ماهان شبکه ایرانیان

پزشکی دین مدار در منظر رضوی (۱)

مقدمه گستردگی ابعاد شخصیت امام هشتم شیعیان، علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، این معصوم دهم را در شمار تأثیرگذارترین افراد در تاریخ فرهنگی جهان اسلام نهاده است

پزشکی دین مدار در منظر رضوی (1)

مقدمه

گستردگی ابعاد شخصیت امام هشتم شیعیان، علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، این معصوم دهم را در شمار تأثیرگذارترین افراد در تاریخ فرهنگی جهان اسلام نهاده است. تنها یکی از طیف های مختلف شخصیت ایشان، نقش دهی به شاکله ای کلی از اندیشه ی پزشکی در محافل شیعه بوده که بازتاب آن در طول تاریخ شیعی قابل بررسی است. پزشکی دین مدار امام رضا (علیه السلام) با خاستگاه نبوی و علوی، برسازنده ی مجموعه ی گسترده ای از مفاهیم گوناگون اندیشه ی بهداشتی- درمانی با رویکرد جسم و جان را در آثار مختلف امامی بر جای نهاده است. در مقاله ی حاضر تلاش شده است تا ضمن بررسی ریشه های دانش رضوی، دو سطح مفاهیم نظری و مفاهیم عملی در پزشکی آن بزرگوار مورد واکاوی قرار گیرد.

1. پزشکی در اسلام و طب نویسی در سده های نخست

آشنایی تازه مسلمانان با طیف وسیعی از علوم دیرین نزد دیگر ملل، به ویژه ایرانیان و رومیان که در دوره فتوح روی نمود، ورود به دوره ی شکوفایی علوم در نیمه ی سده 2ق، به همراه نهضت ترجمه و تدوین، سبب شد تا دانش پزشکی در کنار دیگر علوم رونقی قابل ملاحظه یابد. حضور پزشکان تراز اولی در این عصر و تألیف انبوهی از آثار آنها را می توان به عنوان نمودی از این رونق شگرف در نظر آورد. اما در کنار این دانش که دوره های آغازین آن را باید در سال های گذار به سده 2 ق پی جست، گونه ای از پزشکی برخاسته از قرآن کریم و دانش نبوی، از همان صدر اسلام در گفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قابل پی جویی است. درواقع آبشخور بسیاری از توجهات به این موارد وجود برخی از آیات الهی بوده است. نمونه ی آیاتی مانند:
« إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌؛ به درستی که خداوند بر شما حرام گردانید مردار و خون و گوشت خوک را و در ذبیحه ای را که به اسم غیر خدا کشته باشند، پس هرکس که به خوردن آنها مضطر شود در صورتی که به آن تمایل نداشته باشد و به اندازه سد رمق نیز تجاوز نکند، گناهی بر او نخواهد بود که خداوند غفور و رحیم است. » (2)
« وَ مَا لَکُمْ أَلاَّ تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَکُمْ مَا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ؛ چرا از آن چه که نام خدا بر آن ذکر شده، نمی خورند، که خداوند آن چه را بر شما حرام کرده، به تفصیل بیان نمود، مگر آن که در روی آورد به آن مضطر باشید. » (3)
که به نوعی به مبحث اضطرار ( و در پی آن، التفات به مصادیق این اضطرار ) اشاره دارد، از همین دست موارد است. از سویی دیگر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که بنا به تعبیر زیبای امام علی (علیه السلام)، « الطبیب الدوار بطبّه » بود، با انبوهی از آموزه های پزشکی، مسئله بهداشت، سلامت و مفهوم کلی پزشکی را چنان در مبادی اسلامی خویش پروراند که همین امر سبب شد تا تازه مسلمانان به این علم اهتمام فراوان نمایند. همچنین فارغ از این که آیا منظور غایی حضرت، پرداختن به موضوعات پزشکی بوده یا اهداف دیگری را از این دست آموزه ها در نظر داشته است، همین احادیث دست مایه ای گشت تا در مجموعه های حدیثی، طیف گسترده ای از احادیث رسول گرامی گنجانده شود. لذا در صحاح بخاری، مسلم و برخی دیگر، مجموعه ای از احادیث طبی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تحت عنوان کلی « الطب النبی ( النبوی ) »‌قابل دستیابی است. در پی جویی از این روند است که با طیفی از آثار حدیثی تحت همین نام در طول سده های 3 ق به بعد مواجه می گردیم که اگر از اثر پزشکی منسوب به ابن حبیب اندلسی (م. 238ق) که تنها حاجی خلیه از آن نام برده، چشم بپوشیم، (4) شاید الطب النبوی ابوبکر احمد بن عمرو بن ابی عاصم (م. 287ق) قدیم ترین نمونه از این دست باشد. (5)
در ادامه و پس از طب النبی، باید از طب الائمه یاد کرد. براساس برخی از اصلی ترین مبانی اعتقادی نزد شیعیان، پس از رحلت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، وجود زنجیره ی عصمت و امامت، از امام علی (علیه السلام) به فرزندان آن بزرگوار انتقال یافت. در همین راستاست انتقال میراث نبوی که در شمار آن، باید از دانش انبیا نیز یاد کرد. بدین ترتیب آموزه های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در عصری پسین، در قالب آموزه های فرزندان علی (علیه السلام) بازتابید؛ لذا آن چه از آموزه های نبوی در زمینه پزشکی بر جای بود، توسط اهل بیت (علیهم السلام) تحت عنوان کلی الطب الائمه به معنی عامِ آن و نیز با عنوان خاص طب الرضا تداوم یافت.

