ماهان شبکه ایرانیان

مکافات عمل

در بصره ثروتمند معروفی زندگی می کرد که گوسفند و اموال بسیار داشت و او را به عنوان «خواجه» ( آقا و بزرگ) می خواندند، او هر روز و شب از گوسفندان خود شیر می دوشید و مخفیانه آب در میان شیر ریخته و آن شیر را به عنوان شیر خالص می فروخت

مکافات عمل
در بصره ثروتمند معروفی زندگی می کرد که گوسفند و اموال بسیار داشت و او را به عنوان «خواجه» ( آقا و بزرگ) می خواندند، او هر روز و شب از گوسفندان خود شیر می دوشید و مخفیانه آب در میان شیر ریخته و آن شیر را به عنوان شیر خالص می فروخت.
چوپان او به طور مکرر او را نصیحت کرد که این خواجه! چنین خیانتی نکن که عاقبت وخیم دارد، ولی خواجه به نصیحت چوپان اعتنا نمی کرد و به کار زشت خود ادامه می داد. روزی بر اثر بارندگی شدید، سیل ویرانگری آمد و همه ی آن گوسفندان را با خود برد و به هلاکت رسانید، هنگام غروب چوپان تنها نزد خواجه آمد، خواجه پرسید: «گوسفندان را چه کردی؟» چوپان گفت: « آن آبهایی که در شیر ریختی به صورت سیل درآمد و همه ی آن گوسفندان را با خود برد و این حادثه مایه ی عبرت خردمندان دل آگاه گردید.
[در نقل دیگر آمده:خواجه برای تلف شدن گوسفندانش گریه می کرد و در این حال خطاب به خود می گفت:« اجتمعت تلک القطرات فصارت سیلا؛ این قطره ها جمع شد و به صورت سیل درآمد.» و به گفته ی شاعر:
داشت شبانی رمه در کوهسار
پیر و جوان گشته از او شیرخوار
شیر که از بز به صبو ریختی
آب در آن شیر بیامیختی
خواجه چو با غم شد و آزار جفت
کار شناسیش در این کار گفت
کاین همه آب تو که در شیر بود
سیل شد و آن رمه را در ربود]
منبع:کتاب داستانهای جوامع الحکایات

تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان