مقدمه
«ابوعبدالله محمد بن ادریس بن العباس » معروف به «الامام الشافعی » (150 - 204ق) پیشوای مذهب شافعی - یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت - است . مذهبهای چهارگانه به ترتیب تاریخی: مالکی، حنفی، شافعی و حنبلی اند . او از طرف پدر و مادر قرشی است . وی نوه خواهر حضرت فاطمه بنت اسد، مادر امام امیرالمؤمنین علیه السلام است . (1) از دو سالگی پدر را از دست داد و مادرش او را به مکه مکرمه برد . وی در جوانی حافظ قرآن شد و به دانشهای گوناگون دست یافت; وی در میان قبایل هذیل، ربیعه، مضر به سر برد و مسافرتهای زیادی به یمن، حجاز، ایران، شام، مصر داشت . او فقه را از شاگردان ابن عباس، که خود شاگرد امیرالمؤمنین علیه السلام بود و برخی دیگر از شاگردان اهل بیت علیهم السلام فرا گرفت و نزد مالک و ... شاگردی کرد و در عراق و مصر به تدریس و فتوا پرداخت . از وی به جز آثار فقهی، دیوان شعری به جامانده است که 9 بار به نام دیوان الشافعی و 7 بار به نام دیوان الامام الشافعی و نیز به نامهای دیگر منتشر شده است . (2)
در بین اشعار او مواردی که نشانگر شدت علاقه او به اهل بیت است دیده می شود که اکنون نمونه هایی ذکر می شود .
آل بیت الرسول صلی الله علیه و آله
یا آل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القرآن انزله
یکفیکم من عظیم الفخر انکم
من لم یصل علیکم لا صلاة له
«ای خاندان رسول خدا، محبت و دوستی شما از طرف خداوند واجب شده و این فریضه ای است که در قرآن نازل فرموده است . (3)
همین افتخار بزرگ برای شما بس که هر کس بر شما صلوات نفرستد نمازش، باطل است .» (4)
آل رسول الله صلی الله علیه و آله (5)
آل النبی ذریعتی
وهمو الیه وسیلتی (6)
ارجوبهم (7) اعطی غدا
بیدی الیمین صحیفتی (8)
«آل پیامبر صلی الله علیه و آله دستگیره و چنگ آویز منند و همانان وسیله ام به سوی خدایند . امیدوارم که به [عنایت و حرمت آنان] فردای قیامت نامه اعمالم به دست راستم داده شود .»
محصب و منی (9)
ربیع بن سلیمان مصری (174 - 270 ق). که یار و یاور و راوی کتابهای شافعی است گوید: «با شافعی در سفر حج بودیم . او بر هیچ تپه ای بالا و به هیچ وادیی سرازیر نشد، جز اینکه می گریست و این اشعار را زمزمه می کرد:
یا راکبا قف بالمحصب (10) من منی
واهتف بقاعد خیفها (11) و الناهض
«ای سواره در شنزار منی (که معروف به خیف بنی کنانه است) بایست و همه حاجیان را، چه آنکه در [مسجد] خیف منی نشسته یا به نماز ایستاده، ندا بده .»
سحرا اذا فاض الحجیج (12) الی منی
فیضا کملتطم (13) الغرات الفائض
«به سحرگاه هنگامی که سیل مواج حاجیان از مشعر سرازیر منی می گردد و بسان فرات مواج و پرتلاطمی بر سر هم می ریزند [به آواز بلند به همگان بگو:]
ان کان رفضا (14) حب آل محمد
فلیشهد الثقلان انی رافضی
«اگر دوستی آل محمد صلی الله علیه و آله سبب رافضی بودن است، چه باک، جن و انس شاهد باشند که بجد رافضی هستم!!!»
و اخبر هم انی من النفر (15) الذی
لولاء اهل البیت لیس بناقض
«و جمعیت حجاج را خبر کن که قطعا من از آن گروهی هستم که نسبت به ولایت و نصرت اهل بیت علیهم السلام [ثابت قدمم و هیچ گاه] عهد شکن نخواهم بود .»
حب اهل البیت (16)
هنگامی که شافعی با صراحت، محبت اهل بیت علیهم السلام را بر زبان آورد و اصرار داشت که او از شیعیان و پیروان آنان است، درباره او بگو مگوها و شایعات زیادی بر سر زبانها افتاد; نهایتا در پاسخ بدگوییها، چنین گفت:
اذا نحن فضلنا علیا فاننا
روافض بالتفضیل عند ذوی الجهل
«هنگامی که ما علی علیه السلام را بر دیگران برتری دادیم، نزد افراد نادان، ما رافضی قلمداد می شویم .»
سفن النجاة (17)
ولما رایت الناس قد ذهبت بهم
مذاهبهم فی ابحر الغی والجهل
«وقتی مردم رادیدم که مذهبهایشان آنان را در دریاهای جهل و گمراهی فرو می ریزد،»
رکبت علی اسم الله فی سفن النجا
وهم آل بیت المصطفی خاتم الرسل (18)
«با نام خدا به کشتیهای نجات پیوستم و آنان اهل بیت حضرت محمد مصطفی خاتم پیامبرانند علیهم السلام .»
وامسکت حبل الله و هو ولاؤهم
کما قد امرنا بالتمسک بالحبل
«وچنگ زدم به «حبل الله » و آن ولایت آنان است; همان گونه که به ما دستور داده اند که به حبل الله تمسک جوییم .» (19)
اذا افترقت (20) فی الدین سبعون فرقة
ونیفا کما قد صح فی محکم النقل
«هنگامی که امت واحده اسلامی به بیش از هفتاد فرقه تبدیل شدند، چنان که در روایت معتبر و محکم وارد شده است،»
ولم یک ناج منهم غیر فرقة
فقل لی بها یاذالرجاحة (21) والعقل
«و جز یک فرقه از آنها اهل نجات نخواهد بود، ای صاحب کمال عقل و حلم به من بگو .»
افی فرق الهلاک آل محمد (22)
ام الفرقة التی نجت منهم قل لی
«آیا آل محمد در میان فرقه های هلاک و نابود شونده اند؟ یا آنان فرقه ناجیه و رستگارند؟ جواب مرا بده .»
فان قلت فی الناجین فالقول واحد
و ان قلت فی الهلاک حفت عن العدل
«پس اگر بگویی آل محمد در میان نجات یافتگانند که عقیده من و شما یکی است [و مدعایم ثابت خواهد شد] و اگر بگویی آنان جزو نابود شوندگانند، بی انصافی کرده ای و از حق و عدل، کناره گرفته ای .»
اذا کان مولی القوم (23) منهم فاننی
رضیت بهم مازال فی طلهم طلی
«هنگامی که امام و مولای مسلمانان از اهل بیت علیهم السلام باشد - که چنین است - پس به ضرس قاطع می گویم که من به همخطی و همگامی با آنان خشنودم مادامی که نم نم بارش من در میان بارانشان باشد [و در بین یارانشان سهمی داشته باشم] .»
فخل علیا لی اماما ونسله
وانت من الباقین فی سائر الحل
«پس علی و نسلش را به عنوان امامان من رها کن [و به من واگذار] و تو نسبت به دیگران، آزادی .»
آل بیت الرسول صلی الله علیه و آله
یا آل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القرآن انزله
یکفیکم من عظیم الفخر انکم
من لم یصل علیکم لا صلاة له
آل رسول الله صلی الله علیه و آله
آل النبی ذریعتی
وهمو الیه وسیلتی
ارجوبهم اعطی غدا
بیدی الیمین صحیفتی
محصب و منی
یا راکبا قف بالمحصب من منی
واهتف بقاعد خیفها و الناهض
سحرا اذا فاض الحجیج الی منی
فیضا کملتطم الغرات الفائض
ان کان رفضا حب آل محمد
فلیشهد الثقلان انی رافضی
و اخبر هم انی من النفر الذی
لولاء اهل البیت لیس بناقض
× × ×
حب اهل البیت
اذا نحن فضلنا علیا فاننا
روافض بالتفضیل عند ذوی الجهل × × ×
سفن النجاة
ولما رایت الناس قد ذهبت بهم
مذاهبهم فی ابحر الغی والجهل
رکبت علی اسم الله فی سفن النجا
وهم آل بیت المصطفی خاتم الرسل
وامسکت حبل الله و هو ولاؤهم
کما قد امرنا بالتمسک بالحبل
اذا افترقت فی الدین سبعون فرقة
ونیفا کما قد صح فی محکم النقل
ولم یک ناج منهم غیر فرقة
فقل لی بها یاذالرجاحة والعقل
افی فرق الهلاک آل محمد
ام الفرقة التی نجت منهم قل لی
اذا کان مولی القوم منهم فاننی
رضیت بهم مازال فی طلهم طلی
فخل علیا لی اماما ونسله
وانت من الباقین فی سائر الحل