مرور اجمالی نوشتههای پیشینیان نشان میدهد که فلاسفه از زمانهای دور، به نقش مهم اعتدال در سعادت پی برده و به تفصیل در این باره سخن گفتهاند. در آموزههای دینی نیز مکرر به داشتن اعتدال در همهٔ مسائل، حتی عبادت، سفارش شده است. از دیدگاه ادیان و فلاسفه، اعتدال به معنای گزینش و پیمودن راه میانه و بیمیلی به افراط و تفریط است. روانشناسان نیز تعریف مشابهی از این مفهوم ارائه دادهاند. از نظر آنها، میانهروی فضیلتی است که مانع افراط و تفریط در مسائل میشود و ما را از تنفر، تکبر، پیامدهای نامطلوب ناشی از خوشیهای ناپایدار و بیثباتیهای هیجانی محافظت میکند. این فضیلت از چهار مؤلفه تشکیل شده است که عبارتاند از: بخشش، فروتنی، آیندهنگری و کنترل خود.
بخشش
بخشیدن افرادی است که باعث آزار و رنجش ما شدهاند. رشد توانایی بخشش در فرد سبب میشود که وی نقایص و کاستیهای دیگران را بپذیرد، به آنها برای جبران خطایشان فرصت دهد و در برابر وسوسهٔ انتقامجویی و تلافی مقاومت کند. چنین فردی تحتتأثیر هیجانات و احساسات ناشی از خشم قرار نمیگیرد و در نهایت، فرد خاطی را میبخشد.
فروتنی
فروتنی به معنای آن است که فرد کمالات خود را پوشیده نگه دارد و دربارهٔ آنها صحبت نکند. با آنکه اعتمادبهنفس افراد متواضع پایین نیست، غالباً از جلبِ توجه دیگران اجتناب میکنند. انسانهای فروتن از کاستیها و محدودیتهایشان آگاهی دارند و با خود صادقاند. میدانند که ممکن است همهٔ تصمیماتشان درست نباشد و از پیشنهادها و مساعدتهای دیگران خوشحال میشوند.
آیندهنگری
این ویژگی به معنای جهتگیری عملی دربارهٔ اهداف آینده است. این خصیصه در فرد سبب میشود که وی در تصمیماتی که میگیرد محتاط باشد، از ریسکهای بیدلیل بپرهیزد و همیشه اهداف اصلی خود را به خاطر داشته باشد و بر مبنای آنها تصمیم بگیرد. افراد آیندهنگر رفتار تکانشی خود را بررسی و پیامدهای اعمالشان را پیشبینی میکنند. آیندهنگری مترادف با کوتهبینی و احتیاط بیش از حد نیست؛ بلکه به معنای هوشمندی و توانایی برنامهریزی برای رسیدن به اهداف مهم زندگی است.
کنترل خود
کنترل خود به فرایند کنترل بر اعمال خود برای دستیابی به اهداف و عمل طبق هنجارهای جامعه اطلاق میشود. افرادی که این ویژگی در آنها رشد یافته است قادرند پاسخهای غریزی مانند خشم یا رفتار تکانشی خود را کنترل کنند و به جای آن، طبق رفتارهای سازگارانه و ازپیشبرنامهریزیشده در موقعیت واکنش نشان دهند. این توانایی هم در زمینهٔ مقاومت در برابر وسوسهها، مانند اجتناب فرد از غذاهای چرب و مواد قندی و هم در زمینهٔ شروع فعالیتهای مطلوب، مانند صبح زود از خواب برخاستن، کاربرد دارد.