ماهان شبکه ایرانیان

بازی عالی آل‌پاچینو در فیلم جنایی Hangman

آل‌پاچینو در دهه گذشته در بسیاری از فیلم‌ها در نقش سرباز بازنشسته‌ای که بالاخره در جایی از فیلم به خود می‌گوید: “دقیقاً وقتی فکر می‌کردم همه چیز تمام شده است…”، بازی کرده است.
دردسر هیچ‌وقت برای شخصیت عاقل و خسته نقش پاچینو که همه کار کرده است و همه چیز را دیده است و الآن فقط می‌خواهد تنها باشد، تمامی ندارد. بااین‌حال وقتی دوباره برای خدمت خوانده می‌شود، نمی‌تواند امتناع کند.
در این فیلم تاریک و پر از خون و خون‌ریزی و با موضوع قتل‌های زنجیره‌ای، پاچینو کاملاً در نقش خود فرو می‌رود و به زیبایی از پس آن برمی‌آید. تماشای او در این نقش مانند تماشای خواننده راک معروف و قدیمی است که بار دیگر برای خواندن قطعه‌ای با یک گروه جوان به روی صحنه آمده است و طوری حرفه‌ای برخورد می‌کند که انگار با استونز Stones روی صحنه است. بازی او کاملاً به دل می‌نشیند، چون آل‌پاچینو است!
پیش‌نمایش فیلم، به موفقیت خود پاچینو نیز اشاره دارد: “یک مورد قدیمی… دوباره سروکله‌‌اش پیدا می‌شود.”
در سن 77 سالگی، تقریباً 45 سال بعد از بازی در نقش کارآگاه ریشوی شهر نیویورک در فیلم «سرپیکو» Serpico ساخته سیدنی لومت Sidney Lumet، پاچینو در نقش آرچر Archer، کارآگاه بازنشسته‌ای در شهر مونروو Monroe ایالت لوئیزیانا Lousiana بازی می‌کند که روزهایش را با حل کردن جدول به زبان لاتین می‌گذراند و با لهجه جنوبی صحبت می‌کند.توانایی او در حل جدول کلمات بعداً به کارش می‌آید، چراکه یک قاتل زنجیره‌ای با گذاشتن یک حرف الفبا در سینه قربانیان خود، بازی «دارزن» Hangman را شروع کرده‌ است.
وقتی قاتل شماره نشان پلیسی آرچر را بر روی یک میز کلاس درس حک می‌کند، کارآگاه پلیس مونروو، روینی Ruiny (با بازی کارل اربن Karl Urban) از آرچر برای حل کردن این پرونده، درخواست کمک می‌کند. موضوعی که باعث پیچیده شدن ماجرا می‌شود، حضور خبرنگار نیویورک‌تایمز، کریستی دیویس Christi Davies، با بازی بریتنی اسنو Brittany Snow هم جالب است.
کریستی در جایی در فیلم می‌گوید: “قصد من درک این تنش زیاد ایجاد شده بین مردم و پلیس است.” که البته متأسفانه اصلاً فیلم به این موضوع نمی‌پردازد.به کریستی اجازه داده شده که کارآگاهان را در مسیر این پرونده همراهی کند، او مانند همکار رونی و آرچر است و در همه صحنه‌های جرم، دنبال کردن سرنخ‌ها و بازجویی‌ها، همراه آن‌ها است. او در اکثر مواقع بی‌پروا ولی دست‌وپاچلفتی است، اما بعضی مواقع به اطلاعاتی می‌رسد که نشان از حرفه‌ای بودن او دارد. یکی از مکالمه‌های جالب فیلم، هنگامی‌ست که آرچر کریستی را یک پاپاراتزی خطاب می‌کند (که نشان‌دهنده این است که آرچر نیویورک‌تایمز را نمی‌خواند، درحالی‌که همیشه در حال حل کردن جدول روزنامه‌هاست!)، کریستی با تشر جواب می‌دهد: “جناب آقا، من یک‌بار نامزد جایزه Pulitzer شدم!”واقعاً دوست دارم گزارش‌هایی که بابتشان نامزد جایزه شدی را بخوانم کریستی!
با زیادشدن قتل‌ها (بعضی صحنه‌های قتل به حدی ترسناک است که به نظر می‌رسد کارگردان این فیلم، جانی مارتین Johnny Martin، قبل از ساخت فیلمش، چند باری فیلم «هفت» Seven را تماشا کرده‌ است.)، به لحظه‌های عجیبی می‌رسیم، برای مثال؛ وقتی نامزد یکی از مقتولین برای بازجویی به اداره پلیس آمده، وقتی تنها می‌شود با لبه قوطی نوشابه رگ خود را می‌زند و در ادامه شخصیت اصلی همکارانش را سرزنش می‌کند و می‌گوید: “واقعاً با خود چه فکری کردید که او را با قوطی نوشابه تنها گذاشتید؟”
آیا خودکشی با قوطی نوشابه در اتاق بازجویی اتفاقی معمول است؟ کسی چه می‌داند!
فیلم «دارزن» با وجود سطحی بودنش، سرگرم‌کننده است و من در طول فیلم همواره در حال حدس زدن قاتل بودم. آیا کارآگاه روینی قاتل است؟ آیا این خبرنگار رازی را پنهان می‌کند؟ آیا آرچر بیشتر از چیزی که نشان می‌دهد می‌داند؟
و وقتی فکر می‌کنید که معما را حل کرده‌اید…
شاید وقتی شما هم فیلم را ببینید همین حس را داشته باشید…

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان