ماهان شبکه ایرانیان

موقوفات ماندگار بانوان از اصفهان عصر صفوی

چکیده: وقف از عوامل مهم تقویت تعاون، همبستگی، توسعه و ترویج دانشها، رفع محرومیتها و رسیدن جامعه به تعادل به حساب میآید

موقوفات ماندگار بانوان از اصفهان عصر صفوی
چکیده:
وقف از عوامل مهم تقویت تعاون، همبستگی، توسعه و ترویج دانشها، رفع محرومیتها و رسیدن جامعه به تعادل به حساب میآید. تأکید فرهنگ اسلامی بر این موضوع، در تحولات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی از صدر اسلام تاکنون اثرگذار بوده است.
استقرار دولت صفویه با تبعیت از مذهب شیعة امامیه از سوی صفویان، سلاطین این سلسله را به سمت توسعة فرهنگ وقف و پیشگامی آنان با همراهی علما و رجال دولتی سوق داد.
انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت دولت شاه عباس اول (996 ـ 1038 ق) اوج ترویج و رونق وقف و کارسازی آن بود، به طوری که بسیاری از آثار و ابنیه و مؤسسات قابل اعتنای آن عهد بر اثر این موضوع شکل گرفت. بانوان نیز در این تحول ارزشمند تأثیر گذار بودهاند؛ چه زنان دربار اعم از مادران، همسران و دختران پادشاهان و یا زنان امراء و حکام، عالمان و دانشمندان و حتی بانوان دیگر اقشار جامعه، که همگی در این زمینه نقش برجستهای ایفا کردهاند. برخی از این نهادها و مراکز علمی ـ معنوی هنوز هم باقی مانده و منشأ خیرات و برکات متعددی شده که در این مقاله به آنها اشاره می‏گردد.
کلید واژه ها: وقف، صفویه، بانوان، اصفهان
مقدمه:
یکی از عمده ترین مسائل تقویت کننده و از پشتوانههای مؤثر در تحولات فرهنگی و فکری جهان اسلام مسئلة وقف بوده و توسعة تمدن و فرهنگ مسلمانان از شرق اسلامی: شبه قارة هند، آسیای میانه، ایران و عراق و شام گرفته تا غرب اسلامی: مصر و اندلس تا حد زیادی مرهون این موضوع بوده است. البته این مسئله به عوامل مختلفی بستگی داشته است؛ از جمله اهتمام علما و بزرگان، حکام و سلاطین، کارگزاران حکومتی، متمولان و ثروتمندان و حتی شوق و رغبت سایر اصناف و جوامع؛ چرا که آنان در پرتو فرهنگ متعالی و دستورات سازندة قرآن کریم و شریعت اسلامی و سنت نبوی (ص) به نتایج بسیار خوبی دست یافتهاند و قطعاً فرهنگ سازی در این موضوع نتیجهبخش بوده است.
اصفهان که در تحولات بعد از اسلام معمولاً به عنوان یکی از مراکز مهم سیاسی به حساب آمده، به ویژه اینکه در عصر دولتهای مقتدر آل بویه، سلجوقی و صفوی بهجز محوریت حکومتی به عنوان پایگاه فرهنگی هم محسوب میشده است، در مسئلة وقف به ویژه موقوفات مراکز علمی و نهادهای آموزشی نقش ارزندهای را ایفا کرده است؛ بدین جهت سعی بر آن است تا در این مقاله میزان اثرگذاری و تحولاتی که به واسطة اهتمام به وقف و پرداختن به این حرکت متعالی از سوی بانوان خیّر عصر صفوی عاید فرهنگ و آموزش به ویژه علوم اسلامی خاصه شیعی در اصفهان آن دوره شد مورد بررسی قرار گیرد؛ چرا که برخی از این مدارس و کانونهای علمی و اجتماعی تا عصر حاضر پا برجا و فعال است، در این بین نقش بانوان واقف مورد توجه قرار گرفته است.
وقف در ادوار متعدد تاریخ سرزمین ما با فراز و نشیب های فراوانی مواجه بوده است. سبب هم گاه اوضاع نابسامان اجتماعی و گاه عدم ثبات و امنیت اقتصادی بوده که دولتمردان را برآن میداشت با وقف اموال خود، آن را از گزند حوادث گوناگون در امان بدارند؛ از این رو با توجه به سنت معمول، تعرض به وقفیات بسیار کم اتفاق میافتاد. بیشتر این گونه موقوفات از نوع خاص و عمدتاً وقف بر اولاد واقف بود و غالباً به دلیل ذکر صریح واقف در وقفنامه، املاک موقوفی از عوارض دیوانی یا تبدیل به خالصه و سیورغال مصون نگه داشته میشد.
زمانی هم که جامعه در اوج ثبات سیاسی و اجتماعی به سر میبرد، شاهد گسترش امر وقف در جامعه هستیم. در این حالت وقف بیشتر برای کسب اعتبار و بر جای گذاردن نام و نشانی نیک و یا از سر خلوص نیت و صرفاً برای کسب ثواب اخروی صورت میگیرد، تا پس از کوچ از این جهان از ثواب آن بهره مند شوند.

اهمیت وقف و اعتبار اوقاف در موسسات علمی، معنوی عهد صفوی
 

عصر صفویان از دورههایی است که وقف در آن گسترش بسیاری یافت؛ به ویژه اینکه خاندان سلطنتی و به تبع آن، دولتمردان و بزرگان دین خود از پیشگامان این راه بودند. در این دوره مساجد، مدارس، بیمارستانها و کاروانسراهای بسیار ساخته و برای هر کدام از آنها وقفیات قابل توجهی مقرر شد، به گونهای که بسیاری از افراد املاک و مستغلات خود را برای مراسم عزاداری و احیای شبهای متبرک و نیز بر مزارات شریفه و اماکن مقدسه و حتی بر زائران و مسافران عتبات و حرمین شریفین وقف کردند. علاوه بر اینها مسائل دیگری چون روشنایی معابر شهر، دستگیری از فقرا، بیماران، در راه ماندگان و حتی حیوانات علیل از چشم واقفان دور نماند.
در این زمان به دلیل شروع رقابت ارزشمند و معنوی برای وقف اموال و کثرت آن، دولت صفوی بر آن شد تا کسانی را برای رسیدگی به امور وقف برگزیند. این امر در حیطه یا جزو وظایف «صدارت» محسوب میشد. از این تحول بزرگ معنوی مدارس و نهادهای آموزشی به خوبی بهرهمند شدند، به طوری که در عصر صفویه با توجه به ایجاد تأسیسات متعدد آموزشی، عبادی، اموال و امکانات بسیاری تحت عنوان وقف، پشتوانة مادی این موسسات منظور گردید.
به گواهی آثار و منابع معتبری چون عالمآرای عباسی، قصص خاقانی و خلد برین این موقوفات در دوران صفویه ارزش مادی بسیار داشته و عواید آن مبالغ شگفتآوری را شامل میشده است. وقفنامة موقوفات سلطنتی را شیخ بهاء الدین عاملی در زمان شاه عباس اول مینوشته و رسیدگی به کار اوقاف را اشخاصی مانند: میر محمد باقر داماد، ملا محسن فیض کاشانی، ملا عبدالله شوشتری، شیخ لطف الله میسی عاملی و میرزا رضی، وزیر شاه عباس عهدهدار بودهاند(2) .
وقف در عصر صفویه به ویژه در زمان شاه عباس اول به نحوی بوده است که شاه به اعتماد السلطنه حاتم بیک و میرزا رضی صدر در اصفهان دستور داده بود که چهارده مهر به نام چهارده معصوم تهیه کنند وآن مهرها را به میرزا رضی صدر وزیر خود سپرده بود تا کلیة داد و ستدهای اوقافی با آن مُهرها مهمور شود. آن پادشاه صفوی مخصوصاً اصرار داشت که هیچ یک از املاک و اراضی و خانه ها و سایر مایملک او از وقف خارج نماند. وی گفته است:
جمیع اشیاء سرکار من و آنچه اطلاق مالکیت برآن توان کرد، حتی این دو انگشتری که در دست دارم وقف است، لیکن مشروط بر آن است که به هر مصرفی که رأی صوابنمای اشرف ـ که متولی آنهاست ـ اقتضا نماید(3) .
این رونق و شکوفایی هرچند در عصر شاه عباس اول در اوج خود بود، اما پس از او هم استمرار یافت. اگر چه این پادشاه به گفتة خود، همة اموال و داراییهایش را وقف کرد و بدین ترتیب آثار و ابنیة بسیاری در پایتخت صفویان و سایر شهرها و بلاد ایران به وجود آمد که برخی از این بناها و امکانات هنوز نیز پای برجاست و بسیاری از آنها نیز با گذشت زمان و بر اثر مصائب و سوانح از بین رفته است، لیکن در سرتاسر حیات این سلسله، مساجد، مدارس و بسیاری از اماکن عام المنفعه وقف شد که در جای خود بدان خواهم پرداخت. از جمله این نهادهای آموزشی میتوان از مدارس کاسهگران، نیمآورد و چهار باغ (امام صادق ?) و به جز آن نام برد که میزان قابل توجهی از املاک و مستغلات وقفی، باعث رونق آنها و فراهم آمدن امکانات، چه برای محصل یا طلبه و یا مدرس و استاد شده است. در وقفنامههای این دوره مکرر به مواردی برخورد میکنیم که وقفکنندگان منتهای دقتشان را بهکار بستهاند تا از حیف و میل شدن عواید موقوفات و مصرف نادرست آن جلوگیری کنند؛ بهخصوص در اواخر وقفنامه با ذکر برخی آیات و روایات کوشیدهاند موجبات تنبه متولیان را فراهم سازند؛ و در بعضی از آنها مکرر توصیه کردهاند که بعد از واقف، تولیت با اصلح اولاد اوست؛ مانند آنچه در کتیبة مدرسة ملا عبدالله در بازار اصفهان موجود است.
در این وقفنامهها رعایت حال طلاب و کمکهای مادی و معنوی به آنها به شرط دارا بودن تقوا و داشتن فعالیتهای علمی توصیه شده است. این موضوع حتی در کتیبة مدرسة شفیعیة دردشت نیز آمده است. نیز در پایان هر وقفنامه، فرد متجاوزرا به لعنت خداوند و نفرین رسول خدا و ائمة اطهار ? تهدید کرده و مخصوصاً تأکید کرده و تذکر دادهاند که موقوفات باید به همان مصارفی برسد که وقفکننده نیت آن را داشته و معین کرده است.
در تعدادی از سفرنامههای سیاحان اروپایی که در عصر صفوی به ایران آمدهاند، در مورد مدارس آن دوره بهخصوص امور مربوط به پشتوانههای مالی و وقفیات آن، مطالبی دیده میشود. کمپفر(kaempfer) که در دوران شاه سلیمان صفوی (1077- 1105 هـ ق) در اصفهان به سر میبرد، با اشاره به رقابت بین شاه، دربار و رجال کشور در ساختن تأسیسات عام المنفعه و قرار دادن موقوفات برای آن آورده است:
شناختن درست وضع دربار ایران بدون وقوف به تأسیساتی که قسمت قابل توجهی از عواید دربار صرف آنها میشود؛ یعنی: مساجد، گرمابهها، قنوات، راههای عبور و مرور، پلها و بیش از همه مدارس دینی و همچنین نمایندگان علوم و هنر امکانپذیر نیست. بدین ترتیب شاه با پیروی از نیاکان خود میخواهد پس از خود نام نیکی به یادگار بگذارد و بزرگان و اعیان نیز در گرفتن سرمشق از پادشاهان، به چشم و همچشمی با یکدیگر برمیخیزند و وسایل مادی لازم را برای تأسیس و نگاهداری انواع ساختمانها و بهیژه موقوفههای دینی در اختیار میگذارند؛ به این دلیل اغلب شهرهای ایران مملو است از مدارس دینی و موقوفات آنها. تنها در اصفهان که پایتخت است و شهری باشکوه و بزرگ به شمار میرود، در حدود یکصد موقوفة قابل ملاحظه وجود دارد؛ و این به جز موقوفات جزئی و متفرقه است(4) .
ژان باتیست تاورنیه (Tavernier) نیز که در همین زمان از اصفهان دیدن کرده است، تأمین بخش عمدة مایحتاج مدارس و طلاب آن را بسته به میزان وقفیات آن نهادهای آموزشی دانسته و در این مورد به تأمین معیشت و برخی لوازم حجرههای مدارس از قبیل فرش و رختخواب از این طریق اشاره کرده است(5) .
ژان شاردن ( chardin) هم که در آن دوران شاه عباس دوم ( 1052- 1077 هـ ق) به اصفهان آمده است، در باب ساختن مدارس و قرار دادن املاک و اموالی به عنوان وقف جهت مدارس، نوشته است:
هر مدرسهای که بنا میشود، مواردی از املاک و مستغلات را وقف آن مینمایند و خودِ بانیان مدارس معمولاً حافظان و متصدیان عایدات موقوفات آن هم به شمار میروند که معمولاً ایرانیان به آنها «متولی» میگویند(6) .
وی متولی وقف را دارای اختیاراتی از جمله تعیین مدیر، اساتید و همچنین یکی از متصدیان عمدة پذیرش طالبان علم در مدرسه دانسته است.
در اواخر دوران صفویه و عصر حکومت شاه سلطان حسین (1105- 1135 هـ ق)، کلیة اراضی و املاکی که شرعاً ممکن بود وقف شود جزو موقوفات قرار گرفته بود؛ و این باعث شد که جهت پشتوانة مالی برای مدارس و مساجد اصفهان، حتی در شهرهای دیگر، مانند کاشان و یزد و... زمین و یا سایر مستغلات را خریداری کنند وآنها را جزو موقوفات آن اماکن قرار دهند که تاکنون نیز در آن حدود موقوفاتی به نام مساجد و مدارس صفویه موجود است(7) ، لیکن تهاجم افغان و سیطرة آنان بر مرکز دولت صفوی وضع را دگرگون ساخت.
مفتی گروه مهاجم، یعنی ملا زعفران و سایر علمای افغان، مردم اصفهان را رافضی و مشرک خواندند و این شهر را مفتوح العنون قلمداد کردند(8) . جماعت یاغی افغان تا هر کجا میتوانستند و فرصت داشتند، املاک و اراضی وقف را جزو خالصه و تحت تصرف خود در آوردند و طومارها و وقفنامهها را از بین بردند. بسیاری از آن املاک را نیز به اراضی موات تبدیل کرده، قناتها را پر کردند و سایر آثار دیگر مانند دکانها، کاروانسراها و سایر مستغلات را خراب کردند. در حقیقت آنچه در عصر صفوی بهخصوص از زمان شاه عباس اول تا آن زمان به عنوان موقوفات و تشکیلات اوقاف بر اساس نظم وتدبیر حاصل شده بود، یک-باره با هجوم افغان (1135 هـ ق) و محاصرة شهر و ویرانگریهای این گروه مهاجم از هم گسیخته شد؛ به طوری که نوشتهاند:
در این زمان رقبات دفتری صفویه که تشخیص قُری را از دولتی و موقوفة ملی به درستی ربط میداد و در عمارت چهل ستون ثبت و ضبط بوده است، به وسیلة افغانها به رودخانة زایندهرود افکنده شد و بدین صورت، اسناد و آثار بسیاری که مربوط به اوقاف عصر صفوی بود از این طریق نابود شده است(9) .
با آمدن نادرشاه افشار( 1148- 1160 هـ ق) و غلبة او بر افاغنه در سال 1145هـ ق، این طایفه از اصفهان و سایر بلاد ایران متواری و اخراج گردیدند، لیکن نادر با همة رشادتهایی که در ابتدای کار خود نشان داد، در اواخر دچار جنون شد. در این زمان برای موقوفات اصفهان بلیهای تازه پیش آمد که آن هم بعد از حملة افغان لطمة دیگری بود که وضع املاک موقوفة مربوط به عصر صفویه را دگرگون ساخت، به طوری که استملاک موقوفات در اواخر دورة نادر بسیار معمول شده بود(10) .
این آشفتگیها در وضع موقوفات عصر صفویه بعدها نیز در مصایب و بلاهایی که دامنگیر اصفهان شد ادامه یافت؛ بهخصوص قحطی معروف سال 1288ق که شهر یک مرتبه از سکنه خالی گردید، هیچ سر و سامانی در امور اوقاف وجود نداشت. شواهد نشان میدهد که از ابتدا تا انتهای حکومت قاجاریه (1193- 1344 هـ ق) بسیاری از آثار تاریخی ارزشمند مربوط به صفویه در اصفهان نابود شده است. از این میان می-توان از عمارت آیینهخانه، هفت دست، نمکدان، کشکول وکاخهای باغ سعادتآباد نام برد(11) .
این ویرانگریِ آثار عهد صفوی و تصرف اراضی موقوفه بهخصوص در دوران حاکمیت ظل السلطان (1291- 1325 هـ ق) آن طور بود که وقتی سید جمال الدین اسد آبادی (1254- 1314 هـ ق) به این شهر وارد شد و به او خبر رسید که ساختمانهای تاریخی صفویه را خراب میکنند، از این موضوع بسیار متأثر شد و عاملان این کار را مؤاخذه کرد(12) . در اواخر همین دوره (قاجاریه) بالغ بر بیست مدرسه از مدارس عهد صفویه در اصفهان خراب شد که تنها چهارده مدرسة آن در محلات خواجو و عباس آباد واقع شده بود(13) .

زنان واقف و ایجاد یا توسعة نهادهای آموزشی و بناهای عام المنفعه
 

مشارکت محسوس و قابل اعتنای بانوان در اصفهان عصر صفوی از طبقات و اصناف مختلف، به ویژه برخی از زنان خاندان سلطنتی و یا دیگر بزرگان و حتی عوام قابل اعتنا بوده است که در اینجا به تعدادی از این مدارس و یا مراکز علمی و معنوی که تا به حال پا برجای مانده است اشاره میشود:

1- مدرسه دلارام خانم (جده کوچک):
 

دلارام خانم مادر بزرگ شاه عباس دوم (1052- 1077 هـ ق) بود. یکی از اقدامات او بنای یکی از مدارس آن دوره است که هنوز هم جزء نهادهای آموزشی مهم و موثر به حساب میآید و به خصوص این که در تعلیم فقه شیعه اشتهار دارد. هر چند دلارام خانم جدة بزرگتر شاه سابق الذکر است، اما چون مدرسهای که بانی آن بوده کوچکتر از مدرسهای است که به همین عنوان، یعنی جده و در نزدیکی این مدرسه قرار دارد و آن هم در بازار بزرگ اصفهان واقع شده است، لذا مدرسة منسوب به او را جدّة کوچک می-نامند(14) .
بانو دلارام به عنوان پشتوانه برای این نهاد آموزشی وقفیاتی نیز مقرر کرده که برخی از دکاکین و مغازه های قسمتی از بازار بزرگ اصفهان از آن جملهاند(15) .
مدرسة جدّة کوچک که این بانو مؤسس آن بوده در قسمتی از بازار اصفهان موسوم به قهوهکاشیها قرار دارد. سنگ مرمری به خط ثلث سفید به دیوار یکی از غرفههای حیاط دوم این مدرسه نصب شده است که حاوی تاریخ اتمام این نهاد آموزشی به سال 1057 هـ ق است. این مدرسه مشتمل بر دو طبقه و دارای سی و پنج حجره است که شانزده حجرة آن در طبقة همکف و نوزده حجرة آن در طبقه فوقانی قرار دارد. در حاشیة کتیبة سردر مدرسه و پشت بغلهای اطراف عمارت دوطبقة آن تزئینات کاشیکاری وجود دارد که به خط ثلث سفید معرق بر زمینة کاشی لاجوردیرنگ به قلم محمدرضا امامی و به سال 1056 هـ ق نوشته شده است. در کتیبة سردر مدرسه به غیر از تجلیل از شاه عباس دوم و ذکر نام بانی آن، یعنی دلارام خانم، به مسئلة وقف این مدرسه جهت طلاب شیعة اثنیعشری نیز اشاره شده است.
این مدرسه هماکنون نیز طلبهنشین و تحت پوشش مرکز مدیریت حوزة علمیة اصفهان است. از جمله مدرّسان گذشتة این مدرسه آیت الله شهید سید حسن مدرس بوده است(16) .
سنگنوشتة وقفنامه به طول 95 و عرض 70 سانتیمتر است و همان طور که ذکر شد مربوط به ذیحجّة سال 1057 ق است.
دو مواد از این وقفنامه به شمارة ثبتی 106 در بایگانی ادارة کل اوقاف اصفهان موجود است که یکی بر روی کاغذ سفید مایل به زرد و دیگری بر روی کاغذ آبی نوشته شده است(17) .
کسانی که به عنوان شاهدان اصلی این وقفنامه ذکر شدهاند شاه عباس دوم، خلیفه سلطان و سید ماجد قاضی هستند. خلیفه سلطان، صدرِ شاه عباس دوم بود. نام وی سید علاءالدین حسین و فرزند میرزا رفیع الدین محمد بود. نسبش از جانب پدر به میر بزرگ از سادات مازندران میرسید، شاه عباس اول پدرش را «منصب صدارت و ایشان را به سعادتِ مصاهرت و منصب وزارت سرفراز داشتند». نامبرده در عصر سلطنت شاه صفی به علت دشمنی حاسدان مدتی معزول بود، تا آنکه پس از قتل ساروتقی به دستور شاه عباس دوم مسند وزارت اعظم یافت. وی در سال 1064 هـ ق در ولایت مازندران دیده از جهان فرو بست(18) .
از دیگر شاهدان این وقفنامه سید ماجد قاضی است که گویا کسی جز سید ماجد بحرانی فرزند سید محمد نیست. او در ابتدا قاضی القضاة شیراز و بعد از آن نایب الصدر و مدتی بعد قاضی اصفهان بوده است. از تاریخ درگذشت وی اطلاع دقیقی در دست نیست، اما از آنجا که کتابی تحت عنوان التحفة السلیمانیة به نام شاه سلیمان (1078-1105ه.ق) نگاشته است، باید حداقل مدتی از دوران این پادشاه صفوی را درک کرده باشد(19) .

2- مدرسة حوری نام خانم (جده بزرگ):
 

نهاد آموزشی مذکور در بازار بزرگ شهر اصفهان واقع گردیده است. همان طور که گفته شد، در این بازار دو مدرسة طلبهنشین از زمان شاه عباس دوم وجود دارد که یکی از آنها را مدرسة جدّه بزرگ و دیگری را مدرسة جدّه کوچک مینامند. مدرسهای را که بزرگتر است جدة کوچک شاه بنا کرده، اما امروز اطلاق کلمة بزرگ و کوچک از طرف عموم مردم بر حسب وسعت بناست. به این ترتیب که مدرسة بزرگتر را مدرسة جده بزرگ و مدرسة کوچکتر را مدرسة جدّه کوچک مینامند(20) .
در عهد صفویان این مدرسه مورد توجه علما و دانشمندان و محل تعلیم و تعلّم و آموزش علوم شیعی به-خصوص فقه و اصول بوده است، به طوری که میرزا طاهر نصرآبادی (متوفی 1100 ه.ق) از آقا حسین خوانساری نام برده که در این نهاد آموزشی به درجات عالی علمی رسیده و در مورد او آورده است:
در اوان شباب جهت تحصیل به اصفهان ـ که صدف گوهر فضلاء میباشد ـ آمد، و در اندکزمانی به موجب فطرت عالی و درخشش استعداد، گوی سبقت را از اقران بلکه از فحول علمای سلف ربود؛ و حال در اصفهان تشریف دارند و تدریس و تولیت مدرسة جدّة صاحبقرانی شاه عباس ثانی با ایشان است و عمدة فضلا در حاشیة درس آن قبلة عرفا حاضر شده و استفاده مینمایند(21) .
وقفنامة این مدرسه نیز در بایگانی ادارة کل اوقاف اصفهان (با شمارة ثبتی 103) نگهداری میشود. وقفنامة مذکور بر روی کاغذی ضخیم نگاشته شده و گویا به هنگامی که دچار پوسیدگی و شکنندگی شده است، پشت آن را کاغذ چسباندهاند، اما به طور کلی وقفنامه آسیب بسیار دیده و تعدادی از سطرهای ابتدای آن کاملاً از میان رفته است. در نگارش آن از رنگهای مشکی، طلایی، آبی و قرمز استفاده شده است. در اطراف متن نیز چند رشته خط به رنگهای آبی، طلایی و نارنجی متن اصلی را از حاشیههای دو طرف جدا کرده است. متن اصلی با مرکب مشکی نوشته شده و اعرابگذاری آن به ترتیب یک خط آبی، خط بعدی قرمز و سپس طلایی است. این ترتیب در سرتاسر متن رعایت شده است. حاشیة متن با خطی درشتتر از متن اصلی و یک خط در میان طلایی و سپس آبی نوشته شده است. اعراب خط طلایی، مشکی و اعراب خط آبی، قرمز است، قسمتهایی که گواهان نوشته و مُهر کردهاند به صورت عمود بر متن اصلی و با مرکب مشکی و خط ریزتر نگاشته شده است(22) .
این وقفنامه در سال 1057 ق به دستور «حوری نام خانم» جدة شاه عباس ثانی تنظیم شده است. اگر چه در هیچ یک از منابع این دوره ذکری از او نشده است، اما در حاشیة متن وقفنامه تنها یک بار این نام به این صورت ضبط شده است. علاوه بر شاه عباس دوم، افرادی چون خلیفه سلطان، حبیب الله بن الحسن الحسینی (وی همچنین به حبیب الله کرکی معروف بود. پس از آمدن به اصفهان نزد پادشاه تقرب بسیار یافت و به منصب صدر العلمایی رسید. تاریخ وفات او را حدود سال 1060 ه.ق ذکر کرده اند)، احمد بن زین العابدین علوی (وی شاگرد و داماد میر داماد بود)، محمد صادق و نیز محمد باقر الشریف بر این وقفنامه شهادت دادهاند. باقر الشریف همان میر داماد و نام کامل او میر محمد باقر بن میر شمس الدین محمد حسینی استرآبادی است. وی از علمای بنام زمان خود بود(23) .
این نهاد آموزشی از جمله مدارس مفید و مؤثر در حوزة علمیه اصفهان بوده و هست. برخی از علمای معاصر مانند آیت الله حاج آقا رحیم ارباب، آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی و آیت الله شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی در آنجا مجلس وعظ و اخلاق و نیز حضور داشتهاند(24) .

3- مدرسة زینب بیگم اردستانی (نیم آورد)
 

زینب بیگم اردستانی از جمله زنانی است که در اواخر عهد صفوی یعنی زمان سلطنت شاه سلطان حسین اقدام به تأسیس مدرسة دینی کرده است هر چند که به نوشتة مرحوم دکتر لطف الله هنرفر، برخی نیز بر این اعتقاد هستند که بنای مدرسة نیم آورد مربوط به اواخر دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی (1077-1105ه.ق) است(25) .
این نهاد آموزشی که تاکنون پا برجاست، برکات زیادی خصوصاً برای دانشهای شیعی از جمله فقه و اصول داشته است(26) . زینب بیگم خود نیز از خاندانی علمی و معنوی و دختر امیرمحمد اردستانی معروف به شیخالاسلام و همسر امیر محمدمهدی حکیمالملک اردستانی بوده است(27) .
نام دیگر این نهاد آموزشی نیم آورد یا نیم آور است که در محلهای به همین نام و در یکی از فرعیهای بازار بزرگ اصفهان واقع شده است. شاردن فرانسوی که در عهد شاه سلیمان صفوی در اصفهان به سر می برده، این محله را یکی از پر جمعیتترین و معروفترین محلات اصفهان دانسته است(28) .
هزینة ساختمان و بنای این مدرسة بزرگ و زیبا را ناشی از بخششهای اورنگ زیب، پادشاه هند، به زینببیگم و شوهرش حکیمالملک اردستانی میدانند(29) .
همان طور که ذکر شد، تاریخ دقیق بنا مشخص نیست، لیکن مؤلف آثار ملی اصفهان به نقل از یکی از متولیان پیشین این مدرسه، تاریخ وقفنامة این نهاد آموزشی را در سال 1111 ق دانسته و نوشته است: «آقا جمال خوانساری مجری صیغة وقف و ناظر امور مدرسه بوده است.» (30) .
تولیت این نهاد آموزشی در زمان تأسیس به عهدة فردی به نام میرزا رشید بوده و زینب بیگم، بانی مدرسه، پس از اتمام بنای آن به میرزا رشید سفارش میدهد رقباتی را در اصفهان و اردستان جهت مدرسه خریداری کند و آن را بر مدرسه و طلاب آن وقف نماید. در همان سال این املاک و مستغلات وقف بر مدرسه میشود که برخی از آنها در محلاتی از اردستان و چند مغازه نیز در بازار نیم آورد اصفهان بوده است(31) .
به نوشتة کتاب گنجینة آثار تاریخی اصفهان:
مدرسة نیم آورد از لحاظ تزئینات فراوان کاشیکاری و گچبری نیز دارای اهمیت است؛ و آنچه که بهخصوص جالب توجه است آنکه استادان هنرمندی که در این بنا کار کردهاند به وسیلة گچهای رنگارنگ نوع مخصوصی از معرق را ترتیب دادهاند که در ابنیة تاریخی دیگر اصفهان در عصر صفوی نظیر ندارد(32) .
این نهاد علمی ـ مذهبی که زینب بیگم اردستانی پایهگذار آن بود، سبب رشد استعدادهای بسیار درخشانی در علوم اسلامی گردید؛ از جمله اینکه مدرسة نیم آورد در یک قرن اخیر شخصیتهای مبرز علمی و عملی بسیاری را پرورش داده که شهرة خاص و عام و محبوب قلوب جهان اسلام، بهخصوص عالم تشیّع بودهاند. برخی از آنها عبارتند از: آیت الله میرزا بدیع درب امامی (متوفی 1318ق)، آخوند ملا عبدالکریم گزی (متوفی 1339ق)، آیت الله العظمی سید محمد باقر درچهای (متوفی 1342ق)، آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی طباطبایی (متوفی 1380 ق) و استاد جلال الدین همایی (متوفی 1400 ق) (33) .
میزان وقفیاتی که زینب بیگم اردستانی جهت این مدرسه مقرر کرده قابل توجه است. از این وقفنامه سوادی که در تاریخ 1349ق رونوشت شده است به شمارة ثبتی 105 در بایگانی ادارة اوقاف اصفهان نگه-داری میشود. این سواد بر روی کاغذی زرد رنگ نوشته شده است. البته متن وقفنامه بر یک روی کاغذ و در پشت آن فهرست و شرح رقبات وقفی ذکر شده است(34) .
نظارت این مدرسه به «علامی فهامی علامة العلمایی مجتهد الزمانی آقای قواما شیخ محمد جعفر» سپرده شده است و پس از او به آقای محمد حسینا فرزند شیخ محمد جعفر و بعد از او به فرزند ارشد او به همین ترتیب تا نسل او باقی است، و در صورت انقراض نسل آنها امر نظارت به عهدة «.... اولاد ذکور .... علامة العلمایی مجتهد الزمانی آقای آقا جمال الدین محمد خوانساری گذاشته شده است»(35) .

4- مدرسة عزت نسا خانم (میرزا حسین)
 

بانویی در عصر صفوی و در دوران سلطنت شاه سلیمان به نام عزت نسا خانم، بانی و واقف نهادی آموزشی در جهت ترویج مذهب اهل بیت و ترویج معارف شیعة امامیه گردید.که امروزه این مدرسه به میرزا حسین اشتهار یافته است. این مدرسه اگرچه از نظر مساحت و زیربنا کوچک است، اما از بناهای زیبا و مجللی است که در عصر پادشاه مذکور بین سالهای 1077 تا 1105 ق در اصفهان ایجاد شده و در بازار محلة بیدآباد و در مجاورت مسجد سید واقع شده است(36) .
همان طور که آمد و با استنباط از مندرجات وقفنامة این مدرسه، بانی و واقف آن زنی بوده است به نام عزت نسا خانم، دختر میرزا خانا، تاجر قمی، که شوهر خود را میرزا مهدی معرفی نموده است(37) . تولیت مدرسه ابتدا به عهدة آقا حسین خوانساری (متوفی 1099ق) بوده است که در هنگام ساختمان مدرسه درگذشته و امر تولیت آن به پسرش، آقا جمال الدین محمد (متوفی 1125 ق) رسیده است. میرزا حسین ظاهراً از اولاد و یا احفاد میرزا مهدی و عزت نسا خانم بوده است که پس از فتنة افغان، متصدی تعمیر مدرسه و ساکن نمودن طلاب در آن میگردد و به این صورت نهاد آموزشی مذکور کم کم به نام او شهرت یافته است(38) .

5- مدرسة مادر شاه (مدرسة چهار باغ):
 

این نهاد آموزشی اگرچه به نامهای «چهار باغ» و «سلطانی» نیز نامیده شده، اما به دلیل پشتوانههای بسیار مهم و قابل اعتنایی که مادر سلطان حسین صفوی ـ آخرین پادشاه رسمی این سلسله ـ برای این مدرسه مقرر کرده، به مدرسه مادر شاه هم معروف گردیده است.
مدرسه مادر شاه یا چهار باغ اصفهان را بهتحقیق میتوان نمونه اعلای یک نهاد آموزشی در زمان خود دانست. این مدرسه آخرین بنای تاریخی باشکوهی است که در عهد صفویه برای تدریس و تعلیم طلاب علوم دینی از سال 1116 تا 1126 ه ق ساخته شده است(39) .
این مدرسه با گذشت سه قرن هنوز روح معنوی، عظمت هنری و طبیعت با طراوت خود را حفظ کرده است، به طوری که وجود اشجار کهنسال، به خصوص چنارهای تنومند و نهر آبی که از وسط مدرسه میگذرد صفای خاصی به این بنای ارزشمند بخشیده است(40) .
حدود یک قرن پیش جهانگردی فرنگی عظمت این مکان را با وجود صدماتی که بر این بنا خاصه در زمان فتنة افغان و بعد از آن رفت، این گونه ستوده است:
آیا در سراسر جهان مدرسهای میتوان یافت که در زیبایی و صفا از این کاملتر باشد و در آن اجزاء و عناصر گوناگون بدین سان به هم درآمیخته و درهم ترکیب و ذوب شده و اثری واحد پدید آورده باشد؟(41)
راجر سیوری که از صاحبنظران تاریخ ایران به خصوص دوره صفویه است، آن را باشکوهترین بنایی می-داند که به دست جانشینان شاه عباس اول در اصفهان ساخته شده است(42) .
یکی از اندیشمندان تاریخ علم و تمدن در اسلام، این مدرسه را حاصل شکوفایی سازمانهای تعلیماتی شیعه و جزو شاهکارهای هنر اسلامی میداند(43) .
جذابیت و شکوه این نهاد آموزشی از جهات مختلف در بینندگان خود آن قدر تأثیر گذاشته و میگذارد که هیچ یک از بناهای تاریخی اصفهان به اندازه این بنا شور و شوق شاعرانة جهانگردان اروپایی را برنینگیخته است. به عنوان مثال دیر لافوآ، گوبینو و فلاندن این بنا را بسیار دلپذیر، جذاب و سحرآمیز توصیف کرده-اند(44) .
این مدرسه را به نامهای مختلف خواندهاند. از نظر اینکه در قسمت شرق خیابان چهار باغ واقع شده است آن را «مدرسة چهارباغ» گفتهاند؛ و به علت این که به فرمان شاه سلطان حسین صفوی احداث شده است «مدرسة سلطانی» نامیدهاند؛ و از جهتی «مدرسة مادر شاه» هم گفتهاند بدین خاطر که مادر شاه سلطان حسین، «سرای فتحیه» ـ که هماکنون به جای آن میهمانسرای عباسی ساخته شده است ـ همچنین «بازارچه بلند» را وقف این مدرسه کرده تا منافع آنها به مصرف مدرسه و طلاب آن برسد(45) .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و گسترش حوزة علوم دینی، این مدرسه نیز از حیث دروس حوزوی فعالتر شد و به مدرسة امام جعفر صادق ? موسوم گردید.

موقوفات مدرسه و موضوعات وقفنامة آن:
 

مدرسة مادر شاه یا چهار باغ دارای موقوفات زیادی بوده است که پس از استیلای افغان بر اصفهان و ظهور نادر، چگونگی بساری از آن موقوفات نامعلوم مانده است(46) .
وقفیاتی که در عصر سلطان حسین بر این مدرسه قرار داده شده بود، بسیار زیاد بوده است، به طوری که شامل تمامیت برخی از روستاها، مزارع، باغها، املاک، دکاکین، کاروانسراها و سایر مستغلات میشده است.
در گوشه و کنار اصفهان و مناطق اطراف آن و حتی نواحی دیگری مانند قم، کاشان، چهار محال و کهکیلویه و ... کم و بیش وقفیاتی به نام این مدرسه وجود داشته است که عواید آنها صرف بازسازی مدرسه و تأسیسات آن و امور مربوط به طلاب و مدرسان این نهاد آموزشی میشده است. متأسفانه نسخة اصلی وقف نامه در دسترس نیست و تنها رونوشتی منسوب به این وقفنامه نزد آقای مصطفی سیدالعراقین، متولی مدرسه در بیش از نیم قرن پیش موجود بوده است(47) .
غیر از کاروانسرای مادر شاه که در حال حاضر «مهمانسرای بزرگ عباسی» است و نیز بازارچه بلند که هر دو از جانب مادر شاه سلطان حسین صفوی وقف مدرسه بوده است، برخی موقوفات دیگر این مدرسه هنوز باقی است که خرج مدرسه می شود که از آن جمله میتوان از مزرعة باغ ملک در چهار محال و مزرعهای در احمدآباد کاشان نام برد(48) .
از میان مواردی که در رونوشت وقفنامة مدرسه به چشم میخورد، یکی در باب وظایف مدرسان و طلاب مدرسه است؛ از جمله اینکه طلاب مدرسه باید به علوم شرعی مانند احادیث اهل بیت ?، تفسیر، فقه و اصول و همچنین فراگیری مقدمات آن مانند صرف و نحو اشتغال داشته باشند و هر یک از طلاب باید به قدر متعارف و معهود به این درسها مشغول باشند و حداقل یک درس طلاب باید یکی از کتابهای مشهور احادیث اهل بیت ? باشد(49) .
همچنین با توجه به مخالفت با علوم عقلی در سالهای انحطاط عصر صفوی در حوزههای علمیه و مدارس آن زمان، در وقفنامة این نهاد آموزشی هم به این تصریح شده است، در قسمتی از این وقفنامه آمده است که طلاب باید از مباحثه دربارة کتابهای حکمت و آثار مربوط به تصوف در مدرسه احتراز کنند(50) .
به جز رونوشت وقفنامة این مدرسه،ه تنها منبع مربوط به وقفیات آن، کتاب وقایع السنین و الأعوام است که در اشاره به مسائل مربوط به سال 1123 ق، از برخی موقوفاتی که جهت مدرسه به وسیلة سلطان حسین فراهم آمده نوشته است:
سلطان حسین قریة مهیار را بر مدرسة جدید سلطانی وقف نمود و این زمانی بود که شاه از طریق شرعی مالک آن قریه گردید؛ و نیز در همین تاریخ قریههای مور و ملک، سررود و نعیمآباد و غیر از آن هم خریده و بر مدرسه وقف نموده است. قریة دیگری به نام طهرانچی را شاه از ورثة شخصی به نام لَلِه بیک به 440 تومان خریده و وقف مدرسه نموده است(51) .
با عنایت به این مطالب و نیز میزان وقفیات و عواید آن و همچنین نظارت شخص شاه و حضور مستمر وی در این مدرسه و عزل و نصب متصدیان و مدرسان این نهاد آموزشی از ناحیة او، به فراوانی امکانات این مدرسه به عنوان یک نهاد آموزشی در اواخر عصر صفوی میتوان پی برد، به طوری که نوشتهاند:
اهل مدرسه را تنعم بسیار بوده و نفوذ کلمة آنان بی قیاس و از جهت مادی هیچ گونه مشکلی نداشتهاند؛ به گونهای که آشپزخانة مدرسه از جهت تأمین مایحتاج خوراک طلاب و مدرسین در زمان شاه صفوی همواره برقرار بوده است. (52)
هرچند که باید گفت این یک استثنا بوده است و چه بسا در همین مدارس علوم دینی عصر صفوی و در این شهر، یعنی اصفهان، طلاب بسیاری از نظر معیشت در تنگنا و سختی بودهاند. برای نمونه با مراجعه به احوال برخی از طلاب علوم دینی عصر صفوی مانند سید نعمت الله جزایری (متوفی 1112 ق) میتوان به این موضوع پی برد(53) .
شاه صفوی نیز گاه گاهی به مدرسه وارد و در حجرهای که برای او اختصاص یافته بود توقف میکرد.
کتابخانة مدرسه نیز بسیار مجهز و صاحب کتب بسیار متعدد و متنوع بوده که متأسفانه در زمان فتنة افغان از بین رفته است. ارزش و اهمیت کتابخانه مدرسه به گونهای بوده که نوشتهاند:
سلاطین صفوی کتب مربوط به هر علمی را تصحیح و تنقیح کرده، سه دسته کلی از آنها به خط خوش مینوشتهاند: یک دسته را به کتابخانة آستان قدس رضوی ?، دستة دوم را به کتابخانة شیخ صفیالدین اردبیلی در اردبیل میفرستاده اند و سومین دسته را در کتابخانة دولتی مدرسة چهارباغ اصفهان ضبط و محفوظ میداشتهاند(54) .
با استناد به این مطلب، انهدام این کتابخانه را نیز باید جزو لطمات بزرگی دانست که در این فاجعة بزرگ به فرهنگ این مرز و بوم وارد آمده است(55) .

6- نمونه هایی دیگر از وقفیات بانوان:
 

بسیاری دیگر از بانوان عصر صفوی در ایجاد مؤسسات علمی، فرهنگی و مراکز عام المنفعه و یا امور خیر نقش موثر داشتهاند که تعداد بسیاری از آن در طی گذشت زمان از بین رفته و تعداد محدودی بر جای مانده که به مواردی از آن اشاره می شود:
الف. مسجد حاجیه شاه خانم:
شاه خانم، دختر میرزا احمد بیک نمکی از زنان خیّر و نیکوکار زمان سلطنت شاه عباس دوم صفوی بوده است. این بانو خود را از اعقاب خواجه نظام الملک طوسی (408 -485 ه ق) دانسته که این موضوع در سنگنوشتهای به خط نستعلیق برجسته به انضمام میزان وقفیاتِ مقررشده توسط او برای مسجد، در مسجد منسوب به او نصب شده است. این مسجد کنار میدان قدیم اصفهان و در کوچه معروف به نمکی واقع شده است(56) .
ب. سنگابهای شاه میرخانم:
در عصر صفوی گاهی یک زن سعی میکرد، هر چند با وقف یک سنگاب، در امور خیریه و عام المنفعه شرکت کند که این مسئله را در برخی عمارات و ابنیة آن زمان میتوان مشاهده نمود. از جمله زنان خیّر دورة صفوی بانویی است به نام شاهمیر (شاهمر) که دختر حاج میرزا علی جزی بُرخواری بوده است و در حال حاضر تنها اثر بر جای مانده از وی، سنگابی است که در صحن امامزاده اسماعیل واقع در خیابان هاتف اصفهان قرار دارد.
این سنگاب بسیار ظریف و زیبا، تاریخدار است و بر روی آن با خط ثلث برجسته پس از صلوات بر چهارده معصوم آمده است:
«وقف نمود بر آستانة حضرت امامزاده اسماعیل ? این حوض را حاجیه شاه میر بنت حاج میرزا علی جزی بُرخواری سنة 1049»(57) .
ج. مسجد زهرا خانم (مسجد الزهرا «س»):
زهرا خانم از بانوان واقف و نیکوکار اصفهان عهد صفوی بوده است و در محلة احمدآباد اصفهان مسجدی ساخته که آن را زهرا خانم میگفتهاند(58) . هماکنون آن را مسجدالزهرا می نامند(59) .
از مشخصات بانی و زمان دقیق زندگانی او در تذکرههای مربوط به اصفهان سخن نرفته است. در جایی این بانو را از شاهزادگان صفوی معرفی کردهاند و نوشتهاند: «مجموعهای اشعار از بانویی به نام زهرا خانم موجود است که در ستایش امامان معصوم می باشد»(60) .
نتیجه گیری:
1- نهاد وقف در پیشبرد اهداف متعالی بشری بسیار کارساز و یکی از مؤثرترین عوامل پیشرفت فرهنگ و تمدن مسلمانان بوده است. از مهمترین عوامل فراوانی و توسعة آن تأکید قرآن کریم، شرایع اسلامی، سنت نبوی ? و سیرة معصومین ?و بزرگان دین بوده است.
2- کارنامة درخشان تمدن اسلامی بهویژه تحول علوم و فرهنگ اسلامی نشانگر توسعة وقف بهویژه در دوران سلسلههای مقتدر و کارساز جهان اسلام بوده است؛ و این موضوع پیشرفت مراکز علمی و ترویج دانشها را به دنبال داشته؛ چرا که این مؤسسات دارای پشتوانههای بسیار و معتبر بودهاند.
3- به دنبال استقرار دولت صفویه به ویژه با مرکزیت اصفهان در عهد شاه عباس اول، نهادهای متعدد اجتماعی، فرهنگی، آثار و ابنیه و مراکز عام المنفعة بسیاری به دلیل توجه و اعتنای بزرگان مملکت و علما و رجال مذهبی و دولتی و بانوان آن دوره ایجاد شد که خوشبختانه نقش بانوان در این موضوع بسیار قابل توجه بوده و برخی از این آثار و ابنیه تاکنون مورد استفاده عموم به ویژه اهل علم بوده و هست.
4- نقش مؤثر زنان چه بانوان منسوب به دولتخانة صفویان و یا بیت علما و اندیشمندان و یا عموم اصناف و جامعه، در شکلگیری، ایجاد و استمرار مراکز عام المنفعه بهویژه نهادهای علمی و آموزشی آن دوره تأثیرگذار بوده است.
5- برخی از مراکز مهم علمی، آموزشی و یا تعدادی از مساجد و مؤسسات دیگر به دلیل پشتوانههای وقفی که به دست بانوان آن دوره ایجاد شده بود هنوز نیز پایدار و باعث برکات فراوانی شدهاند که در این راستا میتوان از: مدرسة دلارام خانم (جده کوچک)، حوری نام خانم (جده بزرگ)، زینب بیگم اردستانی (نیم آورد)، عزت نساء خانم (میرزاحسین)، مادرشاه (چهارباغ) یاد کرد.

پی نوشت ها :
 

1.* . مدرس دانشگاه، مسئوول پژوهشی «مرکز اصفهان شناسی» و دانشجوی دکتری تاریخ اسلام در دانشگاه اصفهان
2. . تاریخچة اوقاف اصفهان، ص ب.
3. . عالم آرای عباسی، ج2، ص761.
4. . سفرنامة کمپفر، ص140.
5. . سفرنامة تاورنیه، ص590.
6. . سیاحت نامه شاردن، ج5، ص45.
7. . تاریخچة اوقاف اصفهان، ص 339.
8. . تاریخ اصفهان و ری، ص 310.
9. . تاریخچة اوقاف اصفهان، ص 339.
10. . مرحوم میرزاحسن خان جابری انصاری در کتاب تاریخ اصفهان و ری، ص36-40، مواردی در این باب نقل کرده است.
11. . آشنایی با شهر تاریخی اصفهان، ص6.
12. . سیدجمال پایهگذار نهضتهای اسلامی، ص 29.
13. . تاریخ اصفهان و ری، ص 297.
14. . مشاهیر زنان اصفهان، ص166، گنجینة آثار تاریخی اصفهان، صص 553 و 555.
15. . تاریخ نائین، ص122.
16. . مشاهیر زنان اصفهان، صص 166 و 167.
17. . میراث اسلامی ایران، دفتر سوم، صص 95-97.
18. . همان.
19. . همان.
20. . گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص553.
21. . تذکره نصرآبادی، ص152.
22. . میراث اسلامی ایران، دفتر سوم، صص 98ـ99.
23. . همان.
24. . ارباب معرفت، ص17.
25. . گنجینة آثار تاریخی اصفهان، ص679.
26. . روضة رضوان، ص 120، 268 و 270.
27. . مشاهیر زنان اصفهان، صص 192-194.
28. . سفرنامة شاردن (قسمت اصفهان)، ص21.
29. . تاریخ اصفهان و ری، ص 306.
30. . آثار ملی اصفهان، ص 504.
31. . همان، ص 506.
32. . گنجینة آثار، ص 680.
33. . مشاهیر زنان اصفهان، ص193.
34. . میراث اسلامی ایران، دفتر سوم، صص99 و 100.
35. . همان.
36. . مشاهیر زنان اصفهان، ص222.
37. . بخشی از گنجینة آثار ملی؛ ص123 و نیز مشاهیر اصفهان، ص222.
38. . مشاهیر زنان اصفهان، ص222.
39. . آشنایی با شهر تاریخی اصفهان، ص89.
40. . ره آورد ایام، ص200.
41. . اوراق ایرانی، ص164.
42. . ایران عصر صفوی، ص165.
43. . علم و تمدن در اسلام، ص64.
44. . ره آورد ایام، ص201.
45. . آثار ملی اصفهان، ص445.
46. . تاریخچة اوقاف اصفهان، ص119.
47. . همان.
48. . تاریخ فرهنگ اصفهان، ص136.
49. . تاریخچة اوقاف اصفهان، ص144.
50. . همان.
51. . وقایع السنین و الأعوام، ص563.
52. . تاریخ اصفهان و ری، ص300.
53. . قصص العلماء، ص436.
54. . جغرافیای اصفهان، ص48.
55. . ره آورد ایام، ص209.
56. . ر.ک: مشاهیر زنان اصفهان، صص145 و 146.
57. . گنجینة آثار تاریخی اصفهان، ص1049.
58. . تاریخ اصفهان و ری، ص284.
59. . مشاهیر زنان اصفهان، ص188.
60. . مشاهیر زنان ایرانی، ص111.
 

منابع و مآخذ:
1- آنه، کلود، اوراق ایرانی، ترجمة ایرج پروشانی، تهران: معین، 1368ش.
2- بلاغی، عبدالحجه، تاریخ انساب خاندانهای مردم نائین، تهران: سپهر، 1369ق.
3- بهشتیان، عباس، بخشی از گنجینة آثار ملی، تهران: حبل المتین، چاپ اول، 1343ش.
4- تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمة ابوتراب نوری و حمید ارباب شیرانی، تهران: سنایی، چاپ سوم، 1363ش.
5- تحویلدار، میرزاحسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، انتشارات دانشگاه تهران، 1342ش.
6- ترکمان، اسکندربیک، تاریخ عالمآرای عباسی، تهران: امیر کبیر، چاپ دوم، 1350ش.
7- تنکابنی، محمد، قصص العلماء، تهران: اسلامیه، چاپ دوم، 1364ش.
8- جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان و ری، تهران: ناشر عمادزاده، 1321ش.
9- رسول جعفریان (به کوشش)، میراث اسلامی ایران: کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، 1375ش (دفتر سوم).
10- خاتونآبادی، عبدالحسین، وقایع السنین و الأعوام، تصحیح محمدباقر بهبودی، تهران: اسلامیه، 1352ش.
11- رجبی، محمدحسین، مشاهیر زنان ایرانی و پارسیگوی (از آغاز تا مشروطه)، تهران: سروش، چاپ اول، 1374ش.
12- رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم: آثار ملی اصفهان، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، چاپ اول، 1352ش.
13- ریاحی، محمدحسین، ره آورد ایام (مجموعه مقالات اصفهانشناسی)، مرکز اصفهانشناسی و خانة ملل، 1385ش.
14- ــــــــــــــــــــ روضة رضوان (مشاهیر مدفون در تکیة کازرونی تخت فولاد اصفهان)، اصفهان: کانون پژوهش، 1385ش.
15- ــــــــــــــــــــ مجموعة ارباب معرفت (زندگینامة حکیم متأله حاج آقا رحیم ارباب)، اصفهان: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1375 ش.
16- ریاحی، محمدحسین، مشاهیر زنان اصفهان، ادارة کل ارشاد اسلامی اصفهان، 1375ش.
17- شاردن، ژان، سفرنامه (قسمت اصفهان)، ترجمة حسین عریضی، تهران: نگاه، چاپ دوم، 1362ش.
18- شاردن، ژان، سیاحتنامه، جلد پنجم، ترجمة محمدعباسی، تهران: امیرکبیر، 1338ش.
19- کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ترجمة کیکاوس جهانداری، تهران: خوارزمی، چاپ سوم، 1363ش.
20- گدار، آندره، آثار ایران، ج4، ترجمة ابوالحسن سروقدم، مشهد: آستان قدس رضوی، 1368ش.
21- نشریة اوقاف اصفهان، شمارة اول، ادارة اوقاف اصفهان، 1346ش.
22- نصرآبادی، میرزا طاهر، تذکره، تصحیح حسن وحید دستگردی، تهران: کتابفروشی فروغی، بی تا.
23- نصر، سید حسین، علم و تمدن در اسلام، ترجمة احمد آرام، تهران: خوارزمی، چاپ دوم، 1359ش.
24- واثقی، صدر، سیدجمال الدین حسینی پایهگذار نهضتهای اسلامی، تهران: پیام، چاپ دوم، 1355ش.
25- هنرفر، لطفالله: آشنایی با شهر تاریخی اصفهان، اصفهان: گلها، چاپ اول، 1372ش.
26- گنجینة آثار تاریخی اصفهان، اصفهان: ثقفی، چاپ دوم، 1350ش.
27- فصلنامه وقف میراث جاویدان ش 71

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان