دسته گل ، جعبه شیرینی ، کت و شلوار ... شور و حال عجیبی داشت . به همراه خانواده آماده و مهیای رفتن شد . مراسم خواستگاری !! حسی که اندکی چاشنی ترس را نیز با خود می آورد . از خودش و وضع زندگی و کاری اش مطمئن بود اما از طرف خانواده دختر و اینکه چه معیاری دارند ...!؟ دختر از همکلاسی های دانشگاهی اش بود و وضع مالی بسیار خوبی داشتند . اما عاشقی ، پول و مقام نمی شناخت . به خانه دختر رسیدند . در ابتدای مراسم ، همه گونه صحبتی شد تا اینکه پدر دختر ، موضوع اصلی را پیش کشید و رو به پسر با لحنی مغرورانه پرسید : می دانم که در کنار درس خواندن ، مشغول کاری نیز هستی ، آیا درآمدش خوب است ، می توانی با این درآمد اندک دخترم را خوشبخت کنی ؟ چند سکه به عنوان مهریه در نظر گرفته ای ؟ به ناگاه خود را با سیل سوالات
پدر دختر که مدام حرف پول و مقام بود مواجه دید . می خواست به جای پول ، اندکی از خودش و وضع زندگی و علاقه ای که به دختر دارد بگوید که دوباره پدر دختر گفت : مسلماً نمی توانی برای دخترم خانه ای تهیه کنی و او باید طعم اجاره نشینی را بچشد ، دختری که همیشه در ناز و نعمت بزرگ شده و هیچ گونه سختی را نمی شناسد حال چگونه ...!؟ انگار بقیه حرفهای پدر دختر را نمی شنید . ... احساس کرد در آن مجلس فقط از پول و مال دنیا صحبت می شود نه شرایطی برای ازدواج و بهتر زندگی کردن دختر و پسر . حتی نپرسیدند که بعد از اتمام درس قرار است مشغول به چه کاری شوی ؟ یا آنکه قدر دختر را خواهی دانست ، آیا اهل ایمان هستی ؟ و هزاران سوال دیگر ... کسی نظر دختر را نیز نپرسید که آیا به من علاقه دارد یا نه ؟ با نگاهی ناراحت و ناامید به پدر و مادر فهماند که بهتر است مجلس را ترک نمایند . تمام مدت به این فکر می کرد که چه کم داشت جز پول و چه بی اهمیت بود انسانیت و اهل دل بودن و در حالی که قدم می زد با خود زمزمه نمود :
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
ازدواج سنت حسنه پیغمبر است و در دین بسیار نسبت به آن تاکید شده است و مسلماً برای بهتر و نتیجه بخش بودن این ازدواج شرایط و ویژگی های حقوقی وجود دارد که قدری با شرایط موجود در میان خانواده ها متفاوت است . شاید به این علت که اغلب این شرایط قانونی را جزء ذات ازدواج می دانند و معتقدند خواه ناخواه با شروع مراسم تمام این ویژگی ها به منصه ظهور می رسه . اما چه بسا گاهی همین شرایط به گونه ای خلاف قانون اتفاق می افتد که صحت نکاح را دچار مشکل می کند . از جمله شرایط صحت نکاح در قانون مدنی در مواد 1070 الی 1062 بیان شده است :
1- نکاح واقع می شود بر ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج کند یعنی از طرف مرد خواستن و از طرف زن قبول باشد .
2- ایجاب و قبول ممکن است از طرف خود مرد و زن صادر شود یا از طرف اشخاصی که قانوناً حق عقد دارند ، مثلا برای دختر ولی قهری از جمله پدر و پدر بزرگ و یا آنکه وصی و سرپرست قانونی و ...
3- عاقد (کسی که خواهان ازدواج با مرد یا زن باشد) باید عاقل ، بالغ و قاصد باشد . یعنی زوجین باید اهلیت قانونی داشته باشند.
4-توالی عرفی ایجاب و قبول شرط صحت عقد است (یعنی بین درخواست ازدواج و قبول آن فاصله زمانی که عرف جامعه آن را تایید می کند باشد)
5- هرگاه یکی از متعاقدین (طرفین عقد) یا هر دو لال باشند ، عقد به اشاره از طرف لال نیز واقع می شود ، مشروط بر اینکه به طور وضوح حاکی از انشاء عقد باشد .
6- تعیین زن و شوهر به نحوی که برای هیچ یک از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد.
7- تعلیق در عقد موجب بطلان است و آن این است عقد نکاح به طور کامل و مطلق انجام نمی شود بلکه درستی آن منوط به انجام شرطی می شود که بین زوجین صورت گرفته است مثلا آنکه زن به شرط گرفتن لیسانس در رشته خاص و یا واگذاری قطعه زمینی با مرد ازدواج کند و ازدواج تا به ثمر رسیدن این شرط اثری به بار نیاورد ، باطل است .
8- شرط خیار فسخ نسبت به عقد نکاح باطل است ولی در نکاح دائم شرط خیار نسبت به مهریه جایز است مشروط بر اینکه مدت آن معین باشد و بعد از فسخ مثل آن است که اصلا مهریه ذکر نشده است .
یعنی نمی توان نسبت به عقد ازدواج شرطی بیان نمود که در صورت به وقوع نپیوستن آن زن یا شوهر از اختیار فسخ نکاح استفاده نمایند به جز در خصوص مهریه که می توانند زوجین شرط کنند که مثلا اگر تا تاریخ معینی مرد مهریه زن را پرداخت ننماید ، زن حق فسخ نکاح را خواهد داشت اما به زن نمی توان حق طلاق را به عنوان شرط خیار فسخ داد چرا که طلاق دارای تشریفاتی است و فسخ آن است که اثر عقد معین را از بین برده و آن را به حالت قبل از عقد بر می گرداند . گویی عقدی واقع نشده است .
9- رضای زوجین شرط نفوذ عقد است . پس اگر یکی از طرفین مجبور به اکراه عقد را منعقد نموده باشد و بعد از رفع این حالت ، عقد را اجازه کند ، صحیح است مگر اینکه این اجبار و به اکراه به درجه ای باشد که عاقد فاقد قصد تلقی شود .
10- اذن و اجازه پدر دختر برای ازدواج .
بدین ترتیب این ها شرایط قانونی برای صحت نکاح است به گونه ای که اگر یکی از این شرایط در هنگام عقد موجود نباشد ، باعث بطلان عقد بود و هیچ آثاری از جمله طلاق ، گرفتن مهریه و .. برای آن مترتب نیست . به هر حال ایام ، ایام ولادت است و شادی و برگزاری عروسی به اشکال متنوع .
گاهی آنقدر ساده و در عین حال سادگی قشنگ و زیبا و گاهی نیز اعیانی و با ریخت و پاش فراوان بدون توجه به معیارهای اخلاقی . معیارهایی که شرط ازدواج را فراهم می آورد که برای برخی پول و مقام و پست است و برای بعضی دیگر ایمان و انسانیت و شرافت و وجدان و باز هم یادآور این بیت زیبا که مصداق واقعی این گونه ازدواج هاست .
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
منبع: مجله خانواده شماره 210.