مقدّمه
اتّصال معصومان(ع)به سرچشمه علم الهی عامل توجّه هر چه بیشتر صاحبان خِرد به گفتار و رفتار ایشان در هر زمینه به عنوان الگوی نیکو است. عنایت به روایات مهدویّت و مباحث آخر الزّمانی به جهت تاکیدات فراوان بر شناخت ولیّ عصر(عج) از جایگاه ممتازی برخوردار است امّا به جهت شکل گیری و انتشار اخبار موضوعه در مجامع روایی لزوم بررسی اسناد و دقّت نظر در دلالت محتوایی روایات با هدف سالم سازی فهم و دریافت صحیح از گنجینه دانش اهل بیت(ع)همواره احساس می شود.در این پژوهش سعی می شود تا حدیثی دو قسمتی از امام هادی(عج)در زمینه معراج پیامبر(ص) در کتاب اختصاص شیخ مفید(م.430 ق.) مورد بررسی سندی و متنی قرار گیرد و دلالت ها و مصادیق بخش دوم حدیث که به آن « روایت ظهورالماء» گفته شده، مورد تحلیل واقع شود. در بخش اوّل حدیث اشاره به سختی ها و مشکلات مردم قم دارد و در بخش دوم راوی از امام هادی(ع)از زمان برطرف شدن این مصائب و سختی ها می پرسد و امام(ع)،زمانی راکه آب بر سطح زمین جاری شود، زمانِ برطرف شدن آن مشکلات بر می شمرند که این بخش از حدیث سبب شده تا دانشمندانی نسبت به تببین ظهور آب در زمین واکنش نشان داده و نظراتی را در این زمینه بیان کنند که در این مقال سعی بر آن شده، ضمن اشاره به نظرات آن ها، آن موارد نقد و در نهایت نیز آراء دیگری ارائه شود. روش تحقیق در این پژوهش به صورت نقد توصیفی و تحلیل سندی و متنی بر اساس منابع دست اول و مراجع رجالی و حدیثی است.
روایت ظُهوُرالماء
«مفید»روایتی را در کتاب اختصاص در دو بخش از امام هادی(ع)نقل می کند که بخش دوم آن بیانگر نشانه و علامتی است که دارای اجمال و ابهام است:«وَ رُوِی عَنْ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَسْکرِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمَّا أُسْرِی بِی إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ نَظَرْتُ إِلَی قُبَّةٍ مِنْ لُؤْلُؤٍ لَهَا أَرْبَعَةُ أَرْکانٍ وَ أَرْبَعَةُ أَبْوَابٍ کلُّهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ أَخْضَرَ قُلْتُ یا جَبْرَئِیلُ مَا هَذِهِ الْقُبَّةُ الَّتِی لَمْ أَرَ فِی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ أَحْسَنَ مِنْهَا فَقَالَ حَبِیبِی مُحَمَّدٌ هَذِهِ صُورَةُ مَدِینَةٍ یقَالُ لَهَا قُمُّ یجْتَمِعُ فِیهَا عِبَادُ اللَّهِ الْمُؤْمِنُونَ ینْتَظِرُونَ مُحَمَّداً وَ شَفَاعَتَهُ لِلْقِیامَةِ وَ الْحِسَابِ یجْرِی عَلَیهِمُ الْغَمُ وَ الْهَمُّ وَ الْأَحْزَانُ وَ الْمَکارِهُ قَالَ فَسَأَلْتُ عَلِی بْنَ مُحَمَّدٍ الْعَسْکرِی ع مَتَی ینْتَظِرُونَ الْفَرَجَ قَالَ إِذَا ظَهَرَ الْمَاءُ عَلَی وَجْهِ الْأَرْض. »(المفید، 1413 ق.: 101)(و روایت شده از امام هادی (ع) از پدرش و از جدّش از امیر مومنان (ع) که فرمودند: رسول خدا(ص)فرمودند:هنگامی که مرا به آسمان چهارم بردند نگاه کردم به گنبدی از مُروارید که چهار پایه و چهار دَرب داشت و همانند ابریشم سبز بود، گفتم: ای جبرئیل این گنبد چیست که در آسمان چهارم بهتر از آن را ندیده ام؟آن گاه جبرئیل(ع) عرض کرد:ای حبیب من محمّد! این صورت و نمای شهری است که به آن«قُم»گفته می شود که در آن بندگان با ایمان خدا گرد هم می آیند، محمّد(ص) و شفاعت او در قیامت و روز حساب را انتظار می کشند،[بر مردم قُم]غم،اندوه،ناراحتی ها و سختی ها جاری می شود، راوی گوید به امام هادی(ع) عرض کردم تا کی[مردم قُم]در انتظار فرج و گشایش باشند؟فرمودند:تا آن زمان که آب بر روی زمین پدیدار گردد.)شبیه این روایت،پیش از اختصاص با مقداری اختلاف در متن و فقدان بخش دوم آن یعنی روایت ظهور الماء در کتاب غیر حدیثی"ترجمه تاریخ قم" - قدیمی ترین منبع شناخته شده - آمده که آن را برگردان از متن عربی ضبط کرده است. اصل کتاب تاریخ قم اثری تاریخی و عربی از«محمّد بن حسن اَشعَری قمی»متوفّای بعد از 378 ق. بوده که مربوط به ویژگی ها و تاریخ شهر قم است که20 باب عربی به مُرور از بین رفته و تنها ترجمه پنج باب فارسی در اوایل قرن نُهُم توسّط «علیّ بن حسن بن عبدالمَلِک قمی» موجود است. همین امر قضاوت را در مورد حدیث تا حدّ زیادی سخت می کند چون متنِ ترجمه فارسی گویای همه جانبه کلام معصوم(ع) نیست و چه بسا افتادگی ها و کمبود هایی نیز داشته باشد. حسن بن محمّد قمی تاریخ نگار بوده ولی محدّثان بزرگی چون «مجلسی»به روایات او ازکتاب غیر حدیثی اش اعتنا کرده اند.در روایتِ موجود در ترجمه کتاب تاریخ قم آمده است: «... همچنین«ابو مُقاتِل»گویدکه:از ابی الحسن علی بن محمّد(علیهم السّلام)[ امام هادی(ع)] شنیدم که:شب معراج که رسول(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)را به آسمان بردند،در آسمان چهارم نظر کرد به قُبّه از نور، که آن را چهار رُکن بود به چهار دَر؛ گوئیا استَبرَق سبز بود، از خرّمی و سبزی و پاکی و تازگی. چون نظر صائب محمّد رسول اللّه(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بر آن قُبّه آمد، فرمود که: ای جبرئیل! این چه قُبّه است، که من در همه آسمان مثل و مانند و بهتر و نیکوتر ازین ندیدم؟جبرئیل(علیه السّلام)گفت که: این صورت شهریست که آن را «قُم» گویند،که بندگان خدای از مومنان در آن جمع شوند،و انتظار تو کشَند از برای قیامت و حساب،تا تو شفیع امّت گردی و همچنین مومنان و زاهدان در آن جمع شوند،و انتظار محمّد کشند،و شفاعت کردن او درباره دوستان آل محمّد(علیهم السّلام)و اللّه اعلم.( القمی،1361 ش.:96)
بحث روایی
روایت کتاب اختصاص از دو جهت سند و متن مورد تحلیل و بررسی واقع می شود:
1.بررسی سند:
1-1– وثاقت و اعتبار کتاب:در انتساب کتاب«اختصاص»به«مفید»تشکیک وجود دارد، برخی انتساب آن را به او به طور کل مُنتفی می دانند.( الطهرانی، 1403 ق.، ج 1: 358).در باب وثاقت کتاب هیچ کتابی به طور مطلق توثیق نمی شود بلکه لازم است روایات در یک مجموعه مستقل از هم مورد بررسی قرار گیرند.1-2- بررسی راوی یا راویان: با توجّه به متن عربی کتابِ اختصاص و ترجمه فارسی کتاب تاریخ قم درمی یابیم که حدیث«ظُهورُالماء»سند متّصل و مسلسل ندارد و از طرف دیگر نام «ابومُقاتِل»(راوی اصلی) بدون یاد کردِ شاگردان و طبقات بعد از او ذکر شده است.در ترجمه تاریخ قم آمده است:«و اَیضا از وی[ سَعد بن عبدالله بن اَبی خَلَف اَشعری قمی]روایتست،که او گفت:حدیث کرد مرا ابو مُقاتِل سَبَل دیلمی- نَقیب ری- که شنیدم از ابی الحسن علی بن محمّد (علیه السّلام):»(القمی، 1361 ش.:96 )،مجلسی نیز که نسخه ترجمه فارسی را داشته و آن را به کلام معصوم(ع)تعریب نموده، نوشته است:«وَ عَنْ أَبِی مُقَاتِلٍ الدَّیلَمِی نَقِیبِ الرَّی. ..»( المجلسی،1403 ق.، ج 57: 213)و در نامِ«ابومُقاتِل»بر خلاف ترجمه موجود نامواژه« سَبَل» وجود ندارد. با فَحص درکتاب های رجالیان شخصی به نام«ابوُمقاتِل صالح الدّیلمی»قریب به آن نام استخراج می شود و ممکن است ابومُقاتِل صالح دیلمی همان راویِ حدیث از امام هادی(ع) بوده و اتّحاد شخصیّت با ابو مُقاتِل سَبَل دیلمی داشته باشد.از صالح ابومُقاتِل دیلمی چیزی دالّ بر«سَبَل به عنوان نام پدر»یا«مَنصب نِقابَت»یا در «ری بودن»یا از«اصحاب امام هادی(ع) بودن»و حتّی «وِثاقت»دریافت نمی شود. از او در منابع روایی مهم و در دسترس با این نام و کنیه نیز روایت دیگری به دست نیامد.ابن غَضائِری،صالح ابو مُقاتِل را صاحب کتاب بزرگی در «امامت» در مباحث حدیثی و کلامی با نام «احتِجاج »معرّفی می¬کند(ابن الغضائری،1422 ق.:123 )که از آن هیچ وِثاقت، زمان زندگی و وفات و همنشینی با امام هادی(ع) برداشت نمی¬شود.دیگر رجالیان از متقدّمان همچون نَجاشی(1365 ش.:198)همان کلام ابن غَضائِری را تکرار کرده و ابن داود حلّی(1342 ش.:185)فقط به نام و صاحب کتاب بودن او بدون اشاره به نام و محتوای آن کتاب بسنده نموده است.«ابن داود»از کتاب«کَشّی»این شخصیّت را ترجمه می کند ولی در کتاب«اختیار معرفه الرّجال» طوسی که برگزیده کتاب کَشّی است این شخصیّت وجود ندارد.(الطوسی،1404 ق.)حتّی طوسی در کتاب «الفهرست» خود که نام مولّفان و مُصنّفاتِ امامیّه را گرد آورده است به او و کتابش هیچ اشاره ای ننموده است.(الطوسی،1420 ق.)مُتاخّران از ارباب رجال و تَراجِم نیز توفیق چندانی در جهت دست یابی به مدرک معتبری در کشف شخصیّت و وِثاقت او نداشته اند رجالیانی چون: شوشتری(1410 ق.،ج 5: 449)،مامقانی(بی تا،ج2: 90)،استر آبادی (1422 ق.، ج 6: 179)،تَفرشی(1377 ش.، ج2: 403)،حسینی حِلّی(1428 ق.:191)،قُهپایی( 1364 ش.، ج 3: 201)،اردبیلی(1403 ق.، ج1: 404)،مازندرانی حائری(416 ق.، ج4: 5)،عَلیاری تبریزی(1412ق.،ج7: 475)،میرزای نوری(1429ق.،ج26: 71)،شیخ آقا بزرگ(1403،ج1: 282)،نمازی شاهرودی(1414 ق.،ج4: 235)، خویی(1413 ق.،ج 10: 56)، امین(1403ق.،ج 2: 435)و حسن زاده (1418 ق.: 176 ).« ابن نَدیم» در میان مشایخ «محمّد بن جَریر طَبَری» (م.310 ق.)از شخصی به نام ابومُقاتِل یاد نموده است:«و أخذ فقه أهل العراق عن ابی مُقاتِل بالرّی»(ابن النّدیم،بی تا:ص326) (طَبَری فقه اهل عراق را در ری از ابومُقاتِل آموخت). اگر بنابر مشهور سال254 ق. سال شهادت امام هادی(ع) باشد و ابومُقاتِل نَقیب ری توفیق تشرّف به محضر امام(ع) و نقل روایت از ایشان داشته با توجّه به این که طَبَری 87 سال عمرکرده و در سال224 ق. به دنیا آمده و در سنّ سی سالگی او امام هادی(ع) شهید شده این احتمال است که این شخص همو باشد.
1-3-سند احتمالی: در حدیثی که در ترجمه فارسی تاریخ قم آمده به راوی اصلی از معصوم(ع)یعنی:«ابو مُقاتِل» اشاره شده و تا حدّی راه را برای کشف سند احتمالی حدیث باز نموده است.در ابتدای حدیث نوشته شده:«... همچنین ابو مُقاتِل گوید:. ..». محتمل است که سند این حدیث با سند حدیث قبلی پیوند داشته و با توجّه به سند حدیث قبلی که«سَعد بن عبدالله بن ابَی خَلَف اَشعری»از«ابومُقاتِل»نقل روایت کرده«شِبه تَعلیق»صورت گرفته باشد یا به حَسَب این که ابومُقاتِل مطلبی دیگر در فضیلت قُم داشته این حدیث به آن صورت بیان شده است.واژه «همچنین»که معادل«اَیضا»است ممکن است برابر با « بِهذا الِاسناد» در متون حدیثی باشد و در نتیجه شِبه تعلیق اعمال شده است. اگر کلمه«همچنین» را معادل با « بِهذا الاسناد» بدانیم برای حدیث موجود در کتاب ترجمه تاریخ قم سندی مانند:«حسن بن محمّد القمّی عن سَعد بن عبدالله الاشعَری عن ابی مُقاتل عن ابی الحسن علی(ع)» می توان تصوّر کرد و آن را از حالت ارسال خارج و مُسند ساخت. امّا در مورد اختصاص با توجه به فاصله زمانی آن با کتاب تاریخ قم و عدم وجود راویان تا معصوم(ع) از زمان« مفید» چنین کاری ممکن نیست. مجلسی این روایت را از اختصاصِ نقل کرده است و از ترجمه تاریخ قم بر خلاف دیگر مواضع کتابش که از آن نقل نموده، ضبط نکرده است. چنان که بعد از نقلِ این روایت از اختصاص، به این عبارت بسنده کرده است:«تاریخ قم، عن أبی مقاتِل الدّیلمی عنه ع مثله»(1403 ق.، ج 57: 208) با این همه عبارت«و اَیضا بدین اَسانید»( القمی،1361 ش.،:95) نیز در ترجمه تاریخ قم داریم که می تواند این رای را متزلزل سازد.
2.بررسی متن
2-1 – روایت ظهورالماء در کتاب اختصاص در آثار دیگر محدّثان بعد از او به نقل«وِجادَه» ذکر شده¬است:«بِحار الانوار»(المجلسی، 1403 ق.، ج 18: 311)،«عَوالم العُلوم»(البَحرانی،1413 ق.، ج 21: 335)،«مُسند الإمام الهادی(ع)»( العطاردی، 1410 ق.:297 )،«موسوعة الإمام الهادی(ع)»(الخَزعلی،1424ق.،ج 3: 318 ) و....
2-2- دلالت بر ظهور حضرت مهدی(عج): در اکثر روایات مقصود از «فَرَج» همان برپایی حکومت حَقّه آل محمّد(ص)است ولی محتمل است به طور استثناء در این روایت،فرج و گشایش معمولی از مشکلات و مصائب برای اهل قم بوده و ربطی به ظهور صاحب الزّمان (عج)نداشته باشد. قضاوت امر مشکل است چون متن و نصّ حدیث کامل به دست ما نرسیده است و ممکن است جایی افتادگی و کمبود وجود داشته باشد. نکته قابل بررسی این که مقصود از محمّد در عبارت دوّم آیا حضرت مهدی(عج) است؟«... این صورت شهریست که آن را قم گویند، که بندگان خدای از مومنان در آن جمع شوند، و انتظار تو کشند از برای قیامت و حساب، تا تو شفیع امّت گردی و همچنین مومنان و زاهدان در آن جمع شوند، و انتظار محمّد کشند، و شفاعت کردن او درباره دوستان آل محمّد (علیهم السّلام)».در این بخش از حدیث انتظار اوّل به ظاهر برای حضرت محمّد(ص)است و انتظار دوّم احتمالا برای حضرت محمّد المَهدی(عج) و شفاعت کردن ایشان از دوستان و مُحبّانِ خاندان حضرت محمّد(ص)است.آن چه دلیل و قوّت بر این مدّعا است روایت های قبل و بعد از این روایت در کتاب ترجمه تاریخ قم است آن جا که احادیث تا حدودی مرتبط نقل شده است: «... همچنین علم و دانش از قم به دیگر شهرها و ولایت فائض و منتشر گردد...پس به نزدیک آن حجّت خدای عَزّ و جَلّ ظاهر شود- یعنی قائم آل محمّد- و بر همه خلق واجب و لازم بود که به طاعت وی- یعنی محمّد مَهدی- مُسارعت و مُبادرت نمایند. ..»( القمی،1361 ش.:96)یا در بخشی از این روایت: «... او گفت: من روزی در صحبت امام ابی الحسن علی بن ابی طالب نشسته بودم، ذکر قم و اهل قم، و میل کردن ایشان با محمّد مهدی(علیه السّلام)می کردند... »( القمی،1361 ش.:100)از این دو روایت به دست می آید که مترجم تاریخ قم از لفظ «محمّد مَهدی» برای حضرت مَهدی(عج) استفاده کرده است. با این حال از روایتِ موجود در اختصاص و انتظار محمّد در آن، حضرت محمّد مَهدی(عج) یا صاحب الزّمان(عج) استفاده نمی شود از روایت موجود در ترجمه تاریخ قم نیز نمی توان به جَزم و یقین گفت که قطعا محمّد همان حضرت مهدی(عج) و انتظار به او معطوف است. نکته قابل تامّل این که در انتظار اوّل به کلمه «تو»اشاره شده و در انتظار دوّم از لفظ «محمّد» استفاده شده است. شاید نامواژه «مَهدی» از همنشینی در کنار واژه «محمّد»در این جا محروم شده و از متن افتاده است از سویی اگر هر دو محمّد به حضرت رسول(ص) باز گردد تکرار مُخلّ لازم می آید.
2-3-در آثاری چون: عَلامات المهدی المنتَظَر(علیه السلام) فی خُطَب الإمام علی (ع) و رسائله و أحادیثه( الفتلاوی،1421 ق.:162)،المُعجم الموضوعی لإحادیث الإمام المَهدی(ع)(الکورانی،1430ق.،:594)، مُعجم احادیث الإمام المهدی(ع)( طبسی، 1428 ق.،ج 2: 233 )تا ظهور(طبسی،1388 ش.،ج 2: 340)و نَهج الخلاص(الفتلاوی، 1428ق.: 462) ظهور آب در سطح شهر قم را در این حدیث ویژه،مستقیم یا تَلویحی جزء علائم و نشانه های فرعی ظهور و مرتبط با فَرَج و گشایش امر حضرت مهدی (عج) طبقه بندی نموده اند و چون از آثار مُتاخّرند از اهمیّت علمی، ابزاری و دلالی برای نتیجه گیری علمی و جایگاهی برای یک حدیث برخوردار نیستند.
2-4-در زمینه آشکار شدن آب در زمین نظرات و آرا مختلفی بیان شده است:
2-4-1-مجلسی(م.1110 ق.)به این حدیث اعتماد نموده و بدون در نظر گرفتن بحث فَرَج در بیان آشکار شدن آب نوشته است: «بیان المراد به إما ظهور الماء فی أصل البلد أو لم یکن فی هذا الزمان فیه ماء جار أصلا کما ذکر فی تاریخ قم مبدأ هحدوث الوادی بقم و إنه کانت فیه قنوات و لم یکن فیه نهر جار.»(المجلسی،1403 ق.، ج 57: 208) ( مقصود از این کلام آشکار شدن آب در خود شهر قم است، یا این که در آن زمان[ زمان امام هادی(ع) یعنی قرن سوّم] در قم هیچ آبی جاری نبوده چنان که در کتاب« تاریخ قم»آغاز پیدایشِ وادی در قم را ذکر کرده و گفته پیش از آن در آن جا تنها کاریز و قنات بوده و رودی جاری نبوده است.)
2-4-2- «شیخ عبّاس قمی»(م.1359 ق.)در توضیح آن نوشته است:«اقول:قد ظهر الماء بقم علی وجه الأرض فی أیام صبای فکان یفور الماء من السرادیب و التنانیر و قد خربت لذلک دور کثیرة بل محلّة یقال لها عربستان خرب »(القمی،1414 ق.، ج 7: 356 )(من می گویم:در دوران کودکی من، آب، شهر قم را فراگرفت به گونه ای که از زیرزمین ها و تنورها آب، فَوَران می کرد و بر اثر آن، خانه های زیادی خراب شد از جمله محلّه ای که به آن«عربستان» گفته می شود.)
2-4-3-«خراسانی»(م.1396 ق.)نوشته است:«علامه مجلسی فرمود:در این زمان هنوز آبی جاری نیست.مؤلّف گوید:در زمان ما به وسیله چاه های موتوری آب ظاهر و جاری شده، پس محتمل است که همین مراد باشد و محتمل است به وجه دیگر، طوری شود که آب جاری گردد.».(خراسانی،1388 ش.:143)
2-4-4-«کامل سلیمان»(م.1430 ق.)معتقد است:«یقصد بذلک طوفان الکوفة، و فیضان الفرات الذی یعقب طوفان الدم الذی یغرق الکرة الأرضیة».(سلیمان،1427 ق.: 436) (منظور از آن طوفان و باران شدید در شهر«کوفه» است و در اثر آن طغیان رود «فُرات» که متعاقب آن طوفان و باران شدید خون ایجاد می شود که کُره زمین را غرق و رنگین می کند.)
2-4-5-«هاشمی شهیدی»در تبیین «ظُهورُ الماء» آورده است:«. .. و امّا در مورد ظاهر شدن آب بر روی زمین قم. .. هرچند بسیاری از محقّقان و مؤلّفان و پژوهشگران آثار اهل بیت (علیهم السّلام) در این باره اظهار نظرهای مختلف و متفاوتی ابراز داشته اند، ولی به نظر ما دور نیست که منظور از «ظاهر شدن آب بر روی زمین قم» همین سدّ فعلی قم سدّ پانزده خرداد باشد.زیرا ظاهر شدن آب بر روی زمین بدین صورت که به شکل دریاچه ای نمایان شودکه آب در روی زمین ظاهر باشد تاکنون سابقه نداشته است.»( هاشمی شهیدی،1382 ش.:434).
2-4-6-«کورانی»نیز نوشته است:«المقصود ظهورالماء علی وجه الأرض فی قم،أو علی شکل آیة فی العالم.»( (الکورانی1430 ق.:594). (مقصود آشکار شدن آب بر روی زمین شهر قم است یا به شکل نشانه ای در[ کلّ] دنیا است).
2-4-7-«تبریزیان»در وجه ظهور آب بر سطح زمین که زمان فَرَج و گشایش مردم قم است با توجّه به سیاق کتابش آن را به شکلی از علائم فرعی ظهور دانسته،چندین احتمال را جمع نموده است:«یحتمل إرادة السنة التی تسبق ظهور القائم علیه السّلام فإنها سنة غیداقة یکثر فیها الأمطار و فی روایة یمطر الناس 24 مطرة کما تقدم فی أحداث السماء و إذا کثر المطر ظهر الماء علی وجه الأرض، و امتلأ نهر قم بالماء بحیث لم یسبق له مثیل.و لکن یستشعر من ظهور الماء علی وجه الأرض هو ظهور ما کان مخفیا تحت الأرض و ذلک بسحبه بالمعدات الحدیثة و سقی الزرع و مل ء السواقی و الأنهار، و مجاری المیاه. و قیل: هو جریان الماء فی نهر قم بعدما لم یکن فی حین صدور الخبر سوی القنوات داخل الأرض.»(التبریزیان،1425 ق.،548). (مُحتمل است که مقصود سنتّی است که در زمان ظهور حضرت قائم(عج) به وقوع می پیوندد و آن سنّت «غَیداقَه» است که در آن ایّام باران فراوان می بارد و در یک روایت است که 24نوبت باران بر مردم می بارد و هنگامی که باران بسیار ببارد آب بر روی زمین ظاهر و آشکار می شود و رود قُم پُر می شود به نحوی که مثل آن سابقه نداشته است.امّا احساس می شود که ظهور و آشکار شدن آب بر روی زمین همان ظهور و آشکار شدن هر آنچه که در زیر زمین مخفی بوده است و آن به وسیله تجهیزات جدید استخراج می شود و زراعت ها آبیاری می شوند و جوی ها و رودها و آبراهه ها پر آب می شوند و گفته شده که این جاری شدن آب در رودخانه قم بعد از صدور این حدیث بوده به جز قنات هایی که داخل زمین قبل از آن بوده است.)
2-5-نقد آراء دانشمندان:
2-5-1-سَهوالقَلَمی در نوشتار مجلسی دیده می شود و او به جای ترکیب «ذلک الزّمان» از عبارت «هذا الزّمان»استفاده نموده است و اگر بر این سهو دقّت لازم نشود مخاطب به اشتباه خواهد افتاد و تصوّر می کند که در قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری( زمان تالیف بِحار)آب در قم جاری نبوده است حال آن که از دلایل ساخت کاریز و قنات در مناطق خشک مثل ایران این بوده و هست که آب را از اعماق زمین به صورت هفت چاه به سطح زمین بیاورند و جوی ها روان سازند لذا صِرف وجود قنات دلالت بر جاری شدن آب بر روی زمین می کند والا از چاه استفاده می شد.حتّی این امر قنات سازی در زمان امام هادی(ع)نیز وجود داشته است.مجلسی الف و لام « الارض»را در حدیث از نوع عهد گرفته است.آن چه مَدّ نظر مجلسی بوده این متن از تاریخ قم در ذیل اقدامات و خدماتِ صاحب بن عَبّاد(م.385ق.) وزیر شیعی آل بویه است:«... تا آخر روزگار عجم پس این کاریزها(قنات ها)روی در نُقصان نهادند و به اندک روزگاری خراب شدند و قورجات آن یعنی دَر کاریزها و مُستَق ها که در زیر زمین کنده بودند باقی مانده بود و اثر آن ظاهر بود، پس چون «احمد بن علی المَرورودی» به قم آمد و والی قم شد قومشان را به بیرون آوردن آب این کاریزها بداشت و مالی بسیار بر آن خرج کرد و آب های آن بگشاد و به شهر روان گردانید تا به میان بازار آن آب برسید. .. و آن بِئر آب تا امروز ظاهر است، چون «احمد» از قم بیرون رفت دیگر باره آن آب باز ایستاد و منقطع شد و گویند بلکه بر آن حیلت کردند تا آن آب گشاده نکنند و هیچ کس را مقدور نمی شد که آن آب را بیرون آرد پس آب به شهر قم مدّتی نمی یافتند و به غایت عزیز الوجود می بود تا غایت آن مقدار آب که بُنجشکی بدان سیراب شود مُتعذّر بود و دُشخوار به دست می آمد تا آنگاه که موید الدّوله -رحمه اللّه - (از سلاطین آل بویه و مُتوفّای 372 ق. و حاکم بر قم و دیگر نواحی) به استعانت و مدد و عنایت صاحب الجلیل کافی الکفاه« ابی القاسم اسماعیل بن عَبّاد»( ایدَه اللّه)( صاحب بن عَبّاد)... و مالی بسیار بر آن خرج کرد تا آنگاه که آب سه کاریز بگشاد و روان کرد...و عمارت آن در سَنَه احدی و سَبعین و ثلثمِائه هجریه بود و آب های آن به شهر روانه گردانید در جوی هایی که آن را استحداث کرده بود و آن آب در میان بازار و بیشترین مَحلّت ها و موضع ها و درب ها و کوچه ها روان شد پس لاجرم بر مُتوطّنان آن شهر و مسافران از صادر و وارد آسان شد بر گرفتن آب...و این آب جاری بود و منقطع نشد»(القمی، 1361 ش.، 43)اگر زمان وفات امام هادی(ع)254 قمری باشد و ابومُقاتِل کمی قبل تر یا همان ایّام این سئوال را پرسیده باشد از آن سال تا سال 371 ق. که مشکل آب قم حل شده است حدّ اقل 117 سال می گذرد. آیا واقعا مردم قم در بیش از 117 سال مشکل آب داشتند و آب در سطح شهر به اندازه سیراب شدن یک گنجشک بوده است؟اگر واقعا این گونه بوده دیگر کشاورزی و تامین محصولات اولیّه هم ممکن نبوده است و باید شهر تبدیل به یک شهر متروکه می شد؟ اگر دقیقا زمان«مَرو رودی»را می دانستیم می توانستیم به جرات بگوییم که این زمان، زمان اندکی بوده است و شاید زمان امام هادی(ع) هم نبوده است لذا این نظر خیلی قابل قبول نیست.اگر چنین بازه زمانی( بیش از 117 سال)می بود مراکز حدیثی مطرح شیعه مرتبط با اَشعریان که در آن دوران قوّت فراوانی داشت به واسطه کمبود آب و بروز چنین مشکلی به هیچ وجه شکل نمی گرفت یا مهاجرت های فراوان به شهر قم انجام نمی شد. قطعا امامِ عاقل و خردمند پاسخ این مشکل راکه مردم قم چه زمانی مشکلاتشان در اثر بی آبی حل می شود این گونه پاسخ نمی دهد: «إِذَا ظَهَرَ الْمَاءُ عَلَی وَجْهِ الْأَرْض »، بلکه پاسخ روشن است و مشکل اصلی و عاملِ غم و غصّه همین عنصر آب و نبود آن است لذا این کلام از معصوم به شرطی که مقدّمه بی آبی و مشکلات وابسته به آن باشد پاسخِ منطقی در محاوره نیست زیرا قبل از امام هادی(ع) داخل در شهر قم فقط عرب ها، زیاده از بیست قنات ایجاد کرده بودند( القمی،1414 ق.:41)و نهر ها روان بوده است پس به آب و کمبود آن در قرن سوّم یا چهارم ارتباطی ندارد.
2-5-2- شیخ عبّاس قمی در سال 1359 ق. از دنیا رفت و الان که 1438 قمری هستیم حدود 78 سال است که وفات یافته است.رویت او قطعا برای بیش از صد سال پیش در قم بوده است. فَوَران آب از تنورهای خانه های قم، تداعی کننده نشانه طوفان نوح(ع) است«إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ»(هود: 40)( هنگامی که امر ما فرا رسید[ آب]از تنور فوران کرد). البتّه آن نشانه برای عذاب و این برای رحمت و گشایش است. شیخ عبّاس، الف و لامِ «الارض» را از نوع عهد گرفته و با توجّه به صدر خبر،آن را بر شهر قم حمل نموده است.اگر حدود صد سال پیش با فرضی که فَوَرانِ آب در قم نشانه رفع مشکلات در قم بوده است هیچ تحوّلی در آن ایّام در رفع مصائب مردم آن روزگار نمی بینیم.او روایت ظهور الماء را به ظهور حضرت مهدی(عج) معطوف و ناظر ندانسته است ولی صاحب کتابِ« تا ظهور»در ذیل این حدیث بعد از یاد کرد خاطره شیخ عبّاس آن را از علائم ظهور دانسته و نوشته است: «براین اساس، با این روایت باید درانتظار فرج باشیم و چه بسا سال ها از این واقعه بگذرد، صبر خدا بسیار است.»(طبسی،1388 ش.،ج 2: 341).
2-5-3-خراسانی به خطا رفته است چنان که پیشتر در مبحث مربوط به مجلسی تذکّر داده شد، او نوشته است:« علامه مجلسی فرمود: در این زمان هنوز آبی جاری نیست. ».از سویی« الارض»را در اصل، زمین قم گرفته است ولی اگر واقعا دیدگاه او از آب، مادّی باشد با چاه موتور نیزآب ظاهر است و دیگر نیازی نیست که بگوییم وجه دیگری هم شاید باشد چون بالاخره آب بر سطح زمین ظاهر و آشکار شده و قضیّه تمام است. امّا نکته مهم این جا است که به واسطه قنات ها و کاریزها نیز همیشه و از قدیم الایّام، آب بر سطح زمین قم روان می شده است و دلیل ایجاد قنات هم از قدیم این بوده است پیش از آن که موتور آب ها و پمپ ها اختراع شوند.
2-5-4-کامل سلیمان بعد از نقل روایاتی مهدوی که دلالت بر سال یا ایّام پُر بارش در پیشاپیش ظهور دارد یک جمله از حدیث امام هادی(ع)مبنی بر ظهور آب بر سطح زمین را از کتاب اختصاص ذکر می کند و آن گونه که گذشت نتیجه گیری می کند، فارغ از این که به بخش اوّل خبر عنایت داشته باشد و در این جا ارض را نه ارضِ قم و نه ارضِ کلّ جهان بلکه با توجّه به روایاتی که به«طغیان رود فُرات» اشاره دارد آن را به ارض کوفه در کشور عراق امروزی نسبت می دهد در حالی که این امر نمی تواند بر اساس این خبر روی در صَواب داشته باشد زیرا صدر حدیث در مورد قم است لذا یا قم را شامل می شود یا الف و لام را باید در «الارض» از نوع الف و لامِ جنس در نظرگرفت که در این صورت، کلّ زمین اعمّ از کوفه و قم و دیگر مکان ها را مشمول می شود.کامل سلیمان این واقعه را از علائم ظهور دانسته است. فرضیّه او ناظر به این روایت است:«...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: عَامَ أَوْ سَنَةَ الْفَتْحِ ینْشَقُ الْفُرَاتُ حَتَّی یدْخُلَ أَزِقَّةَ الْکوفَة»(الطوسی،1411ق.: 451)(در سال فتح و پیروزی[ حضرت قائم(عج)]،فُرات طغیان می کندو به کوچه های کوفه وارد می شود).کامل سلیمان با عنوان: «الآیات و الخوارق، الصّواعق...و القحط و الخراب»،این حدیث را از قول امام هادی(ع) بدون در نظر گرفتن صدر آن به شکل«هم ینتظرون الفرج إذا ظهر الماء علی وجه الأرض» ذکر و بعد نتیجه گیری نموده است.منشا اشکال او در مصداق، احتمالا در فیش برداری و تقطیع بوده است.
2-5-5- بر فرضیّه هاشمی شهیدی نیز نقد وارد است. این آبی که در سطح زمین محدوده سَدّ 15 خرداد جای گرفته است در خود شهر قم نیست و با آن80 کیلومتر فاصله دارد و آن جا جزء قم نیست و حتّی در تقسیمات کشوری نیز جزء استان مرکزی است هر چند آب سد برای شُرب مردم قم است و در تاریخ قم آن مناطق جزء مناطق اطراف و تحت سیطره والی قم بوده است ولی از نصّ روایت،لااقل محدوده شهر قم در ظهور آب استفاده می شود نه ده ها کیلومتر آن طرف تر لذا در رفع اجمال قوّتی ندارد و جزم و یقینی در تبیین نمی آورد.
2-5-6- کورانی نکته خاصّی در تبیین نگفته و بر واضحات تاکید نموده است الا آن که بر خلاف مجلسی، شیخ عبّاس قمی و هاشمی شهیدی دایره و حلقه ظهور آب را تَوَسّع داده، فراتر از قم بر شمرده و به کلّ عالم نیز تعمیم داده است.
2-5-7-تبریزیان فصل جدیدی در رفع اجمال باز نموده و ظهور آب را به باران های پیاپی و استثناییِ متّصل به ظهور صاحب الزّمان(عج) معطوف نموده و از علائم فرعی ظهور بر شمرده است که هم می تواند شامل قم و هم تمامی کره زمین شود. فرضیّه او ناظر به این موارد است:«... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ قُدَّامَ الْقَائِمِ لَسَنَةً غَیدَاقَةًیفْسُدُ التَّمْرُ فِی النَّخْلِ فَلَا تَشُکوا فِی ذَلِک» ( الطوسی،1411ق.:449)(در آستانه ظهور قائم (عج) سال پربارانی است، خرما در روی نخل تباه می شود، در آن شک نداشته باشید!)و«... سَعِیدُ بْنُ جُبَیرٍ قَالَ: السَّنَةُ الَّتِی یقُومُ فِیهَا الْمَهْدِی تَمْطُرُ أَرْبَعاً وَ عِشْرِینَ مَطْرَةً یرَی أَثَرُهَا وَ بَرَکتُهَا»(همان: 443)(در سالی که مهدی (عج) ظهور می کند بیست و چهار باران می بارد که اثر و برکت آن به چشم می خورد.) موید قول سعید بن جُبَیر روایت منسوب به امام صادق(ع) مربوط به باران های متّصل به ظهور و زنده شدن برخی مُردگان(المطهّر الحلی،1422 ق.:353)است.تبریزیان در نهایت نوشته است:«و قیل: هو جریان الماء فی نهر قم بعدما لم یکن فی حین صدور الخبر سوی القنوات داخل الأرض»اگر مقصود او از «نهر قم» همین رودخانه قمرود باشد که قبل از امام هادی(ع) و بعد ازایشان و قبل از اسلام هم جاری و روان بوده است بلکه بهتر بود از لفظ «اَنهار» استفاده می کرد نه از واژه مفرد «نَهر».
2-6- دیدگاه های دیگر:
2-6-1- در روایت اختصاص از قول جبرئیل(ع) غم و اندوه و سختی بر مردم قم ذکر شده است که این غم و حُزن بر مردم قم، از جنس معنوی فرض می شود نه مادّی به سیاق کلام جبرئیل (ع) که قبل از آن آمده است و نشان از محبّت و اعتقاد راسخ اهل قم به پیامبر (ص)و به تَبَع آن به اهل بیت ایشان است. شاهد آن علاوه بر سیر مداوم سختی ها بر مسلمانان و به خصوص تشیّع در تاریخ تا به امروز روایاتی چون:«لَوْ أَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهَافَتَ»(المجلسی، 1403ق.،ج 64 : 247) (اگر کوهی مرا دوست بدارد درهم فرو می ریزد)،«مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیتِ فَلْیعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَابًا»(همان) (هر کس ما اهل بیت را دوست بدارد، باید برای پوشیدن لباس فقر( سختی ها و مشقّات) آماده شود!)،«مَنْ تَوَلَّانَا فَلْیلْبَسْ لِلْمِحَنِ إِهَاباً»(التمیمی الآمُدی، 1366 ش.:99)(هر کس ما[اهل بیت پیامبر(ص)]را دوست بدارد باید برای محنت ها و سختی ها پوستی دیگر بپوشد)در این فقره است.لذا احتمالا این ظهور الماء به بُروز و ظهور یک مقوله معنوی مثل ایجاد مرکز حدیثی شیعه در قرون سوّم و چهارم هجری و ایّام غیبت صغری و اوایل غیبت کبری صاحب الزّمان(عج)باز می گردد که توسّط خاندان اَشعَری و محدّثان قمی پایه ریزی شد. این فرضیّه بر اساس چند محور بیان می شود: الف) خداوند در قرآن فرموده است: «وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شی ءٍ حَی »( الانبیاء.:30) ب) در روایات چه از ناحیه رسول مکرّم اسلام (ابن شعبة الحرانی،1404 ق.: 28) و چه از ناحیه امیر مومنان علی (ع)( اللیثی،1376 ش.:30)، علم و دانش،حیات و زندگانی معرّفی شده است چنان که خداوند هر چیز زنده ای را از آب،حیات داده است.حیات معنوی انسان نیز به علم است به خصوص، علمِ دین که سر آمد همه علوم است.ج) از قول امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند:«عَن قریب باشد که کوفه روزگاری از مومنان خالی گردد و علم و دانش در آن ناپدید شود. .. و از وی اثر نماند و علم و دانش به شهری که آن را قم گویند ظاهر شود و روشن گردد و معدن اهل علم و فضل شود. .. و این حکم بدیشان برسد و این معنی به نزدیک غیبت و ناپدید شدن حُجّت اللّه بود. ..»(القمی، 1361 ش.: 96)مجلسی نیز این حدیث را آورده و در آن قید شده:«و ذلک عند ظهور قائمنا»(المجلسی،1403 ق.، ج57: 213)با بررسی در نسخه اصلی«بِحار»به خطّ مجلسی که در کتابخانه«مرعشی نجفی»نگه داری می شود همین روایت با تعبیر«و ذلک عند قرب غیبة قائمنا»((مَخطوط)ش9854 برگ 145)است نه «عند ظهور قائمنا».از این رهگذر در دوران نزدیک غیبت قائم (عج)،شهر قم تبدیل به یک مرکز حدیثی از دانشمندان فراوان به خصوص خاندان اشعری بوده و برکات فراوانی برای شیعیان در سراسر عالم در برداشته است.
2-6-2-محتمل است روایت ظهور الماء با رویکرد معنوی از سوی معصوم(ع)به تاسیس حوزه علمیّه در شهر قم توسّط« حائری»در1340 ق. تاویل و بازگردد. لذا علم دین و حیات معنوی در قم سینه تشنگان را سیراب کرد. لذا از زمانی که حوزه علمیّه توسّط ایشان به قم انتقال پیدا کرد،رشد شهر قم حتّی از نظر مادّی نیز سرعت بیشتری گرفت و این شهر کانون توجّه شد و در بین مردم شرافت بیشتری یافت و مورد توجّه جهانیان نیز قرار گرفت و مراتب رشد مادّی و معنوی آن نسبت به سابق بیشتر و فزاینده تر شد.
2-6-3-در این فرضیّه «ظُهورُ الماء» همان «ظهور المهدی (عج)» تاویل می شود. به عنوان در آمد از امام هادی(ع) در موقعیّت هایی سئوال از امر فَرَج قیام قائم(عج) شده است:«...عَنْ عَلِی بْنِ مَهْزِیارَ: قَالَ: کتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ (صَاحِبِ الْعَسْکرِ) عَلَیهِ السَّلَامُ: أَسْأَلُهُ عَنِ الْفَرَجِ؟فَکتَبَ: إِذَا غَابَ صَاحِبُکمْ عَنْ دَارِ الظَّالِمِینَ، فَتَوَقَّعُوا الْفَرَج. »(ابن بابویه، علی بن حسین،1404 ق.:93)( علی بن مَهزیار گوید: خدمت امام هادی (ع) نامه نوشتم و از ایشان از فَرَج سئوال نمودم، حضرت در جواب مرقوم فرمودند: هنگامی که صاحب شما[ یعنی حضرت مهدی(عج)]از سرای ستمکاران [ احتمال زیاد شهر سامرّاء] غایب شد پس توقّع فرج داشته باشید!)و«. ..عَنْ أَیوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الثَّالِثِ ع قَالَ: إِذَا رُفِعَ عَلَمُکمْ مِنْ بَینِ أَظْهُرِکمْ فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِکمْ.»(الکلینی، 1407ق.،ج1: 341).( هرگاه نشانه ها[ احتمالا امامان که نشانه های خداوندی هستند] از میانتان بر داشته شد، از زیر پای خود[ یعنی خیلی نزدیک] انتظار و توقّع فَرَج داشته باشید!)با عنایت به این سبقه و همچنین شرایط خفقان آور دوران امام هادی(ع)کلام ایشان از حالت رمزی و تقیّه آمیز برخوردار است. از سوی دیگر در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که اشاره به حضرت صاحب الزّمان (عج) دارد.در این فرضیّه از دو روایت تاویلی و مرتبط:« آب گوارا در قرآن»«ماء مَعین» و همچنین روایت «زنده شدن زمین بعد از مرگ در قرآن»« یحْی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها »(الرّوم:19) بهره می بریم. اوّلین این روایات مربوط به تاویل آخرین آیه در سوره «تَبارَک» است که ترکیب« ماء مَعین»(آب گوارا)از سوی امام معصوم (ع) به وجود مبارک حضرت مهدی(عج) تاویل شده است مانند روایت کتاب «کفایه الاثر»( الخزاز القمی، 1361 ش.: 121) و روایات متناظر دیگر در «کافی»(الکلینی، 1407 ق.،ج 1: 339) و «کمال الدین»(ابن بابویه، محمد بن علی، 1395ق.، ج1: 325). روایات «زنده شدن زمین پس از مرگ در قرآن» نیز به حضرت ولیّ عصر (عج) رهنمون می سازند«... عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحْی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهاقَالَ یحْییهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْقَائِمِ ع بَعْدَ مَوْتِهَا [یعْنِی ] بِمَوْتِهَا کفْرَ أَهْلِهَا وَ الْکافِرُ مَیتٌ. »(ابن بابویه، محمد بن علی،1395 ق.، ج 2: 668)(...امام باقر (ع) راجع به کلام خداوند( عزّ و جلّ) فرمودند: (بدانید که البتّه خداوند زمین را پس از مردن آن زنده خواهد کرد)،سئوال پرسید و ایشان فرمودند:«خداوند (عزّ و جلّ) [زمین را پس از] مُردن آن به وسیله قائم (عج) زنده می کند. [مُردن زمین به علّت ] کفر ورزیدن اهل آن است و کافِر مُرده است.)و روایات متناظر و هم خانواده چون:(الکلینی،1407 ق.، ج 7: 174،ج 8: 267)،(الطوسی،1425 ق.:175)،( النعمانی،1379 ق.:25). بنابر پایه این دو گروه روایاتِ تاویلی آن آب حیات بخشی که زمین را فرا می گیرد و به آن جانِ دوباره ای می بخشد و از مرگ می رهاند و اگر روزی غائب و نهان شود جز خدا کسی یارای ظاهر و آشکار نمودن آن را ندارد، وجود حضرت مهدی(عج) و متعاقب آن عدل و دادگری ایشان برای مردمان خواهد بود که همان فَرَج و گشایش مورد انتظارِ اهل ایمان در هر نقطه از جهان،به ویژه مردم شهر قم است یعنی امام هادی (ع) با این بیان رمز آلود،سربسته و احتمالا تقیّه آمیز در روایت«ظهورالماء»مانند دیگر کلام های ایشان در بحثِ« فَرَج» چنین مطرح فرموده اند که تا زمانِ ظهورِ حضرتِ قائم (عج) مشکلات شیعیان و به خصوص مردم قم باقی و جاری است و تا ایشان ظهور نفرمایند گره از کار بشر به طور اعم(سطح جهان)یا به شکل اخص(مردم قم)باز نخواهد شد. به خصوص اشاره روایتِ «کافی»که فرموده: «لَیسَ یحْییهَا بِالْقَطْرِ»(االکلینی، 1407 ق.، ج 7: 174)(زنده شدن زمین به وسیله باران نیست)، مویّد این فرضیّه و جنبه معنوی و مهدویِ آن است.
3- نتیجه گیری
3-1-با توجّه به فحص در منابع حدیثی و رجالی و آثار محدّثان و عالمان متقدّم و متاخّر، دستاوردی مُتقن و محکم در اثبات سندی و متنی حدیث «ظُهورُ الماء» از حضرت امام هادی(ع)و ارتباط مستقیم آن با امر فَرَج حضرت قائم(عج) حاصل نشد جز آن که تلاش شد تا حدّ امکان به حدیث و ابعاد مختلف متنی و سندی آن نزدیک شویم.منابع موجود و در دسترس به هیچ عنوان پاسخگوی این ابهام نبوده و قادر به کشف اصالت متن و انتساب تامّ آن به معصوم(ع) نیستند. شاید بِرَغم همه این جولان های فکری و تحقیقی در کمال تعجّب و تصوّر حدیث از زُمره احادیث مجعول و موضوعه باشد که برخی افراطیان و غالیان در زمینه اخبار معراج و فضائل بُلدان و شهرها ساخته اند و به معصوم(ع) منتسب ساخته اند. چون مدرکی محکم در اصالت حدیثِ کتاب «اختصاص»به دو معصوم(ع) یعنی پیامبر(ص) و امام هادی(ع) نداریم این فرض نیز می تواند محتمل و قابل اعتنا باشد.
3-2- سند حدیث دارای اشکال است امّا چون در دو کتاب قدیمیِ حدیثی و تاریخی آمده و برخی از حدیث شناسان بی اعتنا به آن نشده اند، با مسامحه حدیث را می توان از حیث سندی نیز پذیرفت اما متن حدیث اشمالاتی دارد و احتمال نقل به معنا یا زیاده و نُقصان در این مجال است. با خانواده حدیثی هم به جایی نمی رسیم تا این اشکال مرتفع گردد امّا باز بنا را بر اساس اختصاص و بِحار می گذاریم.
3-3- به لحاظ دلالت نیز حدیث مشکل دارد اساسا اکثر علایم آخر الزّمان، جزء علایم قطعی نیست و مبنای قضاوت و تطبیق در خروج فوری حضرت(عج) نیست.چه بسا این علامت قبلا واقع شده باشد یا بعد از وقوع فاصله زیادی تا امر فرج باشد یا بَداء حاصل شود امّا باز اساس احتمال را که از علایم متّصل به ظهور باشد، نفی نمی کند.
3-4- در زمینه فرضیّات و آراء دیگر در مورد مصادیق ظهورالماء نگاه هایی مادّی به مسئله ظهور آب همچون: مجلسی و دیگران و نگاه مادّی – معنوی مانند: تبریزیان از نظر گذشت. فرضیّه ما با نگاهی کاملا متفاوت و معنوی ارائه شد. ما ظهور آب در زمین را بر خلاف دیگر آراء که در تبیین این حدیث صورت گرفته است،یک تعبیر معنوی و رمز آلود در نظرگرفتیم: ظهور مرکز حدیثی شیعه از ناحیه خاندان اشعری در قم در ابتدای غیبت و نزدیک به آن(قرن سوّم و چهارم هجری)، ظهور حوزه علمیّه فقهیّه در شهر قم( قرن چهاردهم هجری)،ظهور حضرت ولیّ عصر(عج) به عنوان برطرف کننده همه مشکلات و گرفتاری ها که بر اساس روایات معتبر در زمینه دو دسته از آیات قرآن، به ایشان تاویل نمودیم. نگاه ما به مساله ظهور آب در زمین، یک نگاه بر حَسَب موضوع معطوف به معنویّت بود، نگاهی که دیگر محدّثان و پژوهشگران در این فقره به آن هیچ اشاره ای ننموده اند.در نتیجه الف و لام در «الارض» را از نوع الف و لامِ عهد گرفته و زمین قم مد نظر شد سپس سختی ها را سختی مادّی و معنوی در اثر محبّت اهلبیت(ع) و «ماء» به معنای آب یک تعبیر معنوی و غیر مادّی بر اساس قرآن و روایات تاویل و در نهایت فَرَج و گشایش بر اساس کلام امام هادی(ع)، دوران ظهور حضرت حجّت (عج) به شمار رفت لذا در این جا «ظُهورُ الماء»(زمان گشایش و فَرَج مردم قم از مشکلات و سختی ها به حَسَب محبّت پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) لفظی کِنایی با توجّه به سیاق و سبقه پاسخ دهی رمز آلود و تقیّه آمیز امام هادی(ع)، همان «ظهور المهدی(عج)» تاویل شد.
منابع
1.قرآن
2.ابن بابویه، علی بن حسین (م.329 ق.)، الإمامة و التبصرة من الحیرة، مدرسة الإمام المهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف، قم – ایران، ط 1، 1404 ق.
3.ابن بابویه، محمد بن علی(م.381 ق.)، کمال الدین و تمام النعمة، دارالکتب ا الاسلامیة، تهران – ایران، ط2، 1395 ق.
4.الاردبیلی، محمد بن علی (م. 1101ق.)، جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الأسناد،دار الأضواء،لبنان- بیروت، ط 1، 1403 ق.
5.الاستر آبادی، محمد بن علی(م. 1028 ق.)، منهج المقال فی تحقیق أحوال الرجال، موسسة آل البیت( علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم – ایران، ط 1، 1422 ق.
6.ابن شعبه الحرانی، حسن بن علی (م.قرن 4 ق.)، تحف العقول، جامعه مدرسین، قم – ایران،ط2، 1404 ق.
7.ابن الغضائری، احمد بن الحسین(م.قرن 5 ق.)، الرجال، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر،قم – ایران، ط 1، 1422 ق.
8.ابن الندیم، محمد بن اسحاق(م.385 ق.)، الفهرست، دارالمعرفة، لبنان – بیروت، ط 1، بی تا.
9.امین، محسن(م. 1371 ق.)، اعیان الشیعة،دار التعارف للمطبوعات، بیروت – لبنان،ط1، 1403 ق.
10.التبریزیان،عباس، العدد التنازلی فی علائم الظهور المهدی(ع)،دارالاثر، بیروت – لبنان، ط1، 1425 ق.
11.التفرشی، مصطفی بن حسین (م. 1044 ق.)، نقد الرجال، موسسة آل البیت( علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم – ایران، ط 1، 1377 ش.
12.التمیمی الآمدی، عبد الواحد(م.550 ق.)، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، دفتر تبلیغات، قم – ایران،ط1، 1366 ش.
13.حسن زاده الاملی، حسن، اضبط المقال فی ضبط اسماء الرجال، مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر،قم - ایران، ط1، 1418 ق.
14.الحسینی الحلی، حسین بن کمال الدین ابرز(م. قرن 11 ق.)، زبدة الأقوال فی خلاصة الرجال، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر،قم – ایران، ط 1، 1428 ق.
15.خراسانی، محمد جواد(م.1396 ق.)، مهدی منتظر(ع)، نورالکتاب و ضامن آهو،مشهد – ایران، چ1، 1388 ش.
16.الخزاز القمی، علی بن محمد(م.احتمالا قرن 5 ق.)، کفایة الاثر، بیدار، قم – ایران، ط 1، 1361 ش.
17.الخزعلی، ابوالقاسم(م.1394 ش.)، موسوعة الإمام الهادی علیه السلام ، مؤسسة ولی العصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف، قم – ایران، ط 1، 1424 ق.
18.الخویی، ابوالقاسم (م.1413 ق.)، معجم رجال الحدیث،بی نا، بی جا،ط5، 1413 ق.
19.سلیمان، کامل، یوم الخلاص، قم – ایران، دارالمجتبی،ط 1، 1427 ق.
20.الشوشتری، محمد تقی(م.1415 ق.)، قاموس الرجال،جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی، قم – ایران،ط 2، 1410 ق.
21.طبسی، محمد جعفر و دیگران (موسسة المعارف الاسلامیة)، معجم الأحادیث الإمام المهدی(علیه السلام)، مسجد مقدس جمکران، قم- ایران،ط2، 1428 ق.
22.طبسی، نجم الدین ، تا ظهور، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود( عج)، تهران- ایران، چ 1، 1388 ش.
23.الطوسی، محمد بن حسن(م.460 ق.)، اختیار معرفة الرجال، موسسة آل البیت( علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم – ایران،ط 1، 1404 ق.
24.الطوسی، محمد بن حسن(م.460 ق.)، الغیبة، مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم – ایران، ط3، 1425 ق.
25.الطوسی، محمد بن حسن(م.460 ق.)، ( الفهرست)، فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنفین و أصحاب الأصول، مکتبة المحقق الطباطبائی، قم – ایران، ط1، 1420 ق.
26.الطهرانی، آغا بزرگ(م.1390 ق.)، الذریعة الی تصانیف الشیعة، دار الأضواء، لبنان- بیروت،ط 3، 1403 ق.
27.العطاردی، عزیز الله، (م.1393 ش.) مسند الإمام الهادی أبی الحسن علی بن محمد علیهما السلام ، آستان قدس رضوی، مشهد – ایران،1410 ق.
28.علیاری التبریزی، علی بن عبدالله (م.1327 ق. )، بهجة الآمال فی شرح زبدة المقال، بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، تهران ایران، ط2،1412 ق.
29.الفتلاوی، مهدی حمد، علامات المهدی المنتظر(علیه السلام) فی خطب الإمام علی (علیه السلام) و رسائله و أحادیثه، دار الهادی، قم( ایران)،ط1، 1421 ق.
30.الفتلاوی، مهدی حمد، نهج الخلاص، مکتبة الشهاب الثقاب، بغداد- عراق،ط1، 1427 ق.
31.القمی، حسن بن محمد(م. بعد از 378 ق.)، تاریخ قم، ترجمه: حسن بن علی بن عبدالملک قمی، توس، تهران – ایران، چ1، 1361 ش.
32.القمی، حاج شیخ عباس(1359 ق.)، سفینة البحار،اسوه، قم – ایران -، ط1، 1414 ق.
33.القهبایی،عنایةالله ( م.احتمالا قرن 11 ق.)، مجمع الرجال، اسماعیلیان، قم – ایران، ط2، 1364 ش.
34.الکلینی الرازی، محمد بن یعقوب (م.329 ق.)، الکافی، دارالکتب الاسلامیة، تهران – ایران، ط4، 1407 ق.
35.الکورانی، علی، المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی ( علیه السلام)، دارالمرتضی، بیروت – لبنان،ط 1، 1430 ق.
36.اللیثی الواسطی، علی بن محمد(م.قرن 6 ق.)، عیون الحکم و المواعظ،دارالحدیث، قم – ایران، ط 1، 1376 ش.
37.المازندرانی الحائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال فی أحوال الرجال، موسسة آل البیت( علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم - ایران، ط 1، 1416 ق.
38.المامقانی، عبدالله (م.1351 ق)، تنقیح المقال فی علم الرجال،موسسة آل البیت( علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم – ایران، ط 1، 1431 ق.
39.المجلسی، محمد باقر(م.1110 ق.)، بحار الانوار، بیروت – لبنان، ط 2، 1403 ق.
40.المطهر الحلی، ابن الحسن (م.726 ق.)، المستجاد من الإرشاد(مجموعة نفیسة فی تاریخ الأئمة علیهم السلام)، دار القاری، بیروت - لبنان، ط1، 1422 ق.
41.المفید، محمد بن محمد بن النعمان( م.413 ق.)، الاختصاص، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم – ایران، ط1، 1413 ق.
42.النجاشی محمد بن علی (م.450 ق.)، فهرست أسماء مصنفی الشیعة،جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی، قم – ایران، ط6، 1365 ش.
43.النعمانی، محمد بن ابراهیم(م.360 ق.)، الغیبة، مکتبة الصدوق، تهران – ایران، ط1، 1379 ق.
44.النمازی الشاهرودی، علی (م.1405ق.)، مستدرکات علم رجال الحدیث، ناشر: ابن مولف، تهران – ایران، ط 1، 1414ق.
45.النوری، حسین بن محمد تقی(1320 ق.)، مستدرک الوسائل،مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم – ایران،ط 1، 1408 ق.
46.هاشمی شهیدی، اسدالله، زمینه سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی(ع)، پرهیزکار،قم– ایران،چ 2، 1382 ش.
46.المجلسی(1110 ق.)، بحار الانوار، ش 9854 برگ 145.( کتابخ