«از وقتی بچهها به دنیا آمدند، آرزو میکردیم یک روز بزرگ شوند، ازدواج کنند، دانشگاه بروند. فکر میکردیم وقتی آنها سروسامان بگیرند و به آرزوهای خود برسند، دیگر غمی نخواهیم داشت. اما وقتی بچهها بزرگ شدند و از پیش ما رفتند، غصهها، نگرانیها و تنهاییهایمان بیشتر شد. انگار دیگر بلد نبودیم بدون حضور بچهها زندگی کنیم!» این جملات که همه ما کم و بیش آنرا از والدین شنیدهایم، موقعیتی است که روانشناسان به آن سندرم آشیانه خالی میگویند. سندرم آشیانه خالی، به موقعیتی گفته میشود که بچهها خانه را به دلایل مختلفی همچون ازدواج یا رفتن به شهر دیگری برای کار یا تحصیل، ترک میکنند. خانه، که از بچهها خالی میشود! پدر و مادر میمانند و حوضشان! حوضی که با احساس تنهایی، طرد، غم و اندوه، از دست دادن هدف و یا نگرانی و اضطراب بیش از حد در مورد رفاه فرزند، پر شده است. پدر و مادرهایی که سندرم آشیانه خالی را تجربه میکنند، اغلب از خود یا دیگران میپرسند که آیا فرزند آنها، آنقدر بزرگ شده که بتواند مستقل از آنها زندگی کند و از عهده زندگی خود برآید؟! سندرم آشیانه خالی، البته راهحلهایی هم دارد که در این مطلب به آنها هم پرداختهایم.
فقط مادران نیستند
اگر چه مادران به دلیل آنکه مراقبان اولیه کودکان هستند، بیش از پدران، در برابر سندرم آشیانه خالی، آسیبپذیرند، اما این به معنای عدم تجربه و درد نکشیدن پدران در برابر این موقعیت نیست. بسیاری از پدران وقتی با آشیانه خالی از فرزند روبهرو میشوند، متوجه میشوند که برای احساسات گذر از مرحله ترک خانه توسط فرزندان خود آماده نبودهاند، برخی نیز به خاطر از دست دادن فرصتهایی که در گذشته برای بودن با فرزندان و خانواده خود داشتهاند، احساس گناه میکنند و این موضوع، رنج ناشی از سندرم آشیانه خالی را برای آنان دوچندان میکند.
چالشهای تازه
غیر از احساسات تلخی که والدین تجربه میکنند، آنها با چالشهای دیگری نیز روبهرو هستند، چالشهایی همچون برقراری نوع جدیدی از رابطه با فرزندان، افزایش وقت آزاد والدین و نیاز آنها برای پرکردن این وقت آزاد، چالش ارتباط و پیوند مجدد والدین با یکدیگر و عادت به دونفره شدن، والدین را نیازمند کنارآمدن با موقعیت تازه میکند. به نظر میرسد پدر و مادرها هنگام تجربه این چالشها و احساسات نیز تنها باشند؛ چراکه معمولا احساسات والدین، توسط اطرافیانی که معتقدند والدین باید با رفتن بچهها از خانه، خوشحال باشند، درک نمیشود.
پر کردن آشیانه خالی
درست است که سندرم آشیانه خالی با خودش احساسات تلخ و شدیدی میآورد، اما این معنیش این نیست که نمیشود با آن کاری کرد. اگر شما هم تازه آخرین فرزندتان را عروس یا داماد کردهاید، میتوانید این کارها را انجام دهید.
1. در تماس باشید!
یکی از سادهترین راهها برای مقابله با سندرم آشیانه خالی آن است که والدین همچنان در تماس با فرزندان خود باشند. پیشرفتهای تکنولوژیی مانند تلفنهای همراه، پیامهای متنی و اینترنت، فرصتهای تازه و مناسبی برای افزایش ارتباط بین پدر و مادر و فرزندان، فراهم کرده است. البته باید توجه کنید که این تماسها نباید آنقدر زیاد باشد که به تلاش فرزندتان برای مستقل شدن، خللی وارد کند.
2. علایق خودتان را دنبال کنید
والدین میتوانند با دنبال کردن سرگرمیها و علایق خود، ضمن پر کردن اوقات فراغت خود، استرس و غم ناشی از ترک خانه توسط فرزندان، را تسکین دهند. آغاز یا ازسرگیری یک فعالیت به ویژه برای مادران خانهدار و نیز صحبت کردن در مورد احساسات خود با دوستان، اعضای خانواده و یا یک مشاور، میتواند برای سازگاری با سندرم آشیانه خالی مفید واقع شود.
3. رفتن بچهها را غنیمت بدانید
نکته دیگری که میتوان توجه والدین را به آن جلب کرد، آن است که اگر چه حضور فرزندان در خانه رنگ و بوی دیگری به زندگی آنها میبخشید، اما نمیتوان انکار کرد که بچهدار شدن با افزایش فشارهای مالی، افزایش وظایف و مسئولیتهای زندگی برای والدین همراه است. مسلما رسیدگی به فرزند وقت زیادی از والدین گرفته و محدودیتها و قید و بندهای بسیاری به آنها تحمیل میکند؛ محدودیتهایی که به سهم خود میتواند احساس شادمانی در زندگی و نیز رضایت زناشویی افراد را کاهش دهد. بنابراین رفتن بچهها از خانه والدین، فرصت مغتنمی است تا والدین بتوانند بار دیگر به نیازهای خود و همسرشان توجه کنند، وقت بیشتری را صرف خود و رابطه زناشویی خود کنند و از این طریق کیفیت زندگی و رابطه زناشویی خود را ارتقا دهند. البته موضوع نگرانکنندهای که در این مورد پیش میآید، این است که گاهی وجود فرزندان و رسیدگی به آنها باعث میشود زوجین علیرغم تعارضها و درگیریهای بسیار، کنار یکدیگر بمانند و از مشکلات مربوط به رابطه زناشویی خود غافل بمانند. در چنین شرایطی، رفتن بچهها از خانه، منجر به باز شدن زخمهای کهنه و روشن شدن آتش اختلافاتی میشود که زن و شوهر تلاش میکردند، به بهانه و با تمرکز بر نقشهای پدر و مادری خود آنها را نادیده بگیرند که در این موارد نیز، دریافت کمک حرفهای از متخصصان زوج و خانوادهدرمانگر، میتواند راهگشای حل مشکلات باشد.
چه والدینی بیشتر درد میکشند؟!
آشیانههای خالیتر
همه پدر و مادرها، هنگامی که فرزندانشان، خانه را ترک میکند، سندرم آشیانه خالی را تجربه میکنند. هرچند که برای بعضی از افراد این تجربه با درد و رنج بیشتری همراه است:
1. والدین وقفی
والدینی که مشکلاتی در رابطه با همسر خود دارند و ازدواج آنها از ثبات کافی برخوردار نیست، یا والدین تمام وقتی که انگار هیچ کاری جز رسیدگی به بچهها نداشتهاند و احساس آنها در مورد خودشان و یا هویت آنها از خود، بیش از هر چیز با مادر یا پدر بودنشان تعریف میشود، بیش از سایر والدین با تجربه رفتن فرزندان از خانه، رنج میکشند.
2. والدین انعطاف ناپذیر
والدینی که به صورت کلی با قصه تغییر در زندگی مشکل داشته، به سختی آنرا پذیرفته و یا با آن سازگار میشوند، مستعد تجربه سندرم آشیانه خالی هستند. ناگفته پیداست در چنین شرایطی، تجربه یک اتفاق استرس آور دیگر در زندگی مثل یائسگی، مرگ همسر، یا بازنشستگی، تاچه حد میتواند شرایط را برای والدین پیچیدهتر و دشوارتر کند. اما چون ترک خانه والدین، توسط جوانان به طور کلی رویدادی طبیعی و سالم است، اغلب به نشانههای سندرم آشیانه خالی توجه نمیشود و این موضوع نیز به نوبه خود میتواند بر تلخی و رنج ناشی از رفتن فرزندان، افزوده شود.