این روزها بیشازپیش از خیانت و روایتهای مرتبط با آن میشنویم. بهراستی ریشههای این اتفاق نامیمون و گاه حتی خانمانبرانداز از کجا آب میخورد؟ اگر علت شکلگیری و البته افزایش این روزهای این پدیده را در بافت جامعه پیگیر شویم، شاید آنچه سالهاست بخشی از زندگیمان شده است بیتأثیر نباشد. شاید چون فرهنگ مصرفی این روزها عمیقاً در ما ریشه دوانده است، تنوعطلبی بخشی از زندگی شده است و حالا بازتاب همین زندگی روزمره، در روابط آدمها نیز خود را نشان میدهد. زوج امروز با اولین مشکل به جای آنکه امیدوارانه به دنبال حل مسئله و یافتن ریشههای آن باشد، به آسانی به سراغ گزینهای نهایی چون طلاق میرود. حال آنکه انسان با آگاهی، توانایی تغییر دادن امور، خلاقیت و امثال آن تعریف میشود و صرفاً یک ربات مصرفکننده نیست. لازم است نسبت به ویژگیهای زمانهای که در آن به سر میبریم، شناخت کافی به دست آوریم و آگاهانه برای تغییر آن تلاش کنیم. اما در این نوشته از جامعهٔ بزرگتر میگذریم و وارد جامعهٔ کوچکتر یعنی خانواده میشویم تا ببینیم چه عواملی بر شکلگیری پدیدهٔ ناخوشایند خیانت تأثیر میگذارد.
- رابطهٔ جنسی
در برخی موارد فردی که به همسرش، چه مرد و چه زن، خیانت میکند، نارضایتی از رابطهٔ جنسی در زندگی زناشویی را دلیل اصلی کار خود میداند. البته این مورد در مردها بیشتر دیده میشود. این افراد معمولاً یا از کمبودن دفعات رابطهٔ جنسی خود و یا از کیفیت آن ناراضی هستند. البته در بسیاری از موارد دیده میشود که این نارضایتیها صرفاً از آنجا ناشی میشود که این افراد رابطهٔ جنسی فعلی خود در رابطهٔ زناشوییشان را با دوران ابتدایی ازدواج و شور و حال بیشتر آن مقایسه میکنند؛ درحالیکه در روند یک زندگی مشترک خیلی چیزها تغییر میکند. همسران میتوانند هر چند وقت یکبار باهم بنشینند و به بررسی این تغییرات بپردازند و اگر نارضایتی در زمینهای وجود دارد، به فکر بهبود آن باشند، نه اینکه صورت مسئله را پاک کنند و در جایی دیگر به دنبال حل مسئلهٔ خود باشند.
- رابطهٔ عاطفی
اهمیت صمیمیت عاطفی در یک رابطهٔ زناشویی میتواند دلیلی همسنگ و همتراز با رابطهٔ جنسی باشد؛ بهویژه برای زنان. اساس یک رابطهٔ عاطفی، دریافت توجه، تأیید شدن و تعریفوتمجیدشنیدن از فرد مقابل است. گاهی وقتی این نیازهای اساسی در یک رابطهٔ زناشویی تامین نشوند، ممکن است زن یا مردی که کمبود این نیاز را احساس میکند، در پی تأمین آن با فرد دیگری بربیاید.
- چرخههای زندگی خانوادگی
هر خانواده بهطور معمول از مراحل مشخصی عبور میکند. از جمله مراحلی که میتواند فشار زیادی را بر زن و مرد وارد کند، مرحلهٔ ورود بچهها به خانواده و پذیرفتن نقش والدگری از سوی زن و مرد و نیز مرحلهٔ خروج فرزندان از خانه است که با عنوان مرحلهٔ «آشیانهٔ خالی» شناخته میشود. در هر یک از این مراحل تحولات جدید و فشارهای وارد شده بر همسران میتواند به سرد شدن روابط میان آن دو و در نتیجه، رفتن یکی از آنها به سراغ فرد سوم منجر شود. این دو مرحله نیازمند توجه آگاهانهٔ همسران است که بهموقع رابطهٔ میان خود را با ورود اعضای جدید هماهنگ و مدیریت کنند و از هرگونه کمتوجهی به آن بپرهیزند.
- خیانت برای انتقام
البته این عامل شاید چندان رایج نباشد. گاهی وقتی یکی از همسران به دیگری خیانت میکند و خیانت او آشکار میشود ممکن است همسر مقابل نیز برای تلافی این امر دست به خیانت بزند.
- اعتیاد جنسی
افرادی که به دفعات خیانت میکنند ممکن است دچار اعتیاد جنسی یا اعتیاد به عشق و روابط رمانتیک و آتشین باشند. اعتیاد به عشق و روابط رومانتیک از اشتیاق شدید فرد به روابط جدید و کوتاهمدت خبر میدهد. برای این افراد همان دوران اولیهٔ رابطه که بهعنوان دوران «عشق آتشین» معروف است، جذابیت دارد. این مسئله در چنین افرادی میتواند دلایل روانی متعدد و پیچیدهای داشته باشد و معمولاً از دورهٔ کودکی آنها و تجربهشان از ارتباطات اولیه نشأت میگیرد. اما اعتیاد جنسی وقتی است که فرد به طور وسواسگونه نیاز مداوم به داشتن رابطهٔ جنسی پرشور دارد. این افراد مرز خاصی برای وارد شدن به رابطهٔ جنسی ندارند و ممکن است بهراحتی با فردی که شناخت چندانی از او ندارند وارد رابطه شوند. البته اینگونه رفتار برای این افراد احساس شرمندگی و بیارزشی را به همراه میآورد. برای برطرفشدن این مشکل، فرد نیاز به دورههای منسجم رواندرمانی دارد.
- اینترنت
امروزه گسترش استفاده از اینترنت باعث شده که افراد راحتتر در معرض خیانت قرار بگیرند. گاهی حتی دیده میشود افرادی که چندان از آنها انتظار نمیرود، به وادی خیانت کشیده میشوند. در خیانتهایی که صرفاً در اینترنت اتفاق میافتد، اگرچه ممکن است تماس فیزیکی و دیداری وجود نداشته باشد، اما در واقع نوعی خیانت عاطفی روی میدهد که رابطهٔ همسران را تحتالشعاع قرار میدهد و به آن آسیب میرساند.
- نامشخصبودن مرز دوستیها
گاهی به دلیل مشخصنبودن مرزها، رابطهای که ممکن است در ابتدا بهعنوان رابطهٔ خواهر و برادرانه تعریف شده باشد، بهتدریج شکل دیگری به خود بگیرد و حداقل به شکل خیانت عاطفی درآید. از آنجا که معمولاً افراد از پذیرش این امر طفره میروند و بهراحتی نمیپذیرند که رابطه وارد فاز دیگری شده است و به طرق مختلف به توجیه آن میپردازند، لازم است در اینجا به برخی نشانههای این تغییر در روابط اشاره شود:
- در این حالت فرد انرژی عاطفی زیادی را صرف طرف مقابل میکند. چیزهایی را با او در میان میگذارد که ممکن است حتی با همسر خود نیز مطرح نکند، مثلاً در مورد امیدها و آرزوهایش صحبت میکند و حال آنکه اینها در حقیقت چیزهایی هستند که بیان آنها همسران را به یکدیگر نزدیکتر میکند و صمیمیت بین آنها را افزایش میدهد.
- در هنگام لباس پوشیدن حواسش هست طوری لباس بپوشد که فرد موردنظر خوشش بیاید.
- به دنبال یافتن راههایی است که بتواند زمانی را با فرد موردنظر بگذراند و این زمانها برایش بسیار مهم میشود.
- اگر همسر فرد او را با طرف مقابل ببیند، او احساس گناه خواهد کرد. او در این رابطه چیزهایی را میگوید و کارهایی را میکند که هرگز در مقابل همسرش نمیگوید و انجام نمیدهد.
- با فرد موردنظر دربارهٔ نارضایتیهایش از زندگی زناشویی صحبت میکند.
- میزان زمانی را که با فرد مقابل در تماس است مخفی نگه میدارد. این زمان شامل ایمیلزدن، تلفنکردن، یا پیامکدادن و چتکردن است.
- فرد کمکم متوجه میشود که به احساسات و عواطفی که در رابطه شکل گرفته است وابسته شده است.
با شناخت علتهای گوناگونی که در خیانت دخیل هستند میتوانید به ارزیابی زندگی خانوادگی خود بپردازید و نقاط احتمالی را که به نظرتان آسیبپذیرتر هستند، شناسایی و تقویت کنید. به یاد داشته باشید که رابطهٔ میان شما و همسرتان همواره نیازمند توجه و مراقبت هر دوی شماست.