جریان افتادن این دو اصل شوم، فرهنگ اسلامی را لکه دار ساخت و برای همیشه روند تکاملی آن را متوقف نمود.[57]
این بافت پیرامونی و زمینه تاریخی، باعث شد تا گفتمان فاطمی شکل گیرد: گفتمان فدکیه در مسأله اعتراض به غصب فدک به فرمان خلیفه وقت که از سوی حضرت زهرا در بافت مکانی، زمانی و تاریخی خاص پس از رحلت نبی اکرم بیان شده، گفتمانی با اهداف ویژه، متناسب با باورهای گروهی خاص در جامعه و در تقابل با گفتمان رقیب مطرح گردیده است.[58]
در این بافت پیرامونی، هم جایگاه گوینده مشخص است و هم مخاطبین این خطبه از شرایط مفروض آگاهند. شرط اصلی آنکه متکلم هنگام سخن گفتن قصد و اراده جدی داشته باشد و اظهار حقیقی در گفتار او تحقق یابد و قضیه ای صادق را تشکیل دهد، این است که شرایط ورودی و خروجی عادی تحقق یابد.
شرایط خروجی، شرایط سخن گفتن معقول؛ و شرایط ورودی، شرایط فهم را شامل میشوند. شرایط ورودی و خروجی روی هم، اموری از این دست را شامل میشوند که گوینده و شنونده هر دو میدانند که چگونه به زبانی خاص سخن بگویند؛ هر دو از آن چه انجام میدهند آگاهند. هیچ مانع فیزیکی برای ایجاد ارتباط از قبیل ناشنوایی یا زبان پریشی وجود ندارد.[59]
این شرایط ورودی خروجی در هنگام ایراد خطبه فراهم بوده است؛ چه اینکه همه حضرت را می شناختند و خود حضرت نیز در ضمن خطبه، خویش را معرفی میکند: ای مردم بدانید من فاطمه ام و پدرم محمد است که درود خدا بر او و خاندانش؛ آنچه آغاز و پایان کلام است میگویم و در گفتارم ناراست نگویم و در کردارم راه خطا نپویم.
این کلام به زبان رایج عربی آن زمان بوده و مفاهمه به خوبی صورت می گرفته است.
دلیل اینکه حضرت، در اقناع جمهور و انجام رسالتش موفق بود، این است که مردم با شنیدن خطبه متأثر شده اند و کنش «اثرپذیری» به خوبی رخ داده است.
٢-٢. انواع افعال گفتاری در بخش های مختلف خطبه
٢-٢-١. انواع افعال گفتاری
سرل کنش گفتار را واحد پایه معنا قلمداد میکند. وی کنش های گفتاری را به پنج دسته تقسیم می کند:[60]کنش بیانی،[61]کنش ترغیبی (انشایی)،[62]کنش تعهدی،[63]کنش عاطفی،[64]و کنش اعلامی.[65]
بعضی از افعال کنش اظهاری:
که بر افعال مضمون در سخن دلالت میکنند عبارتند از: «بیان کردن»، «توصیف کردن»، «اخبار کردن»، «آگاهانیدن»، «خاطر نشان کردن»، «اظهار نظر کردن»، «دستور دادن»، «امر کردن»، «درخواست کردن»، «انتقاد کردن»،
«عذرخواهی کردن»، «سرزنش کردن»، «تصویب کردن»، «خوش آمد گفتن»،[66]«وعده دادن»، «اعتراض کردن»، «مطالبه کردن»، «استدلال کردن».
این افعال گفتاری را میتوان در قالب انواع زیر دسته بندی کرد: کنش بیانی یا اخباری: «از طریق کنش های بیانی، گوینده اطلاعاتی را به شنونده منتقل می کند».[67] شرایط تمهیدی مشتمل بر این واقعیتند که شنونده باید برای فرض قضیه مخبربه دلیلی داشته باشد. شرط ناظر به صداقت این است که او باید باور داشته باشد که اخبار صادق است و شرط ذاتی به این واقعیت مربوط است که قضیه مخبربه برای بیان یک امر واقعی عرضه شده است.[68]«گوینده، واقعیت قضیه خاصی را بیان میکند. کلام با عالم خارج مطابق است.»[69]ادعا کردن، وصف کردن، تعریف کردن، اطلاع دادن و... از این دسته افعال محسوب میشوند.
کنش انشایی یا ترغیبی: «گوینده میخواهد شنونده را به اجرای کنش آتی مکلف کند».[70]یعنی گوینده میخواهد شنونده کاری انجام دهد. شرایط تمهیدی عبارتند از اینکه گوینده باید نسبت به شنونده در موضع اقتدار باشد. شرایط ناظر به صداقت این است که گوینده بخواهد فعل مأمور به انجام شود و شرایط ذاتی به این واقعیت مربوط است که گوینده اظهارش را تلاشی برای واداشتن شنونده به انجام فعلی بداند.[71]
کنش های انشایی: مفید اراده گوینده اند معطوف به اینکه شخص دیگری و اغلب مخاطب، کار خاصی را به انجام رساند. مثل فعل های دستور دادن، فرمان دادن، خواستن و امثال آن ها؛ هنگامی که در کاربرد آلی اظهار شوند.[72]
کنش تعهدی: در کنش تعهدی «فعل قول دادن و فعل تعهد کردن از جهت معنایی با هم رابطه خاصی دارند. وقتی در مقام اظهار آلی به کار روند، هر دو گوینده را به یک کار معین ملزم می سازند.»[73]در این کنش، متعهد کردن گوینده برای انجام عملی در آینده مطرح است. گوینده با قول دادن، سوگند خوردن و اعمالی نظیر این، متعهد میشود که در آینده کاری را انجام دهد. مفهوم فعل گفتاری در اینجا: شامل انجام ندادن افعال و انجام دادن سلسله ای از افعال میشود و ممکن است شامل اوضاع و احوال نیز بشود؛ ممکن است وعده دهم که چیزی را انجام ندهم و ممکن است وعده دهم که چیزهایی را مکرر یا پی در پی انجام دهم و ممکن است وعده دهم که در اوضاع و احوال خاصی باشم یا باقی بمانم.[74]
کنش های احساسی و عاطفی: در کنش احساسی «گوینده موضع ذهنی (احساس) خود را درباره واقعیت خاصی بر زبان میآورد.»[75]منظور از این نوع کنش گفتاری «افعالی اند که نمایان گر نگرش ها و رفتارهای اجتماعی اند».[76]
کنش های متعارف خوش آمدگویی، خداحافظی کردن، تشکر کردن، دلداری دادن، تحسین و تعریف کردن، تبریک گفتن، عذرخواهی کردن و غیره در مقوله احساسی جای دارند. همچنین پاره گفتارهای روزمره ساده مانند: سلام، خداحافظ، تا بعد، تشکر، نوش جان، شب بخیر، تبریک، متأسفم و غیره، کنش های گفتاری[77]احساسی هستند. این کنش ها رابطه اجتماعی یا تماس را برقرار میکنند.
کنش های اعلامی: کنش اعلامی:
آن دسته از کنش های گفتاری توافقی هستند که تا حدود زیادی رسمی و مستلزم یک بافت متعارف و نیز شخصی می باشند که اجرای این کنش ها رسما به وی واگذار می شود. برای مثال، مسابقه ورزشی را اداره کردن، مراسم ازدواج را اعلان کردن، کسی را سوگند دادن، کارمندی را منصوب کردن، اعلان جنگ کردن، اعلان آتش بس کردن و غیره. این گونه کنش ها را کنش های اعلامی می نامند.[78]بنابراین، گوینده با بیان خود در جهان تغییری ایجاد میکند. ویژگی این کنش آن است که دارای وجه انطباقی بین زبان و جهان است.
پرسش اصلی مقاله در همین جهت شکل میگیرد؛ نظریه کنش گفتاری چگونه می تواند به دسته بندی، طبقه بندی و تحلیل گزاره های موجود در خطبه فدکیه کمک کند؟ آیا با استفاده از دیدگاه سرل می توان خطبه را تحلیل نمود؟ آیا خطبه فدکیه دارای مفهومی تاریخ مند است؟
٢-٢-٢. تحلیل پاره گفتارهای خطبه فدکیه
در بررسی پاره گفتارهای خطبه فدکیه، متنی که طبرسی در احتجاج نقل کرده، انتخاب شده است. بر اساس این نقل، خطبه فدکیه را میتوان به دوازده بخش مختلف تقسیم کرد. در هر بخش موضوع خاصی، به هدف و غایتی خاص، محور بیان قرار گرفته است.
خطبه فدکیه در مجموع از (٣٨٥) کنش گفتاری تشکیل شده است. در اینجا هر بخش را به صورت جداگانه مورد تحلیل قرار میدهیم تا انواع افعال گفتاری موجود در هر بخش را بررسی کنیم.
بخش اول: حضرت، در این بخش، به حمد و ثنای الهی میپردازد:
حمد و سپاس خدای را بر آنچه ارزانی داشت؛ و شکر، او را در آنچه الهام فرمود؛ و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد؛ از نعمت های فراوانی که خلق فرمود و عطایای گسترده ای که اعطا کرد و منت های بیشماری که ارزانی داشت، که شمارش از شمردن آن ها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است... .[79] یازده فعل گفتاری در این بخش وجود دارد. انواع آن در نمودار زیر مشخص شده است:[80]
نمودار افعال مضمون در سخن (بخش اول)
[افعال گفتاری - کنش بیانی - کنش انشایی - کنش تعهدی - کنش احساسی - کنش اعلامی]
(تعداد کنش ها ٧ - × - × - ٤- ×) پاره گفتارهای این بخش، بیشتر در قالب کنش های بیانی ارائه شده اند؛ و این بدان جهت است که حضرت در صدد است تا هشدار دهد و ناسپاسی های مردم را تبیین نماید. این بخش تعریضی است بر کفران نعمتی که پس از رحلت پیامبر رخ داده است.
بخش دوم: در این بخش به طرح مسأله توحید میپردازد:
گواهی میدهم که معبودی جز خداوند نیست و شریکی ندارد؛ که این امر بزرگی است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمن وصل آن ساخت و در پیشگاه تفکر و اندیشه شناخت آن را آسان نمود... .[81]
شانزده فعل گفتاری در این بخش وجود دارد. انواع آن در نمودار زیر مشخص شده است:
نمودار افعال مضمون در سخن (بخش دوم)
[افعال گفتاری - کنش بیانی - کنش انشایی - کنش تعهدی - کنش احساسی - کنش اعلامی]
(تعداد کنش ها ١٢ - × - ١ - × - ٣)
حضرت در این بخش، با کنش بیانی بر دو مسأله توحید و نبوت تأکید میورزد. حمد و سپاس خداوند به سبب ایمان و هدایت پیامبران، زمینه را برای تبیین انحراف پیش آمده در جامعه ایمانی بعد از رحلت پیامبر فراهم میسازد. چه اینکه اگر میراث نبوت به غارت رود و از سوی نااهلان غصب شود، ایمان از جامعه اسلامی رخت بر می بندد و ضلالت و گمراهی را به ارمغان خواهد آورد.
بخش سوم: در این بخش، حضرت به معرفی وجود مقدس پیامبر اسلام میپردازد:
گواهی می دهم که پدرم محمد بنده و فرستاده اوست که قبل از فرستاده شدن، او را انتخاب کرد و قبل از برگزیدن، نام پیامبری بر او نهاد و قبل از مبعوث شدن، او را برانگیخت، آن هنگام که مخلوقات در حجاب غیبت بوده، در نهایت تاریکی ها به سر برده، در سر حد نیستی قرار داشتند... .[82]
بیست و نه فعل گفتاری در این بخش وجود دارد. انواع آن در نمودار زیر مشخص شده است:
نمودار افعال مضمون در سخن (بخش سوم)
[افعال گفتاری - کنش بیانی - کنش انشایی - کنش تعهدی - کنش احساسی - کنش اعلامی]
(تعداد کنش ها ٢٢ – ٢ – ١ - × - ٤)
در اینجا بر آن دانایی تأکید میشود که مبتنی بر بافت پیرامونی گفتار وجود دارد. یکی از: دانایی هایی که در یک تحلیل کارگفتی ضروری به نظر میرسد، دانایی نسبت به جهان پیرامونی و محیط بیرونی است که رویداد گفتاری و کاربری زبانی در درون آن شکل میگیرد. داناییای که ارتباط مستقیم با جهان بینی متکلم و مخاطبان و در نتیجه جهان بینی حاکم بر کاربری زبانی آنان دارد.[83]
بر این اساس، حضرت با این جمله:«-»، علاوه بر آنکه از حیث نسبی، پیامبر اسلام را پدر خود معرفی میکند، به رسالت او نیز گواهی میدهد و باز بر جایگاه تعیین کننده رسالت نبوی تأکید می ورزد.
بخش چهارم: در این بخش به معرفی قرآن می پردازد:
آن، کتاب گویای الهی و قرآن راستگو و نور فروزان و شعاع درخشان است که بیان و حجت های آن روشن، اسرار باطنی آن آشکار، ظواهر آن جلوه گر میباشد؛ پیروان آن مورد غبطه جهانیان بوده و تبعیت از او، خشنودی الهی را
باعث می گردد... .[84]
بیست و پنج فعل گفتاری در این بخش وجود دارد. انواع آن در نمودار زیر مشخص شده است:
نمودار افعال مضمون در سخن (بخش چهارم)
[افعال گفتاری - کنش بیانی - کنش انشایی - کنش تعهدی - کنش احساسی - کنش اعلامی]
(تعداد کنش ها ١٨ - × - × - × - ٧)
کنش های گفتاری این بخش، در قالب کنش های بیانی و اعلامی سامان یافته اند که حضرت با این جمله:«-»، مردم را خطاب میکند و موقعیت تاریخی و اجتماعی آنان را گوش زد مینماید و به مسؤولیت خطیرشان آگاه می سازد و در ادامه با برشماری اوصاف قرآن، گویا حجت الهی را برای استنادهای بعدی خود برجسته می سازد.
بخش پنجم: حضرت در این بخش، به تبیین فلسفه احکام و بیان دلائل تشریع فروع دین می پردازد:
پس خدای بزرگ، ایمان را برای پاک کردن شما از شرک، و نماز را برای پاک نمودن شما از تکبر، و زکات را برای تزکیه نفس و افزایش روزی... .[85] بیست و چهار فعل گفتاری در این بخش وجود دارد. انواع آن در نمودار زیر مشخص شده است:
نمودار افعال مضمون در سخن (بخش پنجم)
[افعال گفتاری - کنش بیانی - کنش انشایی - کنش تعهدی - کنش احساسی - کنش اعلامی]
(تعداد کنش ها ١ - ٣ - × - × - ٢٠)
بیشترین کنش های گفتاری در این بخش، کنش اعلامی است؛ چه اینکه گویا حضرت زهرا در صدد تبیین دوباره شریعت اسلامی برآمده است و با این بیان، قصد دارد دوباره شریعت محمدی را احیا کند.
بخش ششم: حضرت فاطمه در این بخش خودش را معرفی می کند:
ای مردم! بدانید که من فاطمه و پدرم محمد است، آنچه ابتدا گویم در پایان نیز می گویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمی در آن نیست... .[86]
پنجاه و شش فعل گفتاری در این بخش وجود دارد. انواع آن در نمودار زیر مشخص شده است:
نمودار افعال مضمون در سخن (بخش ششم)
[افعال گفتاری - کنش بیانی - کنش انشایی - کنش تعهدی - کنش احساسی - کنش اعلامی]
(تعداد کنش ها ٣٧ - ٨ - × - × - ١١)
حضرت، ضمن بیان نسبتش با پیامبر، به آن افتخار میکند. ایشان به تبیین ضلالت و گمراهی اعراب جاهلی می پردازد و آن ها را با وضعیت کنونی اعراب بعد از اسلام مقایسه میکند.
بخش هفتم: در این بخش، به تبیین فتنه های پس از رحلت پیامبر اشاره میکند:
علائم نفاق در شما ظاهر گشت و جامه دین کهنه و سکوت گمراهان شکسته و پست رتبه گان با قدر و منزلت گردیده و شتر نازپرورده اهل باطل به صدا درآمد... .[87]
پنجاه و سه فعل گفتاری در این بخش وجود دارد. انواع آن در نمودار زیر مشخص شده است:
نمودار افعال مضمون در سخن (بخش هفتم)
[افعال گفتاری - کنش بیانی - کنش انشایی - کنش تعهدی - کنش احساسی - کنش اعلامی]
(تعداد کنش ها ٤٦ - × - × - ٢ - ٥)
حضرت با کنش بیانی، از کینه توزیها و کارشکنیهای امت پرده بر می دارد؛ رفتارهایی که به انکار احکام قرآن و دستورات دین اسلام انجامید.
بخش هشتم: دادخواهی و افشاگری نیرنگ هایی که به غصب فدک منجر شد و تبیین مبانی قرآنی ارث و اثبات حقانیت خویش، مفاد این بخش است. بیست و هشت فعل گفتاری در این بخش وجود دارد. انواع آن در نمودار زیر مشخص شده است:
نمودار افعال مضمون در سخن (بخش هشتم)
[افعال گفتاری - کنش بیانی - کنش انشایی - کنش تعهدی - کنش احساسی - کنش اعلامی]
(تعداد کنش ها ٧ - ٦ - × - ٢ - ١٣)
حضرت که در بخش های پیشین، قرآن را به عنوان حجت الهی معرفی کرده است، در این مرحله با استناد به همین قرآن، بر استحقاق خود نسبت به فدک، به عنوان ارث مسلم خود، اقامه دلیل میکند. ارائه کارگفت های پرسشی در قالب استفهام انکاری؛ «آیا خداوند آیه ای بر شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا می گویید: اهل دو دین از یک دیگر ارث نمیبرند؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمیدانید؟» نیرنگ آنان را باطل میکند و حجت را بر مردم تمام مینماید.[88]
بخش نهم: گلایه مندی از انصار و یادآوری موقعیت اجتماعی، سیاسی آن ها و نکوهش رفتار از سر بی تفاوتی آنان، محور سخنان حضرت در این بخش است.
سی و سه فعل گفتاری در این بخش وجود دارد. انواع آن در نمودار زیر مشخص شده است:
نمودار افعال مضمون در سخن (بخش نهم)
[افعال گفتاری - کنش بیانی - کنش انشایی - کنش تعهدی - کنش احساسی - کنش اعلامی]
(تعداد کنش ها ١٤ – ٣ - × - ٣ - ١٣)
بخش دهم: حضرت در این بخش از خطبه، با مردم اتمام حجت میکند و درباره غصب شدن حق مسلم خود هشدار میدهد. آن ها را به عواقب واگذاری زعامت امور به نااهلان و بر مسند خلافت نشاندن افراد ناشایست، آگاه می سازد.
شصت و یک فعل گفتاری در این بخش وجود دارد. انواع آن در نمودار زیر مشخص شده است:
نمودار افعال مضمون در سخن (بخش دهم)
[افعال گفتاری - کنش بیانی - کنش انشایی - کنش تعهدی - کنش احساسی - کنش اعلامی]
(تعداد کنش ها ٢٠ -٢ - ٦ - ١ - ٣٢)
بخش یازدهم: پاسخ گویی به خلیفه در دو مرحله و پرده برانداختن از ناراستی ها و نادرستی های وی، محور کلام حضرت در این بخش میباشد.
سی و پنج فعل گفتاری در این بخش وجود دارد. انواع آن در نمودار زیر مشخص شده است:
نمودار افعال مضمون در سخن (بخش یازدهم)
[افعال گفتاری - کنش بیانی - کنش انشایی - کنش تعهدی - کنش احساسی - کنش اعلامی]
(تعداد کنش ها × - ٢ – ٨ – ٢ - ٢٣)
بخش دوازدهم: در بخش پایانی خطبه، حضرت، رو به سوی روضه منوره پیامبر کرده، با
ایشان درد دل و از جور ظالمان شکایت می کند.
سیزده فعل گفتاری در این بخش وجود دارد. انواع آن در نمودار زیر مشخص شده است:
نمودار افعال مضمون در سخن (بخش دوازدهم)
[افعال گفتاری - کنش بیانی - کنش انشایی - کنش تعهدی - کنش احساسی - کنش اعلامی]
(تعداد کنش ها ٣ – ١- × - ٨ - ١)
در خاتمه، شیوه ارائه خطبه تغییر می کند و از شیوه خطابی، به کلام منظوم بدل میشود. بیشترین نوع کنش گفتاری، در قالب کارگفت های احساسی است. این پاره گفتارها در واقع شکوائیه ایست بر ضد ظالمان و غاصبان؛ و در جهت تحقق بخشیدن کنش تأثیرپذیری ارائه شده است.
بافت موقعیتی این قصیده، تاریخ پس از رحلت نبی اکرم است. گفتمان بر پایه نقطه عطف زمان رحلت پیامبر، یعنی نقطه تحولات جامعه نبوی، بنا می شود؛ «و إختل قومک فأشهدهم و قد نکبوا.»[89]بازه زمانی گذشته (ماضی)، برای تعبیر از کل رویدادها، ساختارها و الگوهای اجتماعی، فرهنگی، نظام سلطه و قدرت در طول جامعه اسلامی آن عصر و کل حوادث و رخدادها از ماضی دور، یعنی دوران حیات پیامبر اکرم و دوران ولایت نبوی ایشان، تا زمان رحلت پیامبر و زمان جاری شدن گفتمان فدک، استفاده شده است و میان وضعیت قبلی و فعلی جامعه که منجر به پدید آمدن گفتمان فاطمی گشته است، به قیاس می پردازد.
موقعیت محیطی و جامعه شناختی گفتمان، وقایع اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی پس از رحلت رسول است. هر چند که چهره حضرت زهرا، رو به مزار پیامبر و در ظاهر خطاب به پیامبر است، اما مخاطبان گفتمان، مردم و نیز داعیان و الگودهندگان خطوط فکری جامعه، مخاطبان خطبه فدک هستند.[90]
بازتاب هایی که این خطبه ایجاد کرد، شنیدنی است. مردم با شنیدن این خطبه به شدت متأثر شدند و همهمه ای در بین جمعیت پیچید و شهر مدینه به لرزه درآمد: «مدینه چنین روزی را به خود ندیده بود. زن و مرد مدینه، هیچ روزی چون هنگام شنیدن خطبه گریه نکرده بودند.»[91]
رافع بن رفاعه به دنبال حضرت رفت و گفت: ای برترین بانوان عالم! اگر علی پیش از بیعت با ابوبکر به ما تذکر داده بود و می گفت که با دیگری بیعت نکنیم، ما شخص دیگری را به جای او مقدم نمی داشتیم. حضرت در جواب او با غضب فرمود: «بعد از غدیر، برای کسی عذر و دلیلی باقی نمانده است.»[92]
و نیز ابوبکر که می بیند مردم در حال شورش و اقدام برضد حکومت اویند، به منبر می رود و خطبه می خواند و با دعوت حاضران به سکوت، انصار را چنین دلداری می دهد که «شما به عهد رسول پایبند بوده اید و هستید» و این چنین از شورش جلوگیری می کند.[93]
نتیجه
از آنچه گذشت چنین به دست میآید که نظریه کنش گفتاری در تحلیل گزاره های دینی کارآمد است. این کارآمدی به خوبی در تحلیل گزاره های «خطبه فدکیه» قابل مشاهده است.
چنانکه ملاحظه شد، در کل پیکره زبانی خطبه فدکیه، ٣٨٥ پاره گفتار وجود دارد که با تحلیل زبان شناختی آن ها، میزان فراوانی انواع کنش های گفتاری موجود در خطبه را می توان با نمودار زیر نشان داد:
نمودار کنش های افعالی موجود در خط به [کنش اعلامی کنش بیانی %٣6 %46 کنش احساسی کنش انشایی کنش تعهدی 6% %5 %٧]
در این نمودار، درصد کنش های بیانی و اعلامی، به ترتیب از سایر کنش های گفتاری دیگر بیشتر است و کنش تعهدی و احساسی از میان سایر افعال گفتاری، کمترین درصد را به خود اختصاص داده اند. شاید بتوان چنین نتیجه گرفت که علت فراوانی کنش اعلامی و بیانی در این است که حضرت فاطمه با این خطبه، در صدد تبیین دوباره اعتقادات، احکام و دستورات شرع مقدس اسلام بوده است و احیاکننده دوباره دین پدر بزرگوار خویش شده است؛ چنانکه در خود خطبه، بر این مطلب شواهدی وجود دارد، آنجا که خطاب به مردم فرمود:»شما قرآن را پشت سر افکندید... ، ندای شیطان اغواگر را لبیک گفتید و به خاموش ساختن انوار آیین حق و از میان برداشتن سنت پیامبر برگزیده کمربستید.»[94]
حضرت با کنش های اظهاری خود، که بیشتر در قالب افعال گفتاری اعلامی و بیانی است، در صدد بیان حقایق دین و اعلام احکام و دستورات شرع اسلام بوده است. اولین شرط برای آنکه اظهار حقیقی در جمله تحقق پیدا کند و قضیه ای صادق باشد، این است که شرایط ورودی و خروجی عادی تحقق یابد. شرایط خروجی، شرایط سخن گفتن معقول و شرایط ورودی، شرایط فهم را شامل می شوند؛ چه اینکه متکلم فردی شناخته شده است و با بیان متقن و بلیغ و به زبان همان قوم سخن میگوید و مخاطبین از شرایط مفروض در بافت پیرامونی آگاهند. این شرایط ورودی خروجی، در هنگام ایراد خطبه فراهم بوده است؛ چه اینکه همه حضرت را می شناختند و خود حضرت نیز در ضمن خطبه، خویش را معرفی میکند: «ای مردم بدانید من فاطمه ام و پدرم محمد است که درود خدا بر او و خاندانش آنچه آغاز و پایان کلام است می گویم و در گفتارم ناراست نگویم و در کردارم راه خطا نپویم.» این کلام هم، به زبان رایج عربی آن زمان بوده است و مفاهمه به خوبی صورت میگرفته است. دلیل اینکه حضرت در اقناع جمهور و انجام رسالتش موفق بوده است، این است که مردم با شنیدن خطبه متأثر شده اند و کنش «تأثیرپذیری» به خوبی رخ داده است.
پی نوشت
[1] صانعی پور، محمدحسن، مبانی تحلیل کارگفتی در قرآن کریم، تهران: دانشگاه امام صادق، /١٣٩٠، ص ٦٥.
[3] واعظی، احمد، درآمدی بر هرمنوتیک، قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ١٣٨٠، ص ١٧٤.
[5] Ludwig Josef Johann، Wittgenstein.
[8] ساجدی، ابوالفضل، زبان دین و قرآن، قم: مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ١٣٨٥، ص ٥٧.
[10] Reference and meaning.
[12] روشنفکر، کبری و...، «تحلیل گفتمان انتقادی خطبه فدکیه حضرت زهرا»، فصل نامه منهاج، بهار و تابستان ١٣٩٠، سال هفتم، ش ١٢، ص ١٢٥.
[13] ابن منظور، ابوالفضل محمد بن مکرم، لسان العرب، سوم، بیروت: دار الفکر للطباعۀ و النشر و التوزیع، ١٤١٤ق، ج ١، ص ٣٦١.
[14] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغۀ، اول، بیروت: دار العلم للملایین، ١٤١٠ق، ج ١، ص ١٢١.
[15] زبیدی واسطی، سید محمد مرتضی حسینی، تاج العروس من جواهر القاموس، اول، بیروت: دار الفکر للطباعۀ و النشر و التوزیع، ١٤١٤ق، ج ١، ص ٤٦٨.
[16] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، سوم، تهران: کتابفروشی مرتضوی، ١٤١٦ق، ج ٢، ص ٥١.
[17] طوسی، خواجه نصیرالدین، اساس الاقتباس، تصحیح مدرس رضوی، چهارم، تهران: دانشگاه تهران، ١٣٦٧، ص ٥٢٩.
[18] مظفر، محمدرضا، تلخیص المنطق، تلخیص اکبر ترابی، قم: انتشارات جامعۀ الزهرا، ١٣٧٥، ص ١٨٩.
[19] ارسطو، خطابه، ترجمه اسماعیل سعادت، اول، تهران: هرمس، ١٣٩٢، ص ٣٠.
[22] گمپرتس، تئودور، متفکران یونانی، ترجمه محمدحسن لطفی، اول، تهران: خوارزمی، ١٣٧٥، ج ٣، ص ١٦٧١.
[24] سرل، جان آر. ، افعال گفتاری، ترجمه محمدعلی عبداللهی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ١٣٨٧، ص ٢٩.
[26] استیور، دان، فلسفه زبان دینی، ترجمه ابوالفضل ساجدی، قم: ادیان، ١٣٨٤، ص ١٦٨.
[27] Preformative Utterance.
[28] Constative Utterance.
[30] البرزی، پرویز، مبانی زبان شناسی متن، اول، تهران: امیر کبیر، ١٣٨٦، ص ٦٧.
[31] استیور، پیشین، ص ١٦٩.
[32] مشکینی اردبیلی، ابوالحسن، کفایة الاصول (محشی)، قم: لقمان، ١٤١٣ق، ج ١، ص ٣٢٩.
[33] لاریجانی، صادق، واجب مشروط (پژوهشی در آراء شیخ انصاری و دیگران )، قم: مرصاد، ١٣٧٩، ص ٦٤.
[34] Expression and Meaning.
[35] John R. Searle، Expressin and Meaning، Cambridge University press، 1979، P. 162-
[36] البرزی، پیشین، ص ٨٩.
[39] صانعی پور، پیشین، ص ٦٥.
[40] واعظی، پیشین، ص ٢٨٦.
[43] پالمر، ریچارد، علم هرمنوتیک، ترجمه محمدسعید حنایی کاشانی، تهران: هرمس، ١٣٧٧، ص ٨.
[44] موسوی گیلانی، سید رضی، درآمدی بر روش شناسی هنر اسلامی، قم: انتشارات ادیان، ١٣٩٠، ص ٧٣.
[45] واعظی، پیشین، ص ٢٨٢.
[47] صانعی پور، پیشین، ص ٧٢.
[48] ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن ابی طاهر، بلاغات النساء، اول، بیروت: المکتبة العصریة، بیتا، ص ٢٣.
[49] رک: مظفر، پیشین، ص ٢٠٣.
[50] تفتازانی، سعدالدین، مختصر المعانی، قم: مؤسسة دار الفکر، ١٤١٦ق، ص ١٣.
[51] ابن طیفور، پیشین، ص ٢٣.
[52] علامه مجلسی، بحار الانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ١٤٠٣ق، ج ٢٩، ص ٢٢٠.
[53] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد: نشر مرتضی، ١٤٠٣ق، ج ٢، ص ٩٧.
[54] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، قم: مکتبة آیةالله المرعشی النجفی، ج ١٦، ص ٢١١.
[55] طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، قم: انتشارات بعثت، ١٤١٣ق، ص ١١١.
[56] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم: مؤسسة دار الحدیث، ١٤٢٩ق، ج ٢، ص ٧٢٥.
[57] نقوی قائنی، محمدتقی، سوگنامه فدک، قم: مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، ١٣٧٤، ص ١٨٩.
[58] روشنفکر، کبری، «تحلیل گفتمان انتقادی قصیده بائیه حضرت فاطمه»، فصل نامه مطالعات تاریخ اسلام (تهران: پژوهشکده تاریخ اسلام )، ١٣٩١، ش ١٣، ص ١٣٦.
[60] John R. Searle، Speech Acts: an Essay in the Philosophy of Language، Cambridge University Press، Cambridge، 1969، P. 33-
[67] البرزی، پیشین، ص ١٠١.
[69] البرزی، پیشین، ص ٩٢.
[72] لاینز، جان، مقدمه ای بر معناشناسی زبان شناختی، ترجمه حسین واله، دوم، تهران: گام نو، ١٣٨٥، ص ٣٢٥.
[75] البرزی، پیشین، ص ٩٢.
[77] البرزی، پیشین، ص ٩٦.
[79] طبرسی، پیشین، ج ١، ص ٩٨: «الحمدلله علی ما انعم و له الشکر علی ما الهم... ».
[80] تعداد فراوانی انواع کنش ها در هر بخش با عدد مشخص شده و علامت × به معنای عدم وجود آن نوع از کنش گفتاری در هر بخش است.
[81] طبرسی، پیشین: «اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له، کلمۀ جعل الاخلاص تأویلها... ».
[82] همان: «اشهد ان ابیمحمدا عبده و رسوله، اختاره قبل ان ارسله... ».
[83] صانعی پور، پیشین، ص ١٠٣.
[84] طبرسی، پیشین، ص ٩٩: «کتاب الله الناطق و القران الصادق...».
[85] همان: «جعل الله الایمان تطهیرا لکم من الشرک... ».
[86] همان: «اعلموا انی فاطمة و ابی محمد، اقول عودا و بدءا... ».
[87] همان: «ظهر فیکم حسکة النفاق... ».
[88] همان، ص ١٠٢: «أفخصکم الله بآیۀ اخرج منها أبی؟... ».
[90] روشنفکر، پیشین، ص ١٣٦.
[91] ابن ابی الحدید، پیشین، ص ٢٥٣.
[92] طبری آملی، پیشین، ص ١٢٢.
[93] علامه مجلسی، پیشین، ج ٢٩، ص ٣٢٦.
[94] طبرسی، پیشین، ص ١٠٢: «لقد جئت شیئا فریا... ».