پس از پیدایش رژیم صهیونیستی و آغاز منازعات اعراب و اسراییل، منطقه خاورمیانه به کانون بحران تبدیل گردید. در این راستا، به منظور برقراری صلح و فیصله یافتن قضایا به نفع اسراییل تلاش های بسیاری صورت گرفته است که عمدتا با شکست مواجه شده اند.
«نقشه راه» جدیدترین نوع از اینگونه تلاش ها است که به جهت هم زمانی با پیامدهای حمله امریکا و انگلیس به عراق، مجال چندانی برای پرداختن به آن فراهم نشد. مطلب حاضر نوشته ادوارد سعید استاد فلسطینی الاصل دانشگاه های امریکا می باشد که از دیدگاه خود به تحلیل این قضایا پرداخته است. او ضمن انتقاد شدید به جریان محافظه کار فلسطینی به ویژه ابومازن نخست وزیر جدید، و رد اقدامات مسلحانه گروه های جهاد، نسبت به جریان سومی که آن را اصلاح طلب و میانه رو می داند به رهبری برغوثی ابراز علاقه می کند. مطالب فوق صرفا مبیّن دیدگاه های این استاد فلسطینی است.
در اوایل ماه مه، هنگامی که کالین پاول سرگرم دیدار از اسراییل و سرزمین های اشغالی بود، با محمود عباس [ابومازن] نخست وزیر جدید فلسطین ملاقات کرد و نیز در دیداری جداگانه با گروه کوچکی از فعالان جامعه مدنی از جمله حنان عشروای و مصطفی برغوثی گفت وگو کرد. بنا به گفته برغوثی، کالین پاول با دیدن نقشه های رایانه ای شهرک های صهیونیست نشین، حصارهایی به ارتفاع هشت متر و ده ها پست بازرسی نظامیان اسراییلی که زندگی را برای فلسطینیان سخت و جانفرسا کرده اند؛ دچار تعجب و حیرت گردید. هر چند نخواهیم به روی خودمان بیاوریم؛ اما باید گفت که دید پاول درباره واقعیات فلسطین، برخلاف پست و مقام بالایی که دارد، نگرشی ناقص است، با این حال، او درخواست کرد که بخشی از این اسناد را با خود ببرد و به فلسطینیان اطمینان داد که همان تلاشهایی که از سوی بوش صرف موضوع عراق شده است، در حال حاضر از سوی او مصروف «نقشه راه» می شود. در آخرین روزهای ماه مه، همین نقطه نظرات از سوی شخص بوش و در قالب مصاحبه هایی که با رسانه های عربی انجام می داد؛ بیان شد. اگرچه، او به جای بیان مسایل خاص، تنها بر روی کلیات تاکید کرد. بوش در اردن با رهبران فلسطینی و اسراییلی و پیش از آن با سران بزرگ عرب البته به استثنای بشار اسد دیدار کرده بود. به نظر می رسد؛ این موضوع که آریل شارون طرح نقشه راه را پذیرفته است؛ (البته با حق کافی برای زیر پا گذاشتن پذیرش این طرح) می تواند نویدبخش تشکیل یک دولت فلسطینی باثبات باشد.
قرار است، دیدگاه بوش (این عبارت یادآور نکته ای عجیب و رویایی است که در حقیقت، همان طرح صلح سه مرحله ای، حساب گرانه و دقیق و معین است) توسط یک تشکیلات صاحب صلاحیت بازسازی شده و با قطع خشونت و آشوب بر ضد اسراییلی ها و انتصاب حکومتی، برآورنده خواسته های اسراییل و به اصطلاح گروه چهار (امریکا، سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و روسیه) باشد که پایه گذار طرح صلح هستند. اسراییل نیز به سهم خود متعهد می شود که در راستای بهبود شرایط انسانی، تسهیل در محدودیتها و برداشتن موانع عبور و مرور بکوشد، هر چند، زمان و مکان این تعهدات مشخص نشده است. تا ماه ژوین 2003، با اجرای نخستین مرحله از این قرار است که می توانیم شاهد تخلیه 60 شهرک یهودی نشین باقی مانده در بالای تپه ها (موسوم به شهرکهای غیرقانونی خارج از محدوده که از مارس سال 2001 احداث شده اند) باشیم، اگرچه، تاکنون درمورد برچیدن شهرکهای دیگر صحبتی نشده است. شهرکهایی که در کرانه باختری و نوار غزه دربرگیرنده 000/200 یهودی می باشد. همچنین از 000/200 یهودی شهرک نشین دیگر که به بیت المقدس شرقی منضم شده اند؛ سخنی به میان نیامده است. در مرحله دوم، با عنوان مرحله گذار به عمل که از ماه ژوین شروع شده و تا دسامبر 32 ادامه می یابد؛ قرار است، به نحوی عجیب بر روی «گزینه تشکیل دولتی فلسطینی با مرزهای موقت و ویژگیهای یک دولت مستقل» متمرکز شود البته، هیچ یک از این پارامترها مشخص نشده و بنا است، ابتدا طرح این مباحث در یک کنفرانس بین المللی به تصویب برسد؛ آنگاه دوباره یک دولت فلسطینی با «مرزهای موقت تشکیل» شود. مرحله سوم، پایان بخشیدن کامل به منازعات است که این مرحله نیز از طریق کنفرانس بین المللی صورت می گیرد و وظیفه اش، حلّ وفصل پیچیده ترین موضوعات این مباحث یعنی آوارگان، بیت المقدس و مرزها می باشد.(1) در تمامی این مراحل، نقش اسراییل همکاری است و بار اصلی مسوولیت متوجه فلسطینی ها است که باید در این مدت با تداوم ارایه رفتارهای شایسته و موفقیت آمیز به سرعت جبران مافات کنند؛ در حالی که، ارتش اشغالگر، کم وبیش در منطقه حضور دارد. البته، بنا بر این است که در مناطق مورد تهاجم بهار سال 2002 نرمش بیشتری به خرج دهد. در این طرح، هیچ گونه سیستم نظارتی پیش بینی نشده است و ساختار اغواکننده طرح، دست اسراییل را برای ارتکاب هرگونه اتفاق احتمالی در آینده اگر قرار باشد اتفاقی رخ دهد بسیار باز گذاشته است. همان گونه که در مورد حقوق انسانی فلسطینی ها چیز زیادی برای پنهان کردن وجود ندارد. در این طرح، هیچگونه تصحیح و اصلاحیه ای قید نشده است؛ کاملا مشخص است که تداوم این برخوردها و یا قطع آن همچون گذشته بستگی به نظر اسراییل دارد.
از نظر تمام مفسرین، برای یک بار هم که شده؛ بوش به واقع نسبت به حلّ و فصل معضلات خاورمیانه اظهار امیدواری کرده است. اخباری که به صورت حساب شده از کاخ سفید به بیرون درز کرده؛ حاکی از آن است که در صورت سرسختی شارون، امریکا در صدد ارایه فهرستی از تحریمهای احتمالی بر ضداسراییل است، اما این موضوع به سرعت تکذیب گردید. یافته های اجتماعی رسانه ها حکایت از اسناد در حال ارایه دارد البته بسیاری از آنها، طرحهای صلح پیشین است که نشان می دهد؛ اقدامات بوش و اعتماد به نفس جدیدی که در او ایجاد شده؛ ناشی از پیروزی او در عراق است. براساس بیشتر مذاکراتی که در مناقشه فلسطینی ها و اسراییلی ها برگزار شده؛ کلیشه های بکار رفته و فرضیه های بعید و دور از انتظار، به جای واقعیات قدرت حیات تاریخی، گفتمان جاری را شکل داده است. شک و تردید و انتقادها به عنوان اقداماتی غیرامریکایی بی اهمیت تلقی می شوند؛ در حالی که بخش قابل توجهی از رهبری سازمان یافته یهودی به این بهانه که طرح، مستلزم واگذاری امتیازات بسیاری از سوی اسراییل است، آن را رد کرده اند. اما رسانه های کلیدی همواره این نکته را به ما خاطرنشان می کنند که شارون از نوعی «اشغال» یاد می کند که تاکنون، به آن موفق نشده است و در عمل، قصد خود مبنی بر پایان بخشیدن به حاکمیت اسراییل بر 5/3 میلیون نفر فلسطینی را اعلام کرده است. اما آیا نسبت به پایان بخشیدن موضوعی که پیشنهاد کرده؛ آگاه است. گیدیون لوی (Gideon Levy) مفسر روزنامه هاآرتص (Haaretz) در مطلبی در اول ماه ژوین نوشت که شارون نیز همچون بیشتر اسراییلی ها «درباره زندگی با حکومت نظامی در جوامعی که سالها تحت محاصره نظامی بوده اند؛ چیزی نمی داند. او در مورد رفتار تحقیرآمیزی که در پستهای بازرسی صورت می گیرد؛ چه می داند؟
او در مورد مردمی که مجبور به مسافرت در جاده های گلی و شنی شده اند، با خطراتی که جانشان را تهدید می کند و برای اینکه بتوانند زن بارداری را به یک بیمارستان برسانند، چه می داند؟ شارون از زندگی در اوج فقر و گرسنگی چه می داند؟ درباره خانه ای که تخریب شده و از کودکانی که شاهد کتک خوردن والدین خود و تحقیرشدنشان در نیمه های شب هستند، چه می داند!»
غفلت هولناک دیگر در مورد طرح نقشه راه «دیوار جدایی» بسیار بزرگی است که در حال حاضر، در کرانه باختری در دست ساخت است، 347 کیلومتر دیوار بتونی از شمال به جنوب که پیش تر 120 کیلومتر آن ایجاد شده است. ارتفاع این دیوار 7 متر و 62 سانتی متر و قطر آن حدود 3 متر است و هزینه ساخت آن بالغ بر 6/1 میلیون دلار در هر کیلومتر می باشد. این دیوار، تنها اسراییل را از یک دولت فلسطینی فرضی و براساس خطوط مرزی سال 1967 جدا نمی کند؛ بلکه بسیاری از راه ها و جاده های سرزمین فلسطین را در برمی گیرد و گاهی تا 56 کیلومتر از یک مسیر را شامل می شود. این دیوار با سنگرها، سیمهای برق و خندقهایی احاطه شده و در فواصل منظم برجهای دیده بانی از آن مراقبت می کنند. یک دهه پس از خاتمه حکومت نژادپرستی در آفریقای جنوبی، این دیوار بسیار دهشتناک نژادپرستانه، در حال ساخته شدن است بدون آنکه بیشتر اسراییلی ها یا متحدین امریکایی آنها نیم نگاهی به بالارفتن این دیوار داشته باشند، کسانی که چه بخواهند و چه نخواهند؛ قرار است، هزینه سنگین ساخت آن را بپردازند. 000/40 ساکن فلسطینی شهر قلقیلیه در خانه هایشان، در یک سوی دیوار زندگی می کنند و زمینهایی که در آن کشاورزی کرده و معاش زندگی شان را از آن تامین می کنند، در سوی دیگر دیوار قرار دارد. تخمین زده می شود که در پایان ساخت دیوار احتمالا هنگامی که امریکا، اسراییل و فلسطینی ها در واپسین ماه های مراحل ساخت آن در حال مشاجره هستند حدود 000/300 فلسطینی از زمین های کشاورزی خود جدا شده اند. نقشه راه در مورد تمامی این موضوعات ساکت است، همان گونه که در مورد موافقت شارون با ساخت دیواری در بخش شرقی کرانه باختری ساکت ماند. در صورت ساخته شدن این دیوار، به میزان 40 درصد از وسعت سرزمینی که قرار است در اختیار دولت رویایی مورد نظر بوش [دولت فلسطینی [قرار گیرد؛ کاسته خواهد شد و این، همان چیزی است که شارون در تمام این مدت در ذهنش پرورش داده است.
منطق ناگفته ای در پشت پذیرش تعدیل شده اسراییل نسبت به این طرح و تعهد آشکار امریکا نسبت به آن وجود دارد و آن منطق، موفقیت نسبی مقاومت فلسطینی ها است. این موضوع یک واقعیت است، خواه کسی این شیوه را تایید بکند یا نکند و هزینه های سنگین آن را بپذیرد یا نپذیرد. عوارض سنگینی بر نسل دیگری از فلسطینی ها تحمیل می شود؛ کسانی که در مواجهه با برتری کامل قدرت امریکا و اسراییل، هنوز تسلیم نشده است. دلایل مختلفی برای طرح نقشه راه ارایه شده است؛ مانند حمایت 56 درصد اسراییلی ها از این طرح، تسلیم شارون در برابر واقعیتهای بین المللی، نیاز بوش برای ماجراجویی های نظامی اش در دیگر نقاط به پوششی عربی اسراییلی و اینکه فلسطینی ها در نهایت بر سر عقل آمده و ابومازن را بر سر کار آورده اند و غیره. برخی از این موارد درست است، اما به نظر من دلیل اصلی این بود که فلسطینیان در نپذیرفتن این موضوع که آنها «مردمی شکست خورده» هستند، و از خود سرسختی نشان دادند، مردم شکست خورده همان توصیفی است که رییس ستاد مشترک ارتش اسراییل درباره فلسطینی ها بکار برده است، اگر وضعیت به این صورت نبود، دیگر طرح صلحی هم وجود نداشت. با این حال، هر کس که هنوز فکر می کند؛ نقشه راه، چیزی در حد حل وفصل منازعه است و یا از عهده حل مسایل اساسی برخواهد آمد؛ اشتباه می کند. مانند بیشتر گفتمان های رایج صلح، این طرح نیز باعث ایجاد مانع شده و موجبات انصراف فلسطینی ها را فراهم خواهد آورد و یا هزینه قربانیهای آن را بر شانه فلسطینی ها خواهد گذاشت و تاریخ فلسطینی را دستخوش تحریف کامل خواهد کرد. در مطالعه نقشه راه باید آماده مواجهه با سندی شد که هنوز جا نیفتاده و از زمان و مکان آن خبری در دست نیست.
به عبارت دیگر، نقشه راه نه طرحی برای صلح و نه برای استمالت و آرام سازی فلسطینیان است؛ بلکه طرحی برای پایان بخشیدن به قضیه فلسطین به عنوان یک معضل می باشد. از این رو، تکرار عبارت «اجرا» در نثر خشک و بی روح این سند، استفاده از عبارت آن گونه که انتظار می رود؛ فلسطینی ها رفتار کنند، عدم خشونت و اعتراض، دمکراسی بهتر، رهبران و نهادهایی مناسب تر، تمامی اینها بر این نکته مبتنی است که مشکل اصلی ناشی از شدت مقاومت فلسطینی ها است و نه اشغالگری که باعث طغیان آنها شده است. انتظار اقدامی مشابه از سوی اسراییل را نمی توان داشت؛ مگر اینکه از ساخت شهرک های کوچکی که پیش تر از آنها صحبت کردم و به «پایگاه های غیرقانونی» معروف هستند (طبقه بندی جدیدی که تحمیل سکونت اسراییلی ها در سرزمین فلسطین را قانونی می داند) منصرف شوند. بیشتر شهرک سازیها «متوقف» شده؛ اما به یقین برچیده و تخلیه نشده اند. در مورد آنچه فلسطینی ها از سال 1948 از دست اسراییلی ها و امریکایی ها کشیده اند؛ هیچ سخنی به میان نیامده است. در مورد توسعه کامل اقتصاد فلسطین آنگونه که سارا روی (Sara Roy) پژوهشگر امریکایی در کتاب در دست چاپش توصیف کرده؛ هیچ صحبتی نمی شود. تخریب منازل، از ریشه درآوردن درختان، بیش از 5000 زندانی، سیاست ترورهای هدفمند، محاصره هایی که از سال 1993 انجام می شود، تخریب گسترده تاسیسات زیربنایی، شمار بسیار کشته ها و مصدومین، از تمامی این مسایل و مسایل دیگر، بدون آوردن کلمه ای گذشتند.
تهاجم وحشیانه و یکجانبه گرایی متعصبانه گروه های امریکایی و اسراییلی امری شناخته شده است. گروه فلسطینی، اعتماد به نفس مناسب ندارد و متشکل از گروه سنی نزدیک به سن عرفات می باشد. در حقیقت، برخلاف تمام تلاشهای حساب شده ای که از سوی پاول و دستیارانش برای خودداری از دیدار با عرفات صورت گرفته بود؛ به نظر می رسد که نقشه راه فرصت دوباره ای را در اختیار یاسر عرفات قرار می دهد. اگرچه تلاش اسراییل برای تحقیر او از طریق اسکان اجباری عرفات در مجموعه ای که در تیررس آنها قرار دارد. سیاست احمقانه ای بود. وی، هنوز امور را در کنترل خود دارد. عرفات، رییس جمهور منتخب فلسطین باقی مانده و سر کیسه پول در دست او است (البته هنوز خیلی باقی مانده تا این کیسه به طور کامل پر شود)، درباره موقعیت او باید گفت که هیچ یک از اعضای گروه «اصلاحی» فعلی (که به همراه سه عضو مهم جدید، همان اعضای گروه قدیمی هستند که دوباره سازماندهی شده است) از نظر قدرت و ویژگی های کاریزماتیک، همپایه این مرد [عرفات] نیستند.
با ابومازن شروع می کنیم. نخستین بار در مارس 1977 او را در اولین جلسه شورای ملی که در قاهره برگزار شد؛ ملاقات کردم. وی طولانی ترین سخنرانی را که شنیده بودم؛ به شیوه ای آموزشی ارایه کرد که حکایت از تدریس ابومازن در دبیرستانهای قطر داشت و برای نمایندگان مجلس فلسطین، تفاوتهای میان صهیونیسم و اختلاف عقیده آن با صهیونیست را تشریح کرد. این موضوع، نوعی پادرمیانی مهم محسوب می شد؛ چرا که در آن روزها، بیشتر فلسطینی ها به این نکته توجه نداشتند که اسراییل تنها از صهیونیست های بنیادگرایی که مورد لعن و نفرین اعراب هستند، تشکیل نشده؛ بلکه برخی گروه های صلح طلب نیز در میان آنها وجود دارند. با نگاهی به گذشته درمی یابیم که، درحقیقت سخنرانی ابومازن ارایه کننده برنامه های محرمانه سازمان آزادی بخش فلسطین بود، گفت وگوهایی طولانی فلسطینی ها و اسراییلی ها در اروپا به خاطر صلح و تاثیرات قابل ملاحظه ای که بر جوامع خاص هر یک از دو طرف گذاشت و تشکیل هواداران صلح، پیمان اسلو را امکان پذیر ساخت.
با این وجود، کسی شک ندارد که سخنرانی ابومازن و نیز برنامه هایی که پس از آن اجرا شد؛ به تایید عرفات رسیده بود. برنامه هایی که به بهای از دست دادن مردان شجاعی همچون عصام سرتاوی (Issam Sartawi) و سعید حمّامی (Said Hammami) تمام شد. هنگامی که شرکت کنندگان فلسطینی از درون هسته سیاست مداران فلسطین (مانند جنبش فتح) به عرصه آمدند؛ اسراییلی ها طرف مقابل یک گروه کوچک حاشیه ای از طرفداران صلح بودند که شجاعتشان در این زمینه، قابل ستایش بود. در سال های 1971 1982 که مقر سازمان آزادی بخش فلسطین در بیروت قرار داشت؛ ابومازن در دمشق مستقر بود، اما در دهه بعد، به عرفات و ستاد تبعیدی وی در تونس ملحق گردید. او را چندین مرتبه دیده ام و سازمان منظم تحت امر وی، شیوه بوروکراتیک و علاقه آشکارش به اروپا و امریکا به عنوان عرصه هایی که فلسطینی ها می توانند برای پیشبرد اهداف صلح با اسراییل از آنها استفاده موثری ببرند؛ توجه مرا به خود جلب کرده است. پس از کنفرانس مادرید در سال 1991، به منظور آماده کردن پرونده های مذاکرات در موضوعاتی همچون آب، مهاجرین، مسایل جمعیتی و مرزها در جهت پیشبرد آنچه که قرار بود، زمینه ساز جلسات محرمانه اسلو در سالهای 1992 و 1993 شود؛ از او خواسته شد تا کارکنان سازمان آزادی بخش فلسطین و جمعی از اندیشمندان مستقل اروپا را در قالب چند گروه گرد هم آورد؛ اگر چه تا جایی که من اطلاع دارم، هیچ یک از این پرونده ها مورد استفاده قرار نگرفت و هیچ یک از کارشناسان فلسطینی به طور مستقیم در این مذاکرات حضور نداشت و هیچ یک از نتایج این تحقیقات نیز بر روی اسناد نهایی مذاکرات تاثیری نگذاشت.
در مذاکرات اسلو، اسراییلی ها تیمی از کارشناسان خود را اعزام کرده بودند که به دلیل در اختیار داشتن برخی اسناد، آمار و نقشه ها حمایت می شدند و دست کم 17 پیش نویس از پیش آماده شده، در اختیار داشتند که قرار بود، فلسطینی ها در پایان آنها را امضا کنند، این در حالی بود که متاسفانه، فلسطینی ها هیات مذاکره کننده خود را محدود به سه گروه از اعضای سازمان آزادی بخش فلسطین کرده بودند که هیچ یک از آنها زبان انگلیسی نمی دانست و پیشینه ای در عرصه مذاکرات بین المللی (و یا هر نوع حضور بین المللی) نداشت. به ظاهر نظر عرفات، این بود که با اعزام چنین تیمی بتواند حضور خود را در بطن این فرآیند، به ویژه پس از خروجش از بیروت و تصمیم فاجعه بارش مبنی بر جانبداری از عراق در جنگ خلیج[فارس] به سال 1991 حفظ کند، اگر او اهداف دیگری را در سر می پروراند؛ همان گونه که همیشه شیوه اش این بوده، خود را به طور موثری برای دستیبابی به آنها آماده نکرده بود. براساس خاطرات ابومازن و دیگر روایاتی که از مذاکرات اسلو نقل شده است؛ رضایت مندی عرفات در این بود که به عنوان «معمار» توافقات شناخته شود؛ هر چند که او هرگز در آن مذاکرات تونس را ترک نکرد. ابومازن تا آنجا پیش می رود که می گوید؛ پس از مراسم واشنگتن (جایی که او در کنار عرفات، رابین، پرز و کلینتون ظاهر شد) یک سال وقت صرف گردید تا عرفات را متقاعد کند که از مذاکرات اسلو چیزی عاید او نشده است! به هر حال بیشتر یافته های مذاکرات صلح بر این حقیقت تاکید دارند که عرفات سعی بر ادامه اعمال نفوذ خود به شکل سابقش دارد. پس جای تعجب نیست که مذاکرات اسلو شرایط کلی فلسطینی ها را به مراتب بدتر از گذشته کرد. تیم امریکایی به رهبری دنیس راس (Dennis Ross) مسوول سابق لابی به نفع اسراییلی ها در کنگره الان، دوباره به این شغل بازگشته است همچون گذشته از اسراییلی ها جانبداری می کرد. اسراییلی ها قرار بود، پس از یک دهه کامل، 18 درصد از سرزمینهای اشغالی را در بدترین شرایط یعنی با تداوم حضور نیروهای ارتش اسراییل در این مناطق به منظور حفظ امنیت، مرزها و آب در اختیار فلسطینی ها قرار دهد. بسیار طبیعی بود که شمار شهرک نشین ها به بیش از دو برابر برسد.
از زمان بازگشت سازمان آزادی بخش فلسطین به سرزمینهای اشغالی در سال 1994، ابومازن همچنان به عنوان یک شخصیت رده دوم باقی مانده است؛ شهرت جهانی وی به خاطر «نرمش» در برابر اسراییل، تملق از عرفات و فقدان کامل پایگاه سازمان یافته سیاسی، برخلاف اینکه او یکی از از بنیانگذاران اصلی جنبش فتح بوده و مدتی طولانی عضو و دبیرکل کمیته مرکزی آن بوده است، از دلایل این امر به شمار می رود. تا جایی که اطلاع دارم تا به حال، به طور مشخص برای مقامی در شورای قانونگذاری فلسطین انتخاب نشده است. سازمان آزادی بخش فلسطین و تشکیلات خودگران با حاکمیت عرفات از هر حُسنی که برخوردار باشند؛ فاقد شفافیت لازم هستند. درباره نحوه تصمیم سازی، اطلاعات چندانی در دست نیست. درباره چگونگی هزینه شدن پولهای دریافتی نیز همینطور و اینکه علاوه بر عرفات چه کسی قدرت اِعمال نظر دارد؛ چندان مشخص نیست. به هر حال، همه با این موضوع موافقند که عرفات به عنوان یک مدیر بسیار سخت گیر و آزاردهنده در کنترل و نظارتهای عجیب و غریب، به هر شکل ممکن همچنان، به عنوان شخصیت محوری تشکیلات باقی خواهد ماند. به همین دلیل است که ارتقای ابومازن به مقام یک نخست وزیر اصلاح طلب که موجب خوشحالی امریکا و اسراییل شد؛ از نظر تمام فلسطینی ها بیشتر به یک لطیفه شبیه است، این، همان روش پیرمرد [عرفات] می باشد که برای حفظ قدرت، ترفند جدیدی پیدا کرده است. ابومازن، در اذهان عمومی فردی بی خاصیت می باشد که به شکل محسوسی فاسد و فاقد هر گونه تفکری مختص به خویش است، مگر اینکه در تلاش برای جلب رضایت اربابش باشد.
او نیز همچون عرفات هیچ گاه در جایی غیر از کشورهای حاشیه خلیج[فارس]، سوریه، لبنان، تونس و در حال حاضر فلسطین اشغالی زندگی نکرده است؛ به جز عربی، زبان دیگری نمی داند و سخنور قابلی نبوده و فاقد وجهه عمومی است. در مقایسه، محمد دهلان، فرمانده امنیتی جدید غزه شخصیت پیشگام تری که امریکایی ها و اسراییلی ها بیشتر به او دل بسته اند جوان تر، باهوش تر و سنگدل تر است. در 8 سالی که او فرمانده 14 و یا 15 سازمان امنیتی عرفات بود، غزه به دهلانستان معروف شده بود.
سال گذشته، تنها بدین دلیل از سوی اروپایی ها، امریکایی ها و اسراییلی ها برای منصب «فرماندهی امنیت متحد» به کار گماشته شود؛ استعفا داد، اگرچه او نیز همیشه یکی از افراد مورد اعتماد عرفات بوده است.
حال از او انتظار می رود که نسبت به حماس و جهاداسلامی شدت عمل بیشتری به خرج دهد؛ یعنی یکی از خواسته های مورد تاکید اسراییل که امیدوار است در پس آن چیزی شبیه جنگ داخلی در فلسطین دربگیرد که کورسوی امیدی را در پیش روی ارتش اسراییل روشن کند.
هیچ اهمیتی ندارد که ابومازن با چه دقت و انعطافی «عمل» خواهد کرد؛ چرا که قرار است، سه عامل او را محدود کنند. نخست، شخص عرفات است که کنترل جنبش فتح را در اختیار دارد، فتحی که در مرحله نظری، پایگاه قدرت ابومازن محسوب می شود. عامل دیگر، شارون است (که تا آخر راه امریکا را به عنوان حامی با خود همراه دارد). در فهرست 14گانه ای از «اظهارات» درباره نقشه راه که در 27 ماه مه در روزنامه هاآرتص به چاپ رسید؛ شارون در برابر هر چیزی که نوعی انعطاف از سوی اسراییل به حساب آید؛ محدودیتهای بسیار سختی را اعمال کرد. آخرین عامل بوش و دارودسته اش هستند، قضاوت در مورد اداره افغانستان و عراق پس از جنگ نشان می دهد که آنها دیگر نه اشتها و نه میلی برای رقابت در ملت سازی که به یقین مورد نیاز خواهد بود ندارند. پیش تر، هواداران راست مسیحی بوش در جنوب با سروصدای زیادی اعمال فشار بر اسراییل را مورد نکوهش قرار داده بودند و لابی پرقدرت امریکا در جهت منافع اسراییل، با کمک دستیار مطیع خود یعنی کنگره امریکا که در اشغال اسراییلی ها است، بر ضد هر گونه اشاره ای که حاکی از اعمال فشار بر ضداسراییل باشد؛ وارد عمل شده اند، هر چند که در حال حاضر، این نکته بسیار مهم و اساسی باشد که مرحله نهایی آغاز شده است.
اگر از دیدگاه فلسطینی ها، چشم انداز آینده نزدیک ناخوشایند باشد؛ به نظر می رسد؛ گفتن اینکه این چشم اندازها تاریک نخواهد بود؛ برایم امری آرمان گرایانه باشد. به خیره سریهایی که مطرح کردم؛ باز می گردم و این حقیقت که جامعه ویران فلسطین که کم وبیش از بین رفته و از راه های مختلف تخریب شده است، همچون پرنده بال و پر شکسته توکا در داستان هاردی (Hardy)، قادر است با تاریک تر شدن هوا بپرد و جانش را نجات دهد. هیچ یک از جوامع غربی به این سرکشی و نافرمانی نیست و هیچ یک دارای نهادهای کارآمد و غنای ابتکارات مدنی و اجتماعی نمی باشد. اگرچه بیشتر، آنها سازمان یافته نیستند و در برخی موارد هدایت زندگی مصیبت بار در تبعید و بی خانمانی را به دوش می کشند، فلسطینیان آواره همچنان پرانرژی درگیر حل مشکلات زندگی جمعی خود هستند و هر کسی را که من می شناسم؛ همواره در تلاش است تا به شکلی، این آرمان را به پیش ببرد. تنها، بخش کوچکی از این انرژی درون تشکیلات خودگردان رخنه کرده که جدای از شخصیت به شدت متناقض عرفات، در حاشیه قرار گرفته است. براساس نظرسنجی های اخیر، فتح و حماس توانسته اند؛ حمایت تقریبی 45 درصد از رای دهندگان را بدست آورند و 55 درصد باقیمانده دچار تحولی متفاوت شده اند و بیشتر آنها امیدوارانه در انتظار دگرگونیهای سیاسی هستند.
در حال حاضر، یگانه منشا قدرت اصیل، مردم هستند که به روشنی هدایت کننده احزاب مذهبی و زیرمجموعه های اصلی سیاسی آنها می باشند. از میان ملی گرایان سنتی که به طور عمده از سوی فعالان قدیمی (به جای جوان) جنبش فتح تحت فرمان عرفات پیشنهاد می شوند، پیشگامان ملی سیاسی (NPI) و شخصیت محوری آن مصطفی برغوثی پزشک تحصیل کرده در مسکو فراخوانده شده اند. مهم ترین کار برغوثی ریاست کمیته امداد پزشکی در روستاها است که مراقبتهای بهداشتی را برای بیش از 000/100 روستایی فلسطینی به ارمغان آورده است. برغوثی که در گذشته، طرفدار متعصب حزب کمونیست بود، سازمان دهنده و رهبری کم حرف است که از ایجاد صدها مانع در برابر جنبش فلسطینی ها جلوگیری کرده است. وی بارها به خارج از فلسطین مسافرت کرده تا فرد یا سازمان مستقلی را که در ورای برنامه های سیاسی بتواند به اصلاحات اجتماعی و نیز آزادی در کنار آموزه های سیاسی کمک کند، برای یاری به فلسطینی ها گرد هم جمع نماید. جدای از تکلفات مرسوم، برغوثی با اسراییلی ها، اروپایی ها، امریکایی ها، آفریقایی ها، آسیایی ها و عرب ها یک جنبش همبستگی دلبخواه و خوش فرمی را شکل داده است که در حال تمرین کثرت گرایی و همزیستی است که وعده می دهد. NPI در برابر نظامی گری بی هدف انتفاضه تسلیم نشده است. این جنبش برای بیکاری و خدمات اجتماعی مستمندان برنامه های آموزشی ارایه می کند که پاسخگوی شرایط فعلی و فشارهای اسراییلی ها است. علاوه بر اینها، NPI که در آستانه شهرت به عنوان یک حزب سیاسی است، درصدد بسیج جامعه فلسطین در داخل و تبعیدیها در خارج برای برگزاری انتخابات آزاد می باشد؛ انتخاباتی آزاد که ترسیم کننده خواست فلسطینی ها و نه منافع اسراییل و امریکا است. این احساس اصالت به نظر همان چیزی می آید که ابومازن به خاطر فقدانش، در میانه راه بریده است.
در اینجا بحث درباره ایجاد دولتی موقت در 40 درصد از خاک فلسطین، فارغ و بی توجه به آوارگان و بیت المقدس اسیر در دست اسراییلی ها نیست، بلکه منظور سرزمینی مستقل و آزاد از اشغال نظامی می باشد که حاصل اقدام جمعی اعراب و یهودیان در هر جای ممکن است. از آنجا که NPI یک جنبش اصیل فلسطینی می باشد؛ اصلاحات و دمکراسی بخشی از برنامه عملی روزانه آنها به شمار می رود. وجود صدها فلسطینی که بیشتر آنها از فعالان شناخته شده و افراد مستقلی هستند که درگذشته ثبت نام کرده اند؛ جلسات سازماندهی شده ای که پیش تر برگزار شده و جلسات بسیار دیگری که برای برگزاری در داخل و خارج برنامه ریزی شده است؛ از جمله برنامه های این جنبش می باشد که برخلاف مشکلات ایجاد شده از سوی اسراییل مبنی بر اعمال محدودیت در فعالیت آزادانه جنبش، دست به انجام آنها زده است. همزمان با برگزاری مذاکرات و تداوم مباحث رسمی، یک گروه غیررسمی و بی بدیل وجود دارد که NPI و یک نوع همبستگی بین المللی در حال رشد از جمله اجزای اصلی آن محسوب می شوند.
متن طرح «نقشه راه»
ترجمه:موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران
نقشه راه (راهنمای عملی برای راه حل نهایی منازعه اسراییل و فلسطینی ها مبتنی بر تشکیل دو کشور)(2)
آنچه در پی می آید، راهنما و نقشه ای اجرایی و هدفمند است که دارای مراحل مشخص، مواعد زمانی، تاریخ های مورد نظر و معیار است. هدف این نقشه راه دست یابی به پیشرفت از طریق انجام اقدامات متقابل دو طرف در عرصه های سیاسی، امنیتی، اقتصادی، انسانی و نهادسازی تحت توجهات کمیته چهار جانبه [ایالات متحده، اتحادیه اروپا، سازمان ملل متحد و روسیه [است.
هدف نهایی، همان گونه که در سخنرانی بیست و چهارم ژوئن رییس جمهور بوش ذکر شد و در اجلاس چهار جانبه وزرای اتحادیه اروپا، سازمان ملل و روسیه در تاریخ شانزدهم جولای و هفدهم سپتامبر مورد استقبال قرار گرفت، دست یابی به راه حلی فراگیر و نهایی در منازعه اسراییل و فلسطینی ها تا سال 2005 است.
راه حل مبتنی برتشکیل دو کشور در منازعه اسراییل و فلسطینی ها تنها از طریق پایان دادن به خشونت و تروریسم حاصل می شود، زمانی که فلسطینی ها دارای رهبری باشند که با قدرت با ترور مقابله کرده و علاوه بر تمایل، قادر به استقرار دمکراسی کارآمد مبتنی بر تسامح [مدارا] و آزادی باشد، اسراییل نیز باید آمادگی انجام اقدامات لازم برای تاسیس کشور دمکراتیک فلسطین را داشته باشد. طرفین باید راه حل مبتنی بر مذاکره را که شرح آن در ذیل خواهد آمد، به صورت صریح و روشن بپذیرند. کمیته چهار جانبه به اجرای طرح که از مرحله اول آغاز می شود و شامل مذاکرات مستقیم بین طرف ها (در صورت نیاز) است، کمک می کند. این طرح جدول زمانی واقع بینانه ای را برای اجرا، مقرر می کند. البته این طرح به عنوان طرحی اجرایی، مستلزم تلاش های مبتنی بر حسن نیت طرفین و اجرای تعهداتی است که در ذیل آمده است. اگر طرف ها تعهدات خود را به سرعت انجام دهند، پیشرفت مراحل مختلف ممکن است سریع تر از زمان ذکر شده در طرح، محقق شود. پای بند نبودن به تعهدات، مانع پیشرفت خواهد شد.
راه حل مبتنی بر مذاکره بین طرف ها، سبب شکل گیری کشوری مستقل، دمکراتیک و کارآمد فلسطینی خواهد شد که در کنار اسراییل و دیگر همسایگانش در صلح و امنیت به سر خواهد برد. این راه حل به منازعه اسراییل و فلسطینی ها پایان داده و به اشغالگری هایی که از سال 1967 آغاز شد، پایان می دهد. چنین راه حلی مبتنی بر اصول و مبانی کنفرانس مادرید؛ اصل زمین در برابر صلح؛ قطعنامه های 242، 338 و 1397 شورای امنیت سازمان ملل متحد؛ توافقاتی که پیش از این بین طرفین انجام شده؛ طرح ملک عبدالله که از سوی اتحادیه عرب در اجلاس بیروت مورد تاکید قرار گرفت و در آن اسراییل به عنوان همسایه ای که در صلح و امنیت به سر خواهد برد؛ می باشد. طرح ملک عبدالله عامل اساسی در تلاش های بین المللی برای پیشبرد صلح فراگیر در تمامی جوانب و از جمله محور سوریه اسراییل و لبنان اسراییل، خواهد بود.
کمیته چهارجانبه در سطوح عالی به صورت منظم تشکیل جلسه خواهد داد تا چگونگی اجرای تعهدات ذکر شده در طرح به وسیله طرفین را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. در هر مرحله از طرفین انتظار می رود تعهدات خود را به صورت موازی با طرف مقابل انجام دهد مگر آنکه ترتیب دیگری مقرر شده باشد.
مرحله [فاز] نخست: پایان دادن به ترور و خشونت، عادی سازی زندگی فلسطینی ها، تاسیس نهادهای فلسطینی از هم اکنون تا ماه می 2003
در مرحله نخست، فلسطینی ها سریعا و بدون قید و شرط به خشونت ها بر اساس ترتیباتی که در پی خواهد آمد، پایان خواهند داد. چنین اقداماتی باید با انجام اقداماتی حمایتی از سوی اسراییل همراهی شود. فلسطینی ها و اسراییلی ها بر اساس طرح تنت همکاری های امنیتی خود را برای پایان دادن به خشونت، تروریسم و تحریک از طریق سازمان امنیتی فلسطین که بازنگری و کارآمد شده، دوباره از سر خواهند گرفت. فلسطینی ها اصلاحات سیاسی گسترده ای را برای کسب آمادگی جهت تشکیل کشور، انجام خواهند داد. تدوین پیش نویس قانون اساسی و انجام انتخابات آزاد و منصفانه از جمله این اصلاحات خواهد بود. اسراییل تمامی اقدامات لازم برای کمک به عادی سازی زندگی فلسطینی ها را انجام خواهد داد. اسراییل از مناطقی که از 28 سپتامبر 2000 اشغال کرده عقب نشینی خواهد کرد و طرفین، با انجام تعهدات امنیتی و پیشرفت همکاری ها، وضعیت موجود در آن زمان را مجددا برقرار خواهند کرد. اسراییل نیز با توجه به گزارش میچل تمامی اقدامات خود درباره شهرک سازی را متوقف خواهد کرد.
در آغاز مرحله اول
رهبری فلسطین بیانیه ای صریح درباره حق اسراییل جهت برخورداری از صلح و امنیت منتشر خواهد کرد و در آن خواستار آتش بس سریع و بدون قید و شرط جهت پایان دادن به اقدامات مسلحانه و تمامی اقدامات خشونت آمیز بر ضد اسراییل در تمامی مناطق، خواهد شد.
رهبری اسراییل بیانیه ای صریح درباره تاکید بر پای بندی خود به دیدگاه دو کشوری اعلام خواهد کرد که در آن کشوری فلسطینی، مستقل، کارآمد و دارای حق حاکمیت در صلح و امنیت در کنار اسراییل به سر خواهد برد، همان گونه که رییس جمهور بوش نیز آن را اعلام کرده است. اسراییل در این بیانیه خواستار پایان دادن فوری به خشونت بر ضد فلسطینی ها در تمامی مناطق، خواهد شد تمامی نهادهای رسمی اسراییل تحریک بر ضد فلسطینی ها را پایان خواهند داد.
امنیت
فلسطینی ها به صورت صریح به خشونت ها و تروریسم پایان خواهند داد و تلاش های عینی برای دستگیری، متوقف ساختن و مانع شدن افراد و گروه هایی که حملات خشونت آمیز بر ضد اسراییلی ها در هر نقطه ای، انجام می دهند یا این حملات را طراحی می کنند؛ انجام خواهند داد.
دستگاه امنیتی فلسطین که بازسازی و کانون اقدامات آن تغییر جهت داده شده، عملیات هدفمند، مستمر و موثری را با هدف مقابله با تمامی کسانی که در ترور دست دارند و از بین بردن امکانات و زیر بناهای آنها، آغاز می کند. این اقدامات شامل آغاز توقیف سلاح های غیر قانونی، تحکیم و تثبیت دستگاه امنیتی، مقابله با ترور و فساد می شود.
دولت اسراییل هیچ اقدامی که تضعیف کننده اعتماد است نباید انجام دهد مانند اخراج [فلسطینی ها]؛ حمله به غیر نظامیان؛ مصادره یا انهدام منازل و اموال فلسطینی ها به عنوان اقدام تنبیهی یا تسهیل ساخت وساز اسراییل؛ تخریب و زیرساخت های فلسطینی و دیگر اقداماتی که در گزارش تنت تصریح شده است.
نمایندگان کمیته چهار جانبه با استفاده از راهکارها (مکانیسم ها) و منابع موجود نظارت غیر رسمی خود را آغاز کرده و با طرفین درباره ایجاد راهکار رسمی نظارت و چگونگی اجرای آن، مشورت خواهند کرد.
اجرای طرح امریکا برای بازسازی، آموزش و از سرگیری همکاری های امنیتی که پیش از این مورد موافقت قرار گرفته است با همکاری ناظران خارجی (آمریکا، مصر و اردن).
کمیته چهار جانبه از تلاش های انجام شده برای دست یابی به آتش بسی بادوام و فراگیر، حمایت خواهد کرد.
تمامی سازمان های امنیتی فلسطینی در سه گروه ادغام شده و زیر نظر وزیر کشوری قدرتمند فعالیت خواهند کرد.
نیروهای امنیتی فلسطینی که بازسازی شده و مجددا آموزش دیده اند و همتایان نظامی اسراییلی آنها، همکاری های امنیتی رو به پیشرفتی را از سر خواهند گرفت. این نیروها هم چنین تمامی اقدامات لازم که در طرح تنت تصریح شده است، انجام خواهند داد. از جمله ملاقات های منظم در سطوح بالا و با شرکت مقامات امنیتی ایالات متحده امریکا.
کشورهای عربی کمک های مالی، دولتی و خصوصی و نیز دیگر کمک ها به گروه هایی که از خشونت و زور حمایت می کنند یا در آن درگیر هستند، قطع می کنند.
تمامی کشورهای کمک کننده به بودجه فلسطین، این کمک های مالی را به حساب واحد خزانه داری وزارت امور مالی، واریز می کنند.
با پیشرفت اقدامات گسترده و فراگیر امنیتی، ارتش اسراییل از مناطقی که از 28 سپتامبر 2000 اشغال کرده، عقب نشینی خواهد کرد و دو طرف وضعیت موجود پیش از 28 سپتامبر 2000 را اعاده خواهند کرد. نیروهای امنیتی فلسطین در مناطقی که ارتش اسراییل تخلیه کرده، مستقر خواهند شد.
نهادسازی فلسطینی ها
نخستین اقدام فوری برای تشکیل کشور فلسطین، تدوین پیش نویس قانون اساسی است. کمیته تدوین قانون اساسی هر چه سریع تر پیش نویس قانون اساسی را که بر اساس دمکراسی قدرتمند پارلمانی و تشکیل کابینه با نخست وزیر دارای قدرت اجرایی است به مردم برای بحث و اظهار نظر ارایه می کند. کمیته تدوین قانون اساسی سپس پیش نویس سند را تقدیم می کند و موسسات ذی صلاح فلسطینی انتخابات را برای تایید قانون اساسی برگزار می کنند.
انتصاب نخست وزیر موقت یا هیات وزیران با قدرت اجرایی و تصمیم گیری
دولت اسراییل امکان مسافرت مقامات فلسطین را برای شرکت در جلسات شورای قانون گذاری فلسطین و جلسات هیات دولت به صورت کامل فراهم می کند. امنیت این سفرها زیر نظارت جامعه بین المللی خواهد بود.
انتصاب وزرای فلسطینی با اختیارات کافی برای انجام اصلاحات بنیادین، ادامه خواهد یافت. تکمیل اقدامات لازم برای تفکیک قوا و از جمله اصلاحات لازم در نظام حقوقی فلسطین برای دستیابی به این هدف.
تاسیس کمیسیون مستقل انتخابات در فلسطین. شورای قانون گذاری فلسطین قانون انتخابات را مورد بازنگری و تجدید نظر قرار می دهد.
اقدامات فلسطین در حوزه های قضایی، اداری و اقتصادی بر اساس معیارهایی که «گروه کاری درباره اصالاحات فلسطین» تدوین کرده، سنجیده می شود.
فلسطینی ها بر اساس اقدامات ذکر شده در بالا با فراهم ساختن امکان بحث های آزاد، انتخاب شفاف نامزدهای انتخاباتی و مبارزات انتخاباتی آزاد در فرآیندی چند حزبی، هر چه سریع تر انتخاباتی آزاد و عادلانه برگزار خواهند کرد.
دولت اسراییل ارایه کمک های گروه کاری برای برگزاری انتخابات، ثبت نام رای دهندگان، نقل و انتقال نامزدهای انتخاباتی و مقامات برگزار کننده انتخابات، را تسهیل خواهد کرد. این دولت از اقدامات سازمان های غیر دولتی مرتبط با برگزاری انتخابات، حمایت خواهد کرد.
دولت اسراییل «اتاق بازرگانی فلسطین» و دیگر موسسات فلسطینی که در بیت المقدس شرقی تعطیل شده اند را بازگشایی می کند با این شرط که این موسسات به صورت دقیق بر اساس توافقات قبلی انجام شده بین طرفین، فعالیت می کنند.
واکنش انسانی
اسراییل اقداماتی را برای بهبود وضعیت انسانی انجام می دهد.
اسراییل و فلسطینی ها برای بهبود وضعیت انسانی تمامی توصیه های گزارش برتینی (Bertini) را انجام می دهند. از جمله پایان دادن به وضع مقررات حکومت نظامی، پایان دادن به محدودیت های وضع شده درباره نقل و انتقال افراد و کالاها و تامین امکان دسترسی کامل، امن و بدون مزاحمت سازمان های بین المللی و بشر دوستانه.
«کمیته ارتباطی موردی» وضعیت انسانی و چشم انداز توسعه اقتصادی در کرانه باختری و نوار غزه را مورد بررسی قرار می دهد و برنامه گسترده ای برای کمک به این مناطق و انجام اصلاحات لازم، تدوین می کند.
دولت اسراییل و دولت فلسطینی به فرآیند تهاتر امور مالی، انتقال و تبادل منابع مالی و از جمله بدهی های عقب افتاده بر اساس راه کار نظارتی شفاف مورد توافق، ادامه خواهند داد.
جامعه مدنی
کمک های خارجی ادامه خواهد یافت، از جمله: افزایش کمک ها از طریق سازمان های خصوصی داوطلب و سازمان های غیر دولتی برای برنامه های مردمی، توسعه بخش خصوصی و طرح های جامعه مدنی.
شهرک های یهودی نشین
دولت اسراییل به سرعت مجموعه شهرک هایی که از ماه مارس 2001 ساخته شده است، بر می چیند.
با توجه به گزارش میچل، دولت اسراییل تمامی اقدامات شهرک سازی را (از جمله فعالیت های مربوط به گسترش طبیعی شهرک ها) متوقف می کند.
مرحله دوم: مرحله انتقالی از ژوئن 2003 تا دسامبر 2003
در مرحله دوم تلاش ها برای ایجاد کشور مستقل فلسطین به عنوان راهی برای حل و فصل دایمی، متمرکز خواهد شد. این کشور مستقل دارای مرزهای موقت، حاکمیت مبتنی بر قانون اساسی جدید خواهد بود. همان گونه که قبلا اشاره شد، این هدف [حل و فصل دایمی منازعه] زمانی می تواند حاصل شود که مردم فلسطین دارای رهبری باشند که با شدت با ترور مقابله کرده و مایل و قادر به استقرار دمکراسی کارآمد بر اساس مدارا و آزادی باشد. با وجود چنین رهبری و ایجاد اصلاحات در سازمان های جامعه مدنی و دستگاه های امنیتی، فلسطینی ها از حمایت فعال کمیته چهار جانبه و در گستره ای وسیع تر از پشتیبانی جامعه بین المللی برای تاسیس کشوری کارآمد و مستقل برخوردار خواهند بود.
پیشرفت در مرحله دوم به اجماع نظر کمیته چهار جانبه در مورد اینکه آیا شرایط برای ادامه مراحل، مساعد است، بستگی خواهد داشت. این کمیته برای اظهار نظر درباره شرایط به چگونگی عملکرد طرفین به تعهدات خود، توجه خواهد کرد. با گسترش و استمرار تلاش ها برای عادی سازی شرایط زندگی فلسطینی ها و ایجاد نهادهای فلسطینی، مرحله دوم طرح پس از برگزاری انتخابات فلسطینی آغاز شده و با ایجاد کشور مستقل فلسطین در سال 2003 که مرزهای موقت خواهد داشت، پایان می یابد.
اهداف اولیه این مرحله ادامه اقدامات گسترده امنیتی، ادامه همکاری های امنیتی، ادامه عادی سازی شرایط زندگی فلسطینی ها، نهادسازی فلسطینی، ادامه و گسترش اهداف مرحله نخست، تصویب قانون اساسی دمکراتیک فلسطین، ایجاد رسمی پست نخست وزیری، تقویت و استحکام اصلاحات سیاسی و تاسیس کشور مستقل فلسطین با مرزهای موقت می باشد.
کنفرانس بین المللی: بلافاصله پس از برگزاری موفقیت آمیز انتخابات فلسطینی و به منظور حمایت از بازسازی اقتصادی فلسطین و آغاز روندی که منتهی به تاسیس کشور فلسطین با مرزهای موقت خواهد شد. کمیته چهار جانبه پس از مشورت با طرفین، کنفرانس بین المللی برگزار می کند.
الف) چنین نشستی گسترده خواهد بود و هدف آن دست یابی به صلح فراگیر در خاورمیانه (شامل صلح بین اسراییل و سوریه، صلح بین اسراییل و لبنان) خواهد بود، بر اساس اصولی که در مقدمه این سند، شرح آن رفت.
ب) کشورهای عرب ارتباطات پیش از انتفاضه خود را با اسراییل از سر می گیرند. (دفاتر تجاری و غیره)
ج) احیای ارتباطات چند جانبه درباره موضاعاتی مانند منابع منطقه ای آب، محیط زیست، توسعه اقتصادی، پناهندگان و کنترل تسلیحاتی.
قانون اساسی جدید کشور مستقل و دمکراتیک فلسطین نهایی شده و از سوی نهادهای مسوول، تصویب خواهد شد. اگر انتخابات دیگری مورد نیاز باشد، باید بر اساس قانون اساسی جدید انجام شود.
بر اساس پیش بینی قانون اساسی هیات دولت اصلاح شده و قدرتمند به همراه پست نخست وزیری رسما تاسیس می شود.
اقدامات گسترده امنیتی و از جمله همکاری های موثر امنیتی بر اساس مبانی که در مرحله نخست، تدوین شده، ادامه خواهد یافت.
تاسیس کشور مستقل فلسطین با مرزهای موقت بر اساس روابط فلسطین، اسراییل و فرآیندی که کنفرانس بین المللی آن را ایجاد کرده است. اجرای توافقات قبلی برای حداکثر افزایش یکپارچگی ارضی و اقدام بیشتر درباره شهرک ها مطابق با تاسیس کشور مستقل فلسطین با مرزهای موقت، بخشی از فرآیند مذکور به شمار می آید.
افزایش نقش جامعه بین المللی در نظارت بر مرحله انتقالی و حمایت مستقل، موثر، مستمر و عملیاتی کمیته چهار جانبه از این مرحله.
اعضای کمیته چهار جانبه برای به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین از سوی جامعه بین المللی و عضویت احتمالی آن در سازمان ملل تلاش خواهند کرد.
مرحله سوم: موافقت نامه وضعیت نهایی و پایان منازعه اسراییلی فلسطینی از سال 2004 تا 2005
ورود به مرحله سوم منوط به اجماع کمیته چهار جانبه، با توجه به اقدامات طرفین و نظرات هیات نظارتی کمیته چهار جانبه خواهد بود. اهداف مرحله سوم شامل تقویت و استحکام اصلاحات، تثبیت نهادهای فلسطینی، ادامه عملکرد موثر امنیتی فلسطین و مذاکرات اسراییل و فلسطین با هدف دست یابی به موافقت نامه وضعیت نهایی در سال 2005 است.
کنفرانس بین المللی دوم: این کنفرانس در ابتدای سال 2004 و پس از مشورت با طرفین برگزار می شود. هدف این کنفرانس تایید موافقت نامه تاسیس کشور مستقل فلسطین با مرزهای موقت و آغاز رسمی فرآیندی است که با حمایت موثر، مستمر و عملیاتی کمیته چهار جانبه منجر به راه حل قطعی و دایمی منازعه در سال 2005 خواهد شد. موافقت نامه نهایی شامل وضعیت مرزها، بیت المقدس، آوارگان، شهرک ها خواهد بود. هدف دیگر این کنفرانس حمایت از پیشرفت های انجام شده جهت دست یابی به صلحی فراگیر در خاورمیانه و حصول هر چه سریع تر صلح بین اسراییل و سوریه و اسراییل ولبنان است.
ادامه پیشرفت فراگیر و موثر در اصلاحاتی که گروه کاری برای آمادگی جهت موافقت نامه نهایی، تدوین کرده است.
ادامه اقدامات موثر و مستمر امنیتی و ادامه همکاری های موثر و مستمر امنیتی بر اساس اصولی که در مرحله نخست تدوین شده است.
تلاش های بین المللی برای تسهیل اصلاحات و ثبات موسسات فلسطینی و اقتصاد فلسطین برای آمادگی جهت موافقت نامه نهایی.
طرفین در سال 2005 به موافقت نامه فراگیر وضعیت نهایی که منازعه اسراییلی فلسطینی را خاتمه خواهد داد دست خواهند یافت. این موافقت نامه از طریق مذاکره و یافتن راه حلی که به اشغالگری هایی که از سال 1967 آغاز شد، پایان می دهد و به صورت عادلانه، منصفانه، واقع گرایانه و مبتنی بر توافق، برای مساله پناهندگان راه حلی خواهد یافت. طرفین درباره وضعیت بیت المقدس، دغدغه های سیاسی و مذهبی طرفین را مورد توجه قرار داده و منافع مذهبی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان جهان را مورد توجه قرار خواهند داد. طرفین هم چنین دیدگاه ایجاد دو کشور اسراییل و فلسطین مستقل، دمکراتیک و کارآمد را مورد توجه قرار خواهند داد، دو کشوری که در صلح و امنیت در کنار یکدیگر به زندگی ادامه خواهند داد.
پذیرش کشورهای عربی برای برقراری روابط عادی و کامل با اسراییل و تامین امنیت برای تمامی کشورهای منطقه در چارچوب صلح فراگیر اعراف و اسراییل.
پی نوشت ها:
1- www.amazon.com/exec/ obidos/ Asin/ 1859845002/counterpunchmaga settlements.
2 متن حاضر ترجمه سندی است که توسط کاخ سفید با عنوان
A performance - Based Roadmap to a Permanent Two - State Solution to the Israeli- Palestinian Confict
در تاریخ 30 آوریل 2003 انتشار یافت و در حال حاضر مبنای مذاکرات فلسطینی اسرائیلی می باشد.