ماهان شبکه ایرانیان

با استارت‌آپ‌ها درست برخورد کنیم

کمتر پیش آمده که در برخورد با پدیده‌های جدید واکنشی درست از خودمان نشان دهیم. زمانی نه‌چندان دور و شاید از ابتدا مهمترین پدیده‌ای که وارد جامعه می‌شد و حکومت‌ها در برابر آن موضع مخالف می‌گرفتند، پدیده‌های رسانه‌ای و مرتبط با آن بود؛ مطبوعات، رادیو و تلویزیون، دستگاه‌های تکثیر، بعدها فاکس، اینترنت، ماهواره و

کمتر پیش آمده که در برخورد با پدیده‌های جدید واکنشی درست از خودمان نشان دهیم. زمانی نه‌چندان دور و شاید از ابتدا مهمترین پدیده‌ای که وارد جامعه می‌شد و حکومت‌ها در برابر آن موضع مخالف می‌گرفتند، پدیده‌های رسانه‌ای و مرتبط با آن بود؛ مطبوعات، رادیو و تلویزیون، دستگاه‌های تکثیر، بعدها فاکس، اینترنت، ماهواره و.... در همه موارد واکنش‌های رسمی اعمال محدودیت بود.
 
البته پس از مدتی که دسترسی به این وسایل زیاد می‌شد و راه مقابله‌ای نمی‌ماند، به‌ناچار به آن تن می‌دادند، ولی در این فاصله، زمان طلایی را برای انطباق‌پذیری خود از دست می‌دادیم. اکنون نیز مدتی است برخی کسب‌وکارهای جدید وارد میدان شده ‌است که مشابه همین رفتار را با آنها انجام می‌دهیم.
 
نمونه‌اش تاکسی‌های اینترنتی است که وارد فعالیت شده ‌است ولی افراد ذینفع و صاحبان کسب‌وکار قبلی، به جای آن‌که متوجه اهمیت ماجرا شوند و خود را با نیازها و فناوری‌های جدید هماهنگ کنند و از آن بهره ببرند، یک‌باره از درِ مخالفت برآمدند و خواهان توقف کار آنان شدند. ولی مشکل از آن‌جا آغاز می‌شود که توسعه این نوع کسب‌وکارها بیش از آن که ناشی از اراده‌های فردی این و آن فرد یا کارآفرین باشد، متاثر از نیازهای رو به رشد جامعه است.
 
اگر نفر اول این کار را انجام ندهد، نفر دوم و سومی پیدا می‌شوند که آن را پیگیری کنند و به سرانجام برسانند. بنابراین به‌جای تقابل و کوشش بیهوده در سنگ‌اندازی جلوی دیگران، بهتر است که خود را با نیازهای روز هماهنگ و از امکانات موجود به نفع جامعه و خودمان استقبال کنیم. نحوه برخورد سازمان تاکسیرانی تهران با تاکسی‌های اینترنتی مصداق روشنی از این ادعاست که چگونه سازمان‌های قدیمی‌تر واکنش نادرستی از خود نشان می‌دهند و مشکل‌آفرین می‌شوند.
 
به‌طور قطع اگر این سازمان قدری از لاک رفتارهای سنتی خود بیرون می‌آمد و می‌توانست با امکانات خود، سامانه الکترونیکی خوبی را طراحی و اجرا کند، هم به نفع جامعه بود و هم خودشان از آن بهره‌مند می‌شدند. ولی مشکل از آن‌جا آغاز می‌شود که این نهادها بشدت بروکراتیزه و محافظه‌کار می‌شوند و کمترین تحولی را نمی‌پذیرند و به آنچه طی ده‌ها‌سال عمل کرده‌اند، عادت و در برابر هرگونه نوآوری مقاومت می‌کنند؛ در نتیجه در چنین مواقعی قدرت انطباق‌پذیری خود را از دست می‌دهند و با تخریب دیگران گمان می‌کنند می‌توانند آنان را از میدان به‌در کنند.
 
این یک‌سوی ماجراست. سوی دیگر ماجرا نیز به کارآفرین‌های جدید مربوط می‌شود که فناوری‌های جدید و امور مشابه را وارد می‌کنند و مشاغل نوینی را سروسامان می‌دهند، ولی از بخش‌های مدیریتی و فرهنگی و به تعبیر دیگر نرم‌افزاری ماجرا غافل و در نتیجه این غفلت ضربه‌پذیر می‌شوند، زیرا ناخواسته در میدان مشاغل سنتی وارد می‌شوند؛ مثل واردات خودرو که آن را وارد می‌کنیم ولی مقررات و فرهنگ رانندگی را که لازمه استفاده از خودرو است، وارد نمی‌کنیم یا به آن بی‌توجه هستیم.
 
نتیجه همین وضع ناخرسندکننده، ترافیک می‌شود که همه شاهد آن هستیم. مشاغل مدرن نیز دارای فرهنگ خاص خود است. پاسخگویی یکی از مهمترین مولفه‌های آن است. اگر قرار باشد ما از طریق اینترنت به راننده اعتماد کنیم، طبیعی است که نهاد مدیریت‌کننده او باید بسیار پاسخگو و مسئولیت‌پذیر باشد. توسعه کمّی این تاکسی‌ها می‌تواند تیغ دو دَم باشد.
 
از یک‌سو، جایگاه آنها را تقویت می‌کند، ولی به علت افزایش احتمال بروز مشکلات گوناگون، این توسعه کمّی می‌تواند موجب ضربه‌پذیری آنان شود. اتهاماتی که این روزها علیه نحوه پذیرش راننده برای یکی از این شرکت‌های تاکسیرانی مطرح می‌شود و مشاهدات معمول از پذیرش آنان و سکوت در برابر اتهامات وارده بر آنان، همگی حکایت از این می‌کند که استارت‌آپ‌های ایران یا حداقل تعدادی از آنها، تا رسیدن به استانداردهای موجود در مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی راه درازی را در پیش دارند.
 
اگر آنان می‌توانستند این دو ویژگی را وارد حوزه کسب‌وکار کنند، خدمتی به‌مراتب بزرگتر از اصل توسعه تاکسیرانی ارزان انجام داده بودند. این‌که ابتدا با کیفیت بالایی کار را شروع کنیم، به‌طوری که حتی صاحبان خودروهای بالا نیز با افتخار خود را عضو و راننده فلان شرکت حمل‌ونقل اینترنتی بدانند، ولی در عرض یک‌سال کار را به جایی برسانیم که بسیاری از آن افراد از این انتساب گریزان شوند، نشانه ناآشنایی با کسب‌وکار جدید است.
 
جالب این‌که هنوز در کار اول خود جا نیفتاده‌اند، وارد حوزه‌های دیگر هم شده‌اند و کیفیت هر دو کار را تنزل داده‌اند. این مسأله فقط به شرکت‌های تاکسیرانی اینترنتی محدود نمی‌شود، بلکه سایر خدمات جدید مثل فروشگاه‌های اینترنتی، سفارش‌های غذا و سایر خوراکی‌ها، پیک و ارسال امانات پستی، فروش کتاب و فایل‌های کتاب و... نیز شامل این مسأله می‌شود.
 
نمونه آن حراج مشهور به جمعه سیاه است. می‌دانیم که مفهوم حراج در ایران تا حدی شوخی بوده است و کسی آن را جدی نمی‌گیرد. هر روز که در خیابان قدم می‌زنیم هر مغازه‌ای برای خودش یک تابلوی حراج حتی تا ٥٠ و ٧٠‌درصد زده است، ولی هنگامی که قیمت‌ها را می‌بینیم، تفاوت چندانی مشاهده نمی‌کنیم.
 
ولی اکنون این فرصت پیش آمده که فروشگاه‌های اینترنتی مفهوم و معنای جدیدی از حراج را معرفی کنند. این‌که می‌بینیم حتی در ایالات متحده و اروپا مردم در این روز هجوم می‌برند تا جنس بخرند، به معنای واقعی بودن حراج است و در برابر، هنگامی که مغازه اعلام حراج ٥٠‌درصد کرده و کسی هم وارد آن نمی‌شود، معنایش روشن است. بنابراین اگر این کسب‌وکارهای جدید بتواند اعتماد مردم را جلب کند، نه‌تنها به نفع کشور است، بلکه باعث رونق اقتصادی هم خواهد شد.
 
شرکت‌های تاکسیرانی اینترنتی می‌توانند با قاطعیت کوچکترین تخلفات رانندگان را جدی بگیرند و به نفع مسافر وارد عمل شوند و هر مشکلی را پاسخگو باشند و از خود رفع مسئولیت نکنند و کیفیت کار را بالاتر ببرند نه آن‌که تنزل دهند. در این‌صورت مطمئن باشند که دیر یا زود همه تاکسیرانان در ذیل ساختار آنان فعالیت خواهند کرد. در غیر این‌صورت فقط یک شرکت تاکسیرانی مشابه قبلی‌ها خواهند بود، به‌علاوه یک اینترنت!
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان