آداب زیارت
در مقاله گذشته گفتیم که جامع ترین متن امام شناسی، زیارت جامعه است که در آن به بیش از دویست و پنجاه ویژگی از ویژگی های برجسته امامان (ع) اشاره شده است.
کوتاه سخنی پیرامون زیارت و نقش آن در مقاله ذکر شد. اینک در این مقاله به شرح مدخل زیارت جامعه که پیرامون «آداب زیارت » است می پردازیم:
آداب زیارت
موسی بن عبدالله نخعی گوید: به امام هادی علیه السلام عرض کردم زیارتی به من یاد دهید که جامع بوده و برای زیارت هر کدام از شما از آن استفاده کنم.
امام هادی (ع) قبل از آن که متن زیارت را تبیین کند نکاتی را متذکر شدند که همان آداب زیارت است:
1- توقف و تامل
اولین نکته در باب آداب زیارت آن است که به هنگام رسیدن به حرم معصوم (ع) باید توقف و درنگ کرد:
فقال علیه السلام: «اذا سرت الی الباب فقف... هنگامی که به درگاه مرقد رسیدی توقف کن » .
راز این توقف چیست؟
توقف برای فهمیدن آن جایگاه ویژه است، برای آن است که زائر بداند کجا آمده است؟ و به زیارت چه شخصیتی بزرگ نائل شده است؟ توقف کردن برای آن است که زائر بداند اینجا نه خانه ای معمولی و نه قبری معمولی است. اینجا وادی مقدس است «فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی » (1) کفشهایت را بیرون آر که تو در سرزمین مقدس «طوی » هستی. باید حریم سرزمین مقدس را حفظ کرد. باید با نهایت خضوع در سرزمین مقدس وارد شد و در آوردن کفش از پا جلوه ای از این خضوع است. باید در وادی مقدس تمام تعلقات را کناری گذاشت و تنها به عظمت صاحب آن اندیشید. در برخی روایات آمده است:
«فاخلع نعلیک ای خوفیک: خوفک من ضیاع اهلک و خوفک من فرعون » منظور از فاخلع نعلیک این است که دو ترس و وحشت را از خود دور کن خوف از این که خانواده ات که مورد علاقه تو است در این بیابان از بین برود و خوف از فرعون.(2)
و چه وادی مقدس تر از جائی که پیکر معصوم را در خود جای داده است. جعبه ای چند ساعتی پیامبر خدا موسی (ع) را در خود جای داده بود آن چنان قداست یافته بود که سمبل آرامش بنی اسرائیل شده بود. «و قال لهم نبیهم ان آیة ملکه ان یاتیکم التابوت فیه سکینة من ربکم » (3) و پیامبر آنها به آنها گفت نشانه حکومت او این است که «صندوق عهد» به سوی شما خواهد آمد که مایه آرامش شما از سوی ذات مقدس باری تعالی خواهد شد...
در روایتی از ابن عباس آمده است که:
«تابوت همان صندوقی بود که مادر موسی او را در آن گذاشت و به دریا افکند و به هنگامی که به وسیله عمال فرعون از دریا گرفته شد و موسی را از آن بیرون آوردند. همچنان در دستگاه فرعون نگاهداری می شد و سپس به دست بنی اسرائیل افتاد، بنی اسرائیل این صندوق خاطره انگیز را محترم می شمردند و به آن تبرک می جستند.»(4)
وقتی که یک صندوقی که ساعاتی پیامبر خدا موسی (ع) را در خود جای داده چنین جایگاهی می یابد، بی تردید مکانی که معصوم (ع) را در خود جای داده است از قداستی ویژه برخوردار است و باید حریم آن حفظ گردد.
باید به هنگام زیارت درنگ کرد با تامل وارد شد تا این باور در جان انسان بشکفد که اینجا خانه ای است که خداوند اراده کرده است که عظیم بماند.
در روایتی از ابوه حمزه ثمالی (که از یاران خوب چهار امام معصوم علیهم السلام بوده و مورد ستایش فراوان آن حضرات قرار گرفته است) (5) روایت شده است که سالی امام باقر علیه السلام به حج مشرف شدند. همان سال هشام بن عبدالملک هم آمده بود. مردم برای عرض ادب، خدمت امام باقر (ع) هجوم می آوردند، عکرمه که از تابعین بوده و خود را فقیه می دانست گفت: «من هذا علیه سیماء زهرة العلم؟ لاجربنه؟»
این کیست که از چهره اش نور علم تابش دارد من او را مورد آزمایش قرار خواهم داد.
«فلما مثل بین یدیه ارتعدت فرائصه واسقط فی ید ابی جعفر (ع) و قال یابن رسول الله لقد جلست مجالس کثیرة بین یدی ابن عباس و غیره فما ادرکنی ما ادرکنی آنفا فقال له ابوجعفر (ع) ویلک یا عبید اهل الشام انک بین یدی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه » (6)
هنگامی که مقابل امام باقر علیه السلام قرار گرفت تمام بدنش به لرزه افتاد و در مقابل امام (ع) به زمین افتاد و گفت پسر پیغمبر! من در مجالس فراوان در خدمت بزرگانی چون ابن عباس و دیگران بودم، آنچه اینجا برایم پیش آمد هیچ جای دیگری پیش نیامده بود. امام باقر (ع) فرمودند: وای بر تو ای بنده کوچک اهل شام! تو در خانه ای هستی که خداوند به رفعتش و ذکر اسم الهی در آن اجازه داده است. این روایت گویای آن است که گرچه قدرت و حکومت و اقتدار در دست حکام جور بود و اهل بیت مظلوم و مقهور بودند ولی ائمه (ع) در سویدای دلها جای داشتند. در زمان امام سجاد (ع) هم سالی هشام به حج آمده بود و مشاهده کرد که با تمام تشریفات و تعلقاتش مورد توجه کسی نیست اما ناگهان شخصی با پیکر ضعیف ولی با دنیائی از عظمت وارد شد و مورد توجه و احترام همه قرار گرفت. هشام با اینکه امام سجاد (ع) را می شناخت برای تحقیر امام پرسید: این کیست؟ فرزدق شاعر متعهد اهل بیت (ع) به خروش آمد و فی البداهه شعری بلند در نهایت فصاحت و بلاغت، در مدح امام سجاد و خاندانش سلام الله علیهم سرود که اشاره به ابیاتی از آن خالی از لطف نیست:
هذا الذی تعرف البطحاء وطاته
والبیت یعرفه والحل والحرم
ما قال لا قط الا فی تشهده
لولا التشهد کانت لاءه نعم
هذا ابن فاطمة ان کنت جاهله
بجده انبیاء الله قد ختموا
ان عد اهل التقی کانوا ائمتهم
او قیل من خیر اهل الارض قیل هم (7)
این کسی است که سرزمین بطحاء جای پایش را می شناسد، خانه خدا او را می شناسد، و نیز حل و حرم، هرگز در برابر محرومی «لا» نگفته است. تنها «لا» او در تشهد است «اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له » و اگر تشهد نبود این لا را هم نمی گفت. اگر اهل تقوا شمرده شوند اهل بیت امامان آنها هستند و اگر پرسیده شود بهترین اهل زمین چه کسانی هستند گفته می شود ایشان.
و در روایتی دیگر آمده است که قتاده که او نیز از تابعین محسوب می شود شرفیاب حضور امام باقر (ع) شد، بین حضرت و قتاده سخنانی رد و بدل شد تا آنکه قتاده گفت :
«اصلحک الله والله لقد جلست بین یدی الفقهاء و قدامهم فما اضطرب قلبی قدام واحد منهم ما اضطرب قدامک. فقال ابوجعفر علیه السلام: اتدری این انت؟ بین یدی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه.» (8)
قتاده در خطاب به امام علیه السلام گفت: به خدا قسم من در مقابل فقهای زیادی قرار گرفتم ولی هیچ گاه به شکلی که اینجا مضطرب شدم مضطرب نشده بودم.
امام علیه السلام در پاسخ فرمودند: آیا می فهمی کجا ایستاده ای؟
در خانه ای ایستاده ای که خداوند اجازه رفعت آن و یادآوری اسمش را در آن خانه داده است. بنابراین اولین وجه توقف در درگاه امامان به هنگام زیارت حرم آنها تامل و درنگ در عظمت موقف است.
از دیگر وجوه درنگ و تامل، توجه به این نکته است که این جایگاهها، مزار ملائکة الله هستند. در این مورد روایات فراوانی هست که آنها را در فراز مختلف الملائکة بررسی خواهیم کرد و در این جا تنها یک حدیث را می آوریم:
«عن داود الرقی قال سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول: ما خلق الله خلقا اکثر من الملائکة و انه لینزل من السماء کل مساء سبعون الف ملک یطوفون بالبیت لیلتهم حتی اذا طلع الفجر انصرفوا الی قبر النبی (ص) فسلموا علیه ثم یاتون قبر امیرالمؤمنین (ع) فیسلمون علیه ثم یاتون قبر الحسن بن علی (ع) فیسلمون علیه ثم یاتون قبر الحسین (ع) فیسلمون علیه ثم یرجعون الی السماء قبل ان تطلع الشمس...» (9)
«داود رقی » از امام صادق (ع) نقل می کند که ایشان می فرمودند: خداوند مخلوقی را بیش از فرشته ها خلق نکرده است و همانا هر روز عصر هفتاد هزار فرشته از آسمان نازل می شود که شب را به طواف کعبه می گذرانند، هنگام طلوع فجر به سمت قبر پیامبر می روند و بر او سلام و تحیت می فرستند، سپس در بارگاه امیرالمؤمنین (ع) حاضر شده و بر او تحیت می فرستند. سپس بر مزار امام حسن (ع) و امام حسین (ع) حاضر شده و بر آنان سلام می فرستند، سپس قبل از طلوع آفتاب به آسمان می روند...»
از دیگر وجوه توقف و تامل، کسب اجازه برای داخل شدن است. چرا که در قرآن آمده است: «یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یؤذن لکم...; (10) ای کسانی که ایمان آورده اید داخل خانه های پیامبر نشوید مگر این که به شما اجازه داده شود.»
در برخی روایات هست اگر هنگام ورود به حرم معصوم، قلب به طپش بیفتد، اشک جاری شود و عظمت معصوم به چشم آید، اذن ورود داده شده است.
از این بیان معلوم می شود کلید اذن دخول در حریم الهی و حریم ملکوت، اشک است. اگر به کسی توفیق اشک داده شود، اگر کسی در دعا و مناجات اشک چشمش جاری شد، معلوم است ذات مقدس ربوبی، عنایت ویژه ای به او کرده و به او اذن ورود داده شده است.
2- گفتن شهادتین
دومین ادب به هنگام ورود در مزار امامان (ع) گفتن شهادتین است.
«و اشهد الشهادتین » و شهادتین را (یعنی اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله «ص ») را بگو، علت گفتن شهادتین چیست؟
شاید وجهش این باشد که مبادا به وادی غلو بیفتیم و امامان (ع) را از حریم بندگی به حریم ربوبیت یا نبوت ببریم که این خلاف شان ائمه (ع) است، که بحث مفصل غلو خواهد آمد.
3- غسل
سومین ادب زیارت، «غسل » قبل از زیارت است:
«و انت علی غسل; در حالی که تو برای زیارت غسل کرده ای »
از آداب زیارت، غسل است. از مجموع روایات این نکته را می توانیم استفاده کنیم که طهارت ظاهر در طهارت باطن تاثیر دارد و طهارت ظاهر در حقیقت زمینه طهارت باطن است. منتهی نه صرف شستن و صابون زدن و... بلکه به قصد قربت خود را طاهر کردن می تواند زمینه تاثیر روحی و معنوی باشد.
4- ذکر تکبیر
دیگر ادب زیارت گفتن الله اکبر قبل از ورود در زیارت است «فاذا دخلت و رایت القبر فقف و قل الله اکبر الله اکبر ثلاثین مرة »
وقتی وارد حرم شدی و چشمت به قبر معصوم افتاد بایست (تامل کن تا آمادگی بیشتر برای عرض ادب پیدا کنی) و سی مرتبه ذکر الله اکبر را تکرار کن.
نکته قابل توجه این است که صد مرتبه تکبیری که قبل از زیارت گفته می شود باید به تدریج و در سه مرحله گفته شود.
راز گفتن تکبیر و شهادتین قبل از زیارت چیست؟ پاسخ آن است همان طور که قبلا اشاره شد در این زیارت مقامات بلندی برای حضرات معصومین (ع) ذکر شده است و چه بسا زائر به علت سطحی نگری در وادی هولناک غلو بیفتد. این اذکار در حقیقت جهت آمادگی زائر و پیشگیری از افتادن در آن وادی خطرناک است.
غلو چیست؟
این مسئله بسیار مهم از جهتی مربوط به کلام است و از جهتی دیگر مربوط به فقه. آن چه مربوط به فقه است آن است که مرحوم سید در عروه گوید: «لا اشکال فی نجاسة الغلاة والخوارج والنواصب; جای هیچ گونه شبهه و اشکالی در نجاست غلاة و خوارج و نواصب نیست » . سید این سخن را از صاحب جواهر برگرفته است.
این روش اعتدالی مکتب تشیع است. اعتدال یعنی این! به همان میزانی که نواصب یعنی دشنام دهندگان به اهلبیت محکومند آنان هم که امامان را در حد خدایی و پیامبری بالا می برند آنها هم محکومند، هر دو کافر و نجس اند. شیعه در همه عصرها در اعتقادات، اخلاق، اعمال از افراط و تفریط به دور است.
اما جهتی که مربوط به علم کلام است این است که غلو چیست؟ غلو عبارت است از اعتقاد به ربوبیت پیامبر (ص) یا ائمه (ع) و اعتقاد به این که آنان مستقلا خالق و رازق اند و یا اعتقاد به نبوت امامان. اینگونه اعتقاد در حقیقت نفی الوهیت رب یا شریک قائل شدن برای او و نفی نبوت و خاتمیت نبی اکرم (ص) است.
البته این نکته را نباید ناگفته گذاشت که این اعتقاد که خالق هستی خداوند است و او اختیارات ویژه ای در این جهان و آن جهان به پیامبر (ص) و امامان (ع) واگذار کرده است، این نه تنها غلو و شرک نیست بلکه عین توحید است، آن چنان که درباره حضرت عیسی (ع) می خوانیم که او فرمود: «انی اخلق لکم من الطین کهیئة الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله وابری ء الاکمه والابرص واحیی الموتی باذن الله » (11) من از گل، مجسمه پرنده ای ساخته و بر آن نفس قدسی بدمم تا به امر خدا مرغی گردد و کور مادرزاد و مبتلای به پیسی را به امر خدا شفا دهم و مردگان را به امر خدا زنده کنم »
این اعتقاد نه تنها غلو نیست که عین اعتدال است. ما خالق جهان هستی را ذات مقدس ربوبی می دانیم و معتقدیم که خداوند آن چنان که ملائکه را مدبرات امر قرار داده «والمدبرات امرا» (12) به معصومین (ع) هم مرحله ای از این تدبیر را به اذن خودش تفویض کرده است.
بنابراین اعتقاد به مقامات فوق العاده برای امامان (ع) غلو نیست. اعتقاد به این که خداوند این گلهای معطر جهان هستی را برگزیده و از هرگونه نقصی مبرا کرده است، غلو نیست چرا که «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا» (13) خداوند چنین می خواهد که هرگونه پلشتی و زشتی را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند.» اعتقاد به عصمت از اشتباه و خطا، گناه و عصیان، عین اعتدال در اعتقاد است نه غلو.
5- حفظ متانت و وقار
دیگر ادب زیارت ورود به حرم معصوم (ع) با متانت و وقار است «ثم امش قلیلا و علیک بالسکینة والوقار...»
سپس در حالت آرامش و وقار کمی راه برو.
فرق بین سکینه و وقار را چنین نقل کرده اند که سکینه آرامش و طمانینه قلبی است و وقار آرامش بدنی. در حرم معصوم (ع) هر دو لازم است هم آرامش قلبی، هم وقار.
وقار نشانه ادب و احترام است وقتی کسی بر بزرگی وارد می شود سعی می کند حریمش را حفظ کرده با وقار باشد. باید باور کنیم که زیارت امام معصوم همان زیارت امام زنده است و همان رفتاری که در زمان حیات امام انسان باید داشته باشد، باید همان را به هنگام زیارت آنها داشته باشد.
براین اساس رفتارهای غیر مؤدبانه در حرم معصوم (ع) مثل فریاد زدن، دویدن، سیگار کشیدن و... در شان آن برگزیدگان جهان هستی نیست. «یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی » ای کسانی که ایمان آورده اید، صدای خود را بلندتر از صدای پیامبر نکنید. این ادب را باید در هر جهت رعایت کرد.
6- نزدیک شدن به قبر معصوم (ع)
دیگر ادب زیارت نزدیک شدن به قبر معصوم است «و قارب بین خطاک...» و گامهایت را کوتاه بردار.
شاید راز آن این باشد که برای هر قدمی که در این مسیر برداشته می شود ثوابهای فراوان نوشته می شود، همانند همان که در نماز جماعت داریم.
در شان نزول آیه 12 سوره یس «انا نحن نحیی الموتی ونکتب ما قدموا وآثارهم وکل شی ء احصیناه فی امام مبین » ما مردگان را زنده می کنیم و آنچه را پیش فرستاده اند و تمام آثار آنها را می نویسیم و همه چیز را در کتاب مبین احصاء کرده ایم، آمده است که قبیله بنوسلمه در نقطه دوردستی از شهر مدینه قرار داشتند، تصمیم گرفتند به نزدیکی مسجد پیامبر (ص) نقل مکان کنند، آیه فوق نازل شد... پیامبر به آنان فرمود «ان آثارکم تکتب » آثار شما «گامهای شما به سوی مسجد» در نامه اعمالتان نوشته خواهد شد (و پاداش خواهید گرفت) هنگامی که بنوسلمه این سخن را شنیدند صرف نظر کردند و در جای خود ماندند. (14)
بنابراین گام های کوتاه سبب می شود تا زائر از فیض و ثواب بیشتری بهره مند گردد. گام های کوتاه و حرکت آرام از لحاظ روانی نیز مؤثر بوده و باعث تمرکز حواس و توجه و دقت نظر بیشتر می شود.
نکته دوم این که می فرماید: «سپس به قبر نزدیک شو» ، از این فراز استفاده می شود که انسان در حرم معصوم (ع) هرچه به قبر نزدیک تر شود زمینه جذب توفیقات و برکات الهی برایش آماده تر می شود.
با الهام از این فراز می توان گفت که در زیارت هرچه ممکن است باید به مرقد مطهر معصوم (ع) نزدیک شد چرا که آنجا تاثیر و گیرندگی بیشتر وجود دارد.