گرایشات فمینیسمی در ایران
ترویج دیدگاه های فمینیسمی در ایران به دهه های اخیر مربوط می شود، لذا این دیدگاه هم زمان با برنامه های توسعه ی کشور و حرکت به سوی صنعتی شدن مبحث زنان، آزادی های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... شکل منسجم تری یافت. افزایش سطح تحصیلات زنان و حضور گسترده تر آن ها در بازار کار باعث گردید تا سؤالات عدیده ای در اذهان آن ها ایجاد شود و این سؤالات عمدتا ناشی از نابرابری حقوق و امتیازات اجتماعی و اقتصادی آنان با مردان در عرصه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است و از طرف دیگر ورود «گالیندوپل » نماینده ی سازمان ملل در حقوق بشر، برای اولین بار به ایران به روند حرکت زنان سرعت بخشید و باعث شد تا پست جدید «مشاور زنان » در نهاد ریاست جمهوری تحت عنوان دفتر امور زنان تاسیس گردد. ظهور دیدگاه های فمینیستی در ایران با ظهور این دیدگاه در آثار ادبیات معاصر و برخی از مطبوعات داخلی و نیز دیالوگ های طرفداران این جریان همراه است .
طرف داران فمینیسم در ایران به دو گروه تقسیم می شوند:
1. فمینیست های غرب گرا (غیر دینی) ;
2. فمینیست های مذهبی.
گروه اول: فعالیت های فمینیسمی خود را بر پایه ی تفکرات فمینیسم غربی بنا کرده اند و اهداف خود را در قالب ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی غرب دنبال می کنند و به دنبال حذف نهاد دین در جامعه هستند. این گروه راه حل نهایی برای زنان را روش های غربی می دانند و این طیف را عمدتا نویسندگان دگراندیش تشکیل می دهند.
گروه دوم: خواهان تجدید نظر در قوانین و نیز ساختار جامعه هستند، آن ها معتقدند که جامعه ی ایران سال هاست که تحت تسلط نظام مردسالاری قرار گرفته و لازمه ی این دگرگونی اصلاح در قوانین و نقطه نظرات جامعه (مردم و مسؤولین) است. آنان تغییر اصلاح طلبانه در شرایط و سازمان دهی زنان و مردان را تنها راه رهایی زنان از تبعیض جنسی و جنس دوم بودن می دانند.
این گروه که درون مایه ی مذهبی هم دارند، معتقدند: قوانین و ارزش های موجود در جامعه که بر گرفته از مذهب است با دستورات اسلامی عینیت ندارد و برگرفته از حقانیت مذهبی نیست، لذا این قوانین باید اصلاح شوند.
این گروه از فمینیست ها خواستار برابری انسان ها و عدالت اجتماعی (بین زن و مرد) بوده و معتقدند: قوانین نیز باید با تحولات اجتماعی تغییر کند و شامل احکام ثانویه در اسلام شود.
فمینیست های مذهبی، خواهان تغییر در قوانین مربوط به حقوق ارث بری، دیه، حق شهادت در محکمه، حضانت طفل، حق طلاق و غیره هستند. آن ها هم چنین خواستار استفاده از امتیازات اجتماعی; مانند حضور در پست های سازمانی و مدیریتی، دست مزد برابر با مردان در شرایط یکسان کار، حضور در عرصه های مختلف و... می باشند.
این گروه، به لحاظ دیدگاه ها و خط مشی اصلاح طلبانه به سه دسته تقسیم می شوند: (1)
1. فمینیست های مذهبی رادیکال;
2. فمینیست های مذهبی میانه رو;
3. فمینیست های مذهبی محافظه کار.
1.فمینیست های مذهبی رادیکال
این گروه به دلیل دیدگاه های تند خود معتقدند که شریعت پاسخ گوی تمام سؤالات جامعه ی زنان نبوده و برخی از نیازها و سؤالات زنان باید از طریق دیگری پاسخ داده شود. این گروه که بعضا دارای پیش زمینه های مذهبی بوده و مدعی دین داری هستند، تبعیض جنسی زنان را در کشور مربوط به سنت های نظام مرد سالاری می دانند و معتقدند که قانون گذاری نیز تحت نظام مرد سالاری بنا گردیده است. بر اساس این دیدگاه تغییر در وضعیت زنان و مظلومیت آنان بدون هیچ گونه توجیهی صرفا در تغییر قوانین مربوط به زنان است و در عمل خواستار افزایش مهارت و فنون زنان برای استقلال کامل و خود اتکایی و عدم وابستگی به مردان می باشند.
نقطه نظرات این گروه از فمینیست ها در ایران، به تدریج جنبه ی سیاسی یافته و ستم بر زنان و نیز محدودیت های اجتماعی آنان را ناشی از ساختار سیاسی کشور می دانند و به دلیل وجود زمینه های مذهبی و استفاده از مذهب در بیان دیدگاه های فمینیستی خطراتی را در بر دارند.
از جمله ی کسانی که سعی می کند تا نظرات خود را در این چارچوب مطرح نماید، شیرین عبادی است، وی می گوید:
«به نظر من مهم ترین مساله برای زنان ما تفکر مردسالارانه ی حاکم بر نظام حقوقی است و همه می دانیم که قانون، زبان گویای حکومت ها است. قوانین ما به شدت ضد زن هستند. تا آن جایی که حق حیات که مهم ترین منشا حقوق انسان است در مورد زن و مرد یکسان نیست; اگر مردی زنی را بکشد، خانواده ی مقتول بایستی چند میلیون هم بابت دست خوش به او بدهند تا بتوانند قاتل را مجازات کنند و... .
مثالی دیگر می زنم: در قانون قید شده که اگر پدر یا جد پدری، فرزند خودشان را بکشند قصاص ندارند، فقط در صورت شکایت مادر، آن ها به پرداخت دیه و کیفر محکوم می شوند...»
وی در مجله ی زنان (شماره ی 34) با استناد به قانون اساسی می گوید:
«...دیه ی قتل زن مسلمان - خواه عمدی، خواه غیر عمدی - نصف دیه ی مرد مسلمان است; یعنی در واقع جان زن نصف جان مرد است، اما داستان به همین جا ختم نمی شود، حتی جان یک زن می تواند کمتر هم باشد.»
به اعتقاد نشریات خارجی، طرف داران این دیدگاه علی رغم اختلاف نظرهایی که با فمینیست های غرب گرای غیر مذهبی دارند، اما به نوعی همبستگی جنسی و تفاهم، جهت فعالیت بیشتر معتقدند.
در نشریه ی «لوموند دیپلماتیک » به قلم آزاده کیان آمده است:
«خانم محبوبه ای (عضو هیات تحریریه ی مجله ی فرزانه) می گوید: ما می دانیم که زنان لاییک در معتقداتشان با ما مشترک نیستند، ولی این امر هیچ مساله ای ایجاد نمی کند; زیرا ما برای ارتقای موقعیت زن فعالیت می کنیم. ما زنان اسلام گرا این اندیشه را که تنها وارث انقلاب، ما بوده ایم، رها کرده ایم...و اینک وقوف یافته ایم که فرقه گرایی ما در سال های اول انقلاب به قیمت جدایی تعدادی از زنان صاحب صلاحیت از جرگه ی ما و در نهایت به زیان عموم زنان انجام شده است. حال می خواهیم اشتباهات خودمان را جبران کنیم... .»
و به نوشته ی این روزنامه، خانم «شهلا شرکت » نیز دارای این عقیده است. او می گوید:
«ما باید معتقدات همه ی زنان را محترم بشماریم و با آن با مماشات برخورد کنیم، حتی اگر هم دارای یک فلسفه، یک اعتقاد و یک طرز فکر نباشیم باز می توانیم و باید با هم کار کنیم.»
2. فمینیست های مذهبی میانه رو
این عده از فمینیست ها خواستار حضور زنان در عرصه های مختلف ورزشی، مدیریتی، ایجاد فرصت های شغلی و تحصیلی برابر، عدم تبعیض در ارتقای شغلی بین مرد و زن، حضور جدی زنان در پست های عالی دولتی، تعریف مجدد از حجاب سنتی و اسلامی، کسب مهارت های اجتماعی و...می باشند.
طرف داران این دیدگاه که عمدتا در بین اقشار دانشگاهی و تحصیل کرده و دختران جوان رواج یافته، جهت انسجام بیشتر «گروه ها و سازمان های غیر دولتی زنان » را ایجاد کردند و این سازمان ها به منظور دست یابی به اهداف مورد نظر خود، به دفتر امور زنان ریاست جمهوری نزدیک شدند (تعدادی از سازمان های غیر دولتی زنان در سال 1374 جهت شرکت در چهارمین کنفرانس جهانی زن در پکن به ابتکار دفتر امور زنان، به چین اعزام گردیدند) و جلسات مشترکی تحت عنوان کارگاه های آموزشی با مسؤولیت دفتر امور زنان تشکیل دادند و آخرین سمیناری که توسط دفتر امور زنان برگزار گردیده است تحت عنوان «زن و برنامه ریزی توسعه » می باشد.
3. فمینیست های مذهبی محافظه کار
نقطه نظرات فمینیست های مذهبی محافظه کار بعضا با دیدگاه های میانه روها درباره ی مسایل زنان یکسان است، اما در خط مشی و روش با یکدیگر تفاوت هایی دارند و همین تفاوت ها باعث گردیده تا نتوانند نزدیکی تشکیلاتی با میانه روها ایجاد نمایند. گرایشات این گروه عمدتا برگرفته از طیف راست، یا محافظه کار جامعه است.
این گروه خواستار تعدیل برخی از قوانین و تصویب قوانین معتدل تر درباره ی زنان هستند و بیشتر فعالیت آن ها در رابطه با حقوق زن در خانواده و حمایت های قانونی از زن در برابر شوهر، ایجاد تغییراتی در قوانین مربوط به طلاق، مهر، اجرت المثل و نیز قوانینی مربوط به زنان کارمند، با گسترش حضور زنان در محیط کار می باشد.
طرف داران این گروه جهت حصول به اهداف فوق با پیگیری و تلاش مجدانه، زمینه ی تشکیل کمیسیون زن و خانواده را در مجلس شورای اسلامی ایجاد نمودند. این گروه از فمینیست ها به نقش های سنتی زن در جامعه تاکید می ورزند.
تئوری ها و دیدگاه های فمینیستی در آثار ادبیات معاصر ایران در آثاری، مانند زنان بدون مردان، طوبا و معنای شب، خواب زمستانی، خاطره های پراکنده و نیز برخی از مطبوعات داخلی، و در قالب شعارهای اجتماعی استقلال طلبی، بی بندوباری، آزادی مطلق و برتری طلبی زنانه، مخالفت با ازدواج و نفی نقش همسری و مادری و نهایتا تضعیف نهاد خانواده درآمده است.
اغلب قهرمانان این داستان ها را زنان تشکیل می دهند که به شکل افراطی اقداماتی را انجام می دهند که برگرفته از همان شعارها و نقطه نظرهای فمینیستی در غرب است و در این راستا مردان شخصیت های ضد قهرمان را می سازند و اصولا در این آثار مردان به عنوان ستمگران تاریخ حیات بشریت، همواره زنان را در اسارت و بردگی خود قرار داده اند.
دو عامل مهم بر آثار ادبی فمینیستی ایران اثر گذارده است که عبارتند از:
1. تفکرات و دیدگاه های فمینیستی معاصر غرب;
2. نهضت ادبی فمینیستی که عمدتا در کشورهای اروپایی شکل گرفته است.
شهرنوش پارسی پور در رمان های «زنان بدون مردان » ، «طوبا و معنای شب » و... اغلب شخصیت های محوری را به زنان و دختران داده است. وی در همه ی داستان هایش، به خصوص داستان هایی که بعد از انقلاب نوشته، به روابط به اصطلاح تاریک و غامض بین مردها و زن ها پرداخته و در پس زمینه ی آثارش به نظام مرد سالاری ناشی از سنت های اجتماعی و مذهبی اعتراض می کند و درگیری بین شخصیت هایش - به نوعی - به درگیری سنت های دیرین و اغلب مذهبی می انجامد و نسخه ی رهایی وی برای زنان ایرانی تقلید نسل امروز از غرب است. در داستان های پارسی پور، مناسبت های زن و مرد از هم گسیخته و زنان ایرانی به صورت «بردگان جنسی مردان » قلمداد می شوند. شهرنوش پارسی پور در بیان «طوبا و معنای شب » در واقع به بن بست رسیدن مذهب در پاسخ گویی به سؤالات انسان، خصوصا زنان را به تصویر می کشد و بیش از همه بر ضرورت استقلال زنان و آزادی از قید و بندهای مذهبی و سنت های جامعه تاکید می کند.
در داستان های «خواب زمستانی » و «خاطره های پراکنده » نوشته ی گلی ترقی، شخصیت های مرد و زن، به طور جداگانه مورد بررسی قرار می گیرند و شخصیت های مردانه، ناتوان، غافل، ضعیف، احمق و پلید، سرخورده، ضد قهرمان و... جلوه می کنند و در مقابل، زنان عاقل و اندیشمند و با احساس می باشند که در طول تاریخ تحت سلطه ی نظام مردسالاری بوده اند و همواره مردان به دلیل نظام حاکم بر جامعه با بی لیاقتی و با استفاده از خشونت «بر زنان حکومت » کرده اند.
مهشید امیرشاهی در «باران و تنهایی » جلوه ی دیگری از فمینیسم را ارایه می دهد. در این رمان زنی منتظر است تا شوهرش برگردد و او را از تنهایی نجات دهد، اما در پایان داستان، سگ باران خورده ای از راه می رسد و خلا فقدان شوهر را پر می کند. بدین ترتیب مرد را در برابر سگ با یک ارزش مساوی به تصویر در می آورد.
این نوع آثار، ایجاد کننده ی نوعی تضاد و تعارض جنس مرد و زن می باشد و خاصیت بر هم زنندگی تعادل و آرامش خانواده و جامعه را دارد.
دیدگاه های فمینیستی، هم چنین در مطبوعات غیرخودی اهمیت پیدا کرد و عمده ی محورهای فمینیستی در این گونه نشریات، راه حل های غربی جهت رهایی زن، مظلومیت تضییع حقوق زنان، ارایه ی خط مشی جریانات زن گرا، جریان سازی، انتساب نظام مردسالاری به ارزش های اسلامی، تعریف دیگری از خانواده و نقش همسری، مادری و... بازنگری در ارزش ها و سنت های اسلامی است.
نشریه ی زنان در میان نشریاتی که به این جریان می پردازند، بیش از سایرین به ارایه ی راه حل های غربی اشاره می کند:
در شماره ی 27 نشریه ی زنان می خوانیم:
«انطباق با جوامع مدرن می تواند جامعه را از غلتیدن در دام سنت گرایی افراطی و رفتارهای ضد اجتماعی حفظ کند...نهضت اسلامی رادیکال علی رغم برخورد قاطع با دولت در مورد مسایل زنان عمیقا محافظه کار است... .»
و در شماره ی 13 آن در طرفدارای از فمینیسم و از طریق ترجمه ی متون خارجی آمده است:
«... سرزنش فمینیسم به خاطر کم بهره کردن زندگی زنان، عدم درک اساسی فمینیسم است که هدفش کسب طیف گسترده ی تجارب برای زنان است. علی رغم تلاش های مکرر و مؤثر برای پوشانیدن لباسی رنگ و روغنی به خواست فمینیسم و عجیب و غریب جلوه دادن هوا دارانش، مفهوم فمینیسم هم چنان ساده باقی مانده است... .»
و در شماره ی 14 با اشاره به فیلم سینمایی «سارا» زنی که بعد از پشت سرگذاردن مشکلات زندگی نهایتا با ترک خانه و همسر، خود را رها می سازد، می گوید:
«... او با از دست دادن یک کانون مهم، به کانونی مهم تر دست می یابد; کانونی که نیروی سمبلیک آن می تواند نمادی برای ویت یابی و رهایی زنان از قرار دادهای وضع شده ی جامعه ی سنتی باشد...»
در نشریه ی «جامعه ی سالم » شماره ی 24 نیز در نسبت دادن نظام مردسالاری به اسلام آمده است:
«صریح بگویم: در اسلام مرد مسلمان کامل ترین شخصیت حقوقی را در اجتماع دارد و به همین دلیل دیه ی کامل نیز به او تعلق می گیرد و برتری مرد مسلمان در جامعه اسلامی یک واقعیت اجتماعی نیست، یک حقیقت شرعی است... .
...اگر باور دینی بر این باشد که مردان از تعقل و نیروی خداداد بیشتری بهره مند هستند، طبیعی است که اگر بخواهیم یک مرد را در مقابل یک زن قصاص کنیم، خانواده ی مقتوله باید ما به التفاوت برتری مرد بر زن; یعنی نصف دیه ی انسان کامل را به قاتل بپردازد... .»
«...در عصر جدید که مقام اجتماعی و نیز خانوادگی زن بهبود یافته و همه جا سخن از برابری قانونی و اجتماعی زن و مرد است، بعضی از تجدد گرایان تصور می کنند، قرآن نیز به مساوات زن و مرد قایل است و به نظر ما چنین برداشتی از آیات صحیح نمی باشد.»
در شماره ی 27 «جامعه ی سالم » در خصوص ستمگری جنسی ناشی از تقسیم کار می خوانیم: «در کشور ما به موانع زیر در زمینه ی اشتغال زنان می توان اشاره کرد:
1. سنت ها و آداب و رسومی که تقسیم کار را بر حسب جنسیت تداوم می بخشد;
2. نگرش مردان و زنان نسبت به کار زنان که به خصوص در مورد مردان جنبه بازدارنده دارد و از ارزش های فرهنگی ناشی می شود;
3. شرایط اقتصادی - اجتماعی جامعه که سطح رشد و پیشرفت جامعه را نشان می دهد و معمولا در کشورهای در حال توسعه نسبت به جوامع پیشرفته کار زنان با دشواری های بیشتری رو به روست;
4. وجود قوانین بازدارنده ی اشتغال زنان; مانند سپردن اختیار کار زنان در دست مردان و نبود حمایت های قانونی از کار زنان;
5. کمبود تسهیلات و امکانات شغلی و رفاهی به منظور حفظ و ادامه ی اشتغال آنان در کنار وظایفی که به عنوان همسر و به ویژه به عنوان مادر بر عهده دارند;
6. تقسیم کار سنتی در خانواده و واگذاری تمامی کارهای خانه به زنان که که عملا اشتغال آنان را با دشواری و فشار روانی و جسمی فراوان بر آنان روبه رو می سازد و ضرورت بازنگری در تقسیم این کار و... .
این موانع با یکدیگر در ارتباطند و فصل مشترک همه ی آن ها نگرش مبتنی بر مرد سالاری در جامعه ی ماست که زیر بنای همه ی ارزش های فرهنگی سنت ها، نگرش ها و قوانین جامعه ی ماست... .»
و آن چه در نشریه ی ضد انقلابی خارج از کشور «جهان امروز» می خوانیم، ارتباط تنگاتنگ فمینیسم داخلی با نظرات خارج از کشور بارز می شود.
«...جمیع تضییقات در قالب قوانین اسلامی، توسط احکام دادگاه ها و مراجع دادرسی در ایران جاری می گردد و از جمله این قوانین می توان به قانون قیمومیت، حضانت، قانون اجازه ی ولی در امر نکاح، قانون حق طلاق برای مرد، قانون تعدد زوجات، قانون تابعیت زن از شوهر، قانون ارث، قانون ازدواج موقت، قانون زن و... اشاره کرد.»
«...انجام امور منزل، مراقبت از اطفال، پخت و پز، شست و شو و نظافت، بخش اعظم وقت و انرژی جسمی و فکری زنان را به خود می گیرد و مانع پرورش استعداد آنان و عامل بازدارنده ای است در جهت حضور و شرکت آنان در زندگی اجتماعی و این طرز تلقی از تقسیم کار در واقع ناشی از همان فرهنگ مردسالارانه است که بر فرودستی و تحقیر زنان مبتنی است...»
«...دخالت شریعت اسلام در امور حقوقی و قضایی، آموزش و پرورش و کلا در امور مربوط به زندگی اجتماعی، میزان اسارت و بندگی زنان در جامعه را افزایش داده و موجب تحکیم و تشدید آن شده است ... .»
و بازتاب فعالیت فمینیسم در ایران را در نشریه ی ضد انقلابی - خارج از کشور «راه کارگر» می خوانیم که:
«...ما با یک گرایش شدید و استقبال زنان از تشکل های ورزشی رو به رو هستیم که بی ارتباط به روحیه ی فمینیستی غریزی که امروز در بخشی از زنان ایرانی شکل می گیرد نیست... .»
«...در چند سال اخیر، قشری از دانشجویان پیشرو دختر، به وجود آمده اند که حامل نظرات فمینیستی هستند و کار کردن روی مفاهیم نظری فمینیسم به عنوان موضوع جدی مورد مطالعه مطرح است، ترکیب آگاهی فمینیستی پیشروان دانشجویی، رادیکالیسم پدیدار شده در حرکت های اخیر دانشجویی دانشگاه های مختلف، وجود زمینه ی اعتراض در توده ی دانشجویان دختر نسبت به تعرضات رژیم به حقوق زنان که در حال حاضر بیشتر خود را به صورت مقاومت در مقابل حجاب اجباری و علیه مزاحمت های انجمن های اسلامی که برای رعایت و حفظ شئونات اسلامی صورت می گیرد، نوید آغاز فصل تازه ای از مبارزه در این عرصه را می دهد... .»
و نشریه ی ضد انقلاب «سیمرغ » ارایه ی طریق نموده و می گوید:
«...جنبش زنان ایران می تواند از مجموعه ی تاریخ مبارزاتی زنان کشورهای پیشرفته یاد گیرد و با مطالعه و تحقیق گسترده پیرامون مطالعات زنان در کشورهای صنعتی دانش کسب کند... .»
|