برای اینکه از اهمیت لباسها در شهرت خود در قرن بیستویکم آگاه باشیم نیازی نیست که همواره اخبار فشن و یا هفته مد لندن را دنبال کنیم. لباسهایی که ما میپوشیم سیگنالهای پرقدرتی را به دوستان و همتایان ما ارسال کرده و تصویری ازآنچه ما به دنبال آن هستیم را نمایان میکند.
چه تعداد از ما روانشناسی چگونگی قضاوت و تفسیر مردم از لباسهایی که ما در خیابان و دفاتر اداری بر تن داریم را بهدرستی میدانند و این احساس تا چه حد میتواند در مورد فردی که ما در حال انتقال این حس به او هستیم متفاوت باشد؟ با بنیتا همراه شوید تا از نگاهی روانشناسانه به این موضوع بنگریم.
تعدادی از نظرسنجیهای روانشناسی تأثیر واقعی انتخاب لباس، به شیوهای که بهواسطهی آن از سوی دیگران قضاوت شویم را نشان دادهاند. این نظرسنجیها با نتایج شگرفی همراه بودهاند. آنها همچنین آشکار میسازند که تفاوتهای ظریف در انتخاب لباسها چگونه میتوانند در توانایی ما برای جذب شریک زندگی در دوران آشنایی مؤثر باشند.
مقابله در برابر کلیشهها
برخلاف کلیشهی جنسیتی که زنان بیشتر از مد آگاهی داشته و به لباسهای دیگران توجه کرده و بیشتر از مردان آرایش میکنند، مطالعات توجه خود را معطوف ناامنیهای مردان در رابطه با لباسها کرده است.
برخلاف باور عموم، مردان ازنظر توانایی انتخاب شخصی لباسها و نحوهی دیده شدن در جمع نسبت به زنان متکیبهنفستر هستند.
ازاینرو، ما نیازمند درک اهمیت انتخاب پوشش صرفنظر از جنسیت خود هستیم. چه مرد باشید یا زن، انتخابهای شما میتوانند بر وجههی شما، حسی که به دیگران منتقل میکنید و رفتاری که دیگران با شما دارند تأثیرگذار باشد. این انتخابها میتوانند بر هر چیزی، از نتیجهی یک مسابقهی ورزشی گرفته تا حس یک مصاحبهکننده از توانایی شما در انجام صحیح وظایف در یک موقعیت شغلی، تأثیر بگذارند.
در این مقاله به بررسی تأثیر انتخابهای پوششی ما بر روی زندگی روزمرهی خود پرداخته و به چگونگی تفسیر انتخابهای ناخودآگاهِ ما از سوی دیگران اشاره خواهیم کرد.
چرا لباسها مهم هستند: کمد لباسهایتان چه چیزی در مورد شما میگوید؟
لباسها همیشه و بهمانند امروز آینهی تمام نمایی از ویژگیهای شخصیتی ما نبودهاند. بااینحال انتخاب لباس پس از پیشرفتهای فنی در طول قرنها به اهمیت واقعی خود دست یافته است.
در جوامع و تمدنهای اولیه هدف اصلی لباس پوشیدن گرم نگهداشتن بدن بود، درحالیکه امروزه خانههای ما توسط سیستمهای گرمایش مرکزی گرم شده و وابستگی ما به لباسها بهمنظور زنده ماندن کاهش یافته است. لباسها از تنها یک دارایی فیزیکی بهسوی یک نماد اجتماعی توسعه یافتهاند: آنها بر نحوهی مشاهدهی ما از خودمان تأثیر گذاشتهاند. آنها به ما کمک میکنند تا آنگونه که دوست داریم دیده شویم. بهعلاوه شخصیت و موقعیت اجتماعی ما را نیز پدیدار میسازند.
در بسیاری از جوامع نحوهی پوشش نشانهای از سلیقه و ثروت فردی است. برای مثال اقتصاددانی به نام جورج تیلور در سال 1926 با استفاده از شاخصی به نام شاخص طول دامن (Hemline Index) بهوضوح به این موضوع اشاره میکند. به گفتهی تیلور همزمان با ورود یک کشور به دورهی رکود و پذیرش سیاستهای اقتصادی انقباضی (ریاضتی)، علاقهی زنان به استفاده از لباسهای بلندتر بیشتر میشود. درحالیکه در زمان شکوفایی اقتصادی نتیجه برعکس بوده و طول دامن کوتاهتر از قبل میشود.
دومین عامل مهم در انتخاب لباس، حاصل میلیونها سال تکامل در گونههای مختلف است. مسئلهی انتخاب جفت در روانشناسی تکاملی به این موضوع اشاره دارد که رفتار ما، بهمانند بسیاری از حیوانات، تحت تأثیر تلاشهای ما برای یافتن جفت و زادوولد است.
طبق نظریهی پیامدهی (Signalling Theory)، یک طاووس نر بهمنظور جذب جنس مخالف خود برای جفتگیری، پرهای مخفی خود را نمایان میکند. چنین رفتاری از گونهای به گونهای دیگر متفاوت است؛ اما توانایی انسانها در تولید و پوشیدن لباسهای مختلف بهمنظور داشتن تفاوت در میان جمع به ما این مزیت مشابه را داده و تمایز ما در تلاش برای یافتن همسر را نشان میدهد. در مقابل، ممکن است از پوشش برای استتار در جمعیت و یا یک گروه استفاده شود و تمایز ما بهواسطهی یک لباس خاص مخفی گردد.
پوشش برای تحت تأثیر قرار دادن؟
جدا از موضوع پوشش برای تحت تأثیر قرار دادن، چه چیزی در مورد روانشناسیِ گزینههای پوششی در رابطه با برقراری تماس با جنس مخالف میدانید؟
نخست اجازه دهید که به ایدهی چگونه تحت تأثیر قرار دادن شریک بالقوهی زندگی بپردازیم. یک مطالعه از سوی ژوزف بنز در دانشگاه نبراسکا بر روی بیش از 90 زن و مرد در رابطه با روشی که آنها شریک بالقوهی خود را در زمان آشنایی فریب میدهند انجام شد. محققان دریافتند که هر دو جنسیت تمایل به استفاده از فریب به هنگام آشنایی دارند، اما هدفهای آنها متفاوت است.
مردان سعی به تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل از طریق تأکید بر داراییهای خود را دارند. برای مثال آنها در مورد موقعیت مالی خود اغراق کرده و یا سعی در آماده نشان دادن خود برای پذیرش یک تعهد دارند. بااینحال زنان در رابطه با به تصویر کشیدن اندام خود دست به فریبکاری زده و در مورد ویژگیهای بدنی و فیزیکی خود بهمنظور جذب طرف مقابل مبالغهگویی میکنند. منظور از مبالغهگویی دقیقاً صحبت از این ویژگیها نیست، بلکه آنها میتوانند این کار را بدون هیچ حرفی و تنها با نمایش ظاهر خود نشان دهند.
در هر دو گروه، پوشش نقشی مهمی در فریب یکدیگر دارد.
یکی دیگر از فاکتورهای موردتوجه ما در پوشش در میان زنان و مردان، تصمیمگیری و قضاوت بر اساس رنگهای مختلف است.
محققان (رابرتز و همکاران او) در یک آزمایش از افرادی در لباسهای رنگی مختلفی عکس گرفته و از داوطلبان خواستند تا به جذابیت این افراد نمره دهند. آنها دریافتند که رنگ لباس بر روی امتیازدهی مردان نسبت به جذابیت هر دو جنس مذکر و مؤنث تأثیرگذار است. بهعلاوه این نتیجه در مورد امتیازدهی زنان نسبت به جذابیت مردان نیز صادق است. بااینحال و بهطور شگفتانگیزی لباسهای رنگی به هیچوجهی در قضاوت زنان نسبت به همجنسان خود تأثیری نداشت.
این کار ما را به این فکر وامیدارد: کدام رنگها جذاب هستند؟
رابرتز به همراه همکاران خود دریافتند که لباسهای قرمزرنگ نسبت به رنگهای دیگر توجه بیشتری از داوطلبان را به خود جلب میکنند.
این نتیجه ممکن است یافتههای یک مطالعهی دیگر در این زمینه را اثبات کند. در این مطالعه از پیشخدمتهای یک رستوران خواسته شد تا تیشرتهایی با رنگهای متفاوت بپوشند. محققان دریافتند زمانی که رنگ تیشرتهای آنها قرمز بوده است، مردان انعام بیشتری به آنها در مقایسه با سایر رنگها پرداخت کردهاند. بااینحال، آزمایشِ رنگ تیشرت هیچ تأثیری بر روی زنان برای انعام دادن نداشته است.
قطعاً رنگ لباسها را نمیتوان تنها عامل قضاوت دیگران بر اساس پوشش دانست.
تیموتی برون و گروه تحقیقاتی او در دپارتمان روانشناسی دانشگاه اولد دومینیون (Old Dominion University) به تأثیر پوشش بر قضاوت دانشجویان کالج از جذابیت افراد و مردانگی و یا زنانگی نگاهی انداخته است.
برون دریافت که هر دو گروه جنسیتی بدن خود را به گونهای نمایان میسازند که توجه دیگران از جنسیت خود را برانگیزد. این مسئله ذاتاً با قضاوت آنها از جذابیتشان پیوند خورده است.
بهخصوص اینکه در مردان استفاده از لباسهای جذب و چسبان در مقایسه با لباسهای شل، ظاهر آنها را بیشتر نمایان میسازد.
بهطور طبیعی، بسیاری از یافتههای روانشناسی در حوزهی فشن و انتخاب پوشش مشروط به ارزشهای فرهنگی یک جامعه و افراد حاضر در آن است. برای مثال تفاوتهای فرهنگی در تفسیر رنگها میتواند نتایج مختلفی را در آزمایش مربوط به لباس رستوران به ما عرضه کند. این مسئله بستگی به کشوری دارد که رستوران در آن واقع شده است.
بهعلاوه باید به این نکته اشاره کرد که موضوع ظاهریِ انتخاب لباس بهندرت تنها عامل تعیینکنندهی قضاوت افراد است: مطالعهی برون بر روی لباسها و جذابیت، تأثیر زبان بدن در کنار گزینههای پوششی را به نمایش میگذارد.
درنهایت ویلیام هَزلیت نویسنده مشهور انگلیسی به افرادی که خود را محدود به لباس و انتخاب آن کردهاند هشدار میدهد: افرادی که لباس را به بخش مهمی از وجود خود تبدیل کردهاند، ارزشی بیش از همان لباسِ بر تن نخواهند داشت. معادل این سخن را میتوان با شعر زیبای شاعر پرآوازهی پارسی، سعدی شیرازی، مقایسه کرد:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت