در بخش «فیلم هفته» به معرفی و نقد فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» خواهیم پرداخت. این فیلم سال گذشته در جشنوارهی فیلم فجر به نمایش در آمد و با برخورد خوب مخاطبان روبرو شد. ششمین فیلم منوچهر هادی که این روزها سریال پرمخاطب «عاشقانه» را در شبکهی نمایش خانگی دارد مدتی است اکران شده است.
خلاصه داستان فیلم: تعدادی جوان شهرستانی برای پیدا کردن کار به درندشت تهران آمدهاند. در پی یافتن کار و جمع کردن پساندازی برای بازگشت به شهرستان و ماجراهایی که برای آنان در جامعهای بی در و پیکر پیش میآید و... .
عوامل فیلم:
تهیه کننده و کارگردان: منوچهر هادی/ نویسنده: پدرام کریمی/ بازیگران: بهرام افشاری٬ آتیلا پسیانی٬ یکتا ناصر٬ مهران احمدی٬ سحر قریشی٬ سیروس همتی٬ مجید نصیری و.../ فیلمبردار: روزبه رایگا/ تدوین: موحد شادرو/ موسیقی: بهزاد عبدی.
حرفهای عوامل:
منوچهر هادی: فیلم من، فیلم به شدت خشن و جدیای است. البته در مقام نصیحت به مخاطب برنیامدهایم. اساسا امکان ساخت جدی فیلم کمدی در ایران را نداریم. محدودیتهای زیادی در انتخاب موضوع، پرداخت و نمایش داریم. کمدی اساسا یعنی شوخی با مسائل جدی و طبیعتا نمیتوان در ایران این کار را کرد و درنتیجه ساخت فیلم کمدی کم میشود. امسال این محدودیتها در ارشاد، بیشتر نیز شده است.
بهرام افشاری: تئاتری داشتم به نام «جوجه تیغی» که در آن با منوچهر هادی آشنا شدم. او به من میگفت که قدت خیلی بلند است و به درد سینما نمیخوری، اما بعدها نظرش تغییر کرد. ابتدا نقشم در این فیلم کوتاه بود و قبول نکردم اما بعد دیدم جغرافیای خاصی دارد و تفاوتی دارد با تصویرم در فیلم «لانتوری» و مرا به ورطه تکرار نمیکشاند.
پدرام کریمی: ایدهی اولیه به سالها قبل و خبر زورگیری در خیابان خردمند جنوبی برمیگردد. ابتدا فیلمنامه را برای تله فیلم شدن نوشته بودم اما منوچهر هادی گفت حیف است و بهتر است یک فیلم سینمایی از آن بسازیم، در نتیجه سکانس به سکانس با هم در تدوین فیلمنامه جلو رفتیم. جالب است که ده مورد اصلاحیه هم به آن خورد.
آنچه منتقدان گفتند:
فیلم را میتوان پیشرفتی محسوس برای کارگردانش به حساب آورد و همچنین مجموع بازی بازیگران که بیشتر سابقهی فعالیت در تئاتر دارند قابل اعتنا است. اما نگاه تلخ منوچهر هادی به اقشار فرودست جامعه و تأکید بر انگیزهی انتقام در میان آنها و گذر از معانی والایی چون بخشش، توکل و گذشت فیلم را عاری از نگاه دینی و مذهبی کرده که معمولا در میان همین اقشار جامعه با وجود فقر و گرفتاریهای متعدد بیشتر نمود دارد.
سایت هنرلند: نگاه منوچهر هادی در این فیلم نگاه تازهای نبود و در سطح باقی ماند! این فیلم اگر حدود ده سال پیش ساخته میشد شاید بسیار مورد توجه قرار میگرفت. از آنجا که در جامعهی فلک زدهی تهران غافل گیریهای متعددی هر لحظه رو میشود سوژهی این فیلم تکراری به نظر میرسد. نکتهی قابل توجه در این فیلم بهرهگیری از لهجهها و خرده فرهنگهای گم شده در تهران بزرگ است. استفاده از لهجه، ملح و نمکی به فیلم افزوده که گزندگی برخی از لحظههای فیلم را میگیرد.بازیگران تمام تلاش خود را برای ارائهی نقشی که به آنان سپرده شده، انجام میدهند و کارگردان نیز از پس هدایت و کنترل بازی آنان خوب برآمده و حتی جلوههایی پنهانی از وجودشان را کشف کرده است. تعدادی از سکانسهای فیلم قابل چشمپوشی و حذف بودند از جمله صحنهی قهوه خانه و…
فیلم مووی: استفاده از لهجههای مختلف در فیلم به خوبی جواب داده و بینندگان آذری را ذوق زده کرده است. استفاده از لهجه در آثار سینمای ایران معمولا با از دست رفتن راکورد بازی بازیگران همراه است. مشکلی که تنها در بازی یکتا ناصر وجود دارد. لهجهی ایشان در صحنههای اوج فیلم که قرار است نفس بیننده را در سینه حبس کند- مانند سکانس خواستگاری جهان- به کل از میان میرود و ایشان دیالوگهای خود را به لهجه اصیل تهرانی ادا مینماید.
نظرکاربران چیست:
علیرضاهمایون کاربر سینماتیکت: ازدیدن این فیلم به دلیل نشان دادن تصویر واقعی از مشکلات، دغدغهها وتنگناهای قشر آسیبپذیر وفقیر و مهاجرین ازروستاها و شهرستانهای کوچک و چگونگی بهرهکشی وبرخورد طبقهی ثروتمند نوکیسه وبی اصالت با ایشان لذت بردم. تلاش وکار نویسنده و کارگردان و بازیگران که به استثناء آتیلاپسیانی نامی و شناخته شده نبودند بابت خلق این اثر که در طول تاریخ و به ویژه در روزگار فعلی حیطه و گستره داستان آن مصادیق زیادی دارد، بسیار ارزشمند و قابل تقدیر بود.
منصوره کاربر خبرگزاری مهر: فیلم رو دوست داشتم ولی به نظرم پایان خوبی نداشت. بازی هاخوب بودن.
عیسی کاربر خبرگزاری میزان: فیلم متوسطی بود ولی خسته کننده نبود. در کل به نظرم ارزش یکبار دیدن رو داشت.
حواشی:
طرح اولیه «کارگر ساده نیازمندیم» چند سال قبل مطرح شده بود اما هادی بخاطر مشکلات مربوط به تولید نتوانست فیلم را کلید بزند. تا اینکه فروش خوب «من سالوادور نیستم» توانست از نظر مالی هزینههای تولید فیلم را تامین کند.
شعار فیلم این است: بعضیها فکر میکنن همه چیو با پول می تونن بخرن… و می خرن… متاسفانه!
فیلم برای اکران عمومی اصلاحیهی مختصری خورد.
نظر من را بخواهید:
«کارگر ساده نیازمندیم» داستان زندگی چند جوان شهرستانی است که برای فرار از بیکاری از شهر و دیار خود به سمت تهران آمدهاند اما مهاجرت به این شهر چندان برایشان ثمر بخش نبوده و با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند. ششمین فیلم هادی درامی اجتماعی شبیه به آثار پیشیناش در این ژانر مانند «زندگی جای دیگری است» و «یکی میخواد باهات حرف بزنه» است. اما هادی که با ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی متنوعاش نشان داده تجربهگرایی را دوست دارد در ساخت درامهای اجتماعی نیز هربار مسیر متفاوتی را طی کرده و سعی در ایجاد ساختاری جدید دارد.
«کارگر ساده نیازمندیم» از نظر ساختار فنی و روایت دراماتیک با آثار قبلی کارگردان متفاوت است. «یکی میخواد باهات حرف بزنه» ساختار مدرنی داشت و حتی پس از اکران باعث شد سری فیلمهایی شبیه به آن تولید شود. اما «کارگر ساده ینازمندیم» ساختار و سر و شکلی کاملا کلاسیک دارد که عدهای به اشتباه آن را دههی شصتی یا دمده میدانند و در نقدهایشان عنوان میکنند فیلم شبیه به آثار اجتماعی دهه شصت و هفتاد است. در حالی که فرق بین روایت کلاسیک و از مد افتاده در نوع دید کارگردان نسبت به روایت داستانی یک فیلم سنجیده میشود و نه صرفا ساختار آن. از این حیث میتوان ادعا کرد داستان فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» نه تنها کهنه و از مد افتاده نیست بلکه دغدغه و معضل امروز کشورمان و شهر تهران را به تصویر میکشد. بی شک مهاجرت جوانان روستایی و تشکیل خرده فرهنگهای مختلف در کنار هم که گاهی هیچ سنخیتی با یکدیگر ندارند مشکل امروز ابر شهر بی در و پیکر تهران است.
باوجود همهی مزایا مانند بازیهای خوب و کارگردانی سنجیده اما «کارگر ساده نیازمندیم» خالی از ایراد هم نیست. بارزترین مشکل فیلم ضعف شخصیتپردازی است. شخصیتهای فیلم به شکل غیر یکدستی پرداخت شدهاند. کاراکتر قدم کاملا شناسنامهدار است و با پرداخت خوب و البته بازی بسیار درخشان بهرام افشاری تبدیل به قهرمانی دوست داشتنی شده و باعث همذات پنداری مخاطب میشود. در مقابل هیچ اطلاعاتی از شخصیت نورسته ارائه نمیشود و یا نمیدانیم چطور ممکن است میمنت که اینقدر با شخصیت نزول خور مشکل داشت و او را حرام خور می دانست به یکباره پس از برگزاری مراسم ختم همسرش همه چیز را به دست فراموشی میسپارد. از همهی اینها بدتر شخصیت مرد نزولخور است که به شکل اغراق آمیزی منفور و بدطینت به تصویرکشیده شده و مانند بدمنهای فیلمهای بلاک باستر کاریکاتوری و اغراق آمیز از کار درآمده.