شناسه : ۳۸۱۳۴۹ - یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۱:۵۵
ایمان ناواقع گرایانه
دان کیوپیت هرگونه واقعتی مستقل از ذهن و زبان انسانی را نفی می کند و جهان را محصول افکار انسان می داند. به اعتقاد وی عناصر «ضرورت »، «تغییرناپذیری » و «خداوند» که اساس فلسفه و الهیات بودند از جهان ما رخت بربسته اند و دین نیز باید تحولی اساسی پیدا کند تا قابلیت حیات داشته باشد.
چکیده:
دان کیوپیت هرگونه واقعتی مستقل از ذهن و زبان انسانی را نفی می کند و جهان را محصول افکار انسان می داند. به اعتقاد وی عناصر «ضرورت »، «تغییرناپذیری » و «خداوند» که اساس فلسفه و الهیات بودند از جهان ما رخت بربسته اند و دین نیز باید تحولی اساسی پیدا کند تا قابلیت حیات داشته باشد.
هیچ واقعیت عینی، ثابت و معقولی در بیرون وجود ندارد تا احیانا در زبان ما انعکاس یابد و به مدد آن بتوانیم نظریه هایمان را بیازماییم. ما پی برده ایم که جهانمان مخلوق موجودی دیگر نیست; بلکه محصول نمادها و تضارب آرا و ادله است. در دیدگاه پیشا - نقدی، مردم گمان می کردند که برداشتهای فرهنگی، بخشی از نظم طبیعی اشیا هستند و بسیاری از وقایع به علل ماورای طبیعی نسبت داده می شد. در دیدگاه پیشا - تاریخی، زندگی تحت سلطه و سیطره سنت بود و سنت، کالبد متصلبی از دانش بود که از نیاکان به ارث رسیده و از آسمان نازل شده بود; بنابراین، ایمان جزمی بود و آدمیان را به یک مجموعه از حقایق و یک نحوه زیست که از دوران بدوی تا پایان تاریخ بنا نبود تغییر کند، متعهد و ملزم می کرد.
در چنین زمینه ای، فلسفه و الهیات، هر دو معطوف به «ضرورت »، «تغییرناپذیری » و «کمال ایده آل » بودند. فرهنگ مسیحی کهن از این حیث که به یک وجود عینی، سرمدی، واجب، معقول و کامل معطوف بود، شدیدا واقع گرا بود; ایمان، جزم محور و در تمنای ملکوت آسمان بود و راهب، والاترین الگوی انسان بود; بدن، زمان، فرهنگ، اختلاف نظر، تاریخ و حیات زیست شناختی، همگی مورد غفلت قرار می گرفتند یا تحقیر می شدند.
اینک وضع یکسره معکوس شده است. جهان ماورا و امور مطلق رخت بربسته اند. تمام معیارها در فرهنگ و زبان قرار دارند. ما تاریخمان را می سازیم; ما هنجارهایمان را شکل می دهیم، پس اگر دین هم بخواهد بماند، باید چیز دیگری بشود. اکنون خداوند در حیات این جهانی ما حل شده است و در درون تک تک ماست. جهان، تنها یک جهان است و آن همین جهان; جهانی که ما ساخته ایم; زیست جهان انسان، جهان زبان. هر کلمه ابزاری است برای انجام کاری; نه یک دستگاه زیراکس که از آنچه کلمه نیست، رونوشتی به دست می دهد. زندگی بشر در رسانه زبان جریان دارد; لذا نباید درکی اسطوره ای از زبان داشته باشیم و گمان کنیم که این زبان، تصویری از جهان خارج از ما ترسیم می کند. تنها یک جهان وجود دارد، جهان مشهود، جهان زبان، جهان سیاست و اقتصاد و این جهان، «بیرون » ندارد و به هیچ وجه به چیزی ماورایی وابسته نیست و این جهانی است که دین هم در آن به شکل ناواقع گرا وارد می شود.
اشاره
1. دان کیوپیت در این مقاله بیشتر موضعی اعلامی دارد تا استدلالی، بنابر این به او اشکال نمی کنیم که چرا برای سخنانش استدلال نیاورده است.
2. نه پژوهشهای فلسفی و نه تحقیقات علمی، هیچ کدام تاکنون نشان نداده اند که جهان مخلوق موجودی دیگر نیست. بلکه برعکس، استدلال فلسفی اثبات می کند که جهان نمی تواند قائم به ذات یا بی نیاز از خالق باشد.
3. از سوی دیگر، واقعیت عینی، ثابت و معقولی در بیرون وجود دارد تا از طریق آن بتوانیم نظریه هایمان را بیازماییم، چنان که در مسائل تجربی این کار را می کنیم، در مسائل دینی و فلسفی نیز امکان آزمون نظریه ها وجود دارد. البته هر زمینه ای شرایط ویژه خود را دارد و نباید انتظار داشت که آزمون نظریه ها در همه موضوعات به شیوه واحدی باشد.
4. اشکالات دیگر مقاله کیوپیت را استیون دیویس در مقاله «علیه ایمان ناواقع گرایانه » بیان کرده است. خلاصه ای از آن مقاله نیز در این مجموعه آمده است.