ماهان شبکه ایرانیان

آداب نحس‌ترین و خطرناک‌ترین شب تولد نوزاد در تهران قدیم

باور عامه مردم در روزها و ماه‌های نخست تولد نوزاد در فرهنگ‌های مختلف باعث به وجود آمدن آداب‌ورسوم عجیب و متفاوتی شده است. تهرانی‌ها نیز سنت‌های خاص خود را به نمایش می‌گذاشتند.

در روزگاری که دوا و درمانی برای بیماری‌ها نبود و علم طب چندان عمومیت نداشت به دنیا آمدن نوزاد و صد البته زنده ماندنش موهبتی بود که خانواده‌ها برای هر مرحله از رشد ونمو نوزاد جشن و ضیافتی تدارک می‌دیدند. ضیافتی که به شکرانه تن سالم و حال نیک فرزندشان با حضور آشنایان و همسایگان برگزار می‌شد.

به گزارش همشهری آنلاین، «زری میوه‌چی» که علاقه خاصی به تاریخ تهران دارد و خود بچه‌ محله شاپور است می‌گوید: «در تهران قدیم توجه به سنت‌ها و آداب‌ورسوم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. همه به آن احترام می‌گذاشتند و برای اجرا شدنش به یکدیگر کمک می‌کردند. یادم می‌آید یکی از رسوم خاص تهرانی‌ها مراسم «شب شش نوزاد» بود. مردم‌باور داشتند با پایان روز پنجم و آغاز شب ششم، «ششه» موجودی که ازمابهتران بود به کودک و مادرش حمله می‌کند. آن‌ها «شب ششِ» تولد نوزاد را نحس‌ترین و خطرناک‌ترین شب برای نوزاد و زائو می‌دانستند.»

آداب نحس‌ترین و خطرناک‌ترین شب تولد نوزاد در تهران قدیم

بسیاری از زنان آن روزگار طعم تلخ مرگ نوزادشان را چشیده بودند. اغلب نوزادان هم درهمان روزهای نخست به دلیل بیماری و هزار مرض ناشناخته از دنیا می‌رفتند ولی مردم چون علمی دراین‌باره نداشتند فکر می‌کردند اجنه در این کار دخیل هستند. برای همین اگر نوزادی تا شش روز زنده می‌ماند به شکرانه آن مراسم شب شش نوزاد را برگزار می‌کردند و البته این جشن در شهرهای دیگر هم برگزار می‌شد ولی تهرانی‌ها آداب خودشان را داشتند.

آداب نحس‌ترین و خطرناک‌ترین شب تولد نوزاد در تهران قدیم

میوه چی که بانویی پا به سن گذاشته است بسیاری از سنت‌های تهران قدیم را به‌خوبی به یاد دارد. او می‌گوید: «تهرانی‌ها شب شش را «شبِ خیر» زائو می‌دانستند و بر این باور بودند که اگر این شب‌به‌خیر بگذرد، شب‌های دیگر چندان مهم نیست و معتقد بودند زائو تا 40 روز یک پایش در این دنیا و یک پایش در آن دنیاست و اگر مثلاً هول بکند، ممکن است پس بیفتد یا بیمار شود. در شب شش، قابله نزدیک عصر به خانۀ زائو می‌آمد کارهایی را برای سلامت او و نوزاد انجام می‌داد. اسفند و کندر دود می‌کرد، چهارقل و آیت‌الکرسی می‌خواند و به زائو، نوزاد، دورتادور اتاق و شش‌جهت فوت می‌کرد؛ با خاکستری که از اسفند و کندر به‌جا می‌ماند، زائو را بزک می‌کرد. اعتقاد بر این بود که اگر در شب شش، نوزاد را روی زمین بگذارند، آل‌زده خواهد شد؛ به همین سبب، گاهی نوزاد را به‌صورت دمر می‌خواباندند و گاهی نیز در بغل خود نگاه می‌داشتند تا «شش از شب بگذرد». در شب شش، مهمانی یا ولیمه نیز می‌دادند. مردها در بخش بیرونی خانه و زن ها در اندرونی می‌نشستند. تهرانی‌ها اکثراً نیز در این شب برای نوزاد نام انتخاب و مراسم اسم گزاری نیز برگزار می‌کردند.»

آش دندونک با 7 قلم بنشن راهی 7 خانه می‌شد

از دیگر جشن‌های مهم بعد از تولد نوزاد جشن دندونی بود. دندون درآوردن نشان از سلامتی و حال خوش نوزاد داشت.

آداب نحس‌ترین و خطرناک‌ترین شب تولد نوزاد در تهران قدیم

زری میوه‌چی می‌گوید: «تهرانی‌ها آش دندونی را آش دندونک می‌نامیدند و حتماً باید با هفت‌قلم بنشن می‌پختند و به 7 خانه می‌فرستادند. البته طی مطالعاتی که داشتم در کتاب‌های آشپزی دوران صفوی نامی از این آش برده نشده و گویا در دوران قاجار پخت این آش باب شده است. در گذشته خانه‌مان در گذر مستوفی بازارچه شاپور بود یادم می‌آید همسایه‌ها آش دندانی را که می‌آوردند مادرم حتماً کاسه‌شان را پر می‌کرد. رسم بود کاسه آش را با پول، اسباب‌بازی یا خوراکی پر می‌کردند. مادرم می‌گفت این آش برای جلوگیری از دندون قروچه کردن نوزاد هم بسیار مفید است. تهرانی‌ها حتماً آش دندونک را با حضور اقوام و دوستان میل می‌کردند و آن روز را جشن می‌گرفتند.»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان