حجتالاسلام علی
آقاجانی، پژوهشگر حوزه علمیه در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) با انتقاد از نگاه حداقلی
و نگاه حداکثری به دین، اظهار کرد: صورتبندی رهیافتهای قلمرو دین از موضوعات
مهمی است که باید به آن پرداخته شود. در رهیافت به دین باید از نگرشهای حداکثری
مطلق و حداقلی مطلق پرهیز کنیم. در واقع قلمرو دین یک قلمرو سلسله مراتبی است و در
حوزههای گوناگون ممکن است حکمهای گوناگون و نگاههای مختلفی داشته باشد. ممکن
است در یک حوزهای حداقلی باشد و در یک حوزهای حداکثری و حتی در حوزهای دیگر،
حدوسط باشد لذا با یک نگاه یکنواخت به تمام ابعاد دین نمیتوان نظر داشت.
وی در ادامه
افزود: این نگاه، مبتنی بر نگاه به قرآن و روایات است. در کلام دینی اولاً کلام
دینی کلامی اعتدالی است. گرچه بعضی گروههایی بودهاند و افرادی هستند که نگاه
حداکثری به دین دارند و هر حرکتی میخواهند انجام دهند برای باید حتما یک آیه یا
روایتی در دین پیدا کنند. در واقع، نگاه حداکثری مطلق به دین منجر میشود به این
که به عقل کم بها بدهیم. اما در نگرش سلسله مراتبی، عقل بشری ظهور و بروز بیشتری
دارد. البته این ظهور و بروز عقل بشری بر اساس مختصات دینی است.
وی ادامه داد: اگر
جایی حکم شرعی ثابت قطعی لازمی داشته باشیم به آن توجه و عمل میکنیم. نصوص دینی
نباید با احتمالات کنار زده شود. اما بر اساس نگرش ما باید میان عرصههای مختلف
دین تفکیک قائل شویم؛ نکته مهم دیگر این است که هدف اصلی دین، هدایت است. اگر عملی
منجر به هدایت نمیشود یعنی اگر عدم هدایت در آن عمل محرز شود، در این صورت میتوان
در آن عمل به نحوی ایجاد انعطاف کرد. مثلاً در بحث اجبار حجاب، اگر مطمئن شدیم که حجاب
اجباری به هدایت نمیانجامد میتوانیم در آن انعطافهای لازمی که متباین با دین
نباشد را ایجاد کنیم. البته این انعطاف برپایه مقصد اصلی دین که بحث هدایت است
باید انجام گیرد. البته به صرف احتمال نمیشود اتکا کرد بلکه باید محرز شود.
حجتالاسلام
آقاجانی در پاسخ به این سوال که آیا نگاه سلسله مراتبی به دین، باعث محدود شدن فقه
اجتهادی خواهد شد، گفت: ما تمامی احکام را داریم، از جمله اباحه. ما میگوییم
جامعیت دین به این معنا نیست که برای جزئی ترین مسائل، باید در دین حتما یک آیه یا
یک روایتی پیدا کنیم. جامعیت دین به معنای جامعیت منابع دینی است که عقل هم یکی از
این منابع است.
وی اضافه کرد: برخی از اساتید
معاصر حوزه علمیه و خود حضرت امام خمینی(ره) هم بحث خلوّ واقعه از حکم را در بحث
اباحه مطرح کردهاند. یعنی اباحه در جایی است که ما هیچ حکم شرعی نداشته باشیم، نه
این که خود اباحه یک حکم شرعی و از طرف شارع باشد. البته اکثریتی از فقها به عدم
خلوّ واقعه از حکم و اباحه شرعی قائلند. یعنی میگویند اباحه به مثابه حکم شرعی
است. اما امام و برخی از اساتید معاصر معتقدند اباحه به معنای عدم حکم است و ما یک
حکم شرعی به نام اباحه نداریم. لذا منطقه اباحه منطقه عدم الحکم است. این موضوع
منافاتی با بحث اجتهاد ندارد و در واقع یک فضایی را باز میکند برای اجتهاد و تعقل
در دین. یعنی ضمن این که احکام دیگر سرجایشان هستند اما اباحه این جا یک حکم شرعی
محسوب نمیشود بلکه یک حکم کلی الهی است مبنی بر این که یک فضایی وجود دارد که شما
توسط عقل خود بر اساس آن قواعد، ضوابط و کلیات و اصولی که به شما داده شده است میتوانید
اجتهاد کنید و عمل کنید.
وی در پایان در
خصوص ظرفیت فقه شیعی برای تولید الگوی توسعه خاطرنشان کرد: قطعا میتوان از فقه
شیعی الگوی توسعه اجتهاد کرد؛ الگوی توسعهای که هم به معنویات و اصول اخلاقی توجه
دارد و هم به مباحث مادی توجه دارد. آیات و روایات و سیره رفتاری ائمه مبتنی بر
این نگرش توسعه مدارانه است اما توسعهای اخلاقی و الهی نسبت به جهان.