ماهان شبکه ایرانیان

با فرزندم چه کنم (۲)

به یاد داشته باشید که بچه‌ها در کشاکش دعواها تجربه‌های مهم و باارزشی کسب می‌کنند و ما نباید جلوی کسب این تجربه‌ها را بگیریم. برای خواندن بخش اول- با فرزندم چه کنم- اینجا کلیک کنید.

با فرزندم چه کنم (2)

 

در این حالت هم بهترین روش، بی‌اعتنایی به بدرفتاری او است، چون در چنین شرایطی اگر به او بخندیم یا پرخاش کنیم، در واقع آنچه را که او خواسته به او داده‌ایم و رفتار بد را در او تقویت کرده‌ایم. برای مثال وقتی کودک‌تان با غذایش بازی ‌می‌کند و چیزی نمی‌خورد، به او نگویید: «ناهارت را بخور، همه بچه‌ها آرزوی چنین غذایی را دارند و...» چون در این حالت به رفتار بد او توجه کرده‌اید.

به جای این حرف‌ها به او بگویید: «اگر دوست نداری، غذا نخور. الآن بشقابت را بر‌می‌دارم و ‌می‌توانی بروی بازی کنی. اما باید بدانی تا شام هیچ چیز برای خوردن نیست. تصمیمت را بگیر که ‌می‌خواهی چکار کنی». با این روش مسئولیت رفتار کودک را به خودش واگذار ‌می‌کنید. ضمناً پیامد رفتار او نیز به خودش ‌می‌رسد. البته در این حالت باید مراقب باشید که تا شام چیزی نخورد.

وقتی کودکان ما با هم مشاجره می‌کنند باید چه کار کنیم؟

مشاجره فرزندانم مرا به شدت ناراحت می‌کنند.مشاجره‌ها انواع و اقسام دارد و عکس‌العمل شما با توجه به انواع مشاجره می‌تواند تفاوت داشته باشد. اما در هر نوع از مشاجرات لازم است خونسردی خود را حفظ کنید و زود از کوره در نرفته و تسلیم خواسته‌های کودکانتان نشوید. به این موارد دقت کنید: اگر مشاجره بچه‌ها عادی و ساده باشد: در این حالت بهترین کار این است که کلاً مشاجره را نادیده بگیرید و فکر خودتان را به کار دیگری مشغول کنید.

به یاد داشته باشید که بچه‌ها در کشاکش دعواها تجربه‌های مهم و باارزشی کسب می‌کنند و ما نباید جلوی کسب این تجربه‌ها را بگیریم. وقتی مشاجره‌ها وخیم‌تر می‌شوند: اینجا دخالت‌ شما می‌تواند مؤثرتر باشد، منتها باید کوشش کنید که رفتارتان تصنعی و ساختگی نباشد.

در درجه‌ اول خشم و عصبانیت بچه‌ها را بپذیرید، مثلاً بگویید انگار ‌شما دو نفر خیلی از دست همدیگر عصبانی هستید (بدین وسیله احساس بچه‌ها را برای خودشان روشن می‌کنید)، بعد خود را به جای هر یک از آنها بگذارید و موضوع را با صدای بلند از دید هر کدام از آنها بیان کنید: دخترم تو می‌خواهی با مدادرنگی برادرت نقاشی بکشی و تو هم پسرم می‌خواهی خودت با مدادرنگی‌هایت نقاشی بکشی! حالا سعی کنید مشکل را با احترام مطرح کنید.

مثلاً بگویید، مشکل مهمی‌است. یک بسته مداد رنگی داریم و هر دو‌شما آن را لازم دارید. (بدین وسیله مسئله را برای بچه‌ها روشن می‌کنید) و بالاخره اعتقادتان را به توانایی بچه‌ها در یافتن راه حل بیان کنید. مثلاً می‌گویید: مطمئنم اگر کمی ‌فکر کنید خودتان می‌توانید راه حلی پیدا کنید که هم دعوا تمام ‌شود، هم هر دو راضی باشید و هم بتوانید از مدادرنگی‌ها استفاده کنید من هم می‌روم به کارم برسم.

(بدین‌ترتیب هم اعتماد به نفس بچه‌ها را تقویت می‌کنید و هم به آنها یاد می‌دهید که باید مسائلشان را حل کنند). بعد هم آنها را با هم تنها می‌گذارید تا راه حل را پیدا کنند. اگر وضعیت خشن و خطرناک ‌شده باشد (مثل زمانی که بچه‌ها زد و خورد یا دعوای خطرناکی می‌کنند):

در این حالت هم، اول وضعیت را توصیف کنید. مثلاً: می‌بینم که تو اسباب بازی سنگین‌ات را برداشته‌ای و می‌خواهی به طرف برادرت پرتاب کنی و تو هم (خطاب به فرزند دیگر) این سنگ را از حیاط آورده‌ای تا به برادرت بزنی! بعد پرس و جو کنید. مثلاً بپرسید: این کار ‌شما جنگ بازی است یا یک جنگ واقعی است؟ (به نحوی که متوجه‌ شوند جنگ بازی مجاز است نه جنگ واقعی). در همین ضمن قوانین و ارزش‌ها را به بچه‌ها یاد دهید. مثلاً بگویید: جنگ بازی تنها با توافق هر دوی‌شما مجاز است و اگر برای هر دوتایتان لذت‌بخش نباشد باید متوقف‌شود.

در واقع به این‌ترتیب ارزش‌ها را در خانواده پایه‌گذاری می‌کنید و به بچه‌ها یاد می‌دهید که نباید تفریح و لذت خود را در آزار دیگری جستجو کنند. بعد از آن محدودیت‌ها را اعلام کنید، مثلاً بگویید: این کارهای ‌شما خیلی خطرناکه، ممکن است هر دوی ‌شما آسیب ببینید، لازمه مدتی از هم جدا بشین تا آروم بگیرید و موقتاً آنها را از هم جدا کنید.

برای خواندن بخش اول- با فرزندم چه کنم- اینجا کلیک کنید.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان