خشم و هیاهو در دل برف
در این قسمت از معرفی کتابها میخواهیم کتاب «سمفونی مردگان» اثر عباس معروفی را به شما معرفی کنیم. در ابتدا معرفی اجمالی نویسنده را خواهیم داشت، سپس دربارهی داستان توضیح مختصری میدهیم و در انتها به تحلیل جنبههای روانکاوانه و ادبی اثر میپردازیم.
دربارهی نویسنده
عباس معروفی در اردیبهشت سال 1336 خورشیدی در سنگسر دیده به جهان گشود، او فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبای تهران در رشته هنرهای دراماتیک است. معروفی یازده سال دبیر ادبیات دبیرستانهای تهران بوده است. او فعالیتهای ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری آغاز کرد و در حال حاضر نویسنده، ناشر و نمایشنامهنویس مقیم آلمان است. اولین اثر معروفی مجموعه داستانی به نام «روبهروی آفتاب» بود که در سال 1359 منتشر شد، اما با انتشار شاهکار او یعنی «سمفونی مردگان» نامش به عنوان یک نویسنده تثبیت شد. او برنده جایزههای «بنیاد انتشارات ادبی فلسفه سور کامپ» در سال 2001 و «بنیاد ادبی آرنولد تسوایگ» در سال 2002 است.
نگاهی به داستان سمفونی مردگان
این داستان نگاه به مردمانی است شوربخت که همواره مرگی را با خود به دوش میکشند و باز ادامه مییابند. سمفونی مردگان داستان خانواده اورخانی است که پدر خانواده، جابر میخواهد همه چیز را تحت سلطه و کنترل بگیرد. فرزندان خانواده نیز داستان خود را دارند. یوسف، پسر بزرگ که بسیار سادهلوح و بیآزار است در روند داستان به موجود متفاوتی تبدیل میشود. بعد از یوسف دوقلوهایی به نام آیدین و آیدا هستند. آیدین شخصیت یاغی و متفاوتی دارد و همواره به دنبال آگاه شدن از محیط پیرامون خود است، روحیه لطیفی دارد و دوست دارد به مادر و خواهرش کمک کند و وضعیت زندگی آنها را بهبود بخشد. آیدا دختر زیبا و پرنشاط خانواده است که تحت فرمان و کنترلهای پدر به مرور زمان آرام و خاموش میشود. اورهان، آخرین فرزند و پسر خانواده است که برای پدر به تمامی فرزندان ارجحیت دارد، چرا که دنبالهرو پدر و گوش به فرمان اوست. در آخر، مادر که همواره به دنبال ایجاد آرامش و تعادل بین اعضای خانواده است، این جمع را کامل میکند.
بررسی ادبی و روانشناختی اثر
سمفونی مردگان دارای پنج موومان است که با به کارگیری روشهای نوشتاری جریان سیال ذهن و تکگویی ذهنی، با زاویه نگاهی که از اول شخص به سوم شخص و دانای کل دائماً در تغییر است، تمیز دادن آینده، گذشته و حال را دشوار میکند، اما در انتهای کتاب قطعات پازل کنار هم چیده شده و اجازه قضاوت درباره شخصیتها از خواننده گرفته میشود. اسامی افراد داستان با توجه به ویژگیهای بارز شخصیتی آنها انتخاب شده و خواننده میتواند با تمام کردن بلندترین موومان کتاب، یعنی موومان دوم، این ارتباط را دریابد. فضای تراژیک داستان در سرمای اردبیل شکل میگیرد. کلاغهای سیاه دائماً از گوشه گوشه شهر برف را فریاد میکنند. در این کتاب نقطه خاکستری به چشم نمیخورد، هر چیز و هر کسی، یا در لشکر سیاهی و پلیدی است و یا در لشکر سپیدی و معصومیت. بازی در زمان آن را کمی به رئالیسم جادویی هم شبیه میکند. در ابتدای کتاب آیهای از سوره مائده، برادرکشی هابیل و قابیل را یادآور میشود و در داستان میبینیم که یکی از برادران همواره در پی حفظ قلمروی خود و کسب قدرت است و در این راه حتی از زیر پا گذاشتن روابط خانوادگی نیز فروگذار نمیکند.
از دیگر سو، آیدین را میبینیم که او نیز به نوعی دیگر دچار عدم تعادل شخصیتی است و گویی بخش آنیمای (زنانه) شخصیت وی بارزتر است. از این رو، آیدین شخصیتی عاطفی، حساس و تیزبین دارد، به شعر و ادبیات به شدت علاقمند است و نسبت به اتفاقات پیرامونش توجه بیشتری نشان میدهد. او خواهان ایجاد تغییر در وضعیت موجود است، اما هیچگاه این اتفاق نمیافتد. اگر بخواهیم شخصیتهای داستان را از بعد روانشناختی بررسی کنیم، عقدههایی را در آنها خواهیم یافت که ریشه در دوران کودکی و محیط رشد آنها دارد. طبق نظریات فروید و یونگ میتوان گفت که اورهان از خود کوچکبینی و آیدین از عقدهی ادیپ رنج میبرند. سفیدی برف که تمام فضای داستان را در برگرفته است، کمی «کوری سفید» کتاب کوری را به ذهنها متبادر میسازد و بسیاری این اثر معروفی را مشابه و شاید تقلیدی از کتاب خشم و هیاهوی فاکنر میدانند.