ماهان شبکه ایرانیان

وبلاگ مشرق

وزیری که منادی "سیاهی و فروپاشی" است!/ آغازی دوباره برای ایرانِ پساجنگ

تأکید بر تبعیت سیاسی از ولایت فقیه بسیار خوب است اما به این شرط که کارنامه‌ها و مواضع همه ما نیز منطبق با منظومه کلی حرکت و منویات ولی فقیه باشد.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

وزیری که منادی "سیاهی و فروپاشی" است!

وزیری که منادی "سیاهی و فروپاشی" است!/ آغازی دوباره برای ایرانِ پساجنگ

رضا صالحی‌امیری، وزیر میراث فرهنگی اخیراً طی اظهاراتی در روزنامه اطلاعات گفته است: پایه‌های اخلاق باید در مدرسه، خانواده و جامعه بنیان گذاشته شود. مثلث تولید و آموزش اخلاق، خانواده، مدرسه و جامعه است و ما در هر سه دچار چالش شده‌ایم.

به گزارش جماران، او همچنین می‌افزاید: اگر امروز ما دچار آسیب‌های گسترده‌ای مثل طلاق، حاشیه‌نشینی، خشونت، اعتیاد، فساد و ناامنی هستیم، همه محصول افول اخلاق است. اگر ما در اقتصاد با شکاف طبقاتی، گرانی، تورم، اعتصاب و رشوه مواجهیم، ناشی از فروپاشی اخلاق اقتصادی است. در حوزه سیاسی هم اگر با پدیده انگ‌زنی، انتقام و افشاگری مواجهیم، نتیجه فروپاشی اخلاق سیاسی است. اگر در حوزه فرهنگی از هویت و ارزش‌های بنیادین فاصله گرفتیم، ناشی از افول اخلاقی است. بنابراین بقای جامعه بدون اخلاق ناممکن است و جامعه بدون اخلاق به سمت فروپاشی می‌رود.[1]

*رضا صالحی‌امیری از چهره‌هایی است که در صف نخست سیاه‌نمایی علیه ایران اسلامی قرار دارند.

او به عنوان یک مسئول سطح بالا در دولتِین روحانی و پزشکیان اما تقلای فراوانی برای سیاه‌نمایی می‌کند که علت آن برای ما مشخص نیست!

و این در حالی است که مقام معظم رهبری بارها و بارها نسبت به این قضیه انذار داده و حتی در دیدار اخیر خود با اعضای هیئت دولت پزشکیان تأکید کردند که "بیش از همه خود مسئولان دولتی مسئولند که وقتی جلوی مردم پشت آن بلندگو قرار میگیرند، راوی ضعف و ناتوانی و ناامیدی و مانند اینها نباشند."[2]

صالحی امیری همین چند وقت قبل طی اظهاراتی گفته بود: این جامعه حق دارد از یک معیشت و زیست شرافتمندانه برخوردار باشد و اگر ما در 4 دهه گذشته نتوانسته‌ایم این زیست شرافتمندانه را برای مردم فراهم کنیم نقطه ضعف حاکمیت است و باید بپذیریم ما در این خصوص دچار ضعف بنیادی هستیم.[3]

جالب آنکه این اظهارات صالحی امیری نیز صراحتا مخالف بیانات مقام معظم رهبری است که نظام جمهوری اسلامی را در قله عزت و مایه مباهات اسلام می‌دانند.[4]

شاید عده کمی باشند که بدانند این منادی "ضعف بنیادی حاکمیت ایران"؛ در ایام دولت روحانی دست به یک مدح عجیب از آمریکا زد و از کسانی بود که تا توانست در سبز باغ مذاکرات را به مردم نشان داد.

او زمانی در سال 94 با بیان اینکه "در ذهن ایالات متحده، دوست و دشمن دائمی وجود ندارد!" گفته بود: صف‌بندی مقامات اروپایی برای ورود به تهران به معنای شکست و لغو تحریم‌ها است.

صالحی‌امیری همچنین همان فردیست که در دهه 90 مدعی سقوط رژیم شاه به دلیل وجود شکاف در جامعه شد و سپس در یک سخنرانی از این گفت که در ساختارهای ایران هم شکاف بروز کرده است![5]

این فرد همچنین در میانه‌های دهه 90 و در روزگاری که تورم تک‌رقمی داشتیم و قدرت خرید مردم رتبه خیلی بهتری داشت اما در یک سیاه‌نمایی آشکار گفته بود: به اعتقاد من اگر برجام نبود ما به سمت وضعیت نفت در برابر غذا و دارو می‌رفتیم.

جالب آنکه برجام شکست و هیچ دستاوردی هم نداشت و جنگ هم کردیم و مکانیسم ماشه هم فعال شد اما ایران هرگز به سیاست نفت در برابر غذا و دارو نرسید!

لکن می‌بینیم که صالحی امیری به جای توضیح درباره اشتباهات تحلیلی خود اما همچنان بر طریق سیاه‌نمایی راه می‌پیماید.

همانطور که مشاهده می‌شود صالحی امیری در سیاه‌نمایی‌های خود البته یک اصل ثابت را نیز دنبال می‌کند و آن اصرار چندین ساله بر "فروپاشی و شکاف و سقوط" است!

اقتراح و بررسی پیرامون این مسئله البته یک ضرورت مهم تبیینی است.

***

آغازی دوباره برای ایرانِ پساجنگ

وزیری که منادی "سیاهی و فروپاشی" است!/ آغازی دوباره برای ایرانِ پساجنگ

ابراهیم اصغرزاده، از فعالان ستادی جریان اصلاحات در بخشی از یک مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد درباره شرایط نه جنگ_نه صلح گفته است:

"در ریاضیات، اگر همه متغیرها معلوم باشند، پاسخ روشن است؛ اما در سیاست، حتی با دانستن تمام عناصر، اراده و درک رهبران، فشارهای خارجی و شرایط اجتماعی مسیر را تغییر می‌دهند. نمونه بارز آن وضعیت «نه جنگ نه صلح» است که سال‌ها منافع ملی و امنیت کشور را در تعلیق پرهزینه نگه داشته است. مقدس‌سازی وضعیت -نه صلح- حتی مضرتر از جنگ است؛ زیرا اگر به یک استراتژی دایمی بدل شود، مانع اصلاح یا مذاکره می‌شود و کشور را در تعلیق طولانی، اقتصاد را معلول و مردم را خسته می‌کند."[6]

*اشاره اصغرزاده به خستگی مردم از شرایط نه جنگ _ نه صلح پیش‌درآمدی است که مبتنی بر آن می‌توان یک تحلیل جالب را درباره "عبور از شرایط نه جنگ _ نه صلح" ارائه کرد.

قبل از ارائه تحلیل باید این دقت را مورد نظر قرار داد که عبور از شرایط نه جنگ _ نه صلح صرفا یک کارویژه برای مسئولان نیست و مردم و اجتماع هم در آن مداخله دارند.

یعنی با مسئله‌ای یک وجهی و مقصدی فقط با یک مسیر مواجه نیستیم و اگرچه مسئولان امر وظیفه دارند با تدبیر و البته با شجاعت فضا را از حیرانی امنیتی و سیاسی و اجتماعی نسبت به تهدید دشمن عبور بدهند اما مردم و اجتماع یک کشور نیز بصورت ذاتی در این قضیه همیاری دارند.

اصغرزاده تا اینجای مسیر را با آدرس درستی می‌پیماید که می‌گوید مردم از شرایط نه جنگ _ نه صلح خسته می‌شوند.

و اما ادامه ماجرا به این صورت است که تحمل جامعه برای شرایط نه جنگ _ نه صلح محدود است. به این معنی که این شرایط فقط تا مدت محدودی از سوی ارکان جامعه تحمل می‌شود. پس از این مدت که البته زمان زیادی هم نیست هرگز تنش خاصی شکل نمی‌گیرد بلکه جامعه مسیر خود به سمت زیستن و نشاط اجتماعی را آغاز می‌کند.

و این اقتضای زیست بشری است.

انسان موجودی انطباق‌پذیر است و البته معیشت و شادمانی و برنامه‌ریزی برای بقا و شکوفایی و سایر سلسله‌نیازهای خود را نیز هرگز بصورت دائمی تعلیق نمی‌کند.

در واقع، شرایط نه جنگ _ نه صلح تنها در مدت کوتاهی می‌تواند جامعه را به تعلیق بکشد اما پس از آن، این قدرت اجتماع و جذابیت‌های زندگی است که به جنگ و فضای تردید، رنگ زندگی می‌پاشد و آدم‌ها دوباره به مسیرهای سابق خود باز می‌گردند.

صد البته در این باره نباید مفتون چیزهایی مثل القائات فضای مجازی یا تهدیدهای دشمن شد.

نگاهی به توالی رخدادها در حوالی 3 ماهی که از درگیری 12 روزه ایران با آمریکا و اسرائیل می‌گذرد در این زمینه بسیار گویاست...

تهران بزرگ به عنوان مدخل اصلی تهدیدات نتانیاهو و ترامپ دوباره شلوغ شده است، حالا باز هم خبر پاکی یا آلودگی هوا بسیار خوانده می‌شود، کنسرت‌ها، سینماها و تئاترها فعال‌اند، منتقدان سیاسی و هنری با انرژی هرچه تمامتر با یکدیگر دیالوگ می‌کنند،‌ بازار خرید لوازم‌التحریر دانش‌آموزان برای اول مهر داغ است، سواحل تفریحی کشور پر از گردشگر است، کمبود اقتصادی و کالایی در ایران وجود ندارد و بازار و مراکز خرید هم شلوغ هستند.

طبعا هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که اینها نشانه یک جامعه ترسنده از جنگ باشد.

می‌ماند برخی آیتم‌های کلان اقتصادی که در قبال آنها هم یک فریز همیشگی ممکن نیست و صاحبان سرمایه و کالا هرگز تحمل رکود همیشگی را نخواهند داشت و خود به دست خود از آن خارج خواهند شد.

بویژه اینکه ما در قبال اقتصاد کلان ایران در حال صحبت هستیم. اقتصادی که سال‌هاست به دلیل تحریم‌ها اما توانسته سرمایه‌گذاران واقعی در اقتصاد خود را بهتر بشناسد و چندان متأثر از سرمایه‌گذارانی که جنگ در تصمیمات آنها تأثیرگذار است، نیست.

تأکید می‌شود که تصمیمات مسئولان برای خروج از وضعیت نه جنگ _ نه صلح نیز در این مسیر به عنوان کاتالیزور عمل خواهد کرد.

فی‌الجمله اینکه حتی اگر نیروهای نظامی طرفینِ یک مخاصمه، در حالت نه جنگ _ نه صلح بمانند اما مردم و جامعه خیلی زود از این وضعیت عبور خواهند کرد و زیست روزانه و اقتصادی خود را از سر خواهند گرفت. روندی که در ایران اسلامی و پس از درگیری 12 روزه با اسرائیل هم شاهد آغاز آن هستیم.

***

درباره یک چالش 20 ساله؛ نصّ کلام یا جان کلام رهبری؟!

وزیری که منادی "سیاهی و فروپاشی" است!/ آغازی دوباره برای ایرانِ پساجنگ

مرتضی آقاتهرانی، رئیس شورای مرکزی جبهه پایداری طی سخنانی در نشست دفاتر استانی این جبهه اظهار کرده است: در دوران غیبت امام زمان(عج)، کلام ولی فقیه برای ما فصل‌الخطاب است. هیچ‌کس حق ندارد از این اصل عدول کند. اگر کسی خلاف این مسیر حرکت کند، روشن است که جایش در جبهه پایداری نیست.

به گزارش ایسنا، او می‌افزاید: سخنان مقام معظم رهبری نیاز به تفسیر ندارد. خود ایشان بارها فرموده‌اند که سخنگو ندارند. ما باید محکمات فرمایشات ایشان را بگیریم و در برابر متشابهات صبر کنیم.[7]

*"نصّ کلام رهبری" یک چالش 20 ساله برای جبهه پایداری است.

چالشی که همانطور که ملاحظه می‌شود اگرچه به نصّ و متن کلام اشاره مستحکم دارد اما موضعش درباره فحوای کلام، معنای سخن و مصالح قابل اثبات در پیرامون یک جمله، نامشخص است.

و همین می‌شود که می‌بینیم منحنی حرکت جبهه پایداری گاه بر افرادی مثل "محمود احمدی‌نژاد" منطبق شده که صراحتا در مقابل رهبر معظم انقلاب نیز ایستادند.

همچنین است که ما نیک می‌دانیم موضع قاطع رهبر معظم انقلاب در قبال قضایایی مثل "پرتاب مهر نماز به سمت دکتر علی لاریجانی در قم" چه بوده است و چه توصیه‌ای در این زمینه داشته‌اند؟

اما هنوز که هنوز است هیچ موضع رسمی از جانب جبهه پایداری در این زمینه ندیده‌ایم!

جدای از کارنامه سیاسی البته مواضع سیاسی افرادی که مدعی لزوم فهم بیانات ولی فقیه هستند نیز محل تأمل است.

آنجا که مثلا دیدیم در ایام انتخابات سال 92؛ ولایتمداری روحانی بی‌تردید بود[8] اما درباره ولایتمداری قالیباف گویا تردید وجود داشت.

در اشاره به تأکید چهره محوری جبهه پایداری بر نصّ کلام رهبری همچنین باید تصریح کرد که رهبر معظم انقلاب همواره در کلام خود بر انتخاب رجال جهادی در انتخابات‌ها تأکید دارند.

پر واضح است که معنای عقلانی این تأکید مقام عظمای ولایت یعنی انتخاب مدیرانی برای کشور که از کارنامه خوب و جهادی در اجرائیات کشور برخوردار باشند.

و این نیست مگر اولویت ندادن به فهم کامل و تفسیر عقلانی از بیانات رهبر معظم انقلاب.

فی‌الجمله اینکه نام بردن از مقام ولایت بسیار خوب است اما به این شرط که کارنامه‌ها و مواضع همه ما نیز منطبق با منظومه کلی حرکت و منویات ولی فقیه باشد.

***

1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1682560

2_ https://khl.ink/f/61231

3_ https://www.entekhab.ir/003hLS

4_ https://khl.ink/f/43551

5_ mshrgh.ir/912903

6_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/238264

7_isna.ir/xdV7xR

8_mshrgh.ir/227536

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان