اینجا ایستگاه آخر مهرشهر کرج است؛ جایی در حاشیهایترین منطقه استان البرز. محلیها اینجا را به اسم آقتپه یا همان تپه سفید میشناسند، اما اسم رسمیاش را گذاشتهاند شهرک ولیعصر.
به گزارش ،جام جم نوشت:ساکنان این شهرک محروم، فاصله بسیار نزدیکی به یکی از اعیانیترین مناطق کرج دارند. فاصله بین منطقه محروم آقتپه و منطقه اعیاننشین چهارباندی در کرج، کمتر از یک کیلومتر است، اما سطح طبقاتی این دو منطقه، تفاوت فاحشی دارد.
وارد آقتپه که میشوید، شش خیابان اصلی را باید بگذرانید تا به نماد این منطقه برسید، یعنی همان تپه سفید. گفته میشود، قدمت این تپه به حدود 4000 سال قبل از میلاد برمیگردد، اما حالا این تپه تاریخی به منطقهای برای تفریح کودکانی تبدیل شده که از بالای تپه، خودشان را به پایین تپه میرسانند و بارها و بارها این بازی را تکرار میکنند.
در میان این شش خیابان منطقه آقتپه، سطح محرومیت خیابانهای غربی، بیشتر از خیابانهای شرقی است؛ یعنی مثلا بین خیابان ششم غربی و ششم شرقی در منطقه آقتپه، سطح اختلاف طبقاتی بسیار مشهود است و ساکنان خیابانهای غربی در فقر بیشتری غوطهور شدهاند.
فاصله خیابانها از همدیگر کمتر از صد متر است، اما طول هر خیابان به چند کیلومتر میرسد. خیابان دوم شرقی آقتپه را که بالا میرویم، در سمت چپمان خانههای فرسودهای قرار دارد که بدون هیچ نظم خاصی، کنار هم قرار گرفتهاند. سمت راست هم مزارع کشاورزی است که گاهی گلههای گوسفند از وسط خیابان رد میشود.
هر چقدر خیابان دوم شرقی را جلوتر میرویم، سطح محرومیت بیشتر میشود. در نقطهای از خیابان دوم، منبع آب و زمینهای کشاورزی در کنار خانههای مسکونی قرار گرفتهاند. با یکی از اهالی خیابان دوم که همکلام میشویم، میگوید چند سال قبل، کودک خردسالی را سگهای این منطقه خوردهاند. بچه به هوای بازی وارد زمینهای کشاورزی شده، اما چند ساعت بعد، والدین این کودک، جنازه او را به سردخانه بردهاند.
چشم که میاندازیم، چند سگ گله در کنار یک گاوداری، پرسه میزنند. فاصله بین خانهها را زمینهای کشاورزی پر کرده و در برخی مناطق آقتپه، هیچ همسایه دیوار به دیواری وجود ندارد.
بچههای کمسن و سال، تک و تنها در خیابانهای نزدیک مزارع کشاورزی قدم میزنند و انگار برای آنها، ترس از سگ گله معنی ندارد.
در بین راه، چند بنگاه معاملات مسکن هم به چشم میخورد که کارشان بیشتر از این که خرید و فروش خانه باشد، باغها و زمینهای کشاورزی منطقه را میفروشند.
در خیابان ششم غربی آقتپه هم همین وضع خیابان دوم حکمفرماست. البته تعداد زمینهای کشاورزی و چاههای آب این منطقه، بیشتر از خیابان دوم است.
بلواری که فقیر و غنی را از هم جدا میکند
در منطقه آقتپه، حرف اول و آخر حمل و نقل را موتورسیکلتها میزنند. تعداد موتورسیکلتهای این منطقه شاید به اندازه تعداد خانوارهای این منطقه از کرج باشد.
هیچ سیستم فاضلابی در منطقه آقتپه به چشم نمیخورد و خیلی از فاضلابها پای زمینهای کشاورزی میروند. در خیابان چهارم آقتپه، اوج تراکم انسانی دیده میشود. دو مدرسه ابتدایی و متوسطه اول هم در حوالی خیابان چهارم شرقی قرار دارد.
در کوچه پس کوچههای خیابان چهارم که قدم میزنیم، گاهی به حدی کوچهها تنگ است که فقط یک نفر میتواند عبور کند. تقریبا در بیشتر خانههای این منطقه، پرورش مرغ و خروس رواج دارد. دور هم نشستنهای خودمانی اهالی در همان سطح کوچهها هم اتفاق رایجی است که در منطقه آقتپه زیاد دیده میشود.
خیلی از اهالی منطقه آقتپه برای دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی باید به خیابان اصلی مراجعه کنند؛ خیابانی که بخش شرقی و غربی این شهرک را به هم وصل میکند.
قیمت خانههای این منطقه را نزدیکی به همین خیابان اصلی تعیین میکند. اگر خانهای در شرق خیابان ولیعصر باشد، قیمتش گرانتر است. هرچقدر از خیابانهای غربی به دل خیابان برویم، قیمت خانهها، کم و کمتر میشود، تا جایی که در خیابان دوم غربی آقتپه میشود با متری 300 هزار تومان هم خانهدار شد.
در حالی که در منطقه آقتپه، امکانات رفاهی در حد چند دهه قبل مانده، اگر سوار خودرو شوید، در زمانی کمتر از 15 دقیقه میتوانید از محرومترین نقطه آقتپه به بلوار ارم برسید. این بلوار، همه امکانات رفاهی را در اختیار اهالی قرار میدهد و البته این بلوار را میشود یک خط مرزی نامحسوس بین آقتپه و منطقه چهارباندی دانست.
عمده ساکنان منطقه چهارباندی که به منطقه شهرداری هم معروف است، افراد متمکن جامعه هستند که در ویلاهای چند هزار متری زندگی میکنند. این ویلاها به دلیل نزدیکی به باغ سیب مهرشهر، چندین میلیارد تومان قیمت دارند، در حالی که یک خانه در خیابان ششم آقتپه را میشود با 20 میلیون تومان هم خرید.
از آنجا که در منطقه شهرداری کرج، یک بلوار چهار باندی وجود دارد، این منطقه به اسم چهارباندی معروف شده است. سکوت و سرسبزی این منطقه از کرج، زبانزد است و به عنوان یکی از گرانترین مناطق کرج شناخته میشود.
اگر فردی در ابتدای خیابان ششم غربی آقتپه باشد و بخواهد پیاده به منطقه چهارباندی برسد، در کمتر از 10 دقیقه میتواند به این نقطه اعیانی برسد. فاصله این دو منطقه آنقدر کم است که میتوان در طول روز از رستورانهای لوکس، ویلاهای بزرگ و چشم نواز، ماشینهای میلیاردی و خیابانهایی که انگار با خط کش طراحی شدهاند، بازدید کرد و هنگام غروب، بعد از 10 دقیقه دوباره به آقتپه برگشت و کانال زندگی را عوض کرد.
نمیخواهم بچه هایم معتاد شوند
کمتر فردی را میتوان پیدا کرد که در منطقه آقتپه زندگی کند، اما مهاجر نباشد. در استان البرز، گفتن این که من کرجی اصیل هستم، چندان معنی ندارد، چون بیشتر ساکنان کرج را مهاجرانی تشکیل میدهند که از نقاط دور و نزدیک دور هم جمع شدهاند و اتفاقا به همین دلیل است که کرج را ایران کوچک خطاب میکنند، چون در استان البرز، همه قومیتها و لهجهها کنار همدیگر حضور دارند.
وحید جاویدی، یکی از ساکنان منطقه آقتپه کرج است که روزگارش به کار کردن از صبح تا غروب در یک عکاسی کوچک میگذرد.
وحید از وفور جرایم در این منطقه گلایه دارد و به جامجم میگوید: خیلی از ساکنان منطقه آقتپه از طبقات محروم جامعه هستند که اگر پولی داشتند و میتوانستند از این منطقه بروند، حتما این کار را میکردند، ولی با وجود این که مردم بسیار شریف و زحمتکشی در این منطقه زندگی میکنند، عدهای از افراد شرور، توزیعکننده مواد مخدر و افراد ناباب هم در این منطقه جولان میدهند که حضور آنها مردم را آزار میدهد.
به اعتقاد وحید، منطقه آقتپه، سالهای سال است فراموش شده و کسی به فکر آبادانی این منطقه نیست. اتفاقا همین فراموش کردن و به حال خود رها شدن باعث شده، عدهای از خلافکاران از رها شدن منطقه آقتپه سوءاستفاده کنند و انواع و اقسام جرایم را مرتکب شوند.
گلتاج حسینی، مشتری مغازه وحید هم دقیقا حرفهای وحید را تکرار میکند و با دلشوره مادریاش میگوید: من اینجا چند بچه کوچک و قد و نیمقد دارم. مجبور شدهایم اینجا بمانیم، اما واقعا نگران بچههایم هستم. نمیخواهم معتاد بشوند یا کسی به آنها آسیب بزند. نباید چون فقیر هستیم، امنیت نداشته باشیم. از مسئولان میخواهم ما را فراموش نکنند و نگذارند، فروشندگان مواد مخدر، خیلی راحت در این منطقه پرسه بزنند.
در کنار خیابان ششم آقتپه، پیرمردی با چرخ دستیاش میوه میفروشد. به قول خودش، از روزی که خودش را شناخته، در خیابانهای مختلف منطقه آقتپه میوه فروخته است. عباس قاسمبیگی، دل پری از این منطقه دارد و از نبود امکانات زندگی در منطقهاش گلایه میکند: من اهالی این منطقه را خیلی دوست دارم. با آنها بزرگ شدهام، اما دلم میخواهد حداقل برای نسلهای آینده به این منطقه برسند و آن را سر و سامان بدهند. هر بار یک قصه جدید سر میکنند. یک بار میگویند چرا خانههایتان را با مصالح غیرمجاز ساختهاید، یک بار میگویند چرا در کنار زمینهای کشاورزی خانه ساختهاید و خلاصه به هر بهانهای، امکانات رفاهی و درمانی را از ما دریغ میکنند.
چرخیهای آقتپه، یکی دو تا نیستند، اما کسی از حضور این فروشندههای دوره گرد، ناراحت نیست. آنها ضروریترین اقلام خوراکی مردم را در همان چرخهای دستی میفروشند و اهالی هم به دلیل قیمت پایین خوراکیها، مشتری پرو پاقرص چرخیها هستند.
همه ساکنان آقتپه
ساکنان منطقه آقتپه، بخصوص آنهایی که در انتهای خیابانهای غربی قرار دارند، زبالههایشان را میسوزانند، چون نه سطل مکانیزهای وجود دارد و نه سیستم درست و درمانی برای حمل زباله.
بسیاری از خیابانها و کوچههای منطقه آقتپه خاکی است و به همین دلیل، خیلی اوقات، رانندههای تاکسی هم از آمدن به این منطقه ابا دارند، بخصوص در مواقع بارانی و برفی، رفت و آمد در کوچه پس کوچههای آقتپه به مزاحمتی مضاعف برای اهالی تبدیل میشود. بیشتر خانههای این منطقه هم پلاک ندارد و در بسیاری از کوچهها و خیابانها هم خبری از جدولکشی خیابان نیست.
تقریبا از همه قومیتهای مختلف در آقتپه حضور دارند. افغانستانیها هم در این منطقه، جمعیت قابل توجهی را تشکیل میدهند و حتی خیلیهایشان صاحب خانه هستند. خیلی از دستفروشان متروی گلشهر کرج هم در همین منطقه زندگی میکنند. منطقه آقتپه برای آنها، بیشتر شبیه خوابگاهی است که خستگی دستفروشی و کار روزانه در تهران را از تن به در میکنند.