اف. گَری گرِی (F. Gary Gray) خوشحال از موفقیت کسب شده برای فیلم Straight Outta Compton حالا با کارگردانی یکی از موفقترین فیلم های دنبالهدار سینما دوباره پا به میدان گذاشته تا میخ خود را محکم تر بکوبد. Fate of Furious یا « سرنوشت خشمگین » یا « سریع و خشن 8 » نام هشتمین فیلم از مجموعه فیلمهای Fast and Furious است که فروش 4 میلیارد دلاری آن به خوبی گواهی بر محبوبیت بی حد و مرز این فیلم سینمایی است. البته باید بگوییم این مجموعه تا فیلم سوم موفقیت چشمگیری نداشت و همه چیز از زمانی شروع شد که Tokio Drift موفق شد به حق بر پردۀ سینماها بدرخشد. موفقیت مجموعه از همینجا و البته با کمی فراز و نشیب سیر نزولی پیدا کرد تا جایی که فروش هفتمین نسخه از این فیلم به سقف 1٫5 میلیارد دلار رسید که یک رقم رویایی برای فیلمی در این ژانر محسوب می شود. البته از ذکر این نکته نیز نباید بگذریم که مرگ پلواکر نیز در این موفقیت بی تاثیر نبود.
باید بگوییم که مجموعۀ سریع و خشن حالا بزرگتر از آن شده که نتوان آیندۀ خوبی برای آن ترسیم کرد. با روندی که این مجموعه در پیش گرفته به نظر میرسد که سالهای سال ساخت قسمتهای مختلف آن ادامه داشته باشد و همچنان بتواند تماشاگران زیادی را محو تماشای خود کند. درست همانند اتفاقی که برای مجموعه فیلمهای جیمزباند افتاده و هنوز هم پس از سالیان دراز طرفداران زیادی از سراسر دنیا هر بار منتظر آمدن نسخۀ جدید آن هستند. البته این مسئله نمیتواند مانع ذکر این حقیقت شود که سریع و خشن 8 نسبت به نسخه های قبلی با افت کیفیت همراه بوده و برای اولین بار در دهۀ گذشته شاهد پسرفت برای این فیلم هستیم.
همانطور که گفتیم توکیو دریف اولین نسخه از مجموعۀ Fast & Furious بود که موفق شد نظر منتقدان را به خود جلب کند. البته نسخۀ بعدی یا چهارم از این مجموعه (Fast & Furious 2009) انصافاً کم نگذاشت و تمام رشتههای توکیو دریفت را پنبه کرد تا جایی که میتوان این نسخه را به حق بدترین نسخه از این فیلم نامید. با ارائۀ نسخۀ پنجم یا همان Fast Five اما دوباره روزنۀ امید برای آیندۀ این فیلم روشن شد و استقبال بسیار خوب از این نسخه، چه از سوی منتقدان و چه از طرف تماشاگران در سطح چشمگیری بالا بود. موفقیت Fast & Furious از همینجا روند پایداری برای پیشرفت خود پیدا کرد و اضافه شدن تدریجی بازیگران محبوبی همچون دواین جانسون، جیسون استاتهام و کرت راسل نیز به محبوبیت هرچه بیشتر این فیلم کمک شایانی کرد.
حالا برویم سر دلیل پسرفت نسخۀ هشتم یا Fate of Furious یا همان سریع و خشن 8 خودمان. البته لازم است در همین ابتدای امر بگوییم که وقتی این نسخه را با بلکباسترهای دیگری که این روزها ساخته میشوند مقایسه میکنیم نمیتوانیم مزیتهای آن را نادیده بگیریم اما همه چیز از جایی خراب میشود که Fate of Furious را در مقام مقایسه با نسخههای پیشین خود قرار میدهیم و درست همینجاست که متوجه میشویم چقدر این نسخه میتوانست قویتر باشد.
مهمترین و اولین ضعف قابل ذکر درمورد سریع و خشن 8 مربوط به پلات یا خط سیر داستان آن است. قضیه از این قرار است که دام (وین دیزل) بعد از برخوردن به یک تبهکار حرفهای به نام چیپر با بازی شارلیز ترون به راحتی آب خوردن به تیم خود خیانت میکند و مابقی فیلم صرف نمیش تلاشهای بقیۀ افراد گروه برای بازگرداندن دام به خانوادۀ خود میشود. همین! دومین ایراد هم که دوباره به فیلمنامه مربوط میشود عدم تناسب و دلیل مناسب برای استفاده از لوکیشنهای فیلم است. گویی به نوعی کارتون گونه فقط خواسته شده برای ایجاد جذابیت بصری و تنوع کاراکترها به یک باره از فضای گرم کوبا به سردترین نقاط روسیه بروند تا شاید از این راه مخاطب ارتباط بیشتری با فضای فیلم برقرار کند و سریع و خشن 8 بتواند موفقیت های گذشته را تکرار کند.
حالا جالب اینکه اینجا درست همانجایی است که ممکن است سروکلۀ طرفداران دو آتشۀ Fats & Furious پیدا شود که «آهای نفس کش! این فیلمها که اصلاً قرار نیست پلات داشته باشند! فیلمهای اینچنینی فقط باید آدرنالین تولید کنند و ترشح این هورمون هیچ ربطی به قصۀ یک فیلم ندارد!» و این را هم میگویند که: «مگر شما وقتی میروی سوار ترن هوایی میشوی احتیاج داری برایت قصه تعریف کنند که حالا آمدهای در سینما نشستهای و از سازندگان این فیلم انتظار قصه داری؟!». این گروه اصلا به این نکته توجه ندارند که ناسلامتی قرار است فیلم ببینیم و اگر قرار به ترشح آدرنالین بود میتوانستیم راههای بهتری برای آن انتخاب کنیم تا حسابی غدههایمان به تکاپو بیافتند. اگرچه آدرنالین و هیجان یک فاکتور اساسی برای این فیلمها محسوب میشود اما باید توجه داشته باشیم این هیجان بر بستر یک زمینۀ منطقی فراهم و به مخاطب ارائه شود. مثلا درست است که نازل شدن بارانی از ماشین و حرکت اتوماتیک آنها در راستای خواستههای بدمنِ فیلم ممکن است هیجانبرانگیز باشد اما مخاطب زمانی با فیلم ارتباط برقرار خواهد کرد که این حرکتِ اتوماتیک وار و البته دیوانهوار ماشینها به اندازۀ سوراخ گوش مورچه هم منطق داشته باشد!
در سریع و خشن 8 عدم وجود متریال مناسب برای ایجاد ارتباط منطقی میان سکانسها مختلف در هیچ زمانی بیشتر از زمانی که شاهد حضور شارلیز ترون روی پرده هستیم توی ذوق نمی زند. پس از درخشش این بازیگر توانا در فیلم Mad Max: Fury Road حالا به نظر میرسد که همه چیز دست به دست هم داده تا یکی از بهترین استعدادهای هالیوودی قربانیِ بیتدبیری سازندگان سرنوشت خشمگین شود. بغیر از یک سکانس در اوایل فیلم بقیۀ سکانسهای این بازیگر تازه وارد به Fast & Furious همگی یادآور این نکته است که شارلیز ترون چه تواناییهایی داشت و چه بد از او استفاده شد. درواقع اینجا اصل قضیه این است که در سریع و خشن 8 ما بعنوان تماشاگر هرگز دیلی منطقیای پشت رفتارها و تصمیمهای چیپر پیدا نمی کنیم و از انگیزههای او برای اینهمه تلاش آگاه نیستیم. این مسئله تا جایی پیش میرود که مشخص است شارلیز ترون نیز با بی حوصلگی نقش را بازی کرده و خبری از آن اشتیاق و سرزندگی او که در فیلم مدمکس شاهد بودیم نیست. حتی با وجود این نکته که این روزها بدمنهایی که در آخر قصه به قهرمان تبدیل میشوند روز به روز در حال محبوب تر شدن هستند، باز هم چیپر نمیتواند آنگونه که شایستۀ ترون است بدرخشد.
جدای فیلمنامه مشخص است که عدم حضور پل واکر و حضور یک کارگردان جدید نیز در شکل گیریِ اینگونۀ سرنوشت خشن بی تاثیر نبوده و شاید باید از این پس ذائقۀ خود را هنگام رویارویی با Fast & Furious تغییر دهیم تا این مجموعه همچنان برایمان لذت بخش باشد. البته از ذکر این نکته نباید غافل شویم که سریع و خشن 8 با تمام ضعفها و کمبودهایش در گیشه فروش خوبی خواهد داشت که البته این فروش خوب مدیون زحمات تمام کسانی است که در نسخههای قبلی توانستهاند اعتماد و نظر مخاطب را جلب کنند. حالا باید منتظر بمانیم و ببینیم که هشتمین نسخه از این مجموعه شروع روند نزولیِ کیفیت نسخههای آینده خواهد بود یا برعکس، سرنوشت خشن آغازی است برای موفقیت دوبارۀ Fast & Furious اما اینبار از جنس و با رنگ و رویی دیگر.
منبع: rogerebert