2. دانش رضوی و میراث علمی اهل بیت (علیهم السلام)

آن گونه که یاد شد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به علم در معنای عام آن توجه ویژه داشت. اساس این مطلب که آن حضرت در سخنی، به جایگاه علوم و سپس بیان مهم ترین آنها پرداخته است، نشان دهنده ی اهمیت فراوان دانش نزد آن حضرت است. در سطحی خاص تر نیز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به موضوعات گوناگونی پیرامون مباحث پزشکی التفاتی تمام داشت. توضیح آن که بازتاب اعتقاد ایشان نسبت به اهمیت 4 علم در میان علوم مختلف و این که پزشکی هم در میان آنها جای دارد (6)، نشانی از همین التفات نبوی است. از سویی باور دینی به این اصل که هر دردی را خداوند درمانی نهاده (7) و پروردگار با نهادن شفا برای بیماران (8)، عملاً خود، شفادهنده ی اصلی است (9)، در احادیث حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) به فراوانی مشاهده می شود. اما پس از آن حضرت، با انتقال میراث نبوی به خاندان علی (علیه السلام)، تداوم این دست روایات و احادیث را در سخنان و آموزه های ایشان می توان جست. اساس نامبری امام علی (علیه السلام) از پیامبر با تعبیر « طبیب دوار »، نشان از جایگاه مفهوم کلی علم و به طور خاص، دانش پزشکی نزد آن امام دارد. این گرایش در میان اهل بیت (علیهم السلام) را می توان در سخنان و روایات برجای مانده ی ایشان بازجست. چنان که اهمیت داشتن دانش پزشکی و نهادن آن در میان چند علم اصلی، در سخنان امامان مختلف از امام علی، امام محمدباقر و امام جعفرصادق (علیه السلام) نمونه های بسیار دارد. (10)در این میان اهتمام شکل دهندگان فقه جعفری، صادقین (علیه السلام) به موضوعات پزشکی از چنان مقامی برخوردار بوده، که حتی برخی مباحث مبتنی بر تقابل گیری دو مفهوم محرمات و آن چه شفادهنده است، بر سازنده ی ابوابی فقهی گشته و در تبیین مسائل و احکامی فقهی اثرگذار بوده است. (11)‌همچنین توجه دادن ایشان به مفاهیم بهداشتی و سلامت در ابعاد گسترده ای در منابع بازتاب داشته است. انبوهی روایات گوناگون در منابع متقدم امامی و جزء آن وجود دارد که در آنها به مباحثی از این دست علوم توسط معصومان (علیهم السلام) توجه شده است. بر همین مبنا است که برخی کسان چون ابن بسطام در گردآوری خود، از روایات امامان در این زمینه، انبوهی از روایات امام صادق (علیه السلام) و دیگر معصومان را نیز جمع آوری کرده است. ( سراسر کتاب ) جالب آن است که حتی اشتهار برخی از شاگردان آن جنابان، در این رشته از علوم بوده است؛ چنان که جابر بن حیان، شیمیدان، طبیب، فیلسوف و دانشمند مسلمان در همین مجموعه جای می گیرد، شخصیتی که افتخار شاگردی حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) را داشته است. به هر روی براساس آنچه بیان شد دور از انتظار نیست که امام رضا (علیه السلام) به عنوان میراث دار اهل بیت (علیهم السلام)، بخش عظیمی از بیانات علمی و به طور خاص پزشکی خود را از قول پدران بزرگوار خود نقل کرده و ابتنای بسیاری از سخنان خود را بر آن چه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) گفته اند، بیان داشته است. درواقع به نظر می رسد در یک شبیه گیری کلی، آن چه را که امام جعفر صادق (علیه السلام) در تدوین و یکپارچه سازی فقه جعفری انجام داد و یافته های امامان پیش از خود را مدوّن ساخت، امام رضا (علیه السلام) نیز همان شیوه را در زمینه دانش پزشکی صورت داده است.

3. ارتباط علم و دین در منظر رضوی

به عنوان مقدمه ای کلی باید دانست که در منظر امام رضا (علیه السلام)، مفاهیم پیرامون دانش پزشکی از جمله سلامت، بهداشت، بیماری، دارو و جزء آن، همه فرعی بر علم الهی و زیرشاخه امور دینی به شمار می روند. بر انسان است که جسم خویش را به مثابه امانت خداوندی سالم بدارد. برای پیشینه ی اندیشه ی کنار هم آیی پزشکی و دین، باید به برخی از روایات معصومین (علیهم السلام) توجه داشت که به موضوع درهم تنیدگی دانش با مفاهیم دینی سخن گفته اند. روایت هبوط آدم (علیه السلام) از بهشت و فروفرستادن برخی از دانش های الهی از جمله ستاره شناسی و پزشکی به همراه وی (12)؛ هم کلامی ابراهیم (علیه السلام) با پروردگار و پرسش او درباره ی چیستی و چگونگی درمان درد و پاسخ خداوند، که من خود، درمان و شفای بیماری هایم (13) و نمونه هایی از این دست از درجه ی اهمیت بسزایی برخوردارند. در کنار این روایات باید انبوهی منقولات از اهل بیت (علیهم السلام) را نیز افزود که در آنها وجود این ارتباط به روشنی مشاهده می شود. همسو با روایاتی که در آنها درد و درمان از آن خداوند یاد شده، (14) در روایتی مربوط به استشفای بیماری نزد امام رضا (علیه السلام)، آن امام به درخواست و دعای خویش نزد بارگاه الهی برای شفای درد بیمار تصریح و بدین ترتیب حتی در تجویز پزشکی خویش، پروردگار را شفادهنده اصلی یاد کرده است. (15)بر پایه همین اندیشه است که در روایتی از امام صادق (علیه السلام)، به قرائت آیة الکرسی پیش از حجامت ( ‌به عنوان یکی از شیوه های درمان ) اشاره شده و در ادامه، امام رضا (علیه السلام) نیز به ذکر بسمله پیش از حجامت تأکید نموده است (16). به این مجموعه دینی از روایات پزشکی باید گروه انبوهی از روایات را نیز افزود که در آنها عمل نکردن به آموزه های دینی در موضوعات بهداشت شخصی مستوجب جهنم (17) و صبر و تحمل بر درد قابل علاج مستوجب رحمت خداوندی دانسته شده است. (18)
برآیند چنین اعتقاداتی، در نخستین جمله از نامه پزشکی امام هشتم شیعیان به مأمون قابل درک است که در خلقت خداوندی، برای هر گروه از بیماری ها، گروهی از داروها و درمان ها قرار داده شده است (19)، چنان که درمان برخی دردها، صبر است (20) و در اندیشه علوی با رویکرد به بیماری های انسان، ناامیدی از لطف الهی و انقطاع رجا در شمار بزرگ ترین بلایا یاد شده است (21). با ابتنا بر این تفکر، دو سویه جسم و روح انسان، در تعاملی کامل با یکدیگر چنان بر یکدیگر تأثیرگذارند که در روایات به نقش آفرینی شایان توجه روحیات انسانی در بروز و افول بیماری بر جسم تصریح شده است. در بسیاری از سخنان امام علی (علیه السلام) به این امر التفات خاص شده و حزن و اندوه از میان بَرنده بدن دانسته شده است. (22)
در سویه ای همسان با آن چه یاد شد، از آن جا که تمام آموزه های الهی به مثابه زنجیره ای به هم پیوسته، دربردارنده ی بهترین ها برای انسان است و هر آن چه تحت عناوین کلی حرام و حلال در این آموزه ها بیان شده، بی شک دوری گزینی از آنها در خلاف روند و مسیر صحیح بوده و اسباب ناخشنودی جسم و روح را فراهم می آورد؛ لذا در اندیشه دینی، محرمات علی القاعده از میان برنده ی سلامت روح و تن است و حذر از آنها به خودی خود، دربردارنده مفهوم بهداشت اولیه نزد مسلمان به شمار می رود. بر همین پایه، روایات مختلفی از امامان (علیهم السلام) در این باره وجود دارد که نباید شفا را در محرمات جست. (23) در این میان و در ادامه همین مبانی، امام رضا (علیه السلام) از ناخوشایندی های عارض شده بر جسم و تأثیرگذاری شگرف آن بر روح به سان ثواب و عقابی به مراتب دشوارتر از ثواب و عقابی که پادشاهان بر رعایا عرضه می دارند، یاد کرده است. ایشان در وصف این ثواب و عقاب، به ترتیب به شادی و حزن اشاره نموده و آنها را برخاسته از همان عوارض بر جسم دانسته است. (24) با این اوصاف و نمونه های بیان شده، قابل درک است که دانش پزشکی به عنوان فرعی بر مفاهیم دینی در رویکرد امام رضا (علیه السلام) بازتاب یافته و آموزه های پزشکی ایشان برخاسته از دین مداری آن بزرگوار است.

4. علم پزشکی نزد امام

وجود روایات بر جای مانده از امام رضا (علیه السلام) در منابع مختلف که در زمینه موضوعات پزشکی از سوی آن حضرت بیان شده و نیز نامه ای از آن حضرت به مأمون که دربردارنده ی کلیاتی پیرامون پزشکی و حفظ الصحه است، مآخذ اصلی بررسی دانش پزشکی نزد امام هشتم شیعیان است.
آموزه های گوناگون ایشان در این مآخذ، ضمن تبیین مفاهیم و تعابیر مختلف دانشی،‌ دربردارنده ی مسائلی در طیف های مختلفی چون پیش گیری و درمان قابل بررسی است.

5. مفاهیم نظری

تجربه و دانش

از مهم ترین مباحث نظری قابل توجه در اندیشه پزشکی امام رضا (علیه السلام)، التفات تام ایشان به جایگاه تجربه و مفهوم نسبیت است. امام (علیه السلام) در آغاز نامه به مأمون که به الرساله ذهبیه شهرت دارد، به یافته ها، شنیده ها و تجربیات خویش در خصوص خوراکی ها، نوشیدنی ها، گیاهان و... که می توانند در سلامت کمک رسان باشند تصریح کرده است. بدین ترتیب می توان دریافت که حضرت به مفهوم تجربه ی شخصی التفات داشته و راه سلامت را در برآیند یافته های کلی، در کنار یافته های فردی می داند. به همین سبب در جایی به صراحت، خطاب به مأمون بیان داشته است که:
«‌دقت کن و ببین چه چیز با تو و معده ات سازگاری دارد و بدن تو بدان قوت یابد و تاب آن را دارد؛ کدام خوراکی و نوشیدنی بر تو هموار است، آن را برگزین...هریک از طبایع به آن چه که به آن سنخیت دارد، می گرود، پس آنی را برگزین که با بدن تو همساز است. » (25)
این بخش از نامه حضرت به روشنی بیان گر دیدگاه رضوی نسبت به مفهوم ارزشمند تجربه شخصی در سلامت است و بدین سان، اساس پزشکی در منظر ایشان، نه به مثابه کلیتی غیرقابل تغییر بلکه مبتنی بر نسبیت معقول در جهان است. بر همین اساس در جایی از همین نامه، با گسترش دادن مفهوم تجربه در منظر نسبی دانستن دانش پزشکی، به نقش مهم جغرافیا بر میزان و نوع خوراکی و نوشیدنی و عملاً تأثیرگذاری آن بر سلامت بدن تصریح نموده است. (26) به جز متن این رساله، مفهوم تجربه را می توان در روایاتی پراکنده از ایشان نیز مشاهده نمود. (27) در این میان نباید رویکردهای اصلی آن حضرت در دانش پزشکی را با مفاهیم یاد شده در زمینه ی نسبیت و نقش تجربه در هم آمیخت؛ چه به طور طبیعی یافته های امام رضا (علیه السلام) در زمینه ی آثار درمانی گیاهان و داروهای مختلف با اصول کلی پزشکی در یک راستا قرار دارد و اعتقاد ایشان به نقش تجربه، نه تنها منافاتی با کلیات دانش پزشکی ندارد، بلکه به عنوان مکمل، بیانگر اندیشه ی بلند امام هشتم شیعیان در این منظر و نسبت به دانش به معنای عام آن است. از نشانه های این رویکرد امام، تأکید به چند مبحث مهم در دیباچه ی الرساله ذهبیه است که به روشنی نشان دهنده ی میزان عنایت ایشان به مباحث نظری در دانش پزشکی است. امام (علیه السلام) در جمله ی :
« عندی من ذلک ما جربته و عرفت صحته: بالاختبار و مرور الأیام؛ مرا در این مباحث تجربه ای است؛ و درستی آن را با آزمایش و گذر زمان دریافته ام »، ضمن بیان اعتبار تجربه در این دانش، به دو مبحث آزمون و خطا و نیز نقش زمان در مداومت و ممارست برای فزونی دانش تصریح نموده است. (28)
در همین مسیر، باید به روایاتی از آن امام توجه کرد که در آنها نکته مهمی گنجانده شده است. در گروهی از روایات برجای مانده از امام رضا (علیه السلام)، حکایت های مختلفی دربردارنده ی آن است که فرد یا افرادی از امام درخواست دارویی برای سلامت خویش نموده اند و آن حضرت در پاسخ ایشان، با به کارگیری لفظ « الدواء الجامع » به دارویی اشاره نموده که به اصطلاح عصری « همه کاره » است (29). در این دست روایات که در برخی از آنها، فرزند ایشان، امام جواد (علیه السلام)، از این « الدواء الجامع » به عنوان « دواء أبی » یاد کرده و امام هادی (علیه السلام) نیز بدان طبابت نموده است (30)، نکات قابل توجهی در راستای همان اندیشه ی نسبی بودن دانش پزشکی وجود دارد. این داروی همه کاره که در هم سخنی امام رضا (علیه السلام) با بیماران، دارای نمونه های مکرر است، نه دارویی همه کاره، بلکه به تناسب، « داروهایی » همه کاره بوده اند. ادویه ای مانند زعفران، مرزنجوش، فلفل، قاقله، کرفس، معجونی از برخی همین ادویه و مانند اینها، همه قرارگیرنده در مجموعه ادویه ای هستند که در منظر پزشکی امام بیشترین کارآمدی بر آنها مشاهده شده است. لذا می توان دریافت که به همان میزان که جسم افراد مختلف در زمان ها ( فصول گوناگون ) و مکان های ( جغرافیای زیستی ) مختلف و البته براساس طبایع گوناگون، تجربه پذیر با خوراکی ها و نوشیدنی های گوناگون است، داروها نیز بر همان منوال، دارای کارآمدی های متفاوت هستند. دور نیست اگر بپذیریم که به کارگیری جمله دقیق امام در رساله ذهبیه « و أنا اجمع ذلک مع ما یقاربه مما یحتاج إلی معرفته » (31) مبتنی بر التفات ایشان به نسبی بودن دانش پزشکی، توصیه های پزشک، اثرگذاری داروها و... بوده است و اشاره به این است که نمی توان به این امور به عنوان یک اصل مسلم نگریست (32)؛ چه افزون برمفاهیم نسبیت علمی مترتب بر این دانش، دست کم اعتقاد به نقش الهی در پزشکی را نیز نباید از یاد برد.

ادامه دارد...

پی نوشت ها :

1.عضو هیئت علمی دایرة المعارف بزرگ اسلامی
2.بقره، 173.
3.انعام، 119.
4.حاجی خلیفه، 1941-1943م، ج2، ص 1095.
5.نورمحمدی، 1383، ص 113-114.
6.کراجکی، 1322ق، ص 239؛ میرداماد، 1380، ص 238؛ طبرسی، 1415، ج4، ص 245.
7.فقه الرضا (علیه السلام)، 1406، ص 20؛ بحرانی، 1363، ج18، ص 173؛ نراقی، 1321ق، ص 728.
8.طبرسی، 1392ق، ص 362؛ حاکم نیشابوری، 1406، ج4، ص 399؛ بیهقی، 1355ق، ج9، ص 343.
9.احمد بن حنبل، 1313ق، ج4، ص 163؛ حمیدی، 1409، ج2، ص 382؛ مجلسی، 1403، ج49، ص 298، ج72، ص 55.
10.ابن بسطام، 1385ق، ص3؛ ابن شعبه، 1404، ص 208، 286، کراجکی، 1394ق، ص 40.
11.کلینی، 1391ق، ج3، ص 417؛ ج6، ص 314، ج8، ص 193؛ محقق حلی، 1364، ج2، ص 302؛ بحرانی، 1363، ج5، ص 504؛ صاحب جواهر، 1394ق، ج36، ص 372.
12.ابن طاووس، 1368ق، ص 22.
13.ابن قیم جوزیه، بی تا، ص 12.
14.طبرسی، 1392ق، ص 362؛ حاکم نیشابوری، 1406، ج4، ص 399؛ بیهقی، 1355، ج9، ص 343؛ ابن ادریس، 1410، ج3، ص 138؛ قاضی نعمان، 1383ق، ج2، ص 143.
15.ابن بسطام، 1385ق، ص 101؛ نوری، 1408، ج16، ص 444.
16.فقه الرضا (علیه السلام)، 1406، ص 394؛ نوری، 1408، ج13، ص 83.
17.حرعاملی، 1409، ج2، ص 172.
18.ابن بابویه، 1385ق، ج2، ص 465؛ ابن بسطام، 1385ق، ص4؛ طبرسی، 1392ق، ص 362؛ حرعاملی، 1409، ج2، صص 402، 409.
19.منتسب به امام رضا (علیه السلام)، بی تا، ص 10.
20.طبرسی، 1392ق، ص 362.
21.ری شهری، 1416، ج4، ص 3704.
22.آمدی، 1366ش، ص 321.
23.کلینی، 1391ق، ج8، ص 193؛ ابویعلی موصلی، 1414، ج12، ص 402؛ ابن حبان، 1414، ج4، ص 233؛ هیثمی، 1356ق، ج5، ص 86؛ صاحب جواهر، 1394ق، ج36، ص 372.
24.طب الرضا (علیه السلام)، 1402، ص 12-13.
25.طب الرضا (علیه السلام)، 1402، ص 14.
26.طب الرضا (علیه السلام)، 1402، ص 15.
27.نوری، 1408، ج16، ص 448؛ مجلسی، 1403، ج59، ص 201.
28.عرفانی، 1389، ص 80-81.
29.نوری، 1408، ج16، ص 463-466؛ ابن بسطام، 1385ق، ص 89-91؛ حرعاملی، 1418، ج3، ص 202-203.
30.ابن بسطام، 1385ق، ص 88.
31.طب الرضا (علیه السلام)، 1402، ص 8-7.
32.عرفائی، 1389، ص 81.

منبع مقاله :
ایزدی، مهدی و...‌[ دیگران]، (1392)، ابعاد شخصیت و زندگی حضرت امام رضا (ع)، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان