به قسمت پایانی پروندۀ سینمایی کوئنتین تارانتینو رسیدیم. در این مقاله، درحالیکه به هشتمین اثر بلند این سینماگر با نام هشت نفرتانگیز خواهیم پرداخت، یک بار دیگر به مسیری را که او از نخستین فیلم بلندش در بیستوهشت سالگی تا به امروز طی کرده مختصر بررسی خواهیم کرد. تا پایان این مقاله نیز ما را همراهی کنید.
کوئنتین جروم تارانتینو، فیلمسازی که در نوشتار و کارگردانی آثارش تنها به خود مفهوم سینما نگاه دارد و عشقش به هنر هفتم مثالزدنی است، طی حدود سی سال فعالیت سینمایی خود با عملکردی تجربهگرا و زیباییشناسانه نسبت به تاریخ سینما توانست سبب ایجاد بسیاری از جریانها در دل هنر قرن بیستویکم باشد. وی با کنارگذاشتن قواعد و قوانین حاکم بر فیلمسازی متعارف، با الهامگیری مستقیم از آثار تجربی و نامتعارف مورد علاقهاش، به نوعی فیلمسازی دست یافت که برای عدهای از فیلمبازان به یک فرهنگ و اندیشه مبدل شد. او اینک پس از ساخت هشت نفرتانگیز در آستانۀ تولید نهمین فیلمش (روزی روزگاری هالیوود) ایستاده و قراردادی مبنی بر ساخت سری جدید پیشتازان فضا را نهایی کرده است.
به سراغ هشت نفرتانگیز که برویم در همان گام نخست باید به این نکته اشاره شود که این فیلم بیشک متفاوتترین اثر تارانتینوست. هنگامی که اخبار تولید این ضد وسترن درست پس از جنگوی زنجیرگسسته منتشر شد، مخاطبین و منتقدین از تکرار تجربهای که تارانتینو یک بار به انجام رسانده بود متعجب شدند. با وجود اینکه این امر سبب شد هشت نفرتانگیز توفیق جنگو را در میان منتقدین به دست نیاورد، برای عدهای از اهالی سینما با تماشای این فیلم مشخص شد که وسترن نخست (جنگو) تنها پیشدرآمدی بر شکلگیری نسخۀ کاملتر وسترن شخصی تارانتینو بوده است.
اگر آثار کوئنتین تارانتینو به ترتیب دیده شود، فیلمی که در آن قابهای هندسی و مینیمال در یک فضای بسته روایتی مبتنی بر دیالوگ را با ریتمی کند و واقعگرایانه پیش ببرد، بیشک دور از ذهن و امکانناپذیر به نظر میرسد. اما اثر هشتم او دقیقاً با چنین نگاهی ساختهوپرداخته شده است. هشت نفرتانگیز با نشانههایی که درون پرداخت کلاسیکش نهفته، نشان میدهد حاصل ایدهای است که این کارگردان از نخستین روز فیلمسازیاش به آن فکر میکرده است.
در این فیلم، بهصورت نمادین، هشت ضدقهرمان مشهور سینمای ضدوسترن توسط تارانتینو بازسازی شدهاند که در یک استراحتگاه محلی برای یک شب کنار یکدیگر قرار میگیرند. درواقع با وجود آنکه در فرم به نظر میرسد که هشت نفرتانگیز قرار است شمایلی کاملاً منطبق بر جریان مستقل وسترن دهۀ شصت و هفتاد را تکرار کند، روایتی از پایان خونین این جریان سینمایی با قرار گرفتن ضدقهرمانانش در کنار یکدیگر را شکل میدهد. بدین صورت میتوان گفت هشت نفرتانگیز، اختتیامیۀ سینمای ضد وسترن توسط کوئنتین تارانتینو است.
و بالاخره دراین فیلم کوئنتین تارنتینو موفق شد که با آهنگساز محبوبش (انیو موریکونه) برای ساخت موسیقی متن هشت نفرتانگیز همکاری کند و روند استفاده مکرر تارانتینو از قطعات ماندگار موریکونه که مربوط به فیلمهای محبوبش میشد، متوقف شد و جایش را به نخستین موسیقی متن اصلی در کارنامۀ کاریاش داد. همین همکاری سبب شد انیو موریکونه – که نامش در میان بهترین سازندگان موسیقی متن در تاریخ سینما قرار دارد – در سن هشتادوشش سالگی نخستین اسکارش را دریافت کند.
در نهایت با به پایان رساندن بررسی هشتمین اثر در کارنامۀ تارانتینو، میبایست گفت این کارگردان با رهایی خاصی که در نگاه به سینما و فیلمسازی داشته، سبب شکلگیری مجموعهای از فیلمهای متفاوت و تأثیرگذار بوده است. در ادامۀ پروندههای سینماییمان سعی خواهیم کرد که به سراغ دیگر فیلمسازان متفاوت و محبوب تاریخ سینما برویم. امیدواریم شما عزیزان نیز ما را همراهی کنید.