Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
سیاست روز، 12/4/81
نخستین گام در راه توسعه ی
فرهنگی، تعیین نوع روی کردمان به دین است; چراکه این انتخاب، تعیین کننده ی
روی کرد ما به مقوله ی توسعه ی فرهنگی خواهد بود . پس از روشن شدن موضع و موقف،
می توانیم تئوری توسعه ی فرهنگی، سازه ها و عناصر آن را تبیین کنیم .
انقلاب اسلامی دوره های
مختلفی را پشت سر نهاده، و نگاه به دین نیز در هر یک از این ادوار متفاوت بوده
است: زمانی دین را امر شاملی می دانستیم که در همه ی حیثیت های اجتماع و انسان
تاثیرگذار است; و در دوره ی بعد، در نتیجه ی عمل کرد مقلدانه مان در اخذ سایر
تفکرها، دین را صرفا محملی برای تربیت و ارتقای انسان دانستیم و نقش دولت را در
دیده بانی ارزش ها منحصر ساختیم .
پس از مشخص شدن نوع روی کرد
ما به دین، در گام بعدی، با نگاهی بیرونی، به مناسبات حوزه ی فرهنگ و دین نظر
می کنیم و میزان و کیفیت سرمایه گذاری در این حوزه ها را ارزیابی می نماییم . برای
این منظور، باید به سرمایه گذاری مادی، سرمایه گذاری انسانی، و چگونگی بهره برداری
از ظرفیت های موجود اندیشید . در بحث سرمایه گذاری مادی، گفتنی است تنها نیم درصد
از بودجه ی کل کشور به مسائل فرهنگی و دینی اختصاص می یابد . در زمینه ی نیروی انسانی
نیز استعدادهای بسیاری رها شده یا در حال تلف شدن است . در واقع، سرمایه گذاری ما
در زمینه ی نیروی انسانی خلاق و صاحب فکر در حوزه های دینی و دانشگاه ها بسیار
کم تر از گذشته است . پیش از انقلاب، افرادی چون شهید مطهری خود را مصروف
تربیت شاگردانی در دانشگاه، و ایجاد حلقه های فکری می کردند; اما پس از انقلاب،
علمای ما سمت های مختلفی پذیرفتند; ولی در دانشگاه ها مقیم نشدند .
مسئله ی بعد چگونگی
بهره گیری از ظرفیت های موجود در کشور است . برای مثال، به جای اندکی سرمایه گذاری
برای فعال ساختن مساجد، به کارهایی دست می زنیم که هم ظرفیت اسلامی ندارند و هم
هزینه های گزافی در بر دارند .