همچنان باز هم وقتی یک پیش کسوت هنر یا ورزش در بستر بیماری است، چهرهها به عیادت او میروند و به بهانه همین عیادت، عکسهایشان را میاندازند و به ما میقبولانند که چه ارزشی برای بزرگان قائلاند.
تصویری که میبینید، مشتی نمونه خروار است. اگر به صفحات اجتماعی بازیگران سینما و تلویزیون سری بزنید، عکسهای مشابه دیگر چهرهها را نیز زیاد میبینید؛ همه در همین وضعیت استاد. سلبریتیها از همین احوال ناخوش ایشان هم نگذشتهاند و برای این که خودی نشان دهند و از موج عقب نیفتند، در عکس گرفتن با استاد بیمار، کم نگذاشتهاند.
هیچکس با عیادت از بیمار مخالفتی ندارد اما ساده بگوییم، این عکسانداختنها و شوآفها برای مردم جذابیتی ندارد. اگر مردم عادی بروند و با حال نزار استاد مشایخی عکس بگیرند، (که آن هم اشتباه است) میتوانیم اینطور خودمان را قانع کنیم که آنها شاید فقط یک بار در عمرشان بتوانند استاد جمشید مشایخی را از نزدیک ببینند اما بازیگران دیگر چرا؟ هرکدام از این چهرهها چند بار با استاد مشایخی همبازی بودهاند؟ چند بار ایشان را در پشتصحنه آثار یا جشنها و جشنوارههای سینمایی دیدهاند و احیاناً عکس هم انداختهاند؟
سلبریتیهای گران مایه! قبل از این که ژست بگیرید و لبخندِ «من چقدر بزرگوارم» بزنید، حال نزار استاد مشایخی را ندیدید؟! هیچ فکر نکردید که نباید با جسم ضعیف و ناتوان استاد مشایخی عکس بیندازید؟! قبل از این که عکس را در اینستاگرامتان بگذارید، حتی یک نگاه گذرا به عکس نکردید تا وخامت حال ایشان را بفهمید؟! حتی یک ذره هم شک نکردید که حداقل این عکس را منتشر نکنید و در آرشیو شخصیتان نگه دارید؟!
مگر همین شما نبودید که در زمان آتشسوزی ساختمان پلاسکو، اینستاگرام را به خاطر سلفیهای مردم با این ساختمان روی سرتان گذاشتید؟! مگر همین شما در آن روزها با ژست عاقلانه به ما نگاه نکردید و از فاجعه سلفی گرفتن با ساختمان نیمهسوخته پلاسکو نگفتید؟!
باشد، شما ثابت کردید که قدر بزرگان هنر را میدانید. شما قدرشناسید. شما راه تجلیل از پیش کسوتان عرصه هنر را میشناسید. اما دیگر این ماجرا را تمام کنید. شوآف با چهره بیمار استاد پیش کسوت را پایان دهید.