«اگر نهادهای دولتی دخالتی در بازسازی مناطق زلزلهزده انجام ندهند، مردم و نهادهای خیریه مردمی مناطق زلزلهزده، غرب کشور را با کمترین امکانات از سوی دولت خواهند ساخت.»
به گزارش ،فرهیختگان نوشت: وقوع زلزله در استان کرمانشاه و شهرستانهای اطراف آن خسارتهای مالی و جانی فراوانی برجا گذاشت؛ زلزلهای که هم مردم را شوکه کرد و هم برخی از مسئولان را!
هرچند برخی دستگاههای مسئول برای خدمترسانی به آسیبدیدگان زلزله از همان دقایق اولیه وارد عمل شدند اما شاید عدممدیریت کافی در خدمترسانی به آسیبدیدگان و درکنار آن صحنههای غمانگیزی که در شبکههای اجتماعی و رسانههای مختلف که دست به دست میشد و قلب هر انسانی را جریحهدار میکرد، باعث شد تا مردم در شبکههای اجتماعی احساسات خود را درباره این حادثه تلخ بیان کنند و موجی از پیامهای همدردی، تسلیت و ابراز ناراحتی برای آسیبدیدگان این حادثه منتشر کنند؛ پیامهایی که دیگر بر خلاف دیگر واکنشهای مردمی در فضای مجازی بهجز مواردی معدود در آنها اثری از طنز و شوخی دیده نمیشد و همه اندوهگین، نگران، و منتظر بودند تا ببینند که ابعاد حادثه تا کجاست.
فضای مجازی بهخصوص شبکههای اجتماعی به مهمترین ابزار برای انتقال اطلاعات تبدیل شد. هر خبر، آمار، تصویر و حتی شایعهای به سرعت در کانالهای تلگرامی، حسابهای توییتری، فیسبوک و اینستا گرام پخش میشد و همینها باعث شد برخی از مردم به فراخور حال خود تلاش کنند تا اسباب و وسایل اولیه زندگی را برای آسیبدیدگان فراهم کنند و حتی سوار بر خودروی شخصی خودشان به سمت محل حادثه حرکت کنند تا با کمکهای نقدی و غیرنقدی خود به هموطنانشان کمک کنند.
در این بین بودند افرادی که تلاش کردند به واسطه شهرت و محبوبیت خود سیل کمکهای مردمی را به سمت زلزلهزدگان بکشانند و به صحنه آمدند تا جور نهادهای دولتی و امدادی را بکشند؛ کمکهای میلیاردی که حتی باعث شده بود خود این آدمهای مشهور یا همان سلبریتیها هم از این حجم کمک تعجب کنند و انتظار این میزان کمک را نداشته باشند.
مردم فکر میکنند نهاد امدادرسان توانایی مدیریت بحران ندارد
اما اینکه چرا مردم خودشان کمکها را بین زلزلهزدگان توزیع کردهاند خود جای تامل دارد که مورد تحلیل بسیاری از جامعهشناسان و روانشناسان است و برخی اعتقاد دارند این اقدامات نشان از رشد فرهنگ و توسعه جامعه مدنی در ایران است.
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران معتقد است: «اگر نهادهای دولتی دخالتی در بازسازی مناطق زلزلهزده انجام ندهند، مردم و نهادهای خیریه مردمی مناطق زلزلهزده، غرب کشور را با کمترین امکانات از سوی دولت خواهند ساخت.»
وی در اینباره میگوید: «از نوع برخورد مردم با زلزله کرمانشاه میتوان به این نتیجه رسید که جامعه مدنی در ایران با رشد مثبت در طول سالهای گذشته روبهرو شده است. جامعه مدنی به معنی بهوجود آمدن جامعهای برای نظارت اجتماعی بر امور مختلف است. اگر جامعه مدنی در ایران با همین سرعت رشد کند در آینده، آثار باشکوهتری را شاهد خواهیم بود. اگر جامعه مدنی در ایران در معنای دقیق کلمه پا بگیرد، آنگاه اگر فردی در نقطهای دور افتاده، مثلا در روستاها اقدام خلاف قانون انجام دهد، بلافاصه نگاه مردم به او باعث خواهد شد که آن فرد به عمل خلاف قانون و اخلاق خود ادامه ندهد. بهگونهای که این نظارت اجتماعی باعث خواهد شد کسی کوتاهیای در اقدامات محول شده بهخود نداشته باشد. در کشوری که جامعه مدنی در آن رشد کند، دیگر فردی اجازه انجام کارهای خلاف قانون و غیراخلاقی به خود نخواهد داد. بهگونهای که افراد سعی میکنند به یکدیگر کمک کنند چراکه بههم احتیاج دارند.»
این جامعهشناس در ادامه گفت: «مردم در دورههای قبل و در حادثههایی که سالهای قبل همچون زلزله بم، منجیل و... رخ داده بود، از نوع خدماترسانی برخی نهادهای امدادرسان رضایت نداشتند و معتقدند که اگر خودشان به آسیبدیدگان کمکرسانی کنند، کمکها بهتر در اختیار مردم زلزلهزده قرار خواهد گرفت. این همه پتو و چادر در زلزلههای قبلی از مردم گرفته شد، آن اقلام کجا رفت؟ باید در ابتدا این اقلام در اختیار مردم قرار میگرفت و در مرحله بعدی به مردم گفته میشد که مثلا انبارهای هلالاحمر خالی شده و حال مردم باید به وظیفه خود عمل کنند. زمانیکه مردم میبینند یا فکر میکنند که فلان نهاد امدادرسان توانایی مدیریت بحران و رساندن یک چادر به مردم آسیبدیده را ندارد، خود تصمیم میگیرند که امکانات اولیه را به آسیبدیدگان تحویل دهند. کسی پاسخگو نیست که چرا چادر کم است، چرا نهادهای خیریه در این زلزله اعلام میکنند که تنها به افراد تحت پوشش خود کمک خواهیم کرد؟ امروز مردم غرب کشور فریاد میزنند که ما تنها چادر میخواهیم. نهادهای امدادرسان در همین یک مورد هم نتوانستند بهدقت عمل کنند و همین موضوع برای ایجاد بیاعتمادی کافی است.»
اقلیما خاطرنشان کرد: «در جوامع شهری این دولتها هستند که بهوسیله اجرای قوانین و اقدامات نهادهای نظارتی از بیقانونی جلوگیری میکنند. درچنین شرایطی دولت با اجرای قوانین و توسعه و دامنزدن به نظارت اجتماعی به توسعه جامعه مدنی کمک میکند. در اغلب جوامع جهان سوم، قانون بهدرستی اجرا نمیشود و عدم اجرای قانون برای افراد قدرتمند منافع بیشتری ایجاد میکند. در چنین جامعهای شهروندان چندان رابطهای با هم ندارند و اگر فردی بهعمل خلاف قانون دست بزند، همسایه و حتی همکار او از اقدام وی باخبر نخواهد شد. در نتیجه اگر جامعه مدنی بهوجود آید که در آن جامعه، قوانین برای همه یکسان باشد، هیچگاه شاهد بیقاعدگی نخواهیم بود. امروز در همین شهر تهران مردم محل زندگی خود را به بالاشهر و پایینشهر تقسیم میکنند، به این علت که امکاناتی که در بالای شهر وجود دارد برای محلههای پایین شهر وجود ندارد. علت بهوجود آمدن بالا و پایین شهر چیست؟ علت آن عدمتوجه شهرداران به توسعه مناطق پایین شهر است. واقعا پلیس در بالاشهر همان رفتاری را دارد که در پایین شهر دارد؟ علت اینکه جامعه مدنی نهادینه نمیشود این است که اجرای قانون توسط برخی مدیران بهدرستی صورت نمیگیرد. جامعه مدنی به فرهنگ اجتماعی باز میگردد. بهعبارت دیگر نقش مردم در توسعه جامعه مدنی، مانند نقش دولتهاست. کشورهایی که جامعه مدنی درآن رشد قابل توجه داشته، رئیسجمهور در آن کشور نمیتواند بر خلاف ضوابط عملکند. در جامعه قانونمند همواره مردم حامی دولت هستند اما اگر همان دولت برخلاف قوانین اقدامی انجام دهد، مردم در مقابل آن میایستند. دولتهای مردمی نمیتوانند برخلاف قانون عمل کنند.»
وی اظهار داشت: «برخی مسئولان برای اینکه فردا اعلام کنند که ما بهمحل فلان حادثه رفتیم و امدادرسانی کردیم. از دانشگاههای مختلف پزشکی، پرستار فرستاده میشود که تنها اعلام شود ما هم در دوران ریاستمان بهفکر زلزلهزدگان بودیم. روانپزشک در ساعات اولیه چنین حادثهای، چه اقدامی میتواند انجام دهد؟ در24 ساعت اولیه بعد از هر زلزله باید در فکر خارج کردن مصدومان از زیرآوار بود. در این ساعات یک روانکاو یا روانشناس چه کاری میتواند انجام دهد؟ این کارشناسان در روزهای بعد کارایی دارند، نه حالا. این موارد نشان میدهد که ما حتی با مدیریت بحران آشنا نیستیم. در همین شهر تهران سالنهایی که برای مدیریت بحران در نظر گرفته شده بود که در صورت بروز هر اتفاقی از آنجا بحران کنترل شود، اجاره داده شده است. آیا این اقدام شهرداری نباید پاسخی داشته باشد؟ جالب اینکه حتی بعد از رسانهای شدن این مورد، کسی حاضر به پاسخگویی نیست. بسیاری از افرادی که اکنون در محل زلزله کرمانشاه حضور دارند، تنها کارشان مصرف اقلام امدادی مانند غذاست که برای آسیبدیدگان ارسال شده است. سوال این است که چرا ما حاضر به قبول این نیستیم که با مدیریت بحران آشنایی نداریم؟»
در کنار همه این صحبتها باید گفت مردم بار دیگر نشان دادند همراه و همگام با سایر هموطنان خود، هر نقطه از کشور عزیزمان نیاز به کمک و همراهی داشته باشد از هیچ کمکی دریغ نمیکنند و هرکجا لازم شد ندای بنیآدم اعضای یک پیکرند را سر میدهند.
اما آیا تمام ماجرا این است که اعتماد عمومی به نهادهای رسمی فروکاسته و به خاطر همین ترجیح میدهند خودشان یا از طریق چهرههای مطرح کمک کنند تا خیالشان آسوده باشد؟ و شاید به جرأت بتوان گفت هیچ سرمایهای بالاتر از اعتماد نیست و مدیران جامعه این روزها به آن بسیار نیازمند هستند